چند روزی همقدم با شهید زنگی‌آبادی-۶

جشن عروسی شهید زنگی‌آبادی چگونه و کجا برپا شد؟

یونس اصرار داشت که تا بازگشتش استاد بنا کار گچکاری را نیمه رها کند و برود تا او بتواند با خیالی راحت به جبهه برگردد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: سال 62 بود که حاج یونس(1) تصمیم گرفت تا در خانه پدری اش دو اتاق تو در تو بسازد تا هم مادر و برادرش بتوانند سرپناه امنی داشته باشند و هم خودش بتواند دست عروسش را بگیرد و به خانه بیاورد. 

یک استاد گچکاری در زنگی آباد به نام استاد محمد حسین زنگی آبادی بود که در حال گچکاری این اتاق ها بود و وقتی کار یکی از آنها به انتها رسید و می خواست اتاق دیگر را سفید کند، حاج یونس قصد عزیمت به جبهه را کرد و از استاد بنا خواست که تا بازگشتش به خانه، دست از کار بکشد و وقتی اوستا محمدحسین گفت که من کاری به تو ندارم وظیفه ام را انجام می دهم و تو هم نگران هزینه کار نباش، یونس پاسخ داد نه اوستا خواهش می کنم که دست از کار بکش شاید در این ماموریت شهید شدم و دین شما به گردنم می ماند چون معلوم نیست خانواده ام بتوانند از پس بازپرداخت مخارج دستمزد و هزینه های کار بربیایند.

با تعطیل کار، حاج یونس با خیالی راحت عازم جبهه شد و وقتی چند روزی به مرخصی آمد کار را از سر گرفت و با اتمام کار گچکاری اتاق ها، او که از قبل با دختر خاله اش(2) نامزد کرده بود، با حضور همه فرماندهان لشکر(3) و در مسجد صاحب الزمان(عج) زنگی آباد مراسم عروسی شان را گرفتند. دعای کمیل خوانده شد و برای ولیمه هم آبگوشت امام حسینی که از غذاهای مورد علاقه مردم کرمان در ایام عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله(س) است، نیز تهیه شد.

آن شب مراسم حاج یونس و طاهره بانو با حضور مردم زنگی آباد و در عین سادگی و صفا برگزار شد تا جایی که هنوز خاطره آن شب به یاد شرکت کنندگان مانده است.(4)

 

1. شهید یونس زنگی آبادی، مسئول تیپ امام حسین(ع) لشکر 41 ثارالله(س) که در عملیات کربلای 5 و در تاریخ بیست و سوم دی ماه سال 65 به شهادت رسید.

2. طاهره زنگی آبادی.

3. لشکر 41 ثارالله(س).

4. برگرفته از خاطره ای نقل شده از حسن زنگی آبادی، از دوستان و همرزمان شهید.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید