پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

پرونده ای در بزرگداشت مرحوم آیت الله ابراهیم امینی؛

امین سیاسی امام

نشریه حریم امام، شماره 414 خود را به ویژه نامه بزرگداشت مرحوم آیت الله ابراهیم امینی اختصاص داده است.

پایگاه خبری جماران، نشریه حریم امام، شماره 414 خود را به ویژه نامه بزرگداشت مرحوم آیت الله ابراهیم امینی اختصاص داده است. در این ویژه نامه گفت و گو ها و آثاری از:  آیت الله العظمی عبدالله‌جوادی‌آملی، آیت الله مرتضی‌مقتدایی، آیت الله علی‌اکبر‌مسعودی‌خمینی، سعید امینی، تقی انصاریان، محمد کاظم تقوی و محمد رجائی نژاد تقدیم خوانندگان گرامی شده است.

سیره مرحوم آیت‌الله ابراهیم امینی تجسم سیره اخلاقی امام خمینی

محمد رجائی نژاد/ امام خمینی در دوران حیات خویش شاگردان بسیاری در علوم گوناگون تربیت کرد. هر کدام در یکی از آن علوم برجسته و شهرت یافتند. آیت‌الله امینی نیز در علم و عمل، از شاگردان و تربیت‌شدگان اخلاقی حضرت امام به‌شمار می‌آمد. در اینجا ضمن نگاهی کوتاه بر زندگی، پیوند او با استادش را، به‌ویژه در بُعد اخلاقی پی می‌گیریم.

گذری بر زندگی آیت‌الله ابراهیم امینی

سال 1304ش. در نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد. با این‌که پدر را از سن 6 سالگی از دست داد، اما تحصیلات ابتدائی را ادامه داد و سپس فروردین سال 1321 به قصد تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد. این هم‌زمان بود با درس اخلاق امام خمینی که با توصیة دوستانش در آن شرکت می‌کرد.

وی با یک وقفة سه چهار ساله که در حوزة علمیه اصفهان حضور داشت، در قم و از شاگردان آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، امام خمینی، علامه طباطبایی و حاج‌‌آقا رحیم ارباب بود. درس اخلاق امام خمینی و آقا حسین قمی نیز ترک نمی‌شد.

با فوت آیت‌الله بروجردی و آغاز مبارزة روحانیت، وفاداری خود به استادش امام خمینی را ثابت کرده و در کنارش بود. او یکی از 12 نفری بود که پس از فوت آیت‌الله حکیم اعلامیه مرجعیت امام خمینی را امضا کرد. بعدها نیز با هم‌فکران خویش، ازجمله حاج شیخ عبدالرحیم‌ ربانی‌ شیرازی‌، علی‌ مشکینی‌، علی‌ قدوسی‌، حسینعلی‌ منتظری‌، محمدتقی‌ مصباح‌یزدی‌، مهدی‌ حائری‌ تهرانی‌، علی‌‌اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌ و احمد آذری‌ قمی‌ تشکلّی در قم ایجاد کردند که در سال‌های پسین هستة مرکزی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شد.

در ماجرای بازداشت و حصر امام خمینی، ازجمله روحانیونی بود که برای اعتراض و آزادی امام خمینی به تهران رفت و در تهیه اطلاعیه‌ها و تشویق مردم برای راهپیمایی و... نقش داشت. در کتاب خاطرات خود به برخی از وقایع سال 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران اشاره کرده است.

آیت‌الله امینی تا پیروزی انقلاب اسلامی وفادار به امام خمینی و دیگر مبارزان انقلابی ماند. مثل برخی پشیمان نشد و گوشة عافیت نگرفت. پس از پیروزی انقلاب نیز در صحنه‌های گوناگونِ خدمت حضور داشت. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو هیات امنای دانشگاه امام صادق(ع)، عضو مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلت نظام و همچنین عضو شورای بازنگری قانون اساسی بود. در اوایل انقلاب به عنوان نمایندة امام خمینی به مأموریت‌های بسیاری رفت؛ ترکمن‌صحرا، نهاوند، هرمزگان، مازندران، همدان و ملایر و... معمولاً هم با سیرة اخلاقی که داشتند، از مأموریت و کار سربلند بیرون آمده و مشکلات مردم و انقلاب را حل و فصل می‌کرد.

سال‌‌های سال امامت جمعه شهر قم را برعهده داشت و بیشتر مردم از افکار و جناح‌های گوناگون را جذب کرده و با مباحث اخلاقی و دوری از اختلافات سیاسی توانست نماز جمعه‌ای وحدت‌آفرین و فشرده از همه اقشار مردم برگزار نماید.

آیت‌الله امینی در صحنه علم و عمل و اخلاق زبانزد بود. آثار فاخری به یادگار گذاشته است. کتاب‌هایی همچون؛ دادگستر جهان، اسلام و تعلیم و تربیت، روزه تمرین پرهیزکاری، مهم‌ترین واجب فراموش‌شده، همسرداری، انضباط اقتصادی، آموزش دین، آشنایی با اسلام، خداشناسی، بررسی مسایل کلی امامت، امامت و امامان(ع) و معاد در قرآن به یادگار مانده است.

اخلاق‌محوری آیت‌الله امینی

اگر به نوع حکم‌ها و مسئولیت‌هایی که امام خمینی بر عهدة آیت‌الله امینی گذاشته بودند، دقت کنیم؛ متوجه تفاوت آنها با حکم‌های دیگر افراد خواهیم شد. بیشتر حکم‌های آیت‌الله امینی پیرامون میانجی‌گری وصلح و آشتی و اتحاد و همدلی بوده است.

او براى سرکشى به امور کمیته‌ها و سر و سامان دادن به اوضاع محلى به استان هرمزگان و سواحل جنوب کشور می‌روند تا اهالى آنجا را به اتحاد و یگانگى دعوت کرده و از اختلاف و تفرقه بر حذر نماید. (صحیفه امام، ج‌6، ص: 373)

اگر به شمال شرق و ترکمن‌صحرا می‌رود، برای برقراری اصلاح و آرامش است. (صحیفه امام، ج‌8، ص: 115) خود ایشان در این باره چنین توضیح دادند: «بنده چندین مأموریت از طرف حضرت امام داشتم جهت اصلاح و رسیدگى به اختلافات... در دومین مأموریت که تقریباً در خرداد 58 بود؛ جهت رفتن به ترکمن صحرا که گروهک فداییان خلق هم در آنجا شدیداً فعالیت داشتند و بین مردم و مالکین و اربابها هم اختلاف و درگیرى ایجاد شده بود... هنگام رفتن از حضرت امام راجع به این مسائل سؤال کردم که وظیفه ما و نظرتان درباره این اختلاف‌ها چیست؟ حضرت امام فرمودند بروید برای برقراری اصلاح و آرامش». (همان، ص 116)

در سفری دیگر به خطة شمال کشور، حضرت امام به ایشان توصیه می‌کند بروید جهت رسیدگى به مشکلات و اختلافاتى که در منطقه به وجود آمده... از نزدیک مشکلات و کمبودها را بررسى کرده و با همکارى و مشورت علماى اعلام و افراد ذى صلاح محلى در رفع آنها سعى کافى مبذول دارید... و اتحاد کلمه را حاکم سازید. (صحیفه امام، ج‌10، ص: 397)

همة این‌ها میسر نبود، مگر به اخلاق کریمه و منش الهی آیت‌الله امینی. او با بهره‌گیری از سیرة اخلاقی امام خمینی و پیوند علم و عمل در اخلاق همه مأموریت‌ها را به نحو احسن انجام و به سرانجام می‌رساند. او با نگاهی فراجناحی و پدرانه و دفاع از حق و حقیقت، در دوران حیات خویش نزد همه گروه‌ها و جناح‌های سیاسی جایگاهی ویژه داشت و محترم بود. امینی با دوری از چاپلوسی و رعایت انصاف و عدالت در قضاوت در هر زمان منتقد برخی مسئولان و گروه‌ها و اشخاص سیاسی بود و یا در دفاع از مظلوم و حق‌به‌جانبان کوتاهی نمی‌کرد.

مردم‌داری و زندگی مردم‌گونة او زبانزد خاص و عام بود. سادگی و بی‌تکلفی او را در خرید و کوچه و خیابان‌های قم همه دیده و شنیده‌اند. همین روحیه و منش برگرفته از درس‌های اخلاق استادش امام خمینی بود. با مردم زیستن و در بین مردم بودن، از افتخارات و سیرة فکری و عملی آیت‌الله امینی بود. او به‌درستی یک عالمِ عاملِ دینی بود.

روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.


آیت الله مقتدایی

 مرتضی مقتدایی: ایشان با وجود مناصب عالی‎رتبه در کمال سادگی زندگی می‌کرد

آیت الله مرتضی مقتدایی استاد درس خارج فقه، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و  رئیس شورای عالی حوزههای علمیه خواهران کشور، در این گفتوگو  پیرامون ابعاد مختلف علمی، سیاسی، اجتماعی و آثار مرحوم آیت الله ابراهیم امینی نکاتی را بیان کرد.

با نظر به دوستی و آشنایی دیرینه حضرتعالی با آیتالله امینی و شناختی که نسبت به ابعاد مختلف علمی و شخصیتی ایشان دارید، میخواهیم از زبان شما به ویژگیهای برجسته آن عالم عالیقدر بپردازیم.

در آغاز از شما بابت این اقدام خوب و شایسته تشکر می‌کنم و رحلت این شخصیت علمی و انقلابی را به همه حوزه‌های علمیه، رهبر معظم انقلاب، مراجع بزرگوار تقلید، طلاب، اساتید، فضلا و ملت شریف ایران تسلیت عرض می‌کنم. مرحوم آیت‌الله امینی در حوزه به‌عنوان شخصیت علمی برجسته‌ای مطرح بود. مجتهدی عالی‌قدر که سال‌های سال به تحصیل و تدریس پرداخت.

 ایشان درس خارج هم می‌گفت و مراحل علمی بالایی را گذرانده بود.

اساتید برجسته ایشان چه کسانی بودند؟

مرحوم آیت‎الله امینی از محضر آیت‌الله العظمی بروجردی و مرحوم امام خمینی رحمة الله بهره گرفت و از شاگردان درس فلسفه مرحوم علامه طباطبایی نیز بود.

 البته فراتر از جنبه شاگردی و استادی، میانشان رفاقت و دوستی و برادری محکم و روشنی برقرار بود.

ایشان از شخصیتهای نقشآفرین در حمایت از انقلاب بود. این پشتیبانی و جذب افراد به انقلاب به چه صورت عملی میشد؟

در واقع آیت‌الله امینی شخصیت بارز علمی و یک مبارز انقلابی بود. از اول انقلاب نیز همراه و حامی حضرت امام و پس از رحلت ایشان هم به حمایت از رهبر معظم آیت‌الله خامنه‌ای حفظه الله معتقد بود. مرحوم آیت‎الله امینی شخصیت بزرگی بود که می‌توانست یک الگوی جدی برای طلاب و اساتید حوزه علمیه باشد. از طرفی ایشان رابطه بسیار خوب و نزدیکی با طلاب جوان داشت. روحیة علمی و انقلابی و زهدش بر طلبه‌ها خیلی تأثیرگذار بود و ارتباط صمیمانه و برادرانه با طلاب نقش بالایی در هدایت آن‌ها به‌سوی انقلاب و دین و حوزه داشت.

نظر جنابعالی در خصوص تألیفات آیتالله امینی چیست؟

خداوند مرحوم آیت‌الله امینی را رحمت کند. ایشان در حوزة علمیه غیر از جنبه‌های علمی و انقلابی، روحیه خوبی در تألیف کتاب داشت و در حوزه‌های مختلف، کتاب‌هایی در سطوح عالی نوشت و می‌توان به‌طور جدی ادعا کرد ایشان از دنیا نرفته است، بلکه در حوزه زنده است؛ چرا که تألیفات روشن، روان و علمی‌اش همچنان قابل استفاده است و الحمدلله طلاب و فضلای بسیاری از آثارشان استفاده می‌کنند.

 به‌طور کلی می‌توان گفت که مرحوم آیت‎الله امینی شخصیتی برجسته از حیث علمی و انقلابی داشت که می‌توانست برای طلاب و فضلا الگوی بسیار خوبی باشد.

