جی پلاس/به مناسبت سالروز شهادت؛

از زندگی شهید یونس زنگی آبادی چه می دانید؟/فرمانده ای که از ابتدای تولدش حاجی نام گرفت

یونس زنگی آبادی که نامش با لشکر ۴۱ ثارالله سلام الله علیه گره خورده است، همان فرمانده جوانی است که در عملیات کربلای…

جی پلاس؛

همسایه ابدی حاج قاسم: وقت شهادت من نیست

عراقی ها پایین تپه را زیر آتش گرفته بودند و هر آن امکان اصابت گلوله آنها بود اما شهید یوسف الهی بی توجه به این آتش…

جی پلاس/چند روزی همقدم با شهید حسین تاجیک-1

روایتی از زندگی شهیدی که به دعوت حاج قاسم لبیک گفت

چند روزی به شهادت حسین (تاجیک) مانده بود و مادر شب ها خواب پریشان می دید، بی خبر از آنکه قرار است، حسین شهید شود و رضا…

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-16

چه شد که مهدی (شهید کازرونی) تهمت زننده به خود را بخشید؟

یکی از بچه های لشکر به مهدی (کازرونی) تهمت زده بود و وقتی که مجازات تهمت را برای مهدی توضیح داد، فرمانده آرام گفت من…

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-15

همسر شهید کازرونی از بزرگ کردن پسرهایش می‌گوید

حاج مهدی کازرونی شهید شده بود و بانوی جوان مانده بود و سه فرزند کوچک که با همه سختی هایش سعی کرد آنها را مانند پدرشان…

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-14

شهید کازرونی چگونه به شهادت رسید؟

(مهدی کازرونی) در حالی که بدنش به دو نیم شده بود، ذکر می گفت و به دیدار حق رفت.

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-13

ماجرای عکسی از دوقلوهای شهید کازرونی که معروف شد

تابستان بود و آب حوض و برادران دوقلو و چند ماهه و فرصتی که به پدر دست داده بود تا چند روزی را کنار خانواده مهمان آنها…

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-12

چرا شرطه های عربستان قصد دستگیری شهید کازرونی را داشتند؟/آیا موفق شدند او را دستگیر کنند؟

مهدی (شهید کازرونی) به عنوان خدمه زائران سفر حج به مکه رفته بود که... .

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-11

روایتی شیرین از نامگذاری دوقلوهای شهید کازرونی

دوقلوهایش که به دنیا آمدند اسم یکی را گذاشت بشیر و دیگری را نذیر. شهید مهدی کازرونی را می گویم.

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-10

اسارت بعثی ها به دست شهید کازرونی با دست خالی

شهید مهدی (کازرونی) از ناحیه پا مجروح شده بود و اسلحه اش خالی اما توانست سه بعثی را اسیر کند.

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-9

جایزه دموکرات ها برای سر شهید کازرونی چه بود؟

دموکرات ها برای سر فرمانده سپاه، دویست هزار تومان و برای سر مهدی کازرونی چهار صد هزار تومان جایزه گذاشته بودند.

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-8

نوعروسی که در مهاباد برای کودکان برنامه می‌ساخت

تنها ده روز از ازدواج مهدی و حمیده بانو گذشته بود که او به همراه مهدی راهی مهاباد شد تا بتواند کاری از پیش ببرد.

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-6

شهید کازرونی برنامه سفر حج را چگونه تنظیم کرده بود؟

مهدی (کازرونی) برنامه اش را طوری تنظیم کرده بود که هم به خدمتگزاری اش به زائران برسد و هم به راز و نیازش با خدا.

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-5

پاسخ شهید کازرونی به کسانی که با شنیدن صدای قران گمان کردند، کسی مرده است

شهید مهدی کازرونی یک نوار قران خریده بود و در اوقات فراغتش در گوشه ای از حیاط می نشست و به آن گوش می داد.

چند روزی همقدم با شهید مهدی کازرونی-4

چرا شهید کازرونی عکس شاه و فرح را از کتاب های درسی اش می کند؟

مهدی کازرونی همین که کتاب های درسی اش را تحویل می گرفت، به خانه می آمد و عکس شاه و فرح را می کند و پاره می کرد.

چند روزی همقدم با شهید مهدی کازرونی-3

نماز خواندن شهید کازرونی چگونه تبدیل به حربه ای علیه رژیم شاه شد؟

مهدی (شهید کازرونی) کاری کرده بود که خبرش به سرعت برق و باد میان بچه های مدرسه پیچید و الگویی شد برای همه آنها.

