دکتر سید محمود صادقی عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای جماران، یادکردی از مواجهه امام خمینی با شائبه توهین به حضرت صدیقه طاهره(س) را به رشته تحریر درآورده است.
۱) ایام سوگواری فاطمیه به پایان رسیده است و میلاد حضرت صدیقه طاهره، عصمةاللهالکبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پیشرو است؛ اما آنچه این روزها نام و یاد حضرت صدیقه شهیده را بر زبانها کشانده، نه سوگواره فاطمیه، و نه یادواره میلاد آن بانوی آب و آئینه و آفتاب است؛ مسئلهای که این روزها نام آن بانو را بر یادها و زبانها آورده است، شبههای تاریخی است. طرح این شبهه چنانکه پیشبینی میشد، در جامعه شیعی مؤمن و سنتی ایران، واکنشهای بسیاری را برانگیخت؛ این واکنشها نیز با توجه به خاستگاه، گاه به صورت مونولوگ و زمانی به صورت دیالوگ و مناظره بوده است.
به قرار آگاهی نگارنده این سطور، پیش از مناظره طولانی «طراح این شبهه» با یکی از «محققان اهل منبر»، که در «مرکز گفتوگوی آزاد» انجام گرفته است، جلسات متعدد گفتوگو و مباحثه، از سوی طیفهای مختلفی از چهرههای نامدار و آشنا و ناآشنا، از محققانِ مدقق، با طراح شبهه برگزار شده است و البته هیچیک از این جلسات، به نتیجه درخور و شایستهای منتهی نشده است.
نگارنده این سطور البته نمیداند که طرف حاضر در مناظره مرکز گفتوگوی آزاد، از این پیشینه آگاهی داشته است یا خیر؟! منظور این است که با توجه به این سابقه، طرح مناظره در این سطح، جز جریحهدار کردن قلوب و برانگیختن علائق مذهبی، نتیجه دیگری نداشته است! چراکه طراح شبهه، همه این جلسات را فرصتی برای خود میبیند تا بدینوسیله به هدف خاص خود برسد.
۲) ناگفته نیست که طرح شبهه درباره مسائل تاریخی شیعه، به خصوص مسائلی که در زمره خطوط قرمز مذهب تشیع شناخته میشود، پیشینهای دراز دارد؛ بیتردید طراح این شبهه، نخستین کسی نیست که در باب مسائل منتهی به شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ایراد شبهه برخاسته و بیشک او آخرین کسی هم نخواهد بود که در این باب دچار تردیدهای تاریخی خواهد شد؛ از این رو آنچه اهمیت مییابد، بررسی خاستگاه این قبیل شبهات است؛ آیا آنگونه که برخی اهل قلم نوشتهاند، «نواندیشی دینی» خاستگاه طرح این شبهات است و این شبهه را باید محصول نگاه نو به اندیشه دینی و به خصوص نگاه نو در پژوهشهای تاریخی دانست؟ یا آنکه این شبهه تنها نتیجه تراوشهای ذهنی کسی است که از دانش تاریخ آگاهی دقیقی ندارد و با مقدمات عقلی و تحلیلهای شخصی، به بررسی قضایا و گزارههای تاریخی برخاسته است؟
بیگمان جریان نواندیشی دینی در جامعه علمی امروز ایران نقصهای بسیاری دارد که سخن گفتن از دست کج و پای لنگ آن به مجالی واسع و فرصتی گسترده نیازمند است؛ این سخن البته به معنای نفی جریان نواندیشی دینی یا انکار تلاشهای برخی محققانِ مدققِ نواندیش، و کوششهای ایشان برای نیل به فهم و استنباط متناسب با نیازهای روز جامعه اسلامی نیست. در حقیقت نواندیشی دینی و جریان آن، امروز به متولیانی مبتلا شده است که یا «نو نمیاندیشند» یا «طریقهی اندیشیدن نمیدانند»!
با این همه، نگارنده این سطور طراح این شبهه را در زمره نواندیشان دینی جای نمیدهد؛ چراکه گام نخست در نواندیشی، کنارنهادن تعصبات علمی و پرهیز از جدل و مراء است و این در حالی است که طراح این شبهه - به قراری که گذشت - با براهین و مستندات مختلف تاریخی مواجه شده و هیچ یک را نپذیرفته و یافته تحلیلی خود را بر همه آنها ترجیح داده است.
