یادداشت جی پلاس

خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو!

شرایط حاکم بر فوتبال ایران و بی اخلاقی های بی حد و مرزش لزوم دگرگونی در ضرب المثل ها و حکایت های زبان فارسی را ایجاد کرده است!

لینک کوتاه کپی شد

گروه ورزشی جی پلاس؛ مصطفی معدنی ثانی- ایرانی ها از قدیم گفته اند و می گویند خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو. معنا و مفهوم کاملا مشخصی دارد. جماعتی هستند که در مسیر صواب حرکت می کنند و به نوعی الگو تلقی می شوند، این جماعت اکثریتی مطلوب هستند که اگر کسی خلاف رنگ آن ها حرکتی کند یا حرفی بزند به درستی رسوا می شود و باید خودش را با این جماعت هنجار وفق دهد. این ویژگی یک جامعه سالم و یک فضای اصیل و مبتنی بر قانون است.

در یک جامعه و محیط ناهنجار اما جای خوب و بد عوض می شود و دیگر این ضرب المثل ارزش ندارد. وقتی جماعتی در مسیر غلط گام بر می دارند و خطاکارند، وقتی استانداردهای اخلاقی را زیر پا گذاشته اند و منفعت شخصی را بر هر چیز دیگر ترجیح می دهند چرا باید همرنگ شان شویم؟ اگر بناست همرنگ این جماعت شدن رسوایی به بار بیاورد، چه نیکوست این رسوایی که رسوایی نزد جماعتی بدکار، عین خوشنامی است.

در روزهایی که فوتبال ایران غرق شده در گرداب بی اخلاقی ها، تهمت ها و ناسپاسی ها، باشگاهی پیدا شده که به دور از هیاهوهای موجود، قصد دارد مردانه، جوانمردانه و مطابق با آنچه روح ورزش و جوانمردی ایجاب می کند، به افتخار تیمی که قهرمان شده تونل افتخار تشکیل دهد و از زحمات یک فصلش تشکر کند. نام این کار آیا چیزی جز ارزش و احترام به رقیب است؟

در کمال تعجب فضا چنان بر این باشگاه تنگ می شود و آن چنان مورد حمله رقیبان (بخوانید جماعت) قرار می گیرد که از ترس رسوایی، عطای این کار را به لقایش می بخشد. فرهنگ در فوتبال تا اندازه ای بی جان است و نفس های آخرش را می کشد، که این باشگاه به تبانی و چاپلوسی برای کسب نتیجه متهم می شود و در نهایت از حرکت اخلاقی خود انصراف می دهد.

تیم هایی که تاب قهرمانی رقیب خود را ندارند، آن اندازه بر فضای فوتبال ایران مسلط و حاکمند که ضدفرهنگ خود را به جای فرهنگ جا انداخته اند و تک و توک تیم هایی که هنوز می خواهند به اخلاق پایبند باشند زیر فشار شدید وا می دهند! فوتبال ایران به کجا می رود؟ در یک فضای سالم باید فرهنگ غالب باشد و رفتار ناهنجار و غیرفرهنگی تحت فشار و انتقاد خودش را اصلاح کند، اما در فوتبال ایران کاملا برعکس است و رفتار فرهنگی تحت فشار لمپنیسم و جریان اخلاق گریز حاکم بر فوتبال مجبور به همرنگ شدن است.

اینجاست که همرنگ جماعت شدن معنایی ندارد و نباید داشته باشد. چه خوب بود که ذوب آهن افتخار این رسوایی همرنگ نشدن را به جان می خرید، اما از کار اخلاقی و ارزشمند خود دست نمی کشید. چنانچه صحبتش رفت اگر همرنگ نمی شد و بر اعتقادش می ماند، در این صورت شاید حتی به سه امتیازی که این تیم از پرسپولیس گرفت هم حمله می شد، اما سال های بعد نه از حرف و حدیث ها چیزی باقی می ماند و نه از انگ ها و تهمت ها، از خوشنامی ذوب آهن یاد می شد که این گونه اخلاق ورزشی و روح جوانمردی را پاس داشته و با فضای آلوده فوتبال ایران همراه نشده است.

فوتبال ایران به امثال ذوب آهن نیاز دارد؛ اگر قرار است رنگ بی اخلاقی جماعت در فوتبال ایران عوض شود، نیاز به امثال ذوب آهن است که رنگی غیر از جماعت را فریاد بزنند و البته از عمل صواب خود دست نکشند تا رفته رفته جای جماعت و رسوا عوض شود. شاید رویایی دست نیافتنی به نظر برسد؛ رسیدن روزی که کل جماعت به تیم قهرمان تبریک بگویند و برایش تونل بزنند و آن تک باشگاهی که بخواهد بچگانه لج کند و با ادعاهای واهی موفقیت حریف را خدشه دار کند، رسوای این جماعت اخلاق مدار شود. به امید آن روز!

 

دیدگاه تان را بنویسید