آیت‌الله امینی در زمان حیات ارتباط نزدیکی با طلاب و محصلین داشت. به‌طوری که جلسات غیردرسی مهمی با آن‌ها برگزار می‌کرد و طلبه‌ها خدمتشان می‌رسیدند و از وجودشان استفاده می‌کردند. متأسفانه برکات وجودی آن عالم بزرگ از حوزه گرفته شد و رحلت ایشان خسارت بزرگی برای عالم اسلام، حوزه‌های علمیه و به‎خصوص طلابی که با ایشان ارتباط داشتند، است.

آیتالله امینی در جامعه مدرسین حوزة علمیه چه جایگاهی داشت؟

ایشان عضو اثرگذار جامعه مدرسین بود. مدتی هم ریاست آن را بر عهده داشت که اتفاقاً در آن دوره به‌واسطه برخوردهای درست و به برکت مدیریت فوق‎العاده ایشان، افراد بسیاری جذب جامعه شدند.

الان هم اعضای جامعه مدرسین برایشان احترام بالایی قائل هستند و از این‌که شیوع بیماری کرونا محدودیت‌هایی برای تجمعات ایجاد کرد و نتوانستند در جلسات ختم و تشییع ایشان برای برقراری نماز اقدام کنند جدا متأثرند.

در باب شیوه مدیریت و برخوردهای اثرگذار ایشان که باعث جذب افراد میشد، بیشتر توضیح بفرمایید.

عرض کردم افراد هم از بُعد علمی ایشان بهره‌مند می‌شدند و هم از روش و منش و اخلاق و ساده‌زیستی‌اش اثر می‌پذیرفتند. مرحوم آیت‎الله امینی حقیقتاً زندگی روشن و ساده‌ای داشت. ایشان با وجود مناصب عالی‎رتبه در کمال سادگی زندگی می‌کرد و طلبه‌هایی که به منزل ایشان رفت و آمد می‌کردند به‌طور عجیبی تحت تأثیر این سادگی قرار می‌گرفتند. چرا که می‌دیدند فردی با آن سوابق علمی و انقلابی گسترده این چنین زاهدانه گذران زندگی می‌کند.

 کیفیت حضور آیتالله امینی در مجلس خبرگان چگونه بود؟

ایشان در خبرگان رهبری هم ارتباطات بسیار صمیمانه و دوستانه‌ای با همه اعضا داشت. به‌طوری که اعضای مجلس خبرگان همگی تمایل داشتند به ایشان نزدیک‌تر شوند و از معاشرت با مرحوم آیت‎الله امینی بهره بگیرند و همه این‌ها ناشی از اخلاق نیک و برخوردهای دوستانه و اخلاص ایشان بود.

 در زمان ریاست بر خبرگان آن‌چنان متواضع برخورد می‌کرد که همه افراد جذب می‌شدند.

از دوستی و رابطه خودتان با آیتالله امینی بفرمایید.

من سال‌های سال با ایشان بودم و آشنایی نزدیکی میان ما برقرار بود. من از طرز برخورد، معاشرت و رفاقت با ایشان لذت می‌بردم. نصیحت‌های بسیار مشفقانه‌ای در حق ما بیان می‌کرد. مثلاً برخی اوقات که منزل خدمتشان می‌رسیدیم ایشان در همان خانه، برنامه پیاده‌روی داشت و به ما هم توصیه می‌کرد که برای چنین اموری برنامه‌ریزی داشته باشیم و خودشان هم جدا به این امور پایبند بود.

خدا این شخصیت علمی بزرگ را رحمت کند. امیدوارم تألیفات سودمند آیت‌الله امینی جای خالی‌شان را پر کند و طلاب در نبود آن بزرگوار، از آثار فاخر ایشان استفاده کنند.

با توجه به محبوبیت و جایگاه متفاوت آیتالله امینی در نماز جمعه، چه ویژگیهایی در خطبههای نماز جمعه ایشان وجود داشت که آنها را متمایز میکرد؟

به نظرم خطبه‌های ایشان جداً قابل استفاده بود. چه از نظر مطالب علمی و اخلاقی که مطرح می‌کرد و چه از نظر آموزشی و تربیتی.

 سخنان ایشان بر ایمان و اعتقاد و تقوای افراد اثر داشت و فردی که پای منبرشان می‌نشست دگرگون می‌شد و در رفتارش تأمل می‌کرد.

 چنانکه گفتم سخنان روشنگرانه و صادقانه آیت‌الله امینی بر روحیه ایمانی انقلابی افراد مؤثر بود و مخاطب را جذب اسلام و انقلاب می‌کرد. به همین دلیل افراد انقلابی و مؤمن زیادی در مکتب ایشان تربیت شدند.

رابطه آیتالله امینی با امام خمینی و آیتالله خامنهای چگونه بود؟

عمل ایشان نمایانگر منویاتش است. به همین شکل، علاقه به امام و انقلاب و رهبری را در مقام عمل هویدا می‌کرد. یعنی یک انقلابی به تمام معنا بود. در سخنانش بر اهمیت پیروی از امام خمینی و سیره ایشان تأکید فراوان داشت و نسبت به مقام معظم رهبری نیز اظهار محبت می‌کرد. من شاهد بودم که این محبت دو طرفه بود و مقام معظم رهبری هم به ایشان علاقه بسیار داشت.

 


مسعودی خمینی

علی اکبر مسعودی خمینی: تألیفات ایشان عموماً کاربردی و متناسب با نیازهای جامعه است

آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و تولیت سابق حرم مطهر حضرت معصومهسلاماللهعلیها،از شاگردان و همراهان امام و نهضت و از دوستان بسیار صمیمی مرحوم آیت الله ابراهیم امینی با اشاره به روحیات علمی و اخلاقی آن مرحوم از نقش اثرگذار او در تاسیس جامعه مدرسین و نهضت امام و انقلاب سخن گفت.

با توجه به دوستی دیرینه حضرتعالی با مرحوم آیتالله امینی، از سابقة آشناییتان، ویژگیهای شخصیتی و سوابق علمی و مبارزاتی ایشان بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. انّا لله و انّا الیه راجعون. طی یک ماه گذشته دو تن از دوستان خوب و عالی‌قدرم را که با آن‌ها بیش از 60 سال مؤانست داشتم، از دست دادم. آیت‌الله کریمی و آیت‌الله امینی. خدا رحمتشان کند.

 اولین دیدار من و آیت‌الله امینی مربوط به شرکت ایشان در درس حضرت امام در مسجد سلماسی است. یکی دو مرتبه در حج هم خدمت ایشان بودم.

 آیت‌الله امینی شخصیتی بود که مجهول ماند و رفت. متأسفانه عموماً تا زمانی که از وجود شخصیت بزرگی بهره‌مندیم، توجهی به استفاده از حضور عالی‌قدر او نداریم. ایشان نیز در زمان حیاتش شناخته نشد تا اینکه از دنیا رفت و ما از وجودش محروم شدیم.

هر زمان که در جلسات پیش از انقلاب در منزل حضرت امام شرکت می‌کردم، می‌دیدم ایشان نیز آنجا حضور دارد. یک‌بار که صحبت می‌کردیم، فرمود: «من در جریان مبارزه و انقلاب بر خود لازم می‌بینم هر روز خدمت حضرت امام برسم».

از چگونگی تحصیل ایشان نزد امام اطلاع دارید؟ ظاهراً خود ایشان پیشنهاد تدریس را به حضرت امام داده بود؟

بله. از زبان خودشان شنیدم که فرمود: «من دروس سطح را نزد برخی آقایان خوانده بودم و پس از آن برای درس خارج به درس برخی از علما رفتم؛ اما درس آن‌ها را نپسندیدم.»

 یک روز اعلام کردند که حاج‌آقا روح‌الله خمینی بنا دارد درس خارج فقه و اصول و اخلاق بگوید. مشتاق شدم و در یکی از جلسات درس اخلاق ایشان که زیر کتابخانه مدرسه فیضیه برگزار می‌شد، شرکت کردم. البته بعد ایشان درس اخلاق را ترک کرد. من همان‌جا متوجه شدم که آیت‌الله خمینی یک شخصیت خود ساخته است. به همین جهت نزدیک رفتم و با ایشان صحبت کردم و آشنا شدیم. زمانی که به دنبال استادی برای درس خارج بودم به امام پیشنهاد دادم که آقا شما یک درس خارج فقه و اصول برای ما شروع کنید. امام فرمود: «بروید از محضر دیگر آقایان استفاده کنید.» هر چه اصرار کردم ایشان نپذیرفت. پس از یکی دو ماه مجدداً نزد امام رفتم و درخواستم را تکرار کردم و گفتم: «آیا شما وظیفه خود نمی‌دانید که خواسته چند طلبه برای درس گفتن را اجابت کنید؟»

 آیت‌الله امینی می‌فرمود: «من آیت‎الله خمینی را مردی یافتم که بالغ بر 30 سال روی شخصیت و نفس خود کار کرده و امیال نفسانی را در اختیار گرفته است.» دو نفر را با این تسلط بر نفس یافتم. یکی علامه طباطبایی و دیگری آیت‌الله خمینی. آن‌ها شبانه روز بر روی خود کار می‌کردند تا بتوانند شخصیت خود را بشناسند و از این شناخت در مسیر ارتقا و تعالی روحی بهره بگیرند. مقصود این‌که امام از سر مقابله با نفس، حتی برای تدریس هم تمایلی نشان نمی‌داد.

 گویا در نهایت به خاطر اصرار زیاد ایشان امام می‌گوید: «حالا که شما بر این موضوع اصرار دارید، استخاره می‌گیریم.» بعد فرموده بود که یک جایی را پیدا کنید، من هم در خدمت هستم.

آیت‌الله امینی تعریف می‌کرد:

«چند روزی جلوی یکی از حجره‌های مدرسه فیضیه روی زمین بدون فرش و زیرانداز می‌نشستیم و حضرت امام می‌آمد و درس می‌گفت. من بررسی کردم و متوجه شدم که مسجدی کوچک در نزدیکی گذرخان هست که بلااستفاده مانده است. این موضوع را به امام اعلام کردم. گفتم: حالا که ما هفت / هشت نفر هستیم، خوب است ادامه جلسات درس شما در آن مسجد برگزار شود.

رابطه ایشان با علامه طباطبایی چگونه بود؟

آیت‌الله امینی هم در جلسات تفسیر، اصول و فلسفه علامه و هم در درس فقه و اصول حضرت امام شرکت داشت و از پایه‌گذاران جلسات درس هر دو بزرگوار بود.

 ایشان با دقت به شناسایی شخصیت‌ها می‌پرداخت. می‌فرمود: «من هرگز کسی را در راهنمایی افراد به مسیر هدایت، مانند آیت‌الله علامه طباطبایی ندیدم. همچنین فردی را در میزان خودساختگی و تسلط بر نفس مانند امام نیافتم.»

 به هر حال آیت‌الله امینی جزو شاگردانی بود که در شناخته شدن و معرفی استادانش، حضرت امام و علامه طباطبایی مؤثر بود.

نقش ایشان در شکلگیری جامعه مدرسین چه بود؟

آیت‌الله امینی و چند تن از دوستان پیش از انقلاب بنای جامعه مدرسین را گذاشتند. ایشان به من گفت: «یکی دو نفر دیگر را هم معرفی کن که با هم بنشینیم. اساسنامه‌ای برای جامعه مدرسین تعیین کنیم و بر اساس آن، فعالیت‌هایمان را آغاز نماییم.» من هم چند نفری را معرفی کردم؛ اما اساسنامه اولیه‌ای که نوشتیم بنا به دلایلی که ترجیح می‌دهم عنوان نشود، مورد قبول واقع نشد.

 یک روز من، آیت‌الله امینی، آیت‌الله مؤمن و چند نفر دیگر از آقایان اساسنامه جدیدی که تا الان هم جامعه بر همان اساس پیش رفته را نوشتیم.