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-2

شهید کازرونی چگونه توانست با تصویر امام تظاهراتی علیه رژیم شاه راه بیندازد؟

شهید کازرونی بی آنکه کسی متوجه شود پلاکاردی از تصویر امام را به دست داشت و به هنگام خروج مردم از مسجد آن را بالای سر…

چند روزی همقدم با شهید کازرونی-1

با شهید کازرونی از ولادت در روستای سعدی تا شهادت در مریوان/حاج قاسم چگونه او را توصیف می کرد

مهدی کازرونی 23 ساله بود و معاون طرح و عملیات لشکر که در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید.

چند روزی همقدم با شهید زنگی آبادی-13

نامه حاج قاسم به دختر شهید زنگی آبادی

حاج قاسم خطاب به فاطمه زنگی آبادی اینگونه نوشته است: «دیدنتان به قدر یک زیارت معصوم بر من اثر معنوی دارد و این را دلیل…

چند روزی همقدم با شهید زنگی آبادی-12

حاج قاسم از شهید زنگی‌آبادی می‌گوید و اشک می‌ریزد

چند روزی همقدم با شهید زنگی‌آبادی-11

دیدار مادر با پیکری که سر در بدن نداشت

حاج یونس زنگی آبادی همیشه دلش می خواست که بی سر به شهادت برسد و حالا این آرزوی او تحقق پیدا کرده بود و پیکر پاکش بی سر…

چند روزی همقدم با شهید زنگی‌آبادی-10

شهید زنگی آبادی؛ از کولی دادن به مصطفی تا لالایی خواندن برای فاطمه

بانو طاهره زنگی آبادی فقط پنج سال با شهید زنگی آبادی زندگی کرد اما به قول خودش این پنج سال به اندازه 50 سال برایش درس…

چند روزی همقدم با شهید زنگی‌آبادی-9

چرا شهید زنگی آبادی دلش نمی‌خواست خبر زخمی شدنش به گوش حاج قاسم برسد؟

خون زیادی از حاج یونس زنگی آبادی رفته بود و رنگش به زردی می زد که بچه ها متوجه دست زخمی اش شدند و او را به بیمارستان…

چند روزی همقدم با شهید زنگی‌آبادی-8

ماجرای خواستگاری شهید یونس زنگی‌آبادی از زبان همسر

یونس ـ زنگی آبادی ـ آن شــب آمد در حالی که یک کاغذ بزرگ هم در دســتش بود. چیزی حدود بیست مورد از شــرایطش را به ترتیب…

چند روزی همقدم با شهید زنگی‌آبادی-7

چرا شهید زنگی‌آبادی حاضر نشد به خواب شیرینش روی پای حاج قاسم ادامه دهد؟

سرش را روی زانوی حاج قاسم گذاشت و از فرط خستگی به خواب رفت اما هنوز ده دقیقه ای نگذشته بود که...

چند روزی همقدم با شهید زنگی‌آبادی-6

جشن عروسی شهید زنگی‌آبادی چگونه و کجا برپا شد؟

یونس اصرار داشت که تا بازگشتش استاد بنا کار گچکاری را نیمه رها کند و برود تا او بتواند با خیالی راحت به جبهه برگردد.

چند روزی همقدم با شهید زنگی آبادی-4

زورخانه لشکر 41 ثارالله(س) چگونه شکل گرفت؟/ نقش یونس در این میانه چه بود؟

سوله ای به واحد تربیت بدنی لشکر ثارالله اختصاص داده شده بود که فرصت را غنیمت شمردند و آن را تبدیل به گود زورخانه کردند.

چند روزی همقدم با شهید زنگی آبادی-2

مراسم تشییع و ختم پدر حاج یونس چگونه گذشت؟

برای همه معما شده بود که حاج یونس با آنهمه مسئولیتی که بر دوشش هست چگونه فرصت درس خواندن پیدا می کند.

چند روزی همقدم با شهید زنگی آبادی-1

جانشین فرمانده لشکر 41 ثارالله(س) که بود؟

اولین روز بهار سال 40 به دنیا آمد و 25 سال فرصت پیدا کرد تا همه شایستگی های یک انسان را به نمایش بگذارد و سرانجام در…

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-11

گریه های حاج قاسم در تشییع محمدحسین یوسف الهی

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-10

روایت حاج قاسم از شهیدی که دلش می‌خواست کنارش دفن شود

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-9

شهید یوسف الهی چه نکاتی را به مردم گوشزد می کند؟

در بخشی از وصیتنامه شهید یوسف الهی آمده است: ای مردم بدانید تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید، مسلمان، مؤمن و پیروزید…

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-8

چشمان بسته محمدحسین و کمک به مادر

مادر اطلاعی از شماره اتاق محمدحسین نداشت و او با اینکه چشمانش بسته بود مادر را به سوی خود فرا خواند.

