جو بایدن در 60 روز نخست کار خود نشان داد که سیاست خارجی اش در 4 سال دوره ریاست جمهوری چگونه خواهد بود.

 

به گزارش جماران، یاهو نیوز در گزارشی نوشت: جو بایدن همان اوباماست، همان ترامپ است. سیاست ها یکی است. دستکش ها عوض شده است.

این یک شعار نیست زیرا جو بایدن در 60 روز نخست کار خود نشان داد که سیاست خارجی اش در 4 سال دوره ریاست جمهوری چگونه خواهد بود: رویکرد تند و خشن در قبال روسیه و چین.

در این 60 روز مشاهده شد سیاست خارجی آمریکا در کل نسبتا ثابت باقی مانده است و جز قطع حمایت نظامی امریکا از ائتلاف سعودی در یمن و تمدید معاهده استارت نو با روسیه، سیاست خارجی بایدن بیشتر از آنچه طرفداران وی حاضر به قبول آن هستند به ترامپ شبیه است. در واقع در برخی مسائل خارجی، ترقی ‌خواهان به‌ طور فزاینده ‌ای در حال بی ‌تاب شدن به دلیل سرعت کند دیپلماسی بایدن هستند.

اگر لحن و بیان کنار گذاشته شود، شباهت ‌های سیاست بایدن با ترامپ تاکنون از تفاوت ‌های آن بسیار بیشتر بوده است.

در حقیقت برخی کارکردها و واقعیت ‌ها خود را به بدنه تصمیم‌ ساز کاخ سفید تحمیل کرده است و تفاوتی ندارد که رئیس جمهور چه کسی باشد.

«باربارا اسلاوین» عضو ارشد شورای آتلانتیک آمریکا می ‌گوید: «به صورت کلی دولت بایدن بار دیگر آمریکا را به همکاری با متحدان خود بازگردانده و مستحکم ‌تر کردن این پیوندها زمینه را برای اتخاذ رویکرد سخت در قبال چین و دیگر رقبای آمریکا هموار می‌ سازد.» در حقیقت همان رویکرد تند ترامپ در قبال چین؛ اما به شکلی جدید.

حالا جو بایدن در حالی پنجشنبه این هفته، 25 مارس و در روز 65 ام بعد از حضور در کاخ سفید قرار است در نشستی خبری حضور داشته باشد که بسیاری منتظرند ببینند سیاست خارجی واشنگتن در چهار سال آینده چه مسیری را طی خواهد کرد. 

این در حالی است که 2 ماه از ورود بایدن به کاخ سفید گذشته و او به بهانه مشغله کاری ناشی از مهار کرونا، از روبرو شدن با خبرنگاران طفره رفته است. 

حال این سوال پیش می آید که روند شدت ‌گیری تنش ‌ها با روسیه که خیلی سریع شکل گرفته تا به کجا ادامه خواهد یافت و مسیر رقابت ‌های نه چندان دوستانه میان پکن و واشنگتن با چه چالش‌ هایی روبرو خواهد بود. هرچند تقریبا همه اطمینان دارند که تعامل با اروپا مجددا راه خود را در دستگاه دیپلماسی آمریکا باز می‌ کند و همکاری‌ های فراآتلانتیکی به یکی از اولویت‌ های کاخ سفید بدل خواهد شد.

پایان ماه عسل ترامپ - پوتین

ولادیمیر پوتین احتمالا هیچ‌ وقت به اندازه چهار سال قبل به بودن یک رئیس جمهور در کاخ سفید دلگرم نبوده است. اما در نقطه مقابل یکی از مهم‌ ترین تغییرات سیاست خارجی جو بایدن به روابط با کرملین مربوط شود.

اعمال و رفتار جو بایدن در برخی موارد نه تنها با آنچه که از او انتظار می ‌رفت همخوانی ندارد بلکه تعجب ‌برانگیز هم است. وی روز 17 مارس، «قاتل» بودن رئیس جمهور روسیه را تائید کرد. پیش از آن هم آمریکا به همراه دیگر متحدانش در گروه 7 تاکید کرده بودند که هرگز الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه را به رسمیت نمی ‌شناسند.

