فریدون مجلسی، رضا نصری، امیرعلی ابوالفتح، علی ماجدی، صادق ملکی، بهرام امیراحمدیان و حسن لاسجردی در یادداشت هایی جداگانه به عنوان کارشناسان ایرانی به جو بایدن رییس جمهور منتخب آمریکا توصیه کردند که در مواجهه با ایران چه کند.

به گزارش جماران؛ روزنامه شرق نوشت: ‌این سؤال همیشه در ذهن مردم ایران در نوسان است: کدام به نفع ماست؛ رئیس‌جمهور دموکرات یا جمهوری‌خواه در آمریکا روی کار باشد و این روزها این سؤال به شکل جدیدی رخ نموده است؛ آیا بایدن متفاوت از ترامپ با ایران رفتار می‌کند یا واقعا آن‌گونه است که برخی رسانه‌ها تمایل دارند نشان دهند «سگ زرد برادر شغال است».

برای ارزیابی و قضاوت در این زمینه که بایدن در برابر ایران چه رفتاری خواهد داشت، بسیار بسیار زود است و البته تشکیک دونالد ترامپ درباره نتیجه انتخابات موجب شده تا هنوز نتوان قطعی سخن گفت. یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌ها در حوزه روابط بین‌الملل است که کشوری در موضع انفعال قرار گیرد و دیگران درباره او استراتژی تعیین کنند.

رابطه چهار‌دهه‌ای پرتنش ایران و ایالات متحده آمریکا حتما یک طرف دارد که بیشترین آسیب را دیده است؛ مردم ایران که از تحریم‌ها و مشکلات متعددی رنج می‌برند، برای دسترسی به دارو و غذا با مشکل مواجه‌اند و اقتصاد کشور با تکانه‌های جهانی افت‌وخیز پیدا می‌کند و یک‌شبه سرمایه‌هایی بر باد می‌رود و یک‌شبه بسیاری سوار آسانسور، از طبقات پایین اقتصادی به طبقات بالای اقتصادی جامعه اوج می‌گیرند.

‌از هفته گذشته که هنوز نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری نهایی نشده بود، از تعدادی کارشناسان روابط بین‌الملل و کسانی که چهره‌های نام‌آشنایی برای مخاطبان «شرق» هستند، خواستیم به‌عنوان یک کارشناس ایرانی برای ما بنویسند که به رئیس‌جمهور جدید آمریکا می‌گویند که در مواجهه با ایران چه کند؟ کدام رفتار را تکرار نکند و چه چیزی را درباره ایران در دستور کار قرار دهد که می‌تواند پیامی از ایران باشد به ساکن جدید کاخ سفید. شاید بد نباشد یادآوری کنم که ما نه وطن‌فروشیم و نه معاند؛ ما فقط و فقط دنبال این هستیم که ایران، در روابط بین‌الملل کنشگر باشد.

 

حسن‌نیت، حسن‌نیت می‌آفریند!

 رضا نصری- حقوق‌دان بین‌الملل

به‌عنوان یک ناظر روابط ایران و آمریکا در چند سال اخیر، از آقای بایدن چند انتظار دارم:

۱) اول اینکه در «عمل» به ایران و دنیا نشان دهد میان دوران او و دوران ترامپ یک تفاوت ماهوی و واقعی وجود دارد. یعنی قانون‌شکنی، یک‌جانبه‌گرایی و رفتارهای نامتعارف را کنار بگذارد و با «حُسن ‌نیت» و تبعیت از حقوق بین‌الملل وارد عرصه سیاست خارجی شود. برای نشان‌دادن این تفاوت او باید این برگ سیاه از سیاه‌ترین فصل برای تعاملات بین‌المللی و چندجانبه‌گرایی را ورق بزند؛ اما برای ورق‌زدن نیز باید ابتدا مشت گره‌کرده آمریکا را باز کند!

۲) دوم اینکه آقای بایدن نگرش و سیاست خود در قبال ایران را مطابق توصیه‌ها و فشارهای جریان‌های تندرو و لابی‌های خاص منطقه‌ شکل ندهد! سال‌هاست دولت‌های آمریکا بر همین اساس در مورد ایران سیاست‌گذاری می‌کنند و سال‌هاست که پی‌درپی شکست‌ می‌خورند! نهایتِ این توصیه‌ها اتخاذ «سیاست فشار حداکثری» بود که جز تشدید تنش،‌ بدنامی و شکست در تمام اهداف آمریکا هیچ نتیجه‌ای درپی نداشت! پس بداند که آزموده را آزمودن خطاست و لازم است با نگرش متفاوتی پا به میدان بگذارد. لازم است آقای بایدن به ماهیت ضد‌بشری و جنایتکارانه «سیاست فشار حداکثری» پی ببرد و برخلاف توصیه لابی‌های جنگ‌طلب به آثار و تبعات انسانی این سیاست جنایتکارانه به‌مثابه «اهرم مذاکراتی» نگاه نکند!

۳) سوم اینکه از دنیای «پساترامپ» و «پساکرونا» درس بگیرد و به عصر جدید به‌عنوان یک «فرصت» برای اتخاد «چندجانبه‌گرایی واقعی» نگاه کند. یعنی اینکه متوجه شود «چندجانبه‌گرایی» به معنی «ائتلاف‌سازی» علیه یک دولت یا یک ملت دیگر و سوءاستفاده از سازوکارهای بین‌المللی برای اعمال فشارهای ناعادلانه به آنها نیست! در دنیای به‌هم‌پیوسته‌ امروز که سلامت و امنیت همه انسان‌ها به هم‌ پیوند خورده است، چندجانبه‌گرایی یعنی شناسایی معضلات و چالش‌های بشری و استفاده از سازوکارهای بین‌المللی برای حل‌وفصل آنها!

