اجبار اسرا به توهین به امام و تلاشی که بی ثمر ماند!

یکی از شکنجه هایی که بعثی ها به اسرای هشت سال دفاع مقدس می دادند، توهین به امام بود و گاهی آنقدر آنها را می زدند تا ناسزایی به ایشان بگویند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: بعثی ها هیچ حد و مرزی برای آزار و اذیت اسرا نداشتند چرا که به جایی حساب پس نمی دادند، در خاطرات عزیزان ایرانی به هنگام اسارت به نوع رفتار آنها اشاره شده است. در کتاب رنج غربت، داغ حسرت از قول یکی از این برادران آمده است:

 

گاهی عراقی ها بچه ها را می زدند تا بگویند «خمینی کفش». همان طور که‌‎ ‎‌می دانید عراقی ها هنگامی که می خواهند به یک نفر توهین کنند به او می گویند: تو کفش‌‎ ‎‌هستی. بچه ها در جواب  می گفتند: «کفش خمینی» و این در حالت تقیه بود. و زمانی هم‌‎ ‎‌که کارد به استخوان می رسید، بچه ها می گفتند: «خمینی چشم»؛ یعنی کلمه چشم را به‌‎ ‎‌جای کفش به کار می بردند و عراقی ها هم که متوجه نمی شدند دست از سر بچه ها‌‎ ‎‌برمی داشتند.

 

این بود تا اینکه یکی از مترجمها این موضوع را برایشان توضیح داد و‌‎ ‎‌تفاوت چشم و کفش را به آنها گفت. بعد از آن، عراقی ها یکی از بچه های آبادان به نام‌‎ ‎‌صفر پیرمرادی را بردند و از او خواستند که به امام توهین کند؛ او هم گفته بود: خمینی‌‎ ‎‌چشم. افسر عراقی به او گفته بود: چه گفتی؟ او هم جواب داده بود: همان را که شما‌‎ ‎‌خواستید. افسر عراقی به او گفته بود: تو گفتی خمینی عین (چشم). آن وقت آنقدر او را‌‎ ‎‌زده بودند تا از هوش رفته بود. این اتفاقها مکرر می افتاد.‌

‌‎ ‎

‌‎

 

برشی از کتاب رنج غربت؛ داغ حسرت؛ ص 13؛ چاپ چهارم (۱۳۹۰)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

 

دیدگاه تان را بنویسید