جی پلاس/۵۶ سال پیش در چنین روزی؛

امام به هنگام تبعید چه کسی را وصی خود قرار داد؟/محتوای اولین نامه های امام بعد از تبعید چه بود؟

در نوزدهم آبان ماه سال ۴۳ امام خمینی در دو نامه جداگانه که یکی مربوط به وکالت و وصایت و دیگری سفارش درباره اعضای خانواده بود، برای حاج آقا مصطفی خمینی مطالبی نوشتند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، به دنبال سخنرانی افشاگرانه امام خمینی در سیزدهم آبان ماه سال ۴۳، ایشان به ترکیه تبعید شدند. سپس در دستخطی که در نوزدهم آبان ماه مطابق با پنجم رجب سال ۱۳۸۴ خطاب به فرزند بزرگوارشان حاج آقا مصطفی نوشتند، وکالت و وصایت خود را به ایشان واگذار کردند. متن این دستخط در ادامه آمده است:

 

"‌‌بسم الله الرحمن الرحیم‌

‌‌الحمدلله عَلَی السَّرَّاء و الضَّرَّا‎‌ والسلام علی محمد و آله الطاهرین.‌

‌‌    ‌‌و بعد، نور چشم محترم که مورد وثوق اینجانب است، وکیل است از طرف حقیر در‌‎ ‎‌کلیۀ امورم. آنچه از وجوه از قبیل سهمین مبارکین، مُطالب هستم به ایشان بدهند برای‌‎ ‎‌تأمین شهریۀ طلاب محترم؛ و وکیل هستند در اخذ و دستگردان سهمین مبارکین و هر‌‎ ‎‌نحو وجهی که باید به من برسد، و در اعطا به محالّ مقرر خود. و وصی اینجانب هستند. و‌‎ ‎‌وصیتنامه ام در یکی از دفاتر موجود است. قضای چندین سال صوم به عهده دارم‌‎ ‎‌احتیاطاً، و دو ـ سه سال هم نماز احتیاط کنند. کتب من از مصطفی است. اثاثیۀ خانه مطلقاً‌‎ ‎‌از مادر مصطفی است. بقیۀ وصیتنامه ام عمل شود. مراد از «نور چشمی» که در صدر ورقه‌‎ ‎‌نوشته ام، فرزند بزرگم، آقا مصطفی خمینی ـ ایّده الله تعالی ـ است، «و أُوصِیهِ بِتَقوَی الله ِ و‌‎ ‎‌إِطَاعَةِ أَمرِهِ؛ و أَرجُو مِنهُ الدُّعَاء فِی الحَیوةِ و الوَفَاةِ».‌‎

‌‎ ‎‌5 رجب المرجب 1384‌

‌‌روح الله الموسوی الخمینی‌"

‌‎

صحیفه امام؛ ج ۱، ص ۴۳۱

 

همچنین امام در نامه دیگری که در همان تاریخ خطاب به حاج آقا مصطفی نوشتند، سفارش به حسن سلوک با خانواده کردند که با هم می خوانیم:

 

‌‌"بسم الله الرحمن الرحیم‌

‌‌5 رجب 1384‌

‌‌     نور چشمی، بحمدالله تعالی با سلامت قبل از ظهر روز حرکت از قم وارد آنکارا شدم‌‎ ‎‌و له الشکر حالم خوب است، شماها نگران نباشید. آنچه از طرف خداوند تعالی مقدر‌‎ ‎‌شده است جمیل است. خداوند توفیق خدمت به همۀ ما عنایت فرماید. لازم است در‌‎ ‎‌موضوع مادر و خواهرها و احمد و بستگان به شما تأکید کنم، رضای خداوند و رضای من‌‎ ‎‌در حُسن سلوک با آنهاست. مادر خیلی احتیاج به خدمت دارد، باید از هر حیث مادی و‌‎ ‎‌معنوی رضایت او را به دست آورید، نگذارید نگرانی پیدا کند، راحتی او را فراهم کنید.‌

‌‌  

  بناست ما را به «بورسا»‌‎[1]‎‌ که علی المذکور یک شهر مذهبی است ببرند، اگر ممکن‌‎ ‎‌شد از آنجا هم اطلاع می دهم. شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید. اگر ممکن شد‌‎ ‎‌کتاب های درسی فقه مرا یعنی مکاسب و حواشی را به وسیلۀ سفارت ایران بفرستید. کاغذ‌‎ ‎‌هم لابد به وسیلۀ سفارت باید بنویسید. تتمۀ پول زغال آقای طباطبایی را بدهید. شهریه را‌‎ ‎‌اگر ممکن شد بگیرید بدهید. از خوراکی خشکبار از قبیل گز و پسته بفرستید مانع ندارد.‌

‌‌  

  باز هم تکرار می کنم که حالم خوب است و محتاج استراحت بوده و هستم. جزئی‌‎ ‎‌وجهی به دخترها می دادم، از وجه خمین و تتمه را از سهم سادات بدهید. شهریۀ مادر را‌‎ ‎‌بدهید. احمد را راضی نگه دارید، شهریه اش را بدهید.‌

‌‌

     به من در تهران گفتند، اگر خانواده را بخواهید می فرستیم، لکن صلاح نیست. اینجا به‌‎‌ ایشان بد خواهد گذشت، من هم از ناراحتی ایشان ناراحت خواهم شد. لباس لازم نیست‌‎ ‎‌بفرستید، مگر عبا.‌

 

‌‌     در خاتمه سلامت همه را طالب هستم. به همۀ دوستان و اصحاب سلام می رسانم و از‌‎ ‎‌همه امید عفو دارم. قهراً در وضع تخفیف داده می شود. از خداوند متعال، حسن عاقبت و‌‎ ‎‌عافیت برای خودم و شماها خواستارم. والسلام علیکم.‌

‌‌ روح الله الموسوی الخمینی‌

‌‌     به گماشتگان سلام برسانید.‌

‌‌     به حضرتین اخوین محترمین‌‎[2]‎‌ لدی الملاقات‌‎[3]‎‌ سلام مخصوص برسانید. والسلام.‌

‌‌خمینی‌

‌‎ ‎‌     «وسیله» و «حاشیه» را هم بفرستید. شاید آنها را به وسیلۀ پست هم برای سفارت ایران‌‎ ‎‌در آنکارا بفرستید، برسد. لکن بهتر آن است که به سازمان‌‎[4]‎‌ رجوع شود و با اطلاع آنها‌‎ ‎‌باشد.‌

‌‎

صحیفه امام؛ ج ۱، ص ۴۲۹-۴۳۰

 

۱. یکی از شهرهای ترکیه. 

۲. آقایان: سیدمرتضی پسندیده و سید نورالدین هندی.
۳ـ در هنگام دیدار.
۴. سازمان اطلاعات و امنیت کشور ساواک.

 

دیدگاه تان را بنویسید