۴) چهارم اینکه بداند ایران به «احترام» و «حسن‌نیت» پاسخ مثبت می‌دهد و در برابر «فشار» و «تهدید» واکنش منفی نشان خواهد داد. به قول سلف ایشان «حسن‌نیت، حسن‌نیت می‌آفریند!».

۵) پنجم اینکه آقای بایدن با واقع‌بینی، حسن‌نیت و به‌دور از جوسازی‌ لابی‌های خاص به پیشنهادهای عملی ایران برای حل‌وفصل مسائل منطقه و فی‌مابین توجه کند. ایران پیشنهادهای بسیار خوب و سازنده‌ای مانند «طرح صلح هرمز» روی میز قرار داده است. طرح‌ها و پیشنهادهای ایران موضوعات اساسی مانند تروریسم، امنیت جمعی منطقه، آزادی کشتی‌رانی، مسابقه تسلیحاتی و عدم اشاعه را در بر می‌گیرد. آقای بایدن می‌تواند از مذاکرات منطقه‌ای با محوریت «طرح صلح هرمز» استقبال کند و به جای تجهیز نظامی کشورهای حاشیه خلیج فارس، به‌ویژه عربستان سعودی آنها را به گفت‌وگو با ایران سوق دهد.

 

وقت عمل

 امیرعلی ابوالفتح- کارشناس مسائل آمریکا

در ساختمان زیبای خانه مشروطه در شهر تبریز، در کنار قهرمانان انقلاب مشروطیت ایران، مجسمه‌ای قرار دارد که یادآور دوستی‌های گذشته میان ایران و آمریکا است؛ مجسمه جوان آمریکایی به نام هوارد باسکرویل.

110 سال پیش، زمانی که مبارزات ملت ایران علیه استبداد به اوج رسیده بود، باسکرویل جوان در کنار ایرانیان ایستاد تا به حفظ و پاسداشت آزادی و عدالت کمک کند. باسکرویل در این راه جان داد و ملت ایران به پاس این فداکاری، او را «شهید» نامیدند.

پس از شهادت باسکرویل، دوستی دو ملت برای حدود نیم‌قرن ادامه یافت تا اینکه در یک بزنگاه تاریخی، دولت وقت آمریکا در خطایی راهبردی، با کودتا علیه دولت قانونی ایران به ریاست محمد مصدق، سنگ بنای دشمنی میان ایران و آمریکا را بنا گذاشتند.‌ از آن زمان حدود 70 سال می‌گذرد و روابط میان ایران و آمریکا شاهد فراز ‌و‌ فرودهای فراوانی بوده است. با‌ این‌حال شاید چهار سال گذشته را بتوان وخیم‌ترین دوران در روابط دو کشور قلمداد کرد.

اکنون با تغییر دولت در ایالات متحده، این احتمال قوت گرفته است که دولت جدید، مسیر طی‌شده در گذشته را تصحیح کند و چشم‌اندازی از تفاهم در آینده را به وجود بیاورد.

ملت ایران پنج سال پیش و در پی سال‌ها مذاکره، زمینه مفاهمه را از طریق پذیرش مفاد توافق هسته‌ای فراهم کرد و به امید رفع سوءتفاهمات و نگرانی‌های طرف مقابل، محدودیت‌هایی را در راه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای خود به اجرا گذاشت.‌با‌این‌حال دولت وقت آمریکا به‌طور یکجانبه از توافق هسته‌ای خارج و گسترده‌ترین جنگ اقتصادی را علیه مردم ایران آغاز کرد. اقدام نسنجیده دولت وقت آمریکا در ترور یک فرمانده ایرانی – سردار قاسم سلیمانی - ایران و آمریکا را تا یک‌قدمی ورود به جنگ نظامی تمام‌عیار پیش برد؛ جنگی که اگر رخ می‌داد، آتش آن سرتاسر منطقه حساس غرب آسیا را در بر می‌گرفت.‌ شاید نتوان دوران دوستی دو ملت ایران و آمریکا در گذشته را تکرار کرد؛ اما می‌شود از تشدید دشمنی‌ها در آینده جلوگیری کرد، اگر احترام متقابل و مسئولیت‌پذیری در روابط دو کشور برقرار شود.

اکنون نوبت دولت جدید آمریکا است که نشان دهد مسیر تخاصم و دشمنی را در پیش خواهد گرفت یا در مسیری گام برمی‌دارد که به کاهش بی‌اعتمادی میان طرفین منجر شود.

تردیدی نیست که تغییر در فضای دشمنی میان ایران و آمریکا، فقط به عزم و اراده آمریکایی‌ها بستگی ندارد و باید اقدامی متقابل از سوی ایرانیان نیز باشد. با‌این‌حال ایران همواره اعلام کرده است که آمریکا با بازگشت به توافق هسته‌ای 2015، می‌تواند به بازسازی روندی کمک کند که در انتهای آن، تنش‌زدایی یا مدیریت تنش‌ها باشد.