 بنا شد هر هفته جمعه‌ها جلسه‌ای داشته باشیم. آن زمان ما نه خانه‌ای داشتیم و نه پولی که بتوانیم محلی را برای این کار اختصاص دهیم. تصمیم گرفتیم که به‌طور دوره‌ای هر هفته در منزل یکی از آقایان دیدار کنیم. حتی خاطرم هست اولین روز برگزاری جلسه که به یک سری وسایل ابتدایی مثل کاغذ و قلم نیاز داشتیم، برای هزار تومان پول معطل ماندیم. بسیاری از بزرگان مانند: آیت‎الله سید مهدی روحانی، آیت‎الله آذری قمی و آیت‌الله مشکینی هم در آن جلسه حضور داشتند؛ اما همه ما روی هم رفته هزار تومان پول نداشتیم که بتوانیم وسایل مورد نیاز را تهیه کنیم. در نهایت یکی از اعضا پیشنهاد کرد که پولی قرض بگیرد و کار را شروع کنیم و بعداً بدهی‌مان را بپردازیم.

 در آغاز حدود 70 نفر در جامعه مدرسین عضو شدند؛ ولی بزرگان جامعه تصمیم گرفتند که تعداد اعضا را به 40 نفر کاهش دهند. در مرحله بعد هم رئیس جامعه، منشی و سایر سمت‌ها مشخص شد.

 در تمام این مراحل آیت‌الله امینی بدون سر و صدا و هیاهو کار می‌کرد. اگر بخواهم به جزئیات بپردازم مجموعه مفصلی خواهد شد.

ظاهراً ایشان در مأموریتهای خارج از کشور نیز فعال بود.

 بله. همچنان که آیت‌الله امینی پیش از انقلاب در کنار امام خمینی حضور داشت، پس از انقلاب نیز در همان مسیر گام برداشت.

 مسئولیت عمده ایشان پس از انقلاب معرفی ولایت فقیه در کشورهای دیگر بود. چون آن زمان همه جا این پرسش مطرح بود که ولایت فقیه چیست؟

 امام مرقوم فرمود که من و آیت‌الله امینی در کشورهای مختلف به تبیین بحث ولایت فقیه بپردازیم. از آنجا که این جریان مسئله‌ای ناشناخته بود و حتی بسیاری از خود ما هم دقیقاً نمی‌دانستیم که ولایت فقیه به چه معناست و چگونه در ساختار حاکمیت نقش ایفا می‌کند، لازم بود این جریان را تبیین کنیم.

لازم بود تشریح شود که چرا باید در رأس اداره یک کشور اسلامی ولی‌فقیهی دانا، توانمند، متبحر، عالم فقه و اصول حضور داشته باشد؟ مسئله ولایت فقیه امر حساسی است و آن زمان خود حضرت امام شایسته چنین جایگاهی بود. پس از ایشان نیز مقام معظم رهبری این مسئولیت را عهده‌دار شد و ان‌شاءالله این جریان تا زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله ادامه پیدا کند.

در باب مأموریتهایی که مستقیماً از جانب امام به شما و آیتالله امینی محول میشد قدری بیشتر توضیح بفرمایید.

حضرت امام خمینی، افراد جامعه مدرسین را مأمور سرکشی به دیگر مسئولین انقلابی می‌کرد. در همین راستا یک‌بار من و آیت‌الله امینی به گنبد کاووس رفتیم. سفری هم به بندرعباس برای بررسی کمیته‌ها و دادگاه و وضعیت علما و بزرگان شهر داشتیم. معمولاً هم حضرت امام در نامه‌هایشان این‌گونه می‌فرمود:

حضرت آقای ابراهیم امینی در معیت فلانی برای انجام فلان کار اقدام کنید.

از جزئیات مأموریتهای داخلی و خارجی مشترکتان با آیتالله امینی چیزی به خاطر دارید؟

سفرهای خارجی که مربوط به کشورهای اندونزی، مالزی و سریلانکا بود. جلسات بسیاری با حضور گروه‌های حدوداً بیست نفره از علما، سیاسیون، مردم عادی یا دانشجویان در سفارتخانه ایران تشکیل می‌شد. وظیفه ما هم در آن نشست‌ها، تشریح و تبیین اصل ولایت فقیه و جایگاه آن در حکومت بود.

در داخل ایران نیز با هم سفرهایی داشتیم که یکی از موارد حقیقتاً خطرناک آن سفر به ترکمن صحرا بود. ما در بحبوحه جنگی که آنجا درگرفته بود، از طرف امام عازم گنبد کاووس شدیم و حدود 20 روز با وجود خطرات فراوان آنجا ماندیم و بعد که قدری شرایط آرام گرفت، بازگشتیم.

مهمترین ویژگی آثار آیتالله امینی از نظر شما کدام است؟

یکی از ثمرات پایدار زندگی و حیات آیت‌الله امینی، آثار و تألیفاتی است که از ایشان برجای مانده است. نکته مهم این است که این تألیفات عموماً کاربردی و متناسب با نیازهای جامعه است. خاطرم هست که حدود 40 سال پیش کتاب همسرداری ایشان را خواندم و کار بسیار مقبول و ارزشمندی بود.

برجستهترین خصیصه آیتالله امینی از نظر شما چه بود؟

آن‌چنان که گفتم ایشان شخصیت والایی بود که متأسفانه در زمان حیاتش شناخته نشد و آن چنان که باید از وجودشان بهره نگرفتیم. البته رسم ما این‌گونه است که وقتی بزرگی را از دست می‌دهیم تازه متوجه وجود متعالی و ارزشمند او می‌شویم.

به نظر من یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ایشان تمرکز بر خودشناسی بود. آیت‌الله امینی وجوه مختلف شخصیت خود را ارزیابی می‌کرد.

از طرفی نمونه بارز زهد و ساده‌زیستی بود. گاهی که پیش می‌آمد برای پیگیری مسائل انقلاب مثلاً 10 روز با هم بودیم، می‌دیدم که تنها به خوردن نان و پنیر و گردویی اکتفا می‌کرد و اصلاً به دنبال چنین مسائلی نبود.

 به هر حال اگر بخواهیم به‌طور مفصل به این شخصیت عالی‌قدر بپردازیم مجال گسترده‌تری می‌طلبد.


آیت الله امینی

آیت‌الله امینی الگوی اخلاق و اعتدال

 محمد کاظم تقوی/ عالم ربانی آیت‌الله ابراهیم امینی نجف‌آبادی (رضوان الله علیه) از جمله عالمان موفق و برجسته عصر ما می‌باشد که عمری طولانی و بسیار پُرباری داشته است. او در سراسر عمر خود جویندة مشتاق کمالات علمی و عملی و در همه حال، در حال مراقبه دائمی بود و از این رهگذر سیمای عالمی متقی، وارسته، زاهد و متواضع را از خود به یادگار گذاشته است.

از آنجایی که کمال‌جویی او صادقانه بود، حق‌تعالی اسباب موفقیت را نیز برای او فراهم کرد و لذا از این نظر او سالکی برخوردار از توفیقات الهی بوده است.

البته ایشان از آن دسته انسان‌های موفقی بود که در زندگی خود به سختی و مصائب و مشکلات دچار می‌شوند؛ یعنی از دست دادن پدر در سنین پایین، دشواری در معیشت خانوادگی، زمانة ناهموار از نظر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، یعنی دوره‌ای که حکومت ضدمذهبی و پهلوی استبداد سیاهی را بر کشور حاکم کرده بود و در ادامه ایران در جریان جنگ جهانی دوم مورد اشغال قرار گرفت و فراز و فرودهای بعدی تاریخ معاصر کشورمان که آیت‌الله امینی تحصیلات و فعالیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی خود را در آن مقاطع انجام داد.

نعمت عشق به کمالات علمی و عملی و داشتن زندگی مؤمنانه و اخلاق الهی که خواستة مستمر آیت‌الله امینی بود و سرمایه اصلی ایشان، بهره‌مندی از اساتید بزرگ که به حق عالمان وارسته و مربیان توانایی بوده‌اند، توفیق بزرگی الهی برای ایشان بود که موجب توفیقات و برکات دیگر در زندگی ایشان گردید.

آیت‌الله امینی (رضوان الله علیه) پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در نجف‌آباد، در فروردین سال 1321 رهسپار قم شد و در همان چند ماهی که از سال تحصیلی باقی بود، تحصیلات حوزوی خود را شروع کرد؛ اما اوضاع آشفته کشور از نظر سیاست و معیشت موجب شد نتواند برای سال تحصیلی جدید به قم برگردد و تابستان 1326 در حوزه علمیه اصفهان ادبیات عرب و سطح منطق و فقه و اصول را خواند و سال 1326 برای دومین بار و این بار برای همیشه به قم بازگشت که تا پایان عمر در قامت سالکی صادق، همواره در مسیر علم و عمل و خدمت به دین و بندگان خدا ثبات و استقامت داشته باشد.

آیت‌الله امینی سطوح عالیه را نزد اساتید برجسته حوزه علمیه قم فرا گرفت و پس از آن از دروس عالی و اجتهادی آیت‌الله بروجردی و امام خمینی و نیز درس‌های تفسیر و فلسفه علامه طباطبایی، طی سالیان طولانی بهره‌های فراوان برد. استفاده‌هایی که علاوه بر اینکه خود عامل به آن آموزه‌ها و تعالیم و برنامه‌ها بود، در قامت مربی خیرخواه در آثار قلمی خود برای آموزش و تربیت اسلامی جامعه در اختیار عموم قرار داد.

ایشان در سال 1328 که به درس خارج اصول امام خمینی وارد شد تا زمان نهضت امام خمینی و حبس و حصر و سپس تبعید حضرت امام از درس‌های تحقیقی ایشان در فقه و اصول بهره می‌گرفت؛ چنانکه از همان سال‌ها در درس تفسیر و شرح منظومه حکمت و سپس اسفار علامه طباطبایی بهره‌ها برد و به ویژه رابطه از سر عشق و ارادت با این دو استاد خود را تا پایان عمر آن‌ها ادامه داد.

پس از ترسیم کلی شخصیت علمی آیت‌الله امینی توجه و تأمل در زندگی و کارنامه ایشان در دو جهت درس‌آموز است:

1. فعالیت‌های علمی – فرهنگی؛

2. فعالیت‌های سیاسی – اجتماعی.

فعالیت‌های علمی – فرهنگی

 آیت‌الله امینی

حوزه علمیه قم در دورة اخیر از ادوار حیات و فعالیت خود که با اخلاص و تدبیر آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (قدس سره) تأسیس گردید و با مجاهدات گسترده تربیت‌کنندگان و تربیت‌شدگان این حوزه علمیه ادامه یافت، سیمای حوزه علمیه متوجه و مرتبط با نیازهای عصر و نسل را به نمایش گذاشت. حوزه و عالمانی که علاوه بر اهتمام به فرهنگ دینی عموم مردم در برنامه‌ها و مناسبت‌های تبلیغی، مانند دهة محرم و ماه مبارک رمضان، به پرسش‌ها و نیازها و شبهات عصر و زمان توجه جدی داشته‌اند.

کتاب «کشف‌الاسرار» در چنین فضایی نوشته شد و کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» و تفسیر عظیم «المیزان» در همین فضا و چشم‌انداز نوشته شد و در پی این بزرگان، فضلای حوزة علمیه قم به نوشتن کتاب‌ها و مقالات و تهیة مجلات اقدام کردند تا عالم به زمان خود باشند و از منفعل شدن در برابر مطالبات و پرسش‌ها و شبهات عصر و نسل خود مصون بمانند. تحصیل یا تدریس بعضی از نخبگان و برجستگان حوزه علمیه قم، مانند حضرات آیات: مطهری، بهشتی، صدر، مفتح در دانشگاه را باید در همین فضا نگریست و به تحلیل پرداخت.

آیت‌الله امینی (رحمه الله علیه) که شاگرد امام خمینی و علامه طباطبایی و آیت‌الله بروجردی (رضوان الله علیهم) بوده و نیز از دوستان و همراهان فضلای برجسته‌ای که نام برده شدند، مسیر فقه و فلسفه آموزی خود را در «رساله» نوشتن یا «تعلیقة» نگاشتن ندید، بلکه به رغم تحصیل طولانی مدت فقه و اصول از مکتب برترین فقها و اساتید عصر و نیز فراگیری حکمت متعالیه از فیلسوف بزرگ عصر، نوشتن کتاب‌هایی با ویژگی سادگی ظاهری و روان بودن و در همان حال متقن و محکم بودن از نظر محتوا و برخورداری از موازین و مبانی مستحکم دینی را انتخاب کرد تا فرهنگ دینی را در جامعه ارتقا ببخشد. ایشان در این عرصه کارنامه‌ای پُربرگ و بار دارد و در موضوعات اعتقادی، اخلاقی و تربیتی قلم زده است. هم کتاب‌های شیوا و شیرین اعتقادی برای نسل نو نوشت و هم مسائل کلی امامت را بررسی کرد و هم در موضوع امام زمان (ع) کتاب ارزشمند و ماندگار «مهدی موعود» را نوشت.

