چند روزی همقدم با شهید زنگی‌آبادی-۹

چرا شهید زنگی آبادی دلش نمی‌خواست خبر زخمی شدنش به گوش حاج قاسم برسد؟

خون زیادی از حاج یونس زنگی آبادی رفته بود و رنگش به زردی می زد که بچه ها متوجه دست زخمی اش شدند و او را به بیمارستان منتقل کردند اما او دلش نمی خواست این خبر به گوش حاج قاسم ـ سلیمانی ـ برسد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: آن شب قرار بود که خاکریزی احداث کنند که در میانه کار، ترکش هایی به کتف حاج یونس زنگی آبادی(1) اصابت و او را زخمی کرد. اما یونس از ترس اینکه مبادا خبر به گوش حاج قاسم(2) برسد و باعث شود که اتمام خاکریز به تعویق بیفتد در آن تاریکی شب نگذاشت هیچ کدام از نیروهایش متوجه زخمی شدنش بشوند.

حالا دیگر شب به نیمه رسیده بود که یکی از دوستانش از پشت بیسیم متوجه لرزش صدای حاجی شده و اصرار می کند که ماجرا را بداند و متوجه می شود که یونس زخمی شده است اما... .

حوالی ساعت چهار صبح کار خاکریز زدن تمام می شود و کم کم با وخامت حال حاج یونس بعضی از بچه هایش متوجه زخمی شدنش می شوند و با اصرار فراوان او را سوار بر آمبولانس کرده و به بهداری می رسانند.

بیشتر بخوانید:

جشن عروسی شهید زنگی‌آبادی چگونه و کجا برپا شد؟

آیا جراحت شدید ریه توانست حاج یونس را خانه‌نشین کند؟

 

حاج یونس در بیمارستان شهید بقایی اهواز بستری می شود و می گویند باید اینجا بماند تا حالش خوب شود اما دو سه روز بعد در حالی که دستش بسته بود، دور از چشم پرستاران از بیمارستان بیرون می رود و به خط بر می گردد. دوستانش که او را با آن شرایط می بینند می پرسند مگر تو بستری نبودی که حاج یونس لبخندی تحویلشان می دهد و می گوید: اجازه خارج شدن از بیمارستان را به من نمی دادند خب وقتی می توانم با دست دیگرم کار کنم چرا باید بمانم؟! من هم از بیمارستان فرار کردم.(3)

 

1. شهید حاج یونس زنگی آبادی (متولد 1340)، فرمانده تیپ امام حسین(ع) لشکر 41 ثارالله(س) که در عملیات کربلای 5 و در بیست و سوم دی ماه سال 65 در سن 25 سالگی به شهادت رسید.

2. شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که در سحرگاه سیزدهم دی ماه به دست تروریست بین المللی به همراه جمعی از یارانش به شهادت رسید.

3. برگرفته از خاطره ای نقل شده در خبرگزاری دفاع مقدس.

دیدگاه تان را بنویسید