اکنون وقت عمل است. می‌توان از فضای «مقاومت حداکثری» ایرانیان در برابر «فشار حداکثری» آمریکایی‌ها به حسن نیت ایرانیان در برابر حسن نیت آمریکایی‌ها رسید.

 

اجرای وعده‌های بایدن به سود همه خواهد بود

قاسم محب‌علی-مدیرکل سابق خاورمیانه وزارت خارجه

به نظر من رفتن ترامپ در درجه اول واقعه و تحولی مثبت برای تمام بشریت و همه کشورهای جهان است. در دنیایی که امروز به هم پیوسته و زندگی و سرنوشت مردم کاملا به هم مربوط است و نمی‌شود سرنوشت کشوری را از کشور دیگر جدا کرد، روی‌کارآمدن آقای بایدن را باید یک واقعه مثبت و تحولی در خدمت صلح و امنیت و ثبات جهانی و همین‌طور اقتصاد جهانی تلقی کرد.

طبیعی است که آقای بایدن با وعده‌هایی سر کار آمده که بسیار مهم هستند و انتظاراتی را هم در جامعه آمریکا و هم در جامعه جهانی به وجود آورده که تحقق آنها مورد توجه همه است. البته همه باید عملکرد ایشان را ببینیم. ببینیم که آیا ایشان قادر است یا آمادگی دارد که این وعده‌ها را انجام دهد یا نه. از‌جمله وعده‌هایی که داده در درجه اول، بازگشت به معاهده پاریس است. دوم بازگشتش به سازمان بهداشت جهانی است. هر دو اینها برای همه مهم است؛ چراکه می‌تواند اتفاقات خوبی را برای بشریت رقم بزند.

درحال‌حاضر کرونا گریبان‌گیر بشریت شده است و بیماری کرونا یک بیماری فراگیر جهانی و پاندمی شده است. خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی و تضعیف این سازمان، طبعا به گسترش این بیماری و مبتلاشدن میلیون‌ها نفر در جهان یاری رسانده است. بازگشت آمریکا می‌تواند به سازمان بهداشت جهانی کمک کند و برای همه مفید باشد. وعده دیگر آقای بایدن طبیعتا تغییر در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکاست؛ سیاست‌هایی که یک‌سره در خدمت دو شخص قرار داشت؛ آقای نتانیاهو و آقای محمد بن‌سلمان، دو شخصی که برای جوامع خودشان هم فجایعی درست کرده‌اند و متهم به فساد و دیکتاتوری و نقض حقوق بشر هستند.

هنوز پرونده آقای خاشقچی مسئله‌ای برای بن‌سلمان است که باید پیگیری شود تا دیگر چنین اتفاقی نیفتد و یک دولت به خودش اجازه ندهد مخالف خود را این‌گونه سربه‌نیست کند. وعده مهم‌تر او در خاورمیانه، بازگشت او به برجام است. البته برجام، یک تفاهم و یک برنامه اجرائی چندجانبه است که خروج آمریکا از آن، این برنامه و تفاهم بین‌المللی را با بحران مواجه کرد.

اگر آقای بایدن توانایی این را داشته باشد و این امکان و شرایط مناسب از سوی ایران برای او فراهم شود که به برجام برگردد، علاوه ‌بر اینکه به تعهدات آمریکا عمل کرده و برخلاف ترامپ که تعهدات آمریکا را نقض کرد، پایبندی خودش را به آنچه آمریکا تعهد کرده نشان خواهد داد. مطمئنا مردم ایران از این کار از سوی آقای بایدن استقبال خواهند کرد و فراموش نخواهند کرد که رئیس‌جمهور آمریکا برخلاف رئیس‌جمهور قبلی و بسیاری رؤسای جمهور سلف، یک بار هم که شده در 40 سال اخیر، در خدمت منافع مردم ایران و جامعه ایرانی اقدام کرده است.

امیدواریم که طرفین، چه در ایران چه در سایر کشورهای جهان و چه در آمریکا درک کنند که جهان به صلح، امنیت، ثبات و همکاری نیاز دارد و برای عبور از بحران‌ها نمی‌شود یک‌جانبه اقدام کرد؛ چه کشور، کشوری بزرگ با اقتصادی بزرگ باشد، چه کشوری کوچک یا متوسط. در شکل‌گیری این همکاری‌های بین‌المللی، رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند نقش مهمی داشته باشد و در ثبات، امنیت و صلح جهانی نقشی کلیدی بازی کند تا هم مردم آمریکا از آن سود ببرند، هم سایر کشورهای جهان. امیدواریم آقای بایدن بتواند به وعده‌هایش عمل کند و انتظاراتی را که از او هست، برآورده کند.

 

چندجانبه‌گرا باشید

 ساسان کریمی- دانش‌آموخته دکترای فلسفه سیاسی از دانشگاه تهران

اولین واقعیت این است که مسائل داخلی هر کشوری از‌جمله ایالات متحده اصالتا مستقل از دیگران است و بنابراین نظر ما درباره و خطاب به رئیس‌جمهور منتخب آمریکا تنها می‌تواند از منظر ملی یا به‌عنوان موضعی بین‌المللی مسموع باشد.

بنابراین این‌طور به نظرم می‌آید که مهم‌ترین موضوعی که آقای بایدن به‌عنوان سیاست‌مداری کهنه‌کار در امروز جهان می‌بیند، باید این باشد که دوران هژمونی به طور کلی در جهان سپری شده و با وجود آنکه نوک پیکان توسعه‌طلبی در دهه‌های پس از جنگ سرد ایالات متحده بوده، رفتار چندجانبه‌گرایی و پساهژمونیک می‌تواند امروز با تأخیر و پس از اروپا در دستور کار آمریکا قرار گیرد.