آیت‌الله امینی نه تنها خود عملاً اخلاق مجسم بود و برای مشتاقان در عمل معلمی سازنده بود که کتاب «خودسازی» او از جمله آثار فاخرشان می‌باشد. چنانکه او می‌کوشید کتاب‌هایی بنویسد و مطالبی را عرضه کند که «همه باید بدانند» اما تعدادی از آثار بسیار معروف ایشان به مسئله بسیار مهم تربیت مربوط می‌باشند و دو کتاب «آیین همسرداری» و «آیین تربیت» به این مهم اختصاص دارد. ایشان در آیین همسرداری، عملاً اصل بسیار مهم قرآنی در زندگی زناشویی، یعنی «معاشرت به معروف» را تبیین می‌کند و تعلیم می‌دهد و در ادامه، تربیت را به استمرار خانواده که مسئله تربیت فرزندان است می‌برد و برای این هدف کتاب «آیین تربیت» را نوشته است.

این نکته هم مهم و آموزنده است که این عالم عامل در آثار قلمی خود آیات قرآن و احادیث معصومان (ع) را به زیبایی و شیوایی مطرح و آن‌ها را تبیین می‌کرد و نکته‌های هدایتی و تربیتی را به خواننده مشتاق صلاح و اصلاح و خودسازی تقدیم می‌نمود. چنانکه باید یادآور شد جنبة اخلاق و تربیتی آیت‌الله امینی به کتاب‌های ایشان محدود نمی‌شود، بلکه ایشان در ادواری از عمر بابرکت خود، درس‌های اخلاق سازنده‌ای داشت و به‌خصوص برنامه‌های بسیار مفیدی در تلویزیون جمهوری اسلامی داشت که در یادها و خاطره‌ها مانده و البته که بازنشر آن‌ها در فضاهای رسانه‌ای جدید بسیار مفید و سازنده خواهد بود. در یاد کرد تألیفات آثار قلمی آیت‌الله امینی نمی‌شود یادی از کتاب ارزشمند «بانوی نمونة اسلام» نداشت. کتابی که به سبکی نوآورانه شخصیت بی‌مانند حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به‌عنوان اسوه و الگو برای بانوان و همگان معرفی کرد. به اینکه آن مظهر لطف و قهر الهی و بضعة الرسول، علاوه بر آن فضائل و کمالات ویژه، دختر، همسر و مادری نمونه بود و افزون بر این‌ها در عرصة اجتماع و سیاست نیز به ایفای نقش و انجام وظیفه اقدام کرده است و همة این ابعاد شخصیتی درس‌آموز الگوی هدایت و تربیت می‌باشند.

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی آیت‌الله امینی

چنانکه یادآوری گردید آیت‌الله امینی تقریباً عمر یکصدساله خود را در جامعه‌ای پرحادثه و دارای فراز و فرود فراوان و درگیر مشکلات و چالش‌های متنوع و متعدد سپری کرده است. ایشان که شاگرد و مرید امام خمینی بود و سال‌های طولانی از علم و اخلاق و معنویت او بهره‌ها برده بود و اسلامی که شناخته بود اسلام جامع در عرصه‌های فردی و اجتماعی بوده، با آغاز نهضت ضداستبدادی و ضداستعماری امام خمینی به همراه دیگر اصحاب و حواریون امام در صف اول و جزء برجستگان و یاران و همراهان آن رهبر بزرگ بوده است. ایشان در مراحل اولیه نهضت فعالیت بسیار داشته، اما در ادامه می‌شود ایشان را در جناح فرهنگی مبارزان قرار داد. ساحتی که بزرگان و پیشگامانی مانند آیات مطهری و بهشتی در آن فعال بوده‌اند؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی و بنیان‌گذاری نظام جمهوری اسلامی، آیت‌الله امینی با همان روحیه تواضع و بی‌ادعایی دائمی، در خدمت امام خمینی و نظام اسلامی بوده و از انجام هیچ خدمتی دریغ نداشته است.

جدای از مأموریت‌های ویژه‌ای که امام به ایشان می‌سپرد و او با حکم خاص امام بدان اقدام می‌کرد، سه دوره نماینده مردم استان چهارمحال و بختیاری در مجلس خبرگان رهبری و عضو هیئت‌رئیسه این مجلس بوده است. در همین دوره و جایگاه بود که ایشان مسئول دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری شده و مرکز تحقیقات و فصلنامه حکومت اسلامی را پایه‌گذاری کرد. دورة مدیریت آیت‌الله امینی در دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری با ثبات‌ترین و پربارترین ادوار این نهاد بوده که آثار منتشره و شماره‌های فصلنامه حکومت اسلامی در آن سال‌ها، هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت گواه این ادعا می‌باشد. ایشان در این خدمت با حداقل هزینه، بیشترین نتیجه را به جامعه تحویل داده است و شاید روحیه زاهدانه و به شدت دوری کننده از اسراف او موجب شد که بخش‌های علمی نهاد دبیرخانه خبرگان رهبری در آن سال‌ها توسعه و ثبات اداری و پرسنلی بیابد.

فعالیت برجسته دیگر آیت‌الله امینی در سیاست و اجتماع خدمت در سنگر سازنده نماز جمعه قم بوده که سالیان طولانی در کنار آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله جوادی آملی نمازگزاران جمعه قم را امامت می‌کردند و هر کدام از این آیات ثلاث با سلیقه و ذائقه خود به تبیین معارف اسلام و مسائل جاری جامعه و جهان می‌پرداختند؛ اما در این میان خطبه‌های آیت‌الله امینی عمومی‌تر و مردمی‌تر تلقی می‌شد؛ چرا که ایشان به مسائل تربیتی – اخلاقی مسئولان و مدیران و مردم اهتمام می‌ورزید و از تذکرات و انتقادات سازنده دریغ نداشت و در کنار اهتمام به ارتقاء اخلاق عموم ملت، صدای نمازگزاران و عموم ملت خطاب به مدیران و مسئولان جامعه بوده و اهداف و آرمان‌های امام و انقلاب را یادآوری می‌کرد و بر دردها و مشکلات انگشت می‌گذاشت تا آسیب‌ها درمان و خرابی‌ها آباد و اشکالات اصلاح گردد.

آیت‌الله امینی (اعلی الله مقامه) هم در شورای بازنگری قانون اساسی و اعضای برجسته و مؤثر بود و هم سالیان طولانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و در تصمیم‌سازی‌های اساسی کشور و مسیر حرکت نظام جمهوری اسلامی، خیرخواهی و مشارکت داشته است. این ویژگی مهم و مؤثر و لازمی است که زیبنده همة عالمان و خیرخواهان است که در مقام خیرخواهی از بیان حقایق بعضاً تلخ و یادآوری آسیب‌ها و اشکالات دریغ نورزند که این خود معنای درست امر به معروف و نهی از منکر است و به ویژه تکلیف عالمان دین می‌باشد که در برابر تضییع خوبی‌ها و مظلومیت خوبان ساکت و بی‌تفاوت نباشند و از رواج و غلبه بدی‌ها و زشتی‌ها و جولان دادن افراد ناصالح احساس وظیفه کنند که تأسی واقعی به اولیاء دین و پیشوایان معصوم (ع) است. آیت‌الله امینی به سهم خود در عرصه بیان کاستی‌ها و یادآوری نواقص و ناراستی‌ها احساس وظیفه می‌کرد و به همین خاطر همواره به «اخلاق و اعتدال» دعوت می‌کرد و منادی این دو گوهر کمیاب بوده است. اگر در چهارمین دوره انتخابات خبرگان شرکت نکرد و اگر به رغم کهولت سن و ناتوانی در پنجمین دوره انتخابات خبرگان رهبری به همراه یاور همراه نهضت و نظام خود آیت‌الله هاشمی رفسنجانی (رحمة الله علیه) شرکت کرد، همه و همه در راستای تشخیص وظیفه و تلاش برای اصلاح امور بوده است. اگر آیت‌الله امینی در فقدان بی‌جبران و ناباورانه هم‌سنگر و سنگ صبور خود آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آن‌چنان صبر و قرار از کف می‌دهد و مویه می‌کند، همه و همه احساس وظیفه نسبت به حوادث و مسائل و اتفاقات جامعه است و حرکت در مسیر همان عهدی است که با امام خود و بالاتر با خدای خود داشت.

امید که این اسوه‌های اخلاق و اعتدال الهام‌بخش همگان و به ویژه آیندگان باشند.


 مرحوم آیت الله امینی(ره)

سعید امینی: از مهم‌ترین شاخصه‌های زندگی پدر، ساده‎زیستی ایشان بود

دکتر سعید امینی فرزند مرحوم آیت الله ابراهیم امینی، عضو هیئت علمی و استاد دانشکده زمینشناسی دانشگاه تهران به توصیف ابعاد مختلف شخصیت پدر و سیره عملی ایشان مخصوصا ساده زیستی و عشق و ارادت وی به امام و انقلاب پرداخت.

در این گفتگو سعی ما بر شناخت زوایای خصوصی‌تر شخصیت مرحوم آیت‌الله امینی است که قطعاً حضرت‌عالی و اهل‌بیت ایشان بیشتر از آن‌ها آگاهید. در ابتدا در همین زمینه مطالبی را بیان بفرمایید.

سلوک فردی و خانوادگی پدر جزء مواردی است که کمتر به آن پرداخته‌اند. البته در کتاب خاطرات ابوی بخشی از این مسائل مطرح شده است. قسمتی از دست‌نوشته‌های ایشان هم چاپ نشده که باید دید اجازه چاپ آن‌ها را خواهیم یافت یا خیر. آنچه در این مجال بدان می‌پردازم دریافت‌ها و برداشت‌های شخصی خود من از حضور و زندگی در کنار حضرت پدر است. این گفت‌وگو را در چند محور می‌توان پیش برد. شاید یکی از مهم‌ترین و بارزترین شاخصه‌های زندگی پدر، ساده‎زیستی ایشان بود که در پیام تسلیت مقام معظم رهبری هم مورد اشاره قرار گرفت.

 نمونه ساده‎زیستی ایشان، همین منزلی است که در آن ساکن بودند. این بنا حداقل 50 سال پیش ساخته شده و به غیر از تغییرات مختصری در داخل، به همان شکل اولیه حفظ شده است.

 پدر پیش از خرید منزل، حدود 10 سال اجاره‌نشین بود و پس از آن زمین این خانه را در شرایط اقتصادی سختی خرید و گویا با کمک یکی از افراد خیر نجف‌آباد و پولی که از ایشان قرض گرفت دو اتاق در آن ساخت و ما در همان دو اتاق ساکن شدیم.

بعدها طی سالیان طولانی با استفاده از ارثیه‌ای که به ایشان رسیده بود توانست بدهی خود را پرداخت کند.

وضعیت اقتصادی ما طوری بود که ایشان شخصاً در ساخت خانه مانند یکی از کارگران کار می‌کرد.

 

تحصیلات آیت‌الله امینی از کجا آغاز شد؟

پدر در ابتدا در نجف‌آباد و اصفهان تحصیل می‌کرد. پس از آن به قم آمد و بعد تصمیم به ازدواج گرفت.

 شرایط اقتصادی ما آن‌قدر وخیم بود که با وجود گرمای طاقت‌فرسا حتی یک پنکه هم برای خنک کردن خود نداشتیم. چون ایشان درآمد چندانی نداشت و شهریه هم مکفی نبود. در سرمای زمستان که برف سنگینی هم می‌آمد ما باز برای گرم کردن منزل دچار مشکل بودیم و حتی یک بخاری نداشتیم. تا مدت‌ها تنها وسیله گرمایشی ما یک کرسی بود. ایشان در خاطراتشان ذکر کرده که یک‌بار به علت بیماری سختی که من دچارش شده بودم، مجبور شده تنها بخاری منزل را به قیمت 200 تومان به آقای منتظری بفروشد تا بتواند هزینه درمانم را پرداخت کند.

