رئیس فدراسیون فوتبال می داند که تنها او نیست که دلواپس است؟! مردم و علاقمندان فوتبال هم دلواپس اند! روشن است البته که از آن دلواپسی تا این دلواپسی، صد البته فرسنگ‌ها فاصله است!

فرهاد بهارفر - سردبیر سرویس های خبری جی پلاس (جماران)؛ "تیم ملی فوتبال ایران بدون باخت و گل خورده در فاصله دو مسابقه مانده به پایان رقابت های انتخابی، به جام جهانی 2018 روسیه صعود کرد" همین موفقیت کافی است که وجاهت کیفی عملکرد هر رییس فدراسیونی تایید شود و ضعف های هرچند بزرگ را پوشانده و به مدیر تشکیلات، قدرت اجرای هر سیاستی را بدهد. حداقل در کشورمان که اینگونه است!

موفقیتی حاصل شد که هرچند با کمی درنگ نمی توانیم صرفا نتیجه عملکرد فدراسیون فعلی دانسته و با تاملی بیشتر حتی کاملا به پای کارلوس کی روش بنویسیم، اما به مهدی تاج - رئیس فدراسیون فرصت داد تا میدان داری کند و حتی تشکیلات ورزشیِ مافوق را یارای عرض اندام با خود نبیند!

او شاید مدتها منتظر چنین فرصتی بود تا مجموعه نه چندان پیشرفته فدراسیون فوتبال را با حذف ناهمفکران سیاسی و بهره از  هم کیشانش، کاملا یکدست کرده و کمی اقتدار هم به ذات محتاطانه مدیریت خود بدهد.

باید فکر همه جا را می کرد تا یک تیر و چندنشان بزند! کنار گذاشتن اسدی که امین برنامه هایش نبود و تنها اصلاح طلب فدراسیون هم به شمار می آمد (البته ابتدا با میدان دادن به محمدرضا ساکت آنقدر محدودش کرد تا مجبور به استعفا شود!)؛ راضی کردن کی روش بدقلق و جلب حمایت او؛ تایید گرفتن دوباره از فوتبالی ها و قضاوت عمومی؛ اقتدار بخشیدن به مدیریت فدراسیون؛ عرض اندام برای وزارت ورزش و در عین حال آرام کردن انتقاد تند برخی رسانه ها؛ همه و همه یک معادله چندمجهولی را پیش روی رئیس اصفهانی فدراسیون گذاشته بود.

اما او بود که فقط می توانست! او که پس از حذف کامل از پست فرمالیته نایب رئیسی اول فدراسیون، جوری بازی را ادامه داد تا رئیس وقت را اکنون در جایگاه سابق خود ببیند و اینبار همه کاره فدراسیون شود!

وقت علنی کردن تصمیم رسیده بود! صبح پنج شنبه - آخرین رنکینگ فیفا اعلام می شود و مناسبترین زمان برای حمله شاید هماهنگ شده کی روش به اسدی هم باشد و بعد هم عملیاتی شدن ادامه برنامه!

وقتش رسید؛ کارلوس کی روش با انتشار بیانیه ای تند علیه دبیرکل فدراسیون او را جادوگر بی مصرف خطاب و از مدیریت تاج حمایت کرد! اندکی بعد هم علیرضا اسدی که معمولا پاسخ انتقادهای مستقیم و غیرمستقیم سرمربی پرتغالی تیم ملی را نمی داد در چند مصاحبه با رسانه ها ادبیات و رفتار او را خارج از قاعده و توهین آمیز به ملت ایران قلمداد کرد؛ البته حامیان بی چون و چرایش را هم مورد نقد قرار داد.

همین کشمکش کافی بود تا مدیر "دلواپس" فدراسیون با شعار حمایت طلبانه "تلاش برای حفظ آرامش تیم ملی" و تاکید بر استفاده از حق مسلم خود بر تغییرات در زیرمجموعه، ظاهرا با استعفای اسدی موافقت و عملا او را از مسئولیتش برکنار کند.

سپس رسانه ها بعضا انتقادهایی داشتند اما عجیب بود عمدتا به سمتی که ظاهرا به سود تاج بود حرکت کرده و ماجرا بیشتر معطوف به چندشغله بودن ساکت شد و روی علت اصل اتفاق رخ داده، متمرکز نشدند!

 

** حال جدا از هرگونه تحلیل فنی نظرات طرفین و تقسیم تقصیرها میان کی روش، اسدی و دیگران، تصور کنید چطور این " جادوی یک تیر و 8 نشان رئیس دلواپس فوتبال ملی! " از ماجرای فوق، دیده نشد:

1- کی روش، ساکت می شود! کارلوس کی روش را راضی نگه می دارد. (به ویژه اینکه او فورا پاداش تاج را با مصاحبه های حمایتی داد و می دهد)

 

2- از مردم بخاطر تلاش برای حفظ آرامش و حمایت از تیم ملی، تاییدیه می گیرم! در اذهان عمومی این طور جلوه داده می شود که رئیس فدراسیون عملا از تیم ملی و کی روش (که اکنون محبوبیت بالایی دارد) حمایت می کند.

 

3- تنها مدیر اصلاح طلب فدراسیون حذف می شود! گزینه وزیر ورزش سابق و تنها مدیر اصلاح طلب فدراسیون که مدتها قصد کنار گذاشتنش را داشت، بدون دادن هزینه شخصی، حذف می شود.

 

4- دوست و امینم به راحتی دبیرکل می شود؛ یار غار، امین و معتمد رئیس فدراسیون یعنی محمدرضا ساکت را بر سر عالیترین پست مدیریت اجرایی فدراسیون گذاشته تا باز هم به نوعی رئیس، همه کار امور اجرایی فدراسیون هم باشد.