رفتار پساهژمونیک می‌تواند به بازشدن درهای جدید متناسب با مؤلفه‌های به‌روز در سیاست بین‌المللی بینجامد و همچنین با توسعه آن به طور روزافزون گرایش‌های صلح‌طلب و نیز پساهژمونیک را با کامیابی در حوزه بین‌الملل در کشورها قدرتمندتر کند.

آنچه به‌عنوان «نباید»‌ها برای ایشان به نظرم می‌رسد، درخصوص منطقه خاورمیانه است. ایجاد ثبات ناپایداری که به قیمت تنش و جنگ همیشگی در منطقه به دست می‌آید، تکرار همان سیاستی است که ترامپ به‌عنوان وارث افراطی دهه‌های گذشته بر آن تاکید و تأیید داشت.

بنابراین باید تلاش کرد تا جنگ‌های نیابتی و دست‌سازی مانند جنگ یمن با توقف حمایت آمریکا از بانیان آن، جای خود را به بستری برای گفت‌وگو میان طرف‌های یمنی با یکدیگر و نیز بازیگران اصلی سیاست منطقه‌ای مانند کشورهای حوزه خلیج فارس به‌عنوان یک موضوع و شرق مدیترانه به‌عنوان موضوع دوم در قالب طرح‌های صلح دهد.

بنابراین تکرار این دو دسته سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی آن چیزی است که به نظرم می‌آید به خاطر تأمین منافع راهبردی خود آمریکا نباید در زمره اقدامات ایشان قرار داشته باشد.

در مورد ایران نیز فکر می‌کنم بهترین گواه برای اشتباه‌بودن سیاست فشار و تحریم دوران فشار حداکثری ترامپ و مهم‌ترین گواه برای صحیح‌بودن سیاست احترام و تکریم، دستاورد خود ایشان و همفکرانشان در قالب برجام است. بازگشت به این رهیافت هم از نظر شکلی به صورت بلاشرط و فوری به خود برجام و هم به عنوان سیاست راهبردی اتخاذی برای ادامه روند تعامل با ایران، موضوعی است که می‌تواند به دستاوردهای سیاست خارجی دوران ریاست‌جمهوری ایشان بیفزاید.

 

سختی‌های بازگشت به  برجام

 سید محمدهادی موسوی

انتخاب بایدن برای ایران، همان‌گونه که در کارزار انتخاباتی خود نیز گفته، نوید احیای برجام و رفع تحریم‌های اقتصادی را به همراه دارد. اما تجربه دو‌ساله اجرای برجام نشان داد صرف اجرای این قطع‌نامه و «توقف» تحریم‌های هسته‌ای و ثانویه ایران، نمی‌تواند ریسک تجارت با ایران را برای کشورهای ثالث کاهش دهد.

زود است که درباره سیاست خارجی بایدن نظر داد، اما احتمالا خط قرمز آنها دستیابی ایران به نقطه جهش هسته‌ای است. به این منظور لازم است بایدن اولا امتیازات حداقلی برجام برای ایران را احیا کند و ثانیا مشکلات اجرای موفق آن را رفع کند.

یکی از آسیب‌های برجام، گزارش‌های شش‌ماهه به کنگره بود که باعث عدم قطعیت برای همکاری با ایران در شرکت‌های بین‌المللی می‌شد. گرچه در طرف مقابل نیز بایدن توقع دارد برخی موضوعات جدید به مذاکرات افزوده شده و برخی مفاد برجام تغییر کند که احتمالا با مقاومت ایران مواجه خواهد شد. اما رفع این مشکلات، سهل نیست. مشکل اصلی برجام، درهم‌تنیدگی تحریم‌های اولیه و ثانویه است. بسیاری از شرکت‌ها و مؤسسات بین‌المللی به‌دلیل ارتباط با افراد حقیقی و حقوقی آمریکایی توانایی مراوده با ایران در پسابرجام را نداشتند.

اگر بایدن می‌خواهد مطمئن باشد که برجام، به‌عنوان میراث دموکرات‌ها، زنده بماند، باید در این خصوص اقداماتی انجام دهد؛ گرچه قدرت رئیس‌جمهور در این زمینه چندان زیاد نیست و نیاز به تأیید کنگره دارد. از این‌رو باید منتظر نتیجه نهایی کرسی‌های سنا در جورجیا ماند و دید که آیا سنا نیز در اختیار دموکرات‌ها قرار می‌گیرد یا خیر. موضوع دوم که بایدن باید به آن توجه کند، توازن منطقه‌ای میان کشورها و ذی‌نفعان منطقه خاورمیانه است.

برجام در خاورمیانه کنونی، شانس موفقیت زیادی ندارد. بنابراین دولت بایدن باید بتواند هم بین کشورهای خاورمیانه و هم بین ذی‌نفعان آن (ژاپن، چین، اروپا و روسیه) توزان مناسبی ایجاد کند. توقف درگیری‌های منطقه‌ای نخستین گام جهت تنش‌زدایی بوده و پس از آن کنترل سطح خصومت بین کشورهای منطقه است. با توجه به رابطه چند کشور عربی با اسرائیل، این اقدام نیز چالش‌های خود را به همراه دارد.