دوره اجاره‌نشینی را در کدام مناطق قم و به چه شکلی سپری کردید؟

ما طی ده سال در چهار منطقه زندگی کردیم. در ابتدا ساکن باجک بودیم. بعد به میدان میرخان نقل مکان کردیم. پس از آن به جوب شور رفتیم. مدتی هم در خیابان ساحلی که انتهای قم بود مستأجر بودیم.

به یاد دارم که نوعاً غذای ما بسیار ساده بود. مثلاً برای نهار، شکر را در آب حل می‌کردیم و با نان می‌خوردیم یا برای خرید لباس هم معمولاً برایمان دو شماره بزرگ‌تر می‌گرفتند که مدت بیشتری بتوانیم در سن رشد از آن‌ها استفاده کنیم.

 نمونه‌های این‌چنینی و گواهان ساده‌زیستی پدر بسیارند.

ایشان می‌گفت: «من در ساخت منزل، یک ریال هم از سهم امام استفاده نکردم.» پدر از قول علامه طباطبایی می‌گفت: «خداوند روزی ما را در نوک قلم ما قرار داده است.» پس از آنکه آثار ایشان چاپ شد، از محل حق‌التألیف و فروش کتاب‌هایشان وضعیت مالی‌شان قدری سامان یافت.

مجموعاً چند اثر قلمی از ایشان به جا مانده است؟

حدود چهل اثر.

پدر تا پایان عمر در همان خانه ساده زندگی می‌کرد و هر وقت که ما به ایشان می‌گفتیم منزل را عوض کنیم و خانه‌ای با شرایط بهتر برای سکونت ایشان و مادر فراهم کنیم، نمی‌پذیرفت.

ظاهراً ایشان شخصاً امور منزل را پیگیری می‌کرد.

بله. حتی برای خرید منزل تا چند سال قبل هم شخصاً اقدام می‌کرد. من هم که تنها فرزند پسر ایشان بودم ساکن تهران و درگیر تدریس در دانشگاه بودم. به همین جهت امکان رسیدگی هر روزه وجود نداشت و کارها بر دوش پدر بود.

 هرگز برای امور منزل مستخدم نگرفت.

با اینکه دبیرخانه مجلس خبرگان حدود 24 سال تحت نظر مرحوم ابوی بود، اما یک ریال هم بابت این مسئولیت حقوق نگرفت و حتی می‌گفت که گاهی هزینه‌هایی را هم بابت پذیرایی از مهمانان پرداخته است.

 قطعاً ادارة چنین دبیرخانه‌ای خودش مسئولیت بزرگی است. ایشان چند سال اولی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، با اینکه وضع مالی خوبی هم نداشت حقوقی دریافت نمی‌کرد؛ تا اینکه در سال‌های آخر به اصرار مرحوم آیت‌الله هاشمی حقوقی برایشان در نظر گرفته شد. به واسطه همین پرهیزکاری و زندگی زاهدانه و عدم دریافت حقوق، حتی برای برقراری مستمری مادر، دچار مشکل شده‌ایم. ایشان هرگز به دنبال دریافت حقوق نبود و روزی خود را در نوک قلم خود می‌دانست.

شما چند فرزند هستید؟

من فرزند ارشد و تنها پسر خانواده هستم و چهار خواهر نیز دارم.

می‌توان گفت نخستین و بارزترین شاخصه زندگی شخصی آیت‌الله امینی ساده‎زیستی ایشان است. با توجه به عنایت ویژه ایشان به امور اخلاقی و تربیتی، خوب است از شیوه برخورد و روش تربیتی پدر در فضای خانواده نیز برایمان بفرمایید.

@harim_emam414-112بله. محور بعدی که می‌توان به آن پرداخت، بحث شیوه و روش تربیت ایشان نسبت به فرزندان است. همان‌طور که فرمودید آثار و تألیفات پدر بیشتر معطوف به امور تربیتی و اخلاقی است.

ایشان در خطبه‌های نماز جمعه تهران و قم نیز این دغدغه‌های اخلاقی را مطرح می‌کرد و این امور را در منزل نیز مورد توجه قرار می‌داد و سعی می‌کرد آن‌ها را در خانه اعمال کند. شاید یکی از دلایل دل‌نشین بودن کلام پدر این بود که پیش از همه خودش عامل به آنچه می‌گفت، بود. این نکته در بحث‌های اخلاقی و تربیتی بسیار مهم است.

ما آن زمان خیلی از مسائلی که ایشان برای تربیت ما در نظر می‌گرفت را متوجه نمی‌شدیم؛ اما امروز که خودمان صاحب فرزندانی شده‌ایم و دغدغه تربیت صحیح ایشان را داریم، تازه به دقت و نکته‌بینی مرحوم ابوی پی برده‌ایم.

اگر بخواهید به یکی از مهم‌ترین نکات تأثیرگذار رفتاری ایشان اشاره کنید، آن نکته کدام است؟

اینکه ایشان در میان خانواده هرگز اهل امر و نهی نبود؛ یعنی این‌طور نبود که بگوید چیزی را بیاورید یا ببرید؛ کاری را انجام بدهید یا ندهید. در صورتی که درخواستی داشت هم با جملات بسیار محترمانه آن را بیان می‌کرد. مثلاً می‌گفت: اگر فلان کار را بکنیم بهتر نیست؟ به‌عنوان مثال اگر تشنه بود نمی‌گفت برایم آب بیاورید، می‌فرمود: اگر یک لیوان آب داشته باشم خیلی خوب است.

 من هرگز از ایشان هیچ‌گونه امر و نهی‌ای را در محیط خانواده به یاد ندارم. وقتی با ایشان مشورت می‌کردیم بازهم تحکمی در کلامشان نبود و نظرشان را با ملایمت و عطوفت بسیار ابراز می‌کرد و می‌گفت: به نظرم این‌طور باشد بهتر است. اغلب، ما از قرینه و غیرمستقیم متوجه می‌شدیم که باید چه کاری انجام بدهیم یا ندهیم.

پدر تا همان اواخر که سرپا بود همه کارهایش را خودش انجام می‌داد.

به شدت از ایجاد زحمت برای اطرافیان پرهیز داشت. مثلاً صبحانه را خودش آماده می‌کرد. اگر گرسنه بود، خودش غذایش را گرم می‌کرد. با اینکه اطرافیانشان با افتخار در خدمت ایشان بودند، اما پدر هرگز کارهایش را بر عهده دیگران نمی‌گذاشت.

 بعدها که ما با فرهنگ اسلامی بیشتر آشنا شدیم، دریافتیم که دستور دین همین است که افراد خودشان کارهایشان را انجام دهند و از گذاشتن بار خود بر عهده دیگران پرهیز کنند.

 حتی این اواخر که پدر دیگر قادر به انجام کارهایش نبود، بازهم درخواست نمی‌کرد. مثلاً اواخر عمر با وجود لرزش دست باز هم تلاش می‌کرد که غذایش را خودش بخورد و اطرافیان را به زحمت نیندازد و ما خودمان بدون اینکه ایشان چیزی بر زبان بیاورد غذا را در دهانشان می‌گذاشتیم. پس یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های رفتاری پدر در محیط خانواده پرهیز از امر و نهی مستقیم بود و اگر هم بنای درخواست یا تذکری داشت آن را به‌طور غیرمستقیم بیان می‌کرد.

 ما با خواندن خاطرات علامه طباطبایی متوجه شدیم که ظاهراً ایشان نیز در زندگی شخصی به همین شیوه عمل می‌کرد. حالا گذشته از اینکه پدر از علامه الگو گرفته بود یا نه، به هر حال این خصلت بسیار پسندیده را داشت.

ایشان حتی برای حمام هم با وجود همه سختی‌ها تا همین چند ماه آخر از کسی کمک نمی‌گرفت. ما هم سیره ابوی را در زندگی پیش گرفته و سعی می‌کنیم همین‌گونه رفتار کنیم.

آیت‌الله امینی چگونه فرزندان را به انجام فرایض دینی دعوت می‌کرد؟

در بحث انجام فرایض دینی، واجبات را که خودمان می‌دانستیم باید انجام دهیم؛ اما در باب مستحبات هرگز امر و نهی از جانب پدر نسبت به فرزندان مشاهده نمی‌شد. ایشان هیچ‌گاه به ما نگفت که نماز اول وقت یا نماز شب بخوانید، حداقل من چنین چیزی به خاطر ندارم. ولی خب ما با دیدن رفتار پدر و مادر و خواندن نماز اول وقت، یاد می‌گرفتیم که باید همان‌گونه رفتار کنیم. بعدها دیدیم که دستور دین هم همین است که «کُونوا دعاةَ الناسِ بِغَیرِ السِنَتکُم». بچه‌ها که می‌دیدند پدر شب‌ها نماز شب می‌خواند، کم کم ترغیب می‌شدند که آن‌ها هم بهره‌ای از این عبادت مستحبی ببرند.

 پدر در بحث مستحبات هرگز و به هیچ وجه امر و نهی نمی‌کرد و حتی من به خاطر ندارم که گفته باشد مثلاً چنین کاری را انجام دهید. اما طبیعتاً از آنجا که فرزندان در سنین رشد، رفتار پدر و مادر را الگو قرار می‌دهند، ما هم از سیره پدر و مادر پیروی می‌کردیم. اتفاقاً ابوی در کتاب‌های تربیتی خود به این نکته اشاره کرده است که الگوی رفتاری فرزندان، پدر و مادر هستند. اما این الگوبرداری نه به وسیله زبان، بلکه از طریق رفتار و کردار صورت می‌گیرد. یعنی فرزندان رفتار پدر و مادر را می‌بینند و مانند آن‌ها عمل می‌کنند.

 هرگز به خاطر نمی‌آورم که ایشان نسبت به کودکان تشر زده یا تند شده باشد. کتک زدن که اصلاً در مخیله ما هم نمی‌گنجید. یعنی هرگز ایشان به حالت سرزنش و دعوا فرزندان را مورد خطاب قرار نداد. اما نگاهشان آن‌چنان نافذ بود که ما در همان عالم بچگی که قطعاً شیطنت‌هایی داشتیم، کافی بود که با یک نگاه عتاب‌آمیز پدر مواجه شویم تا بفهمیم رفتار نادرستی از ما سر زده است.

اگر زمان نامناسبی مشغول بازی بودیم، ایشان با تندی برخورد نمی‌کرد؛ بلکه با آرامش می‌گفت: به شما حق می‌دهم که می‌خواهید بازی کنید؛ اما بهتر است که این کار را به فرصت دیگری موکول کنید که همسایه‌ها در حال استراحت نباشند.

 خوب است یکی دو خاطره دیگر که نشان دهنده قدرت تحلیل و درک بالای پدر در تربیت صحیح فرزندان بود عنوان کنم.

 مرحوم ابوی معمولاً سعی داشت که مایحتاج افراد منزل را به‌طور حداقلی هم که شده فراهم کند. اما در این تأمین نیازها هم از روش خاصی استفاده می‌کرد؛ به‌عنوان مثال وقتی پرتقال می‌خرید برای هر یک از فرزندان یک پرتقال در نظر می‌گرفت و برای خودش چیزی برنمی‌داشت. بعد از این که به هر یک از ما پرتقالی می‌داد، از ما می‌خواست که سهمی را به ایشان اختصاص دهیم و می‌گفت: حالا سهم مرا هم بدهید.

 چند نکته بسیار عمیق روان‌شناختی و تربیتی در این شیوه برخورد وجود دارد. اول اینکه برای هر یک از ما سهم جداگانه به‌طور مساوی در نظر می‌گرفت و از این طریق به فرزندان شخصیت می‌داد؛ چرا که در عالم کودکی، حس استقلال بسیار اهمیت دارد. از طرف دیگر وقتی سهمی را برای خودش مطالبه می‌کرد، در واقع به فرزندانش بخشش را به‌طور غیرمستقیم آموزش می‌داد تا ما یاد بگیریم که از آنچه در اختیار داریم باید به دیگران ببخشیم.