این در حالی است که در سال های اخیر گزارش‌ های زیادی منتشر شده بود که ادعا داشتند ترامپ پیوستن کریمه به روسیه را پذیرفته است. حتی در سال 2018 و بعد از نشست سران گروه 7 برخی از رسانه ‌های آمریکایی خبر دادند که رئیس جمهور آمریکا خطاب به همتایان خود گفته که کریمه دیگر بخشی از روسیه است و باید این مسئله ‌را پذیرفت. این گزارش ‌ها البته هرگز به صورت رسمی تایید نشد اما به نوعی نشان‌دهنده ذهن حاکم بر رهبران آمریکا نسبت به مسئله‌ ای به نام روسیه در چهار سال اخیر بوده است.

باربارا اسلاوین در این خصوص می ‌گوید: «بایدن برخلاف دونالد ترامپ رویکرد کاملا متفاوتی نسبت به روسیه اتخاذ کرده است. او در خصوص تلاش ‌های روسیه برای اثرگذاری در انتخابات ریاست جمهوری صادقانه عمل کرد. همچنین در مورد تجاوزات منطقه ‌ای روسیه و البته رفتار ناهنجار این کشور در مورد حقوق بشر با صراحت صحبت کرده است.»

این عضو ارشد شورای آتلانتیک در ادامه می‌ افزاید: «با این حال بایدن با تمدید پیمان جدید استارت موافقت کرده و اعلام آمادگی کرده است که می ‌خواهد در مورد سایر توافق ‌نامه‌ های عدم گسترش سلاح‌ های هسته ‌ای با مسکو همکاری کند. در نتیجه هرچند این یک موازنه دشوار است اما در عین حال برای رسیدن به توازن ضروری به نظر می‌ رسد.»

به هر ترتیب هرچند موضوع روابط پنهان ترامپ و پوتین هرگز رسمی و آشکار نشد و تنها به گزارش ‌ها و ادعاهای رسانه ‌ای و غیر رسمی محدود ماند، اما نمی‌توان فراموش کرد که او برخلاف سایر روسای جمهوری آمریکا هرگز با روسیه وارد چالش نشد و تلاش کرد نقش و جایگاه کرملین در معادلات جهانی را به رسمیت بشناسد و در عین حال در موضوعات مورد مناقشه این کشور ورود نکند. این در حالی است که به نظر نمی ‌رسد دموکرات ‌هایی که در حوزه سیاست گذاری سیاست خارجی دولت بایدن فعال هستند چنین نگاهی داشته باشند. جو بایدن در نخستین تماس تلفنی خود با ولادیمیر پوتین در خصوص وضعیت «الکسی ناوالنی» یکی از مخالفان برجسته دولت روسیه که در زندان است ابراز نگرانی کرد.

حالا باید منتظر ماند و دید آمریکای بایدن چه رویکرد جامعی را در قبال روسیه پوتین در پیش خواهد گرفت.

ادامه خصومت‌ ها و چالش‌ ها با چین

احتمالا بیشترین تنش‌ های سیاست خارجی آمریکا در دوران دونالد ترامپ با چین بوده است. رئیس جمهور پیشین آمریکا یک جنگ تجاری واقعی را با رقیب قدرتمند خود به راه انداخته بود؛ جنگی که تخاصم میان طرفین را به بیشترین حد در دهه‌ های اخیر رسانده بود. اما به نظر می ‌رسد موضوع چین از معدود مسائلی باشد که هر دو حزب جمهوری ‌خواه و دموکرات در آمریکا بر سر آن با یکدیگر اشتراک نظر دارند. به عبارت دیگر ساختار و کارگذار هر دو در خصوص اعمال فشار و آنچه در آمریکا از آن تحت عنوان «مهار چین» یاد می ‌شود نگاه مشابهی دارند.