 

وضع را وخیم نکنید

حمید کریم‌نیا کارشناس روابط بین‌الملل

 با اینکه جو بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به‌عنوان برنده انتخاب شده ولی هنوز دونالد ترامپ ادعاهایی دارد. می‌توان این سؤال را مطرح کرد که آیا جمهوری اسلامی ایران از نتیجه انتخابات تحت تأثیر قرار خواهد گرفت

برای پاسخ آن باید سه سطح از شرایط و موقعیت‌ها را در نظر گرفت: نخست آنکه در سطح کلان و استراتژیک که به دلیل اختلاف در رویکردهای اساسی طرفین تضادهایی مطرح است، ماهیتی پیچیده در روابط وجود دارد که سابقه نشان می‌دهد از ابتدا با تغییر رؤسای جمهور و در دوره‌های مختلف این سطح از اختلافات باقی بوده و تغییری در مواضع اصولی به‌ وجود نیامده است. در سطح دیگر، بُعد شخصیتی رؤسای جمهوری بوده که سطح خرد و گفتمانی آن مطرح است. در این شرایط با تغییر تاکتیک‌ها و شرایط ایجادشده، موقعیت‌هایی برای گفت‌وگو فراهم شده و طرفین با توجه به شاخصه و خصوصیات فردی ریاست‌جمهوری به تعاملاتی در حوزه روابط و همکاری منطقه‌ای دست یافته‌اند.

به‌طور مثال در زمان ریگان، کلینتون، بوش و اوباما چنین نمونه‌هایی وجود داشته است. در سطح دیگر، تلفیقی از این دو است؛ به عبارتی هم شخصیت رئیس‌جمهوری و هم شرایط جهانی است که رویکردهای طرفین را در نحوه تعاملات تحت تأثیر قرار می‌دهد.

در نتیجه، هر‌یک از رؤسای جمهور به‌ شکلی که خاص نظر خود بوده، دست به ابتکاری برای تحرک تازه در نحوه تعامل نسبت به ایران زده است. در حال حاضر شرایط جهانی با هر زمان دیگری متفاوت است.

با روی‌کارآمدن بایدن با توجه به وضعیت فعلی جهانی، موقعیتی ایجاد خواهد شد که قطعا وی نمی‌تواند به روش‌های دوره قبلی در قبال ایران ادامه بدهد و فشارهای بیشتری را بر ایران و مردمش تحمیل کند.

در واقع در دوره قبل، دولت ترامپ بالاترین تضییقات را تحت عنوان تحریم‌های نامعقول و ضد‌بشری بر ایران و مردمش تحمیل کرد. اما سطح بالاتر فشارهای آمریکا تهدید نظامی خواهد بود!

به نظر نمی‌رسد آمریکا با انتخاب رئیس‌جمهور جدید قصد تهاجم نظامی به ایران را داشته باشد. وی فردی باتجربه و معقول است و دنیا و روابط جهانی را به‌خوبی می‌شناسد، از آن گذشته شرایط آمریکا و مردم خود را نیز به‌خوبی درک می‌کند.

بنابراین بحث حمله نظامی را تا اینجا که احتمال انتخاب‌شدن بایدن قوی شده، می‌توان منتفی دانست. اما حتی به فرض اگر تصور انتخاب مجدد ترامپ را هم داشته باشیم، وی نیز به اندازه کافی در این دوره تجربه به دست آورده و دیگر تحت تأثیر لابی‌های اسرائیلی و عرب خلیج فارس قرار نخواهد گرفت.

اکنون باید رئیس‌جمهوری آینده آمریکا با تجربه و شرایط به‌دست‌آمده از بیشترین تحریم‌ها تصمیم به راه‌حلی معقول و قابل انجام بگیرد؛ اینکه افزایش تحریم‌ها تنها به افزایش فقر و فشار بر آحاد مردم منجر خواهد شد. اگر از جنبه دیپلماسی عمومی و جلب افکار مردم ایران بخواهیم در نظر بگیریم، این راه‌حلی نیست که نتیجه بدهد و مردم و افکار عمومی را در این کشور جلب کند.

مردم ایران با فرهنگ و تمدن دیرینه خود نشان داده‌اند که هرگاه به طریق منطقی و با ملاحظات انسان‌دوستانه مواجه شوند، بیشترین واکنش‌های مثبت را از جنبه افکار عمومی خواهند داشت. چنانچه برعکس، به وضعی دچار شوند که جنبه حیثیتی پیدا کند و شخصیتشان پایمال شود، واکنشی سخت نشان خواهند داد. این را تاریخ بارها به جهانیان نشان داده است. بنابراین بهتر است رئیس‌جمهوری جدید منتخب مردم آمریکا این ملاحظات انسانی را در نظر داشته باشد و وضعیتی وخیم‌تر از چیزی را که هست، ایجاد نکند.

 

بدون لغو فرمان‌های ترامپ، تحولی ایجاد نمی‌شود

حسن رویوران- کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب

درباره تأثیر انتخاب آقای بایدن بر منطقه جنوب غرب آسیا، اولین جایی که تأثیر وجود دارد، بحث بحران فلسطین است. آقای ترامپ بحران فلسطین را از چشم اسرائیل نگاه می‌کرد و بر اساس خواست اسرائیل عمل می‌کرد و با معامله قرن دست اسرائیل را باز گذاشت که هرچه دلش می‌خواهد انجام دهد و هر جایی که دوست داشت ضمیمه کند. در‌حالی‌که آقای بایدن این‌گونه نیست.