 نمونه دیگر روش تربیتی متفاوت و غیرمستقیم پدر در مورد خود من این چنین بود: زمانی که با رفتار نادرستی از من روبرو می‌شد، این جریان را در قالب داستانی مطرح می‌کرد. جالب اینجاست که من آن داستان‌ها را جدیداً در میان دست نوشته‌هایشان پیدا کرده‌ام. داستان را به این شکل نقل می‌کرد که: مثلاً پسری به نام احمد فلان کار را انجام داد و به عواقب رفتارش توجه نداشت و نتیجه آن رفتارش هم خوشایند نبود. با این روش به‌طور غیرمستقیم نتیجه رفتار نادرست مرا گوشزد می‌کرد.

 خوب رفتار این‌چنینی در رشد و تربیت فرزند بسیار اثرگذار است.

برخورد مرحوم ابوی با مادرتان چطور بود؟

طی همه این سال‌ها هرگز به خاطر ندارم پدرم ایرادی به دست‌پخت مادر گرفته باشد. اگر مشکلی در غذا بود، ما که کم سن و سال بودیم ایراد می‌گرفتیم، اما پدر هرگز چنین کاری نمی‌کرد.

 همان رفتار پر عطوفت و لطف در مقابل بچه‌ها را به نحو احسن نسبت به مادر داشت.

به هر حال منزل ما پر رفت و آمد بود و پذیرای مهمانان زیادی از نجف‌آباد و اصفهان بودیم. هرگز پدر به مادر بر سر کم‌وکاستی‌ها ایرادی وارد نمی‌کرد. این‌طور به نظر می‌رسید که واقعاً روایاتی را که در آثارش نقل می‌کرد در زندگی شخصی نیز به کار می‌گرفت.

ایشان ظاهر جدی و آرامی داشت. آیا با خانواده و نزدیکان اهل شوخی و مزاح هم بود؟

بله. پدر فرد شوخ‌طبعی بود. حضرت امام هم این‌گونه بود. ظاهرشان خیلی جدی بود؛ اما اهل شوخی و مطایبه بودند. پدر هم در میان خانواده و دوستان همین‌طور بود. خاطرم هست که با دوستان صمیمی‌شان مانند آقای مسعودی، کریمی و سبحانی که دورهم جمع می‌شدند به شوخی و خنده و نشاط می‌گذراندند. داخل منزل نیز با اهل خانواده همین‌طور بود.

آیت‌الله امینی به کدام یک از آثارش بیشتر علاقه‌مند بود و از نگارش آن احساس رضایت می‌کرد؟

به یاد ندارم که نسبت به نگارش اثر خاصی به وجد آمده باشد. اما شاید همان اولین کتابشان به نام «دادگستر جهان» اثری بود که از نوشتن آن خوشحال بود. آن زمان که برای اولین بار این کتاب چاپ شد من بچه بودم، اما بعدها متوجه شدم که یک احساس رضایتی از باب مفید بودن و محل رجوع بودن این کتاب در ایشان وجود دارد.

 کما اینکه به چاپ پنجاه و شصت رسیده و امروز هم که 50 سال از چاپ نخست آن می‌گذرد، همچنان مورد استفاده قرار می‌گیرد. کتاب "فاطمه زهرا، بانوی نمونه اسلام" را هم در پی رؤیایی که دیده بود، نوشت. فلذا این اثر نزد ایشان بسیار ارزشمند بود.

از طرفی مرحوم پدر خیلی به نگارش یک اثر درباره امام حسین علیه‌السلام اشتیاق نشان می‌داد و اتفاقاً مطالبی را هم در همین راستا جمع‌آوری کرده بود. البته نیت نگارش این کتاب هم پیرو رؤیای خاصی ایجاد شده بود. ایشان معتقد بود که امام حسین بسیار مظلوم واقع شده است. بسیاری از مطالبی که به امام حسین علیه‌السلام نسبت می‌دهند را قبول نداشت. مباحثی که در بسیاری از روضه‌ها مطرح می‌شود را خلاف واقع می‌دانست و می‌فرمود: اصلاً از یک انسان کامل چنین رفتار و گفتاری سر نمی‌زند. به همین دلیل همیشه دوست داشت که کتابی در شأن و شخصیت آن حضرت بنویسد.

اثر دیگری که طلبه‌ها را به خواندن آن توصیه می‌کرد محصول پیاده کردن نوارهای درس اخلاق ایشان در دانشگاه علوم رضوی بود و در آن از سختی‌های دوره طلبگی به‌ویژه در حوزه اصفهان، آسیب‌های روحی و روانی ناشی از تغذیه نامناسب سخن گفته بود و به طلاب توصیه می‌کرد که اشتباهات ایشان را تکرار نکنند تا دچار مشکل نشوند.

در باب ارتباط ایشان با حضرت امام هم اگر نکته‌ای هست، بفرمایید.

من مطلبی علاوه بر آنچه در کتاب خاطرات ایشان آمده نشنیدم. اما اخیراً در میان دست‌نوشته‌های پدر، تعدادی دفترچه که به‌طور مجزا به خاطرات مربوط به افراد و وقایع مختلف پرداخته است، یافتم. مثلاً خاطرات مربوط به امام، خاطرات مربوط به علامه طباطبایی، خاطرات مربوط به آیت‌الله منتظری (که هرگز چاپ نشد یا در واقع احتمالاً اجازه چاپ پیدا نکرد) و اتفاقات مربوط به انتخاب رهبری هر یک به‌طور مجزا به شکل خاطره‌نویسی آمده است.

خوب است که این خاطرات چاپ شود تا بتوانیم از آن‌ها استفاده کنیم.

بعید می‌دانم که امکان انتشار این مطالب وجود داشته باشد. اگر میسر بود خود ایشان اقدام به این کار می‌کرد. در شرایط فعلی نیز انتشار بخشی از این خاطرات در جامعه حساسیت ایجاد خواهد کرد.

اوقات پدر در منزل به چه شکل صرف می‌شد؟ شیوه مطالعه و برنامه‌ریزی روزانه ایشان برای انجام امور مختلف چگونه بود؟

یکی از ویژگی‌های بارز ایشان در انجام امور، داشتن نظم بود و شاید این خصلت را از امام الگو گرفته بود. خیلی‌ها معتقدند که نظم در زندگی نظامیان به شکل جدی دیده می‌شود؛ اما این امر در سبک زندگی ما بسیار اهمیت داشت. به‌عنوان مثال پدر بلااستثناء و در هر صورت، رأس ساعت 10 شب می‌خوابید و حضور افراد و سایر اتفاقات تغییری در ساعت خواب ایشان ایجاد نمی‌کرد.

 اگر مهمانی می‌آمد می‌دانست که پدر در آن ساعت می‌خوابد و بنابراین قبل از ساعت 10 منزل را ترک می‌کرد. خود ابوی هم هر جا به مهمانی می‌رفت ساعت نه و نیم از آنجا به‌قصد منزل حرکت می‌کرد. همه هم می‌دانستند که ایشان چه شام خورده باشد یا نخورده باشد بیش از ساعت نه و نیم آنجا نخواهد ماند.

ایشان بعد از دو ساعت خواب، بیدار می‌شد و شروع به خواندن نماز شب می‌کرد. نکته قابل ذکر اینجاست که در این شب‌زنده‌داری‌ها و مناجات، قرآن را به شکل ساده نمی‌خواند، بلکه تفسیر قرآن را مطالعه می‌کرد. من هیچ‌وقت ندیدم که ایشان تنها قرآن بخواند. معمولاً یا تفسیر چهارجلدی موجز علامه طباطبایی و یا تفسیر الوجیز را می‌خواند. با این کار در واقع به ما هم یادآوری می‌کرد که گرچه خواندن قرآن ارزشمند است و ثواب دارد، اما اصل این است که در آنچه در قرآن آمده تفکر کنید و ببینید هدف آیات چیست. به غیر از ماه رمضان که ایشان ختم قرآن می‌کرد، در باقی اوقات همیشه تفسیر می‌خواند. بعد از نماز نافله صبح هم مشغول مطالعه می‌شد تا هنگام طلوع آفتاب که صبحانه‌ای میل می‌کرد. بعد از صبحانه هم سراغ جلسات درس و یا رسیدگی به مسئولیت‌های دیگر نظیر امور دبیرخانه مجلس خبرگان می‌رفت. ایشان هر روز ده دقیقه پیش از اذان ظهر به منزل می‌آمد. بعد از نماز مشغول مطالعه روزنامه می‌شد. پس از آن برنامه ناهار بود و استراحت مختصر عصر گاهی.

 در منزل ما برنامه چای 5 بعد از ظهر همیشه به‌طور منظم برقرار بود و همه ما می‌دانستیم که ساعت 5 یک گردهمایی به صرف چای و شیرینی یا میوه برپاست. بعد از آن هم مجدداً هرکسی به دنبال کارهای خود می‌رفت. پدر هم معمولاً برای مطالعه به کتابخانه می‌رفت و تا اذان مغرب آنجا بود. پس از نماز مغرب و عشا، معمولاً بین ساعت 7 و نیم تا 8 شام می‌خورد و رأس ساعت ده هم که می‌خوابید. به جز موارد معدودی نظیر مسافرت و یا در شرایط بسیار ویژه، خللی در برنامه روزانه پدر ایجاد نمی‌شد. به همین دلیل من می‌توانم به جرئت ادعا کنم که حتی یک لحظه از زندگی آن مرحوم به بطالت نگذشت. یعنی برنامه هر روز ایشان اعم از مطالعه و ملاقات با افراد و امور اداری از پیش مشخص بود و پدر طبق همان برنامه نیز عمل می‌کرد و خود من از این ویژگی پدر به شکل جدی الگوبرداری کرده‌ام.


آیت الله جوادی آملی

پیام آیت الله العظمی جوادی‌آملی به مناسبت‌چهلمین روز ارتحال‌آیت‌الله‌امینی

امین سیاسی امام بود

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

ارتحال عالم ربانی، حکیمی متأله، متخلق به اخلاق الهی حضرت آیت الله حاج شیخ ابراهیم امینی اصفهانی(قدّس سره) را تعزیت و تسلیت عرض می‌کنیم. این سانحه سنگین و مصیبت دشوار برای جامعه علمی بسیار سخت و ثقیل بود. سرّ سختی این مصیبت سنگین و سانحه دشوار آن است که آیت الله امینی هم دارای ملکات فاضله‌ فراوانی بود و به همان اندازه که عظیم بود ناشناخته بود. برخی‌ها عظیم‌اند و به عظمت شناخته‌اند، بعضی‌ها به مقدار عظمتشان معروف‌اند ولی آیت الله امینی عظیمی بود که نه تنها به مقدار عظمت او شناخته نشده بود به کمتر از آن هم شهرت نیافت. گرچه همگان او را می‌شناختند و همگان به او ارادت می‌ورزیدند، از علم او آگاه بودند، از عدل او مستحضر بودند، از حضور اجتماعی‌ ایشان بی‌خبر نبودند، از حضور سیاسی‌ او مطلع بودند و محرَم امام و امین امت بودن را می‌دانستند اما اینها شمّه‌ای از فضایل آیت الله امینی است نه جنس اوست و نه فصل اوست، این یک حدّ رسمی است نه حدّ حقیقی، تعریف رسمی است نه تعریف حقیقی.