دلنوشته حاج قاسم برای همرزمان شهیدش؛

قاسم بی شما قاسم نیست

در قسمتی از دلنوشته حاج قاسم برای یاران شهیدش آمده است: من همه امیدم در قیامت به آخرین نگاه آشنا و بوسه وداع است که…

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-7

چرا محمدحسین از دستور حاج قاسم سرپیچی کرد؟

محمد حسین گفت: حاج قاسم می‌گوید چون بچه‌ها لباس غواصی داشته‌اند، احتمال اسارت‌شان زیاد است. ما باید زود قرارگاه مرکزی…

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-6

پاسخ محمدحسین به دوستی که از رفتنش ناراحت بود

سرش را روی شانه محمدحسین گذاشت و گریه بی امانی سر داد و گفت: کجا رفتی مرد؟!

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-5

علت اینکه محمدحسین نخواست به دیدار آن روحانی بروند چه بود؟

اورکتش را که روی دوشش بود به تن کرد و گفت: خب حسین برویم اما محمدحسین مکثی کرد و خواست که برگردند.

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-3

پاسخ محمدحسین به دوستی که گفت دیگر به ایران و جبهه برنگرد چه بود؟

دوستش از محمد حسین خواست که در آلمان بماند و دیگر به جبهه و ایران برنگردد اما او... .

چند روزی همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است-2

چرا حاج قاسم وصیت کرد کنار محمدحسین دفنش کنند؟

حسین از عرفای جبهه بود و زیباترین نماز شب را می‌خواند، ولی کسی او را نمی دید، رفیق خدا بود و پرده‌های حجاب را کنار زده …

چند روزی همقدم با شهید یوسف الهی-1

شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد مزارش کنار او باشد کیست؟

محمدحسین یوسف الهی، شهیدی عارف که در 27 ام بهمن ماه سال 64 در اثر جراحات شدید شیمیایی مهمان خوان الهی شد. خانه ابدی…

چند روزی همقدم با شهید میرحسینی-5

توصیه شهید میرحسینی به سردار سلیمانی چه بود؟

در بخشی از وصیتنامه شهید آمده است: هیچ چیزی را به دل راه ندهید به حدی که الله شود و جای الله اصلی را بگیرد که حضرت حق…

چند روزی همقدم با شهید میرحسینی-3

سردار سلیمانی شهید میرقاسم را چگونه توصیف می کند؟

خدا را شاهد می گیرم که هیچ وقت در چهره شهید میرحسینی در سخت ترین شرایط من هراسی ندیدم. انگار در وجود این مرد چیزی به…

چند روزی همقدم با شهید میرحسینی-2

یک شب با قائم مقام لشکر 41 ثارالله(ع)

هنوز ساعتی به اذان صبح مانده بود که چشمانم را باز کردم و دیدم که میرقاسم مشغول عبادت است و آنقدر خوابم می آمد که…

چند روزی همقدم با شهید میرحسینی-1

قدم به قدم با قائم مقام لشکر 41 ثارالله(س)

میرقاسم سال 42 در روستای صفدر میربیک به دنیا آمد و در سال 65 در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید. او قائم مقام…

چند روزی همقدم با شهید ماهانی-11

اجازه سردار سلیمانی به علی برای شرکت در عملیات و شهادتی که انتظارش را می کشید

عملیات والفجر 3 در پیش بود و باز هم علی اجازه شرکت در عملیات را نداشت و این بار تصمیم گرفت خودش برود و با حاج قاسم…

چند روزی همقدم با شهید ماهانی-9

قصه روزه داری علی و قاچ هندوانه چه بود؟

با اینکه از شدت گرما و آفتاب و روزه داری لب هایش خشکیده بود اما چند دقیقه ای بعد از رسیدنم با قاچی از هندوانه از من…

چند روزی همقدم با شهید ماهانی-8

ماجرای به آشپزخانه رفتن علی و عذرخواهی فرماندهان لشکر از او

از آنجایی که مسئول تقسیم نیروها علی را نمی شناخت او را که دیگر توانایی رزم نداشت به آشپزخانه لشکر فرستاد...

چند روزی همقدم با شهید ماهانی-5

حکایت انگشتر عقیق سوغاتی مشهد

دلش انگشتر عقیقی می خواست که برای استجابت دعا دستش کند و خیلی زود به این خواسته اش رسید.