اولا طرح دو دولت را قبول دارد و هر گونه اقدام مغایر با قطع‌نامه‌های بین‌المللی به‌ویژه قطع‌نامه ۲۴۲ را قبول ندارد. ممکن است برخی از کارهایی که ترامپ انجام داده مثل انتقال سفارت به قدس را برنگرداند، اما ایشان اعلام کرد که اولا من یک کنسولگری در شرق قدس افتتاح خواهم کرد و این یعنی گفت‌وگو با فلسطینی‌ها. ثانیا گفته سفارت فلسطین را برمی‌گردانم به آمریکا که ترامپ بسته بود و گفت‌وگو بین این دو باید برای ایجاد دو دولت شروع شود. این تحولی است که قطعا امثال آقای نتانیاهو از آن استقبال نمی‌کنند و در برابر آن هم عصبانی خواهند شد.

موضوع دومی که تأثیرگذاری این تحول در آمریکا را خواهد داشت، درون رژیم صهیونیستی است. آقای نتانیاهو بیشتر قائم به ترامپ بود و الان با رفتن ترامپ دچار بحران خواهد شد. من تصور می‌کنم ممکن است تحت فشار داخل به انتخابات زودرس برود که تمام نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد نسبت به گذشته رأی کمتری ممکن است به دست بیاورد و این یعنی جابه‌جایی قدرت در میان صهیونیست‌ها.

نکته دیگری که وجود دارد، مسئله عربستان سعودی است. عربستان با امضای ۴۵۰ میلیارد دلار خریدهای مختلف از‌جمله تسلیحاتی از آمریکا، چک سفیدی از ترامپ گرفته بود برای انجام هر جنایتی؛ در‌حالی‌که بایدن چنین چیزی را نمی‌پذیرد و در مورد خاشقجی دقیقا موضع گرفت و گفت دستوری که آقای بن‌سلمان داد، کشتن او و تکه‌تکه‌کردنش، یک جنایت است و ما با عربستان باید قاطع برخورد کنیم. این نشان می‌دهد که نوع رابطه آمریکا و عربستان به‌راحتی گذشته نخواهد بود و همراه با تنش خواهد بود؛ امارات و بحرین نیز همچنین.

آقای بایدن نظرش بر این است که جنگ یمن باید جمع بشود و این را اعلام کرده است. این یعنی با اعلام شکست عربستان، این جنگ به پایان خواهد رسید و این می‌تواند پیامدهایی منفی برای عربستان داشته باشد.

آقای بایدن اعلام کرده است که از عراق و افغانستان عقب‌نشینی می‌کند. این هم به نظرم فرصت مناسبی است. حضور آمریکا، حضور همراه با تنش خواهد بود و عقب‌نشینی آن به صلح در منطقه کمک می‌کند و این هم یک تحول است. در مورد سوریه بعید می‌دانم تحول یا تغییر زیادی در موضع‌گیری آمریکا اتفاق بیفتد.

در مورد ایران هم اعلام کرده که به توافق هسته‌ای برمی‌گردم، اما نظر من این است که بدون ازبین‌بردن و لغو همه فرمان‌های یک‌جانبه‌ای که آقای ترامپ داده و مغایر توافق هسته‌ای بوده‌اند، تنها بازگشت به توافق هسته‌ای ارزش چندانی نخواهد داشت. برای نمونه در بحث بانکی، طبق توافق هسته‌ای باید تحریم‌ها برداشته شود. ترامپ در فرمانی جداگانه ۱۸ بانک ایرانی را یک‌ماه‌ونیم پیش تحریم کرده بود. اگر این فرمان لغو نشود، حتی اگر آمریکا به توافق برگردد، متأسفانه تحول چندانی اتفاق نمی‌افتد. بنابراین نوع رابطه بین ایران و آمریکا، مسئله‌ای پیچیده و طولانی خواهد بود تا اینکه شکل مناسب خودش را پیدا کند.

 

مذاکرات سازنده با ایران الزام بایدن برای توازن منطقه‌ای ‌

ابراهیم متقی

مهم‌ترین مشکل رؤسای جمهور آمریکا، در چهار دهه گذشته، نادیده‌گرفتن موضوع موازنه قدرت در محیط منطقه‌ای خاورمیانه بوده است. آمریکایی‌ها همواره تلاش کرده‌اند ایران را به «دیگری» سیاست خارجی و امنیتی خود تبدیل کنند. نکته جالب اینجاست که کشورهای عرب منطقه و اسرائیل هم ایران را «دیگری» امنیتی خود می‌دانند و به این ترتیب مثلثی شکل می‌گیرد که موازنه منطقه‌ای را به هم می‌زند.