توضیح مطلب این است که ذات أقدس الهی خود را به اوصاف جمال و جلال می‌ستاید، بعد نگاه می‌کنیم می‌بینیم نموداری از آن جمال و جلال را در درجه اُولی برای انبیا و اولیای ویژه و معصومین(علیهم السلام) بازگو می‌کند بعد صحابه و اصحاب ائمه و پیروان آنها را هم برخوردار از آن جمال و جلال می‌داند تا روشن شود ﴿ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّه‌﴾[1] همه اینها ظهور ذات أقدس الهی است. یکی از اوصاف برجسته ذات أقدس الهی این است که او جِدّ است، لعب و لهو در کار او نیست؛ هم آن وصف ثبوتی و هم این وصف سلبی برای ذات أقدس الهی است «بالذات»، فرمود ما اهل لهو نیستیم ما اهل بازی نیستیم. [2]آن‌گاه مردان الهی را در دو بخش به همین وصف ثبوتی و سلبی می‌ستاید؛ مردان الهی را می‌گوید اینها ﴿رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّه﴾[3] آن بخش ثبوتی آنها، بخش سلبی آنها را در سوره «مؤمنون» بیان می‌کند که مردان الهی مردان جِدّ هستند و از لغو و لهب و لعب پرهیز می‌کنند ﴿عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون﴾.[4] این صفت سلبی را توسعه می‌دهند می‌گویند مردان بزرگ و بزرگ‌مردان الهی نه اهل بازی‌اند و نه می‌شود آنها را به بازی گرفت؛ هم ﴿عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون﴾ هستند و اهل بازی نیستند و اهل لغو نیستند و اهل لهو و لعب نیستند، هم (رِجَالٌ لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّه﴾[5] نمی‌شود آنها را به بازی گرفت؛ یعنی اگر خدای سبحان در جمال و جلال جِدّ است، مظاهری در مخلوقات او هستند که آنها در جمال و جلال جِدّ هستند نه اهل بازی هستند و نه می‌شود آنها را به بازی گرفت.

مرحوم آیت الله امینی در صف مقدّم این‌گونه از وصف‌های جدّی و پرهیز از لغو و لهو بود، هیچ وقت نمی‌شد او را به بازی گرفت چه اینکه خود ایشان اهل بازی نبود. قریب به یک قرن زندگی کردن لغو نداشتن، لهو نداشتن، بازی نداشتن؛ نه اهل بازی بود و نه می‌شد او را بازی گرفت، بسیار مرد جِدّ عمیق، پخته، خردمند و اندیشه‌ورز بود. «هذا اولاً».

و ثانیاً در بحث‌های علمی عمیق بود. در جلسات علمی و خصوصی علامه طباطبایی صاحب‌نظر بود، سؤالات عمیقی می‌کرد، توقّعات عمیقانه داشت. چند سال در محضر ایشان اسفار را با هم مباحثه می‌کردیم. تا مطلب دقیق و عمیق حکمت متعالیه برای او حل نمی‌شد صرف‌نظر نمی‌کرد و نمی‌گذشت. طرح خوبی داشت، احتمالات خوبی داشت، اشکالات خوبی داشت، پاسخ‌های خوبی می‌داد و اگر کسی از نزدیک این حکیم متأله را بررسی نمی‌کرد و نمی‌دید و با او بحث نمی‌کرد، مقدار علمی ایشان برای او روشن نمی‌شد. بنده که سالیان متمادی اسفار را با ایشان مباحثه می‌کردم می‌دانم که چقدر عمق فکری داشتند. «هذا ثانیاً».

اما مرحله سوم آن عظمت و جمال و جلال فقهی و فلسفی را در اختیار داشت؛ نه تنها سعی می‌کرد تظاهری به این علوم نکند بلکه می‌کوشید آنها را درجه‌بندی کند، حاصل و محصول آنها را بررسی کند، درختی غرس کند به نام «فقه» و «فلسفه»، اولاً؛ از این درخت میوه بچیند به نام حاصل درخت، ثانیاً؛ این حاصل را شربت درست کند، ثالثاً؛ رقیق کند، رابعاً؛ به صورت تألیفات «سهل الوصول» قرار بدهد، خامساً؛ تا جوان‌ها استفاده کنند. شما کتاب‌های عمیق مصطلح فلسفی و فقهی را از ایشان به یاد ندارید اما آنها حاصل درخت «فقه» است و ایشان محصول درخت «فقه» را محصول آن حاصل را به صورت نرم و رقیق و دقیق در تألیفاتی که برای جوان‌ها داشت و نوجوان‌ها داشت، یا در سخنرانی‌ها و خطبه‌های پُر برکت نماز جمعه ایراد می‌فرمود، این محصول حاصل آن شجره سالیان‌ زحمت کشیده حوزوی ایشان است.

درست است کتابی به حسب ظاهر ساده است، کتابی است که جوان و نوجوان می‌فهمند، یا خطبه و خطابه‌ای داشت که جوان و نوجوان می‌فهمند ولی این از راه نرسید، این شربت و محصول آن میوه‌ای است که آن میوه حاصل شجره طوبایی است که سالیان متمادی در درس آیت الله العظمی بروجردی و امام راحل، «فقه» و «اصول» شرکت کرد، در مشهد و در محضر و در مدرَس علامه بی‌بدیل حضرت سیدنا الاستاد آقای طباطبایی(قدّس الله نفسه الزکیه) چه در جلسات درس رسمی و عمومی و چه در جلسات خصوصی شرکت می‌کرد. این تثلیث را یعنی درخت بارآوردن را، درخت را به ثمر رساندن را، میوه درخت را به صورت شربت درآوردن را مرحوم حکیم متأله حاج شیخ ابراهیم امینی(رضوان الله تعالی علیه) داشت، آن را نرم کرد، گاهی در خطبه، گاهی در خطابه، گاهی در بنان، گاهی در بیان، در اختیار این جوان‌ها و نوجوان‌ها و سالمندان قرار می‌داد.

بخش دیگری از فضایل و فواضل این رادمرد الهی این بود که او امین امام بود؛ چه در مسایل سیاسی چه در مسایل مالی. امین سیاست بودن، امین نظام بودن کار آسانی نیست چون خود این بار سیاسی و بار اجتماعی این‌قدر سنگین است که هضم آن مشکل، نگهداری و نگهبانی آن آسان نیست. در مسایل مالی که گاهی به ایشان ارجاع می‌شد، در بعثه‌ها که در خدمتشان بودیم از طرف امام این سمَت را داشت، مرحوم آیت الله غیوری بودند که مورد اعتماد این بزرگوار و امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) مرحوم آیت الله امینی بودند همه اینها را به محضر ایشان می‌آوردند حفظ می‌کردند، امین به تمام «معنی الکلمة» بودند.

الان که ارتحال کردند در کنار مأدبه آن حکمت و مائده این معدلت نشسته‌اند «طوبی له و حسن مآب»! این سانحه سنگین را به حوزه‌های علمیه و به مردان بزرگ و بزرگوار اصفهان و به شاگردان ایشان و به امت اسلامی و به رهبر محترم این نظام تعزیت عرض می‌کنیم و تسلیت عرض می‌کنیم و از ذات أقدس الهی مسئلت می‌کنیم روح ایشان را با انبیا و اولیای الهی محشور بفرماید و راه ایشان را پُر رهرو قرار بدهد! بیت مکرّم ایشان را مورد عنایت ویژه خود قرار بدهد! فرزند بزرگ و بزرگوار ایشان که بخش پایانی زندگی را در صحابت ایشان گذراندند و به عنوان پرستار ایشان بودند مورد لطف ویژه خود قرار بدهد! این ادعیه را در حق مؤمنین مستجاب بفرماید!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

[1]. سوره نحل، آیه53.

[2]. اشاره به سوره انبیا، آیه16؛ سوره دخان، آیه38؛ (ما بَیْنَهُما لاعِبین﴾.

[3]. سوره احزاب، آیه23.

[4]. سوره مؤمنون، آیه3.

[5]. سوره نور، آیه37.


تقی  انصاریان: مرحوم علامه پیش از انتشار هر کتاب آن را برای بازبینی به آیت‌الله امینی می‌سپرد

@harim_emam414-130

آقای محمد تقی انصاریان مدیر موسسه انتشارات انصاریان، از دوستان مرحوم آیت الله امینی است که سالیان متمادی، ارتباطی گرم با وی داشته است. آقای انصاریان تا کنون درباره علما و شخصیتهای بزرگ حوزوی آثار متعددی را منتشر نموده است  و  یکی از این آثار پیرامون شخصیت مرحوم آیتالله امینی است که به زودی منتشر خواهد شد.

آشنایی حضرت‌عالی با آیت‌الله امینی از چه سالی آغاز شد؟

با تشکر از شما آقای حسینی و سایر همکارانتان در مجله وزین حریم امام. سال 1340 که من از خوانسار وارد قم شدم ایشان به‌عنوان مدرسی فاضل مطرح بود؛ اما آشنایی جدی‌تر و همراهی نزدیک‌تر با ایشان به‌ویژه در حوزة فعالیت‌های مطبوعاتی به سال 1350 برمی‎گردد.

 اوایل که در دارالتبلیغ اسلامی بودم، چندین کتاب از ایشان چاپ کردیم؛ اما همکاری ما بیشتر معطوف به حوزه مطبوعات بود.

ظاهراً کتاب «دادگستر جهان» هم در تقویت رابطة شما مؤثر بود.

 بله کتاب «دادگستر جهان»، «بانوی نمونه اسلام» و سایر آثار منتشر شده در انتشارات دارالتبلیغ زمینه نزدیکی بیشتر ما را فراهم کرد. بنده جلساتی را در منزل ترتیب داده بودم و ایشان معمولاً در این جلسات حضور داشت و برخی از دوستان، طلبه‌ها و دانشجویان برای رفع شبهات و پاسخ گرفتن از ایشان شرکت می‌کردند. جلسات بسیار مفیدی بود که متأسفانه ضبط نشد. دوستانی که آن زمان به‌عنوان محصل یا دانشجو یا کارمند در این جلسات حضور پیدا می‌کردند، از وجودشان بهره فراوان می‎بردند و امروز به‌عنوان افرادی مؤمن و متدین به معنای واقعی کلمه به خدمتگزاری در جامعه مشغول‌اند و این نشان از تأثیرگذاری تربیتی فوق‌العاده‌‎شان بر اشخاص دارد.

چه ویژگی شخصیتی را می‌توان از وجوه ممیز ایشان نسبت به دیگر بزرگان دانست؟

غیر از ویژگی‌هایی که در اغلب آقایان علما و بزرگان اعم از زهد و تقوا و تواضع دیده می‌شود، ایشان امتیاز و خصیصه برجستة متفاوتِ «عامل بودن» را داشت؛ لذا بنا داریم کتابی را که به زندگی ایشان می‌پردازد، تحت عنوان «عالمی عامل» منتشر کنیم.

 ایشان از علمش در مقالات، سخنرانی‌ها و سفرهای تبلیغی مختلف داخلی و خارجی استفاده می‌کرد.

 در سفرهای خارجی که ترتیب داده می‌شد ملاقات ایشان با افراد بسیار مفید و اثرگذار بود. آیت‌الله امینی بر علوم مربوط به حوزه تشیع تسلط داشت و به همین جهت در عرصه‌های بین‌المللی نیز فعال بود و هر زحمتی را در مسیر ترویج دین و تشیع به جان می‌خرید.

سفرهای تبلیغی خارجی ایشان چه دستاوردهایی را به همراه داشت؟

آیت‌الله امینی پس از هر مسافرتی گزارش می‌نوشت و این گزارش‌ها را خدمت مقام معظم رهبری عرضه می‌داشت و رده‌های پایین‌تر مسئولین حکومتی را نیز در جریان جزئیات این سفرها قرار می‌داد. مثلاً به فلان کشور آفریقایی می‎رفت و نتیجه این سفر و اقدامات را تشریح و تبیین می‎کرد. انتظاراتی را که آن کشورها از ایران داشتند، گزارش می‎داد. بعد هم پیگیر نتیجة گزارش‌ها بود و آن‌ها را رها نمی‌کرد. حال ممکن بود برخی از کارها به دست مسئولین به نتیجه می‎رسید و برخی دیگر نیمه‌تمام می‎ماند؛ اما در هر صورت ایشان به پیگیری کار اهمیت می‌داد.

آیت‎الله امینی در ایام تحصیل از محضر کدام اساتید بهره می‎گرفت؟

بسیاری از این مطالب در خاطرات آیت‌الله امینی آمده است؛ اما خود من به‌طور ویژه سؤالاتی در باب اساتید گمنامشان در نجف‌آباد و اصفهان پرس‌وجو کردم. چون اساتید قم همگی مشهور و شناخته شده بودند و مطالب بسیاری دربارة آن‌ها نوشته و گفته شده بود؛ اما از علمای برجسته‌ای که موجب رشد و تکامل اخلاقی، اجتماعی و علمی ایشان در اصفهان بودند، کمتر یاد می‎شد.