۳) نکته قابل توجه درباره طراح شبهه این است که وی از حدود یک یا دو سال پیشتر، به ارائه این نظرات مبادرت ورزیده است و گویی در خود رسالتی برای بیان این مطالب (که البته خود آن را حقایق میخواند) احساس میکند. وی از یکی دو سال پیشتر در جلسات متعددِ مصاحبه و گفتوگو شرکت کرده، و تقریباً در همه چیز «تشکیک» کرده است؛ امامت برخی ائمه که در زمره ارکان تشیع اثنیعشری و از مباحث کلان کلامی شیعه محسوب میشود، از جمله مباحثی است که وی تردیدهای خود را دربارهی آن بیان داشته است.
وی البته دشمنی غیرقابل انکاری هم با برخی فقیهان دارد که برای نمونه میتوان به نامه خلاف ادب ایشان به مرجع حکیم آیت الله العظمی جوادی آملی(حفظه الله) اشاره کرد. این ویژگیها همه بیانگر آن است که وی در ارکان عقاید خود دچار تزلزل شده است و این آزمایشی سخت است که هر کس که در این مسیر گام مینهد، ممکن است بدان دچار شود؛ گرچه ابتلا به این تزلزل حتماً مقدماتی داشته که وی آنها را پشت سر نهاده است. با این همه، این ویژگیها نشان میدهد که وی به جریانی خاص یا گروهی سیاسی یا مذهبی منتسب نیست و این سخنان تنها برآمده از ضمیر همین متکلم است.
۴) درباره حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها)، بیان دقیق و کامل همان است که در مناظره اخیر به زبان آمد و البته طراح شبهه به سخیفترین شکل بدان پاسخ گفت؛ واقعیت این است که حضرت صدیقه شهیده «ناموس شیعه» است و بحث درباره او برای شیعیان مسئلهای ناموسی است. این امر البته مسئلهای سیاسی نیست که الزامات حکومتی مستلزم باور به آن باشد. بلکه مسئله مزبور باوری اعتقادی است.
اهتمام به شناخت جایگاه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حفظ حرمت آن، از زمان پیامبر گرامی اسلام(ص)، تا عصر ولیعصر، حضرت بقیة الله الاعظم(عج) امتداد دارد؛ چنانکه آخرین ذخیره الهی آن بانوی کرامت را اسوه خود معرفی میکند: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِی أُسْوَةٌ حَسَنَة» (الغیبه، للطوسی، ص۲۸۶؛ الاحتجاج للطبرسی، ج۲، ص۴۶۷ و...).
عالمان بزرگ شیعه نیز همواره خود را در مقابل آن عظمت، کوچک و ناچیز شمرده، با حساسیتی وصفناشدنی مباحث مربوط به آن دردانه آفرینش را دنبال میکردند.
۵) در این روزهای منتهی به میلاد نور فاطمی، یادکرد مواجهه امام خمینی(قدسسره) با اتفاقی که شائبه توهین به مقام شامخ حضرت صدیقه طاهره در آن به مشام میرسید، خالی از لطف نیست؛ در روز شنبه، هشتم بهمن سال ۱۳۶۷، در یک برنامهی زنده رادیویی، به مناسبت میلاد حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، گزارشگر رادیو از افراد مختلف میپرسد که «به نظر شما الگوی امروز زنان ایرانی چه کسی است؟» بیشتر مخاطبان هم حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به عنوان الگوی خود معرفی میکنند و در این میان، یکی از مصاحبهشوندگان، در کمال تعجب، «شخصیت اصلی یکی از سریالهای در حال پخش آن زمان را» به عنوان الگوی مناسب زنان ایرانی معرفی میکند. امام خمینی در تاریخ نهم بهمن، یک روز پس از این حادثه، پیامی را به ریاست وقت صداوسیمای جمهوری اسلامی ارسال میکند: «با کمال تأسف و تأثر روز گذشته از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید. فردى که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج میگردد، و دستاندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتى که ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهینکننده محکوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدى مسئولین بالاى صدا و سیما خواهد شد. البته در تمامى زمینهها قوه قضائیه اقدام مینماید». (صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۵۱)
این پیام فارغ از نکات فقهی متعددِ قابل بحث در آن (که خود به فرصتی جامع برای بررسی نیازمند است) نشانگر اهتمام و جدیت بنیانگذار و معمار کبیر انقلاب و جمهوری اسلامی به جایگاه مقدس اهلبیت و حضرت صدیقه طاهره(علیهم السلام) است؛ نگارنده این سطور البته در مقام مقایسه مورد اخیر با قضیه مزبور نیست؛ نیز نیک میداند که شبهه ایرادشده درباره واقعه آتشافکندن در بیت وحی است و طراح شبهه در ابتدا به شخصیت و جایگاه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شبههای وارد نکرده است؛ اما حواشی ایجادشده ناگزیر به مباحثی منتهی گردید که شائبه بیاحترامی به آن ساحت مقدس را فراهم آورد.