مثلث آمریکا، اسرائیل و کشورهای منطقه‌ای. در بین کشورهای منطقه‌ای، زمانی عراق محور اصلی جدال و رویارویی با ایران بود. عراق خط مقدم ژئوپلیتیکی نبرد فرهنگی و سیاسی و امنیتی با ایران محسوب می‌شد. به‌همین‌دلیل بود که صدام حسین در سال ۱۹۸۰، حمله نظامی به ایران را انجام داد. در فضای بعد از اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، رویکرد جدیدی در تفکر سیاسی و امنیتی آمریکایی‌ها به وجود آمد که براساس آن، کشورهای منطقه‌ای در وضعیت ضعف ساختاری و گسترش تضادهای ساختاری قرار بگیرند.‌

اگر امروز خاورمیانه در فضای بحران قرار دارد، نیمی از آن مبتنی بر ویژگی‌های فضای منطقه‌ای است؛ همان ویژگی‌هایی که کوهن۱ از آن به‌عنوان کمربند شکننده نام می‌برد. ولی نیم دیگر آن مربوط به الگوی رفتار ایالات متحده برای گسترش بحران در محیط منطقه‌ای محسوب می‌شود. آمریکایی‌ها هیچ‌گاه درصدد مدیریت بحران منطقه‌ای نبوده‌اند و عمدتا تلاش کرده‌اند تا الگوی رفتاری خودشان را براساس گسترش بحران و تصاعد بحران شکل بدهند و بر این اساس با ایران برخورد کرده‌اند.

درست است که جو بایدن به این موضوع اشاره دارد که من می‌خواهم روابط با ایران را در فضای کاهش تنش قرار دهم؛ اما نکته‌ای که باید به آن اشاره داشت، این است که کاهش تشنج نیازمند موازنه منطقه‌ای است. موازنه منطقه‌ای در شرایطی حاصل می‌شود که ایران بخشی از راه‌حل بحران امنیتی منطقه محسوب شود. وقتی که آمریکا، اسرائیل و جهان عرب، به‌گونه‌ای یک‌صدا تمام تلاش خودشان را برای مقابله و نابودی یک کشور با تاریخ کهن، با ژئوپلیتیک عمق‌‌یافته و با رویکرد امنیت‌محوری که در دوران دفاع مقدس نشان داد، قرار می‌دهند، طبیعی است که ایران، نه‌تنها در این دوران تاریخی، حتی یک ایران ناسیونالیست، یک ایران سکولار و یک ایران پادشاهی هم نمی‌تواند جبهه متحد آمریکا، جهان عرب و اسرائیل را بپذیرد.

‌آمریکایی‌ها تلاش دارند فضایی ایجاد کنند که اندیشه امنیت را در ایران حاشیه‌ای کنند. اگر ایران در فضای بحران امنیت در سطوح داخلی و منطقه‌ای قرار بگیرد، به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر، این بحران به حوزه منطقه‌ای گسترش پیدا می‌کند. ایران برای جهان غرب، برای جهان عرب و برای آمریکا، کشور شناخته‌شده‌ای است.

جامعه ایرانی به‌هیچ‌وجه سودی و منافعی در ارتباط با برجام نداشت؛ اما خودش را با برجام تطبیق داد. این مسئله نشان می‌دهد که جامعه ایرانی رویکردش در مصالحه‌گرایی قرار دارد. البته نگاه من این است که برجام شکلی از مصالحه نبود و کاملا نامتوازن بود. به‌همین‌دلیل هم از ویژگی تداوم برخوردار نبود. بهره‌گیری از سازوکارهایی که موازنه را علیه ایران به هم بریزد. طبعا چالش‌هایش هم برای ایران خواهد بود و هم برای منطقه و هم برای ایالات متحده.‌

بایدن خودش می‌داند درست است که ترامپ در فضای داخلی آمریکا با سه بحران کرونا، هویت و اقتصادی روبه‌رو بود اما یکی از چالش‌های اصلی ترامپ مربوط به امنیت خاورمیانه‌ای بود. امروز بایدن، تجربه دوران سناتوری‌اش را دارد. تجربه دوران ریاست کمیته روابط خارجی سنا را دارد و تجربه دوران معاونت ریاست‌جمهوری باراک اوباما را هم دارد.

جامعه ایرانی هیچ تمایلی به توسعه‌گرایی ندارد، ولی تمایل به توازن دارد و نمی‌تواند بپذیرد که محور تعارض علیه آنها شامل آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای جهان عرب که امروز به رهبری عربستان است، در حوزه امنیت منطقه‌ای و ساختار داخلی، کنش ضدامنیتی انجام می‌‌دهند؛ بنابراین ضرورت موازنه، ایجاب می‌کند که ایالات متحده نه‌تنها به برجام برگردد، بلکه برای ترمیم برجام و به جهت پایداری امنیتی و توازن قدرت منطقه‌ای با ایران وارد رفتار سازنده شود. رفتار سازنده یعنی پذیرش حداقل‌های منافع، هویت و ضرورت‌های امنیت ملی ایران.

۱. سال کوهن، متخصص جغرافیای انسانی در آمریکا

 

به‌جز تحریم و جنگ راه‌های دیگری هم برای همزیستی ملت‌ها هست

فریدون مجلسی- دیپلمات بازنشسته

اگر قرار باشد برای آقای بایدن، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، پیامی بفرستم در درجه نخست تبریک به شخص ایشان و خانم هریس، معاون آینده رئیس‌جمهور آمریکا است.

تبریک دیگر به خاطر نمایش مهمی از تجلی دموکراسی در کشوری است که خود را بنیان‌گذار دموکراسی و حقوق بشر عصر جدید پس از رهایی از استعمار بریتانیا می‌داند و بار دیگر نشان دادند که نماد دموکراسی فقط به گزینش افراد مورد اعتماد و علاقه نیست، بلکه توانمندی حذف کسانی است که ملت از عملکرد او ناراضی باشد.