 آیت‌الله امینی از حاج شیخ حسن عالم نجف‌آبادی در حوزة اخلاق بسیار و به نیکی یاد می‌کرد و من هم در مقاله‎ای به این عالم بزرگوار و روش تربیتی و انسان‌سازی او به‌طور مفصل پرداخته‌ام. ایشان می‌فرمود که شیخ حسن عالم، در رشد و تعالی معنوی من تأثیری عمیق داشت.

 همچنین ایشان آیت‌الله حججی و آیت‌الله سید محمدباقر ابطحی را از دیگر افراد نقش‌آفرین در توسعة جنبه‌های معنوی خود معرفی می‌کرد. البته مقصود از سید محمدباقر ابطحی، آن آیت‌الله ابطحی که از علمای قم، شاگرد برجسته آیت‌الله گلپایگانی و صاحب تألیفات فراوان بوده، نیست.

 آیت‌الله حاج‌آقا رحیم ارباب از دیگر اساتیدی بود که آیت‌الله امینی از وی تجلیل می‎کرد و ایشان علاوه بر شرکت در جلسات درس از لحاظ اخلاقی و معنوی نیز از محضر آن عالم بزرگ بهره برده بود.

گویا آیت‌الله امینی در نخستین دورة درس خارج امام هم حضور داشت. مطلبی در این باره شنیده‎اید؟

بله. ایشان می‌گفت: «همزمان با فوت آیت‌الله بروجردی در سال 1340 شمسی من به همراه سه تن از دوستان، یعنی آیت‌الله منتظری، آیت‌الله مطهری و شیخ علی‌اصغر شاهرودی نزد امام رفتیم و از ایشان خواستیم که تدریس را آغاز کند. امام هم علی‌رغم میلش به خاطر اصرار ما پذیرفت و درس خارج آیت‌الله خمینی با همین چهار نفر در منزل یخچال قاضی آغاز شد. بعدها کم‌کم جلسات درس امام به مسجد سلماسی رسید و توسعه پیدا کرد. به هر حال ایشان پس از آیت‌الله بروجردی از جلسات درس امام استفاده می‌کرد.

در محضر علامه طباطبایی هم بود و با ایشان ارتباط داشت؟

ایشان از محضر علامه طباطبایی هم بهره فراوان گرفت. رابطة صمیمانه و نزدیکی میانشان برقرار بود؛ به شکلی که مرحوم علامه پس از نگارش هر کتاب، پیش از انتشار، آن را به آیت‌الله امینی می‌سپارد تا بازبینی کند و اگر نکته‌ یا ایرادی وجود دارد به وسیله ایشان مرتفع شود.

 یعنی علامه تا این حد به علم و اخلاق آیت‎الله امینی عنایت داشت.

سایر استادان برجسته ایشان در قم چه کسانی بودند؟

آیت‌الله امینی در درس حضرات آیات مرحوم محقق داماد و گلپایگانی هم شرکت می‎کرد. اتفاقاً خاطرة جالبی را از آن دوره برایم نقل کرد و فرمود: «جلد دوم کفایه را نزد آیت‌الله گلپایگانی در منزلشان در منطقه تکیه یزدی‌ها می‌خواندم. یک روز بعد از درس متوجه شدم که کفش تازه مرا برده‌اند. آیت‌الله گلپایگانی پرسید: چه شده؟ چرا نمی‌روی؟ وقتی متوجه موضوع شد از اندرونی یک جفت کفش تازه برایم آورد.»

آن زمان ارتباطات فوق‌العاده خوبی میان اساتید و شاگردان برقرار بود. مثلاً برای فردی با عظمت آیت‌الله گلپایگانی مهم نبود که تنها برای یکی / دو نفر درس بگوید. ایشان به آیت‌الله امینی علاقه و توجه بسیار داشت. خاطرم هست زمانی که کتاب «آموزش دین» چاپ شد، عبارتی در آن ذکر شده که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در مکه به دنیا آمد. آیت‌الله گلپایگانی که مطلب را دید به ایشان پیغام داد: «این حرف صحیح نیست. امتیاز حضرت امیر تولد در کعبه است.» ایشان هم فوراً پذیرفت و آن را اصلاح کرد.

از حال و هوای گعده‌های روزانه‌ای که در دفترتان برقرار بود و آیت‌الله امینی هم به‌طور مرتب در آن حاضر می‌شد، بفرمایید.

متأسفانه من نتوانستم خاطرات آن زمان را به‌طور روزانه یادداشت کنم؛ بلکه همیشه از حافظه مطالب وخاطراتی را ثبت می‌کردم. بله، ایشان پیش از انقلاب تقریباً هر روز، گاهی صبح و گاهی عصر بسته به زمان تدریس، به دفتر ما می‌آمد. پس از انقلاب به علت مسئولیت‌هایی که بر عهده گرفته بود، قدری این رفت و آمدها کمتر شد، اما به‌طور معمول آنجا تشریف می‌آورد.

محتوا و موضوع این دیدارها چه بود؟

خُب در این جلسات بزرگان دیگری نظیر آیت‌الله جناتی، آیت‌الله علوی بروجردی، آیت‌الله یثربی، آیت‌الله حیدری یزدی و بسیاری از فضلا شرکت می‌کردند و بحث‌های مختلفی در حوزه‌های اعتقادی، مملکتی، اجتماعی و سیاسی در می‌گرفت.

 معمولاً آیت‌الله جناتی از وضعیت نجف در زمان حضور امام می‌گفت و ملاقات ایشان با علما و جریانات مبارزاتی مربوط به تبعید را تشریح می‌کرد و از حضور امام در مسجد شیخ انصاری که به مسجد ترک‌ها در نجف معروف بود، می‌گفت. گاهی که آیت‌الله سید محمد ابن الرضا می‌آمد مباحث علمی مطرح می‌شد. قدرت‎الله مشایخی، از بستگان ما که مدرس دانشگاه بود وضعیت دانشگاه‌ها را تشریح می‌کرد. دیدگاه‌های دانشجویان و نسل جدید را تبیین و انتظاراتشان را منتقل می‌کرد.

 از آنجایی که آیت‌الله امینی سِمت‌های حساسی داشت و دستش به‌ویژه در آموزش و پرورش باز بود و به واسطه عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و خبرگان و مجلس در حوزة فرهنگی تأثیرگذار بود، بیشتر در این زمینه فعالیت می‌کرد و عنایت خاصی به مقولة فرهنگ نشان می‌داد. نسبت به چاپ و توزیع کتاب‌ها دغدغه فراوان داشت.‌ از عملکرد دولت‌ها و عدم همکاری مادی و معنوی آن‌ها برای چاپ آثار علمی انتقاد می‌کرد و برای گسترش و توسعة علمی حوزه، شناخت مذهب تشیع، اسلام و مراجع تلاش می‌کرد.

فعالیت‌های فرهنگی ایشان بیشتر ناظر بر کدام اقشار جامعه بود؟

به سؤال مهمی اشاره کردید. یکی دیگر از امتیازات ایشان فعالیت برای جوانان و خانواده‌ها بود؛ آن‌چنان که فردی با آن سطح علمی بالا کتاب‌هایی نظیر «آیین همسرداری»، «خانواده در اسلام» یا «تعلیم و تربیت کودکان» را نوشت.

 ایشان و شهید مطهری از ذخایر علمی خود به‌طور جدی برای پیشرفت سطح اخلاق جامعه تلاش می‌کردند و این امتیاز بسیار بزرگی بود.

تشکیل جلسات پرسش و پاسخ که شهید مطهری نیز در آن‌ها حاضر می‌شد، مربوط به چه دوره‌ای است؟

این جریان به پیش از انقلاب باز می‌گردد. از سال 1350 در مدرسه دین و دانش به ابتکار آیت‌الله امینی، آیت‌الله بهشتی و مرحوم آیت‎الله مطهری جلساتی تشکیل شد؛ اما پس از آنکه شهید بهشتی به امر آیت‌الله خوانساری و آیت‌الله میلانی به هامبورگ رفت، این جلسات هم به مدرسة حقانی منتقل شد.

البته آیت‌الله مطهری 2 روز در هفته به حوزه قم می‌آمد و مشابه این جلسات را در منازل دیگران نیز برگزار می‌کرد.

جریان دیدار مرحوم آیت‌الله امینی با مرحوم آیت‌الله شریعتمداری پیش از سفر به پاریس و ملاقات با امام چه بود؟

وقتی امام به پاریس تشریف بردند، آیت‌الله امینی و آیت‌الله منتظری هم بنا داشتند خدمتشان بروند.

 آیت‌الله امینی در این زمینه با من مشورت کرد و من هم گفتم که این کار بسیار خوبی است. ایشان گفت: «پس یک وقتی از آقای شریعتمداری بگیرید که پیش از رفتن با ایشان صحبت کنیم.»

من هم برایشان وقتی گرفتم.

 در آن دیدار آیت‌الله شریعتمداری مطالبی را در خصوص اوضاع ایران عرضه کرد و خواست که از قول ایشان به امام منتقل شود. مرحوم شریعتمداری گفته بود: «ضمن اینکه سلامم را به ایشان می‌رسانید از قول من بفرمایید که اگر خودتان زودتر به ایران بازگردید و از نزدیک نظارت بفرمایید، با افراد ملاقات کنید و نظریات گوناگون را بشنوید، قطعاً در پیروزی انقلاب مؤثر خواهد بود.»

 ایشان هم با آیت‌الله منتظری به پاریس رفتند و دو سه جلسه با امام دیدار داشتند. پس از بازگشت برایم نقل کرد که ما در آن دیدارها شرایط ایران، حوزه، علما و اساتید را تشریح کردیم؛ اما آن بخشی را که باید از مرحوم شریعتمداری نقل می‌کردیم، به خاطر جو حاکم بر آنجا از قول خودمان عنوان کردیم. از آنجا که ما با هم بسیار صمیمی بودیم، به ایشان ایراد گرفتم که شما باید در هر صورت پیغام آیت‌الله شریعتمداری را به امام از قول خودشان می‌رساندید.

از مسافرت‌های خانوادگی که با هم داشتید هم خاطره‌ای به یاد دارید؟

سه یا چهار مسافرت مشترک داشتیم که یکی از مهم‌ترین آن‌ها سفر به مشهد در اوایل انقلاب بود.

 این سفر چهار / پنج روزی طول کشید. وسیله نقلیة ما، پیکان بود. ایشان با همسر و سه تن از فرزندان و من هم با خانواده راهی زیارت شدیم. از خوش‌سفری و خوش‌محضری اخلاق نیک آیت‌الله امینی هر چه بگویم کم است. این‌طور نبود که در سفر آقایی کند و کارها را بر دوش دیگران بگذارد. همه کارها را خود شخصاً انجام می‌داد.

جریان اختلاف حاج‌آقا حسن قمی و امام چه بود؟

 در همان سفر مشهد که بودیم مختصر اختلافی میان حاج‌آقا حسن قمی و امام پیش‌ آمده بود. آیت‌الله امینی گفت: «برویم جریان را بررسی کنیم و اگر امکان داشت وساطت کنیم تا این اختلاف مرتفع شود.» من هم حضور آیت‌الله سید عبدالله شیرازی را در ختم این قائله مفید دیدم و طی یک جلسه مشترک با آیت‌الله شیرازی دربارة این موضوع گفت‌وگو کردیم. ایشان فرمود که اوایل انقلاب و این حرکت است و آیت‌الله قمی باید تا حدودی مراعات کند و بهتر است برخی سخنان و مصاحبه‌ها انتشار نیابد.

 دقیق خاطرم نیست اما گویا سید عبدالله گفت: «من خیلی رفتم و آمدم و به ایشان سفارش کردم؛ اما بی‌فایده بوده و البته طرف مقابل هم باید رفتارش را اصلاح کند.» به هر حال برای همه درگذشتگان طلب مغفرت داریم.

این دیدار نتیجه‌ای هم در بر داشت؟

متأسفانه آن جلسه نتیجه خاصی نداشت و برای ما در حد رفع تکلیف بود. البته خود ما با آیت‌الله قمی دیدار نداشتیم.

نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که آیت‌الله خامنه‌ای با وجود اختلافات، همیشه با لطف نسبت به آیت‌الله قمی رفتار می‌کرد.

 در حالی که پس از رحلت امام دستش باز بود. ان‌شاءالله که این عنایت ایشان بی‌اجر نخواهد ماند.


 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.