آمریکا سال هاست که از خطر ظهور چین سخن می ‌گوید و استراتژیست‌ های این کشور تلاش می‌ کنند راهکارهای مختلف برای مهار این ابرقدرت در حال ظهور را طراحی کنند با این وجود اما چین همچنان به رشد و پیشروی خود ادامه داده و ادبیات در خصوص لزوم مقابله با چین هر روز بیش از گذشته در جامعه پژوهشی و سیاست گذاری آمریکا تولید و تفسیر می‌ شود.

اسلاوین در این خصوص می ‌گوید: «چین از نظر اقتصادی به عنوان اصلی ‌ترین رقیب آمریکا ظاهر شده و اقداماتی که علیه هنک کنگ و همچنین اویغورها انجام داده بسیار نگران کننده است. این در حالی است که باید به خاطر داشته باشیم که آمریکا باید در خصوص موضوعاتی چون تغییرات اقلیمی با پکن همکاری کند.»

این عضو ارشد موسسه آتلانتیک در ادامه می ‌افزاید: «در خصوص دیپلماسی دولت بایدن در قبال چین، همانطور که در دو ماه اخیر مشاهده کردیم رویکرد صریح و سختی در قبال چین وجود خواهد داشت اما من امیدوارم هنوز فضایی برای گفت و گوهای برد-برد برای دو طرف پیدا شود.»

«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در نخستین سفرهای خود به شرق آسیا به دو کشور متحد آمریکا یعنی ژاپن و کره جنوبی سفر کرد و آنجا در سخنرانی ‌ها و بیانیه ‌های خود به شدت به چین بابت موضوعاتی چون وضعیت هنگ کنگ و تایوان و همچنین شرایط مسلمان‌ های اویغور در چین اعتراض کرد. بعد از آن هم در جریان دیدار دو هیئت دیپلماتیک سطح بالای پکن و واشنگتن در آلاسکا، تنش‌ های میان دو طرف به اوج خود رسید.

هفته گذشته و در نخستین دور مذاکرات سطح بالای چین و دولت جدید آمریکا در آلاسکا، آنتونی بلینکن و «جیک سولیوان» در دیدار با همتایان چینی خود نطق بسیار تندی در مقابل دوربین‌ های تلویزیونی بر زبان آوردند. مذاکراتی که تایید کرد مسئله چین یکی از اولویت‌ های سیاست خارجی دولت بایدن خواهد بود. این اولویت البته اتفاق تازه ‌ای نیست و در دولت‌ های پیشین آمریکا چه در زمان دولت اوباما که با رویکرد «تعامل بازدارنده» و چه در دولت دونالد ترامپ و جنگ ‌های تجاری و چالش ‌های دریایی در آب‌ های آسیا با هدف آنچه در آمریکا از آن تحت عنوان «مهار چین» یاد می ‌شود، دنبال شده است.

به نظر می آید تفاوت چندانی در سیاست خارجی دولت بایدن نسبت به آنچه در دولت دونالد ترامپ پی گرفته می ‌شد، مشاهده نمی ‌شود. به عنوان مثال هم جنگ تجاری با چین بر سر تعرفه‌ ها ادامه داشته و هم مخالفت با پروژه نورداستریم 2 برای انتقال گاز روسیه به آلمان.»

حالا البته جو بایدن تلویحا پذیرفته که شرایط امروز با سال های حضور اوباما در قدرت تفاوت دارد و آمریکا دیگر به دنبال همدلی راهبردی با چین نخواهد بود و برعکس احتمالا در طیف گسترده‌ ای از موضوعات با پکن مقابله خواهد کرد. مسئله ای که دست‌ کم در دو ماه اخیر هم در سیاست خارجی شرقی کاخ سفید نمود عینی داشته و موضوعاتی چون مسئله تایوان، هنگ کنگ و همچنین وضعیت اویغورها از سوی واشنگتن چندین بار مورد طرح و تاکید قرار گرفته شده است.