 

5- با انتقاد رسانه ها به چندشغله بودن ساکت، عملا حواس ها از موضوع اصلی پرت می شود! وقتی برخی رسانه ها پس از این اتفاق نسبت به مساله اصلی تغافل کرده و عمدتا روی "چندشغله بودن ساکت" متمرکز شوند، عملا حواس ها از موضوع اصلی پرت شده و به خصوص با گذشت زمان و برگزاری قرعه کشی لیگ دیگر کسی پی گیر علت این اتفاق نمی شود. اینکه مثلا چرا بلافاصله پس از بیانیه کی روش، اسدی برکنار شد؟ یا چرا عالیترین سطوح فدراسیون تا این حد تحت نفوذ سرمربی تیم ملی است؟ و...

 

6- حاشیه امنیت از ساکت گرفته می شود! با انتقاد رسانه ها نسبت به عدم صلاحیت ساکت بخاطر چندشغله بودن، به نوعی حاشیه امنیت از او برداشته شده و به همکار اصفهانی نشان می دهیم که "هر زمان بخواهیم می توانیم دبیر کلی را بخاطر بحث چندشغله بودن، از شما بگیریم! " با این تعامل به نوعی قلمرو نفوذ رئیس در کار او را تقویت می شود.

 

7- واکنش احتمالی اسدی خنثی می شود! عملیاتی کردن این تصمیم با شعار " تغییر برای حفظ آرامش تیم ملی" به ویژه بعد از مشاجره صورت گرفته و از طرفی دادن سمت مشاور به دبیرکل سابق، به نوعی اسدی را مجبور به سکوت و آرامش در جهت منافع تیم ملی می کند.

 

8- تاییدیه کی روش صادر می شود! طبیعتا در این بین برخی هم از اصل ماجرا، رفتار کی روش و همه کاره بودن او در فدراسیون، انتقاد می کنند که البته پیش قضاوت عمومی که همسو با محبوبیت کی روش است، اهمیتی ندارد! ضمن اینکه به کی روش نشان می دهیم "ببین در این شرایط باز هم از شما حمایت کردیم!" و الان، وقت حمایت شما از مدیریت ماست! (این در مصاحبه های اخیر کی روش و حتی مصاحبه های شخص رئیس فدراسیون کاملا مشهود است!)

 

و حرف آخر...

در اینکه با وضع موجود کارلوس کی روش شاید بهترین گزینه هدایت تیم ملی باشد و در گذشته هم عملکرد فوق العاده ای داشته هیچ حرفی نیست؛ ضمن اینکه او طی سال های اخیر ثابت کرد حتی بیش از برخی مربیان وطنی که سابقه هدایت تیم کشورمان را داشتند (حال بخاطر منافع شخصی یا ملی ما که در اینجا مهم نیست) غم تیم ملی را خورد و با غیرت و تعصب خاصی، تشکیلاتش را مدیریت کرد و اکنون ثمره اش را در اقتدار ساختاری تیم ایران می بینیم. اما به هر حال یک مربی حرفه ای وقتی بستر مدیریتی طرف مقابل را متاثر سواد و تجربیات سنتی ببیند، طبعا ممکن است ابعاد شخصیتی دیگری را رو کرده و به شکل حرفه ای از طرف مقابل امتیاز بگیرد.

اکنون اما این نقد به ساختار مدیریتی ورزش و به تبع آن فوتبال ایران وارد است که چطور نمی توانیم تعاملی حرفه ای و ساختارمدارانه با یک مربی داشته باشیم. ضمن اینکه همچون گذشته به مرض "پنهان شدن پشت نتیجه" مبتلا هستیم و حتی با وجود آنکه شاید ثمره یک "فرآیند کاری گلخانه ای" را می بینیم اما سعی به ثبت نام آن برای خودمان کرده و چشم روی ضعف ها می بندیم.

اگر عموم علاقمندان فوتبال مطلع نباشند اما خواص می دانند ضعف هایی چون " ناکارآمدی در عقد قرارداد منسجم برای حق پخش تلویزیونی، دردسرهای تحمیلی و عدم تامین تعهدات مالی از محل قرارداد تبلیغاتی محیطی (که مسئول آن مهدی تاج - رئیس وقت سازمان لیگ بود)؛ مشکلات مختلف و اساسی تیم های ملی پایه (در همین مقطع تیم امید برخلاف توافقات انجام شده بدون چهار بازیکن اصلی اش مهیای حضور در انتخابی المپیک 2020 می شود!)؛ بلاتکلیفی اسپانسر البسه تیم ملی (باعث شده اکنون تیم امید با انواعی از برندهای مانده در انبارهای لباس فدراسیون تمرین کنند!)؛ تعطیلی آکادمی ملی فوتبال؛ مشکلات متعدد کمپ تیم های ملی از جمله زمین های تمرینی؛ عدم توان اخذ حقوق مالی فوتبال ملی از فیفا؛ ناتوانی در  درآمدزایی و کانالیزه نشدن رسمی سیستم درآمدی باشگاه ها و... " از جمله ضعف های بزرگ و مشهودی است که ساختار معیوب فدراسیون فوتبال این روزها با آن دست به گریبان است!

مهدی تاج که البته منعطف ترین گزینه میان هر سه گزینه نظامی و دلواپس ریاست فدراسیون فوتبال بود و اکنون به مدیریتش نقدهای جدی وارد است، آیا می داند تنها او نیست که دلواپس است؟! مردم و علاقمندان فوتبال هم دلواپس اند! روشن است البته که از آن دلواپسی تا این دلواپسی، صد البته فرسنگ‌ها فاصله است!

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.