یک مزیت بزرگ و آموزنده در دموکراسی آمریکا که می‌توان آن را یادگار ارزنده جورج واشنگتن، نخستین رئیس‌جمهور آمریکا دانست، سنت محدودکردن دوران ریاست‌جمهوری فرد منتخب حداکثر به دو دوره است؛ سنتی که در دوران پرزیدنت ترومن به صورت متمم قانون اساسی قطعیت یافت.

محدودبودن دوران ریاست موجب می‌شود که رئیس‌جمهور همواره به یاد داشته باشد که از میان مردم آمده و بازهم باید بازگردد و با همان‌‌ها به‌صورت عادی زندگی کند؛ تفاوت آشکار آقای ترامپ با رؤسای جمهور دیگر آمریکا در این بود که پس از یک عمر عادت به مدیریت اربابانه و پایدار در حیطه کسب‌وکار شخصی، برای خودش چنان ‌هاله قدسی قائل بود که آن را مشابه استبداد شرقی می‌نامیدند و رفتارش با ردیف‌کردن مدیران دست‌به‌سینه در پشت سرش و بیرون‌انداختن هرکدام که با سلایق و امیال او جور نبودند، یادآور سلاطین عثمانی بود.

همین رفتار را با روشنفکران و روزنامه‌نگاران رسانه‌ها می‌کرد؛ غافل از اینکه آنها رفتار استبدادی را بر‌نمی‌تابند و همین‌ها در شکست و رهایی از او سهم بسزایی داشتند. آقای رئیس‌جمهور اینکه شما در داخل کشورتان چه خواهید کرد و چگونه اوضاع نامتعارف‌شده را به روال باز خواهید گرداند، امری است که به خودتان و ملت آمریکا مربوط می‌شود؛ اما به یاد داشته باشید که رفتار بین‌المللی شما بر زندگی انسان‌ها در سراسر جهان تأثیر خواهد گذاشت. رئیس‌جمهور کنونی که شما جانشین او می‌شوید، فاقد آن‌گونه احساس مسئولیت اخلاقی و اصولا فاقد توانمندی برقراری روابط اجتماعی و انسانی متعارف با اطرافیان و دیگران بود. فرمان ناسنجیده ممنوعیت صدور ویزا برای اتباع برخی کشورها، نوعی مجازات دسته‌جمعی و غیراخلاقی و غیرقانونی بود که بسیاری از ‌والدین سالمند را از دیدار فرزندانشان باز داشته است! این فقط نمونه کوچکی از خدشه بر حقوقی بشری است که سابقه آن به تاریخ اعلامیه استقلال آمریکا بازمی‌گردد.

آقای رئیس‌جمهور! با این مقایسه که «تحریم از جنگ بهتر است» نمی‌توان فشاری را که این تحریم‌های سنگین بر زندگی ملت‌ها وارد می‌کند، نادیده گرفت و از خود رفع مسئولیت کرد؛ زیرا سابقه نشان داده است که افزودن فشار بر ملت‌ها تأثیری در به‌زانو‌درآوردن کشورها ندارد. شما در دولت آقای اوباما روابط منجمد کوبا و آمریکا را پس از نیم‌قرن با حضور کاستروها ملایمت بخشیدید و دیدید که چگونه آن ملت می‌رفت که به روالی عادی در زندگی بین‌المللی جذب و از مزایای طبیعی خود برای کسب درآمد بیشتر و بهبود زندگی مردم بهره‌مند شود.

آقای ترامپ با تعصب نژادپرستانه و ایدئولوژیک خود بی‌مقدمه آن روابط را بر هم زد و توریسم را ممنوع کرد و فقط با کینه‌توزی بر مصائب آن ملت افزود. ازاین‌رو امیدوارم به یاد داشته باشید که در ایران هم ملتی با‌فرهنگ و قدیمی زندگی می‌کند که فرزندانش بیش از یک درصد جمعیت کنونی کشور شما را تشکیل می‌دهند و بیش از نسبت جمعیتی خودشان در سطوح علمی و حرفه‌ای و اقتصادی آمریکا سهیم‌اند و از احترام اجتماعی برخوردار هستند.

راه‌های دیگری هم به‌جای کینه‌توزی، تحریم و جنگ برای همزیستی ملت‌ها وجود دارد. درهای مذاکره را نبندید؛ بگذارید سخنان شنیده شود و سخنان شما را نیز بشنوند. انتظار می‌رود مذاکرات در شرایط محترمانه و با احساس برابری و با درک متقابل محذورات و مقدورات دو طرف و با احترام به استقلال ملی و سیاسی یکدیگر به‌طور دوجانبه یا چندجانبه برگزار شود. حتی مسائل و ادعاها و نقض حقوق ملت‌ها در منطقه نیز از راه‌های مختلف قابل جبران است.

به امید آنکه حقوق ملت‌ها در منطقه از سوی طرفین به رسمیت شناخته شده و لطمه‌های ناعادلانه جبران شود و ملت‌ها بتوانند از ثروت‌های ملی خود به‌جای ستیزه‌جویی برای توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی جوامع‌شان برخوردار شوند که این بهترین تضمین و سپر در مقابل خشونت و جنگ است. در این آغاز کار برایتان توفیق در راه تلاش برای ایجاد صلح پایدار در جهان و خصوصا در منطقه آسیب‌دیده و رنج‌کشیده خاورمیانه را آرزومندم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.