جی پلاس؛

چرا امام برخلاف رویه شان به دیدار علامه دوانی رفتند؟

بعد از بازگشت علامه دوانی از سفر تبلیغی، امام وی را در خیابان دید و گفت: آقای دوانی! من عادت ندارم به دیدن کسانی که از‌‎ ‎‌سفر برمی گردند بروم، ولی اگر شما منزل باشید فردا صبح ساعت 11 به دیدن شما‌‎ ‎‌می آیم. علامه در خاطره خود به علت این دیدار اشاره کرده است.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: مرحوم آیت الله علی دوانی در خاطرات خود که در کتاب برداشت هایی از سیره امام خمینی درج شده، به ملاقات امام با ایشان پس از بازگشت از سفر تبلیغی خود اشاره و به بیان مطالبی پرداخته است که حائز اهمیت است، با هم می خوانیم:

 

در حوزه رسم بود وقتی فضلای اهل منبر از سفر تبلیغی برمی گشتند بعضی از آقایان‌‎ ‎‌مراجع به دیدن آنها می رفتند. در آن دیدار از شهری که منبری رفته بود و آنچه اطلاع‌‎ ‎‌داشت و احیاناً اتفاقاتی که در منبر برایش روی داده بود سخن به میان می آمد و اگر محل‌‎ ‎‌نیاز به کاری دینی داشت بازگو می شد تا خود آن آقایان یا در زمان مرحوم آیت الله ‌‎ ‎‌بروجردی از ایشان بخواهند به آن کار رسیدگی شود. و به نیاز و انتظار مردم پاسخ دهند.‌‎ ‎‌امام کمتر به دیدن کسی می رفتند، و شاید هم نمی رفتند. روزی بنده را در خیابان دیدند،‌‎ ‎‌سلام کردم، جواب دادند و فرمودند:

 

«آقای دوانی! من عادت ندارم به دیدن کسانی که از‌‎ ‎‌سفر برمی گردند بروم، ولی اگر شما منزل باشید فردا صبح ساعت 11 به دیدن شما‌‎ ‎‌می آیم». عرض کردم در خدمت هستم. تشریف بیاورید. روز بعد درست سر ساعت امام‌‎ ‎‌تنها به منزل کوچک ما در کوچۀ کاظمی واقع در خیابان صفائیه تشریف آوردند.‌‎ ‎‌مختصری احوال پرسیدند و جواب عرض کردم و طبق معمول ساکت شدند. از سفر‌‎ ‎‌تبلیغی آبادان و خرمشهر برگشته بودم. از آن مقوله سخنی به میان نیامد. چند فرم از اوایل‌‎ ‎‌کتاب شرح زندگانی استاد وحید بهبهانی را آوردم و عرض کردم: آقا! فروق بین اخباری و‌‎ ‎‌اصولی چندتاست؟ فرمودند: «درست یادم نیست، در کتابها نوشته اند». عرض کردم:‌‎ ‎‌بنده در این باره تفحص زیاد نمودم تعجب است که در کمتر جایی هست ولی توانستم به‌‎ ‎‌دست بیاورم که تعداد آنها را تا 86 فرق دانسته اند. از میان آنها 11 فرق اساسی که‌‎ ‎‌اخباری با اصولی دارد در عنوان «موارد اختلاف اخباری و اصولی» آورده ام، سپس فرمها‌‎ ‎‌را دادم به ایشان ببینند و خود رفتم چای بیاورم. ایشان لحظاتی به عناوین مختلف‌‎ ‎‌صفحات آن فرم نگاه کردند و مروری در مطالب نمودند. سپس آن را به زمین نهادند و‌‎ ‎‌عینک را از چشم برداشتند و چیزی نگفتند. شاید بیش از 20 دقیقه نگذشت که تشریف‌‎ ‎بردند، تا بیرون در و توی کوچه بدرقه کردم، خواستم تا سر کوچه بیایم که فرمودند: «نه‌‎ ‎‌برگردید، لزومی ندارد!» از مرحوم حاج آقا عبدالله آل آقا، عموزادۀ همسرم پرسیدم،‌‎ ‎‌نمی دانم چه شد که حاج آقا به دیدن من آمدند، و حال آن که شنیده ام و خودشان هم‌‎ ‎‌فرمودند، کمتر به دیدن کسانی که از سفر تبلیغی برمی گردند می روند. مرحوم حاج آقا‌‎ ‎‌عبدالله گفت: من به ایشان گفتم دوانی از یک خانوادۀ شیخی بوده است، و همشهریانش‌‎ ‎‌همگی شیخی هستند. حتماً به این خاطر به دیدن شما آمده اند. تا تفقدی کرده باشند،‌‎ ‎‌چون شما را در بین طلاب غریب دیده اند.

 

 

برشی از کتاب برداشت هایی از سیره امام خمینی (س)؛ ج یک، ص ۲۶۰-۲۶۱؛ ناشر: موسسه چاپ و نشر عروج؛ چاپ هشتم (۱۳۹۲).

دیدگاه تان را بنویسید