ایران؛ تغییر در لحن، استمرار در عمل

هرچند برخی از طرفداران احیای توافق هسته‌ ای با ایران امیدوار بودند که با روی کار آمدن جو بایدن روند بازگشت آمریکا به برجام خیلی سریع آغاز شود اما با این حال روند تحولات در دو ماه اخیر چندان این گروه را راضی نکرده است. هم شخص جو بایدن و هم دیگر اعضای دولتش لحن کاملا متفاوتی نسبت با آنچه مقام‌ های دولت ترامپ در قبال ایران به زبان می‌ آوردند، برگزیده ‌اند اما در تحلیلی واقع ‌بینانه باید پذیرفت که این تغییرات تنها در ادبیات محصور و محدود مانده‌ اند.

جو بایدن البته مهره‌ هایی را در دستگاه سیاست خارجی خود قرار داده که عموما شناخت کاملی از ایران دارند و برخلاف «مایک پومپئو» وزیر خارجه ترامپ و دیگر مقام ‌های دستگاه امنیتی و سیاست خارجی دولت پیشین، دیپلمات‌ های کنونی آمریکا سابقه مذاکره و گفت و گوهای مستقیم با مقام ‌های ایرانی را در کارنامه خود دارند.

با این وجود ماجرا آن‌طور که انتظارش می رفت، پیش نرفته است. بازگشت آمریکا به برجام بسیار می ‌تواند ساده باشد. محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران چندین بار گفته بود که کافیست جو بایدن با یک دستور اجرایی تحریم ‌هایی که ترامپ علیه ایران وضع کرده را لغو کند. اما برخی از تحلیلگران معتقدند نگاه یکپارچه ‌ای در قبال موضوع ایران در کاخ سفید وجود ندارد. هرچند چهره‌ هایی چون «راب مالی» صراحتا از شکست راهبرد «فشار حداکثری» دولت ترامپ از ایران سخن می‌ گویند اما در عین حال چهره ‌هایی چون جیک سالیوان هم در این روند تاثیرگذارند که همواره به هیلاری کلینتون نزدیک بوده و تفکرات سیاست خارجی افرادی نظیر او بیش از آنکه به جان کری و تمایل او برای تعامل با ایران شباهت داشته باشد، به باورهای وزیر خارجه نخست دولت اوباما و لزوم مقابله جدی با ایران در موضوعات مختلف نزدیک است.

ضمن اینکه تلاش ‌های نیروهای دست‌ راستی در کنگره آمریکا علیه هرگونه تعامل و تفاهم با ایران را هم نباید از مجموعه مولفه ‌های تاثیرگذار در روند سیاست ‌گذاری واشنگتن در قبال تهران کنار گذاشت.

به هر ترتیب هرچند برای ترسیم دقیق ‌تر راهبرد آمریکا در قبال ایران باید باز هم بیشتر منتظر ماند اما آنچه از مجموع دو ماه ابتدایی دولت بایدن در می ‌آید کار برای تعامل میان تهران و واشنگتن به سادگی آنچه پیش از روی کار آمدن جو بایدن به نظر می ‌رسید، نبوده است.

همان فشار حداکثری ترامپ علیه ایران که بایدن آن را نکوهش می ‌کرد، همچنان پابرجاست. هیچ یک از تحریم ‌های دوره ترامپ برداشته نشده و وام پنج میلیارد دلاری که ایران از صندوق بین ‌المللی پول درخواست کرده همچنان به دلیل مسدود کردن این درخواست از سوی امریکا، بدون پاسخ مانده است

در خصوص عربستان هم اگر سرزنش «محمد بن سلمان» کنار گذاشته شود (اشاره به انتشار گزارش اطلاعاتی آمریکا درباره قتل خاشقجی که ولیعهد سعودی در آن مقصر شناخته شده)، دولت بایدن به نظر می ‌رسد به همان اندازه دولت ترامپ متعهد به دفاع از عربستان سعودی است.

در عراق هم همچنان حملات علیه (حضور) آمریکایی‌ ها و پاسخ متقابل آنها ادامه دارد. بنابراین آن‌ طور که به نظر می ‌رسد سیاست خارجی امروز امریکا بسیار شبیه سیاست خارجی دیروز این کشور است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.