چهل پرسش درباره جنگ ایران و عراق-۶

رفتار بعثی ها با اسرای ایرانی چگونه بود؟/چرا شهادت اسرا دردسری برای دولت بعث ایجاد نمی کرد؟

از پرسش های دیگری که درباره روزگار دفاع مقدس مطرح است، نوع برخورد با اسرا به وسیله بعثی هاست و آیا آنها هیچ گاه نگران رفتار ناشایست خود بودند یا خیر؟

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، سالها از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی گذشته است اما همچنان پرسش هایی درباره علت و چرایی جنگ، تعویق پذیرش قطعنامه های بین المللی و... باقی مانده است که در این مجال به مناسبت فرا رسیدن چهلمین سال دفاع مقدس برآنیم تا به برخی از این پرسش ها، پاسخی درخور دهیم. پرسش دیگری که درباره جنگ ایران و عراق مطرح است، چگونگی رفتار نظامیان عراقی‌ با رزمندگان اسلام به هنگام اسارت است که با مروری بر کتاب پرسشها و پاسخها (جنگ ایران و عراق) به گوشه کوچکی از آن واقف می شویم:

 

نظامیان عراقی‌ به هنگام اسیر کردن ایرانی‌ها و قبل از ثبت نام آنها و اسکانشان در اردوگاه‌های ویژه، هیچ تعهدی برای حداقل جان اسیران نداشتند و مانعی بر سر راه خود برای شکنجه و آزار و اذیت اسیران نمی‌دیدند؛ زیرا صلیب سرخ جهانی از این اسیران آمار و نام و نشانی در دست نداشت و به همین دلیل مرگ اسیران دردسری برای رژیم عراق و نظامیان آن ایجاد نمی‌کرد و موجب بازخواست احدی نمی‌گردید. لذا مأموران عراقی‌ بدون هیچ دغدغه‌ای اسیران را شکنجه می‌کردند و بی‌رحمانه‌ترین و ضد انسانی‌ترین اعمال را در مورد آنها روا می‌داشتند.

 

در همین زمینه بخوانید:

چرا ایران پس از فتح خرمشهر به جنگ ادامه داد؟

تحولات جنگ پس از عملیات والفجر ۸/آیا بعد از فتح فاو نیاز به صلح بود؟/مروری بر مفاد قطعنامه ۵۸۲

چرا به جنگ عراق علیه ایران، جنگ تحمیلی گفته می شود

 

گواه روشن این ادعا خاطره یکی از آزادگان عزیز به هنگام اسارت است، او می‌گوید: «ناگهان تعدادی از سربازان را به سمت ما گسیل داشتند. اسرای مجروح را از اسرای سالم جدا کردند ـ ما اغلب مجروح بودیم ـ و بعد آنها را به کمک قنداق تفنگ به سمت گودالی که مشاهده می‌شد راندند، جایی که بی‌شباهت به گودال قتلگاه نبود. عده کثیری مجروح در گودی قتلگاه روی هم افتاده بودند و ضجه می‌زدند ما نیز روی آنها سرازیر شده بودیم ... تشنگی و عطش بر ما غلبه کرده بود ... بیرون گودی عده‌ای نظامی سلاح به دست ایستاده بودند و چند تن دیگر اسیران جدید را با لگدی که به کمرشان می‌زدند به خندق ما پرت کردند ... ناگهان یکی از افسران با قمقمه‌ای از آب سر رسید ... چند تن را بالا کشیدند و کمی آب دادند. با یک دوربین فیلم‌برداری از این صحنه گزارشی تهیه می‌کردند. گزارش که تمام شد افسر عراقی باقی آب را در مقابل لبان ترک خورده از عطش ما روی خاک ریخت و خنده کریهی کرد و رفت.»

 

یکی دیگر از آزادگان عزیز درباره رفتار عراقی‌ها با آنها در هنگام اسارت می‌گوید:

«دست‌هامان را بستند و بر کجاوه‌های عریان موتوریزه نشاندند و از شهرها عبورمان دادند. مردم اطراف خیابان قلوه‌سنگ‌ها را به سوی ما پرتاب می‌کردند، بچه‌های بی‌گناه با چوب به دنبال ما می‌دویدند و پیرزنان پا به گور به رویمان تف می‌انداختند..

 

آزاده‌ای دیگر در مورد وضعیت محلی که آنها آنجا استراحت می‌کردند، می‌گوید:

«در بغداد قریب ششصد الی هفتصد نفر را در سالنی جای داده بودند. در محلی که ما بودیم سه سالن داشت. با یک حساب سرانگشتی می‌شد حدس زد که نزدیک به دو هزار نفر در این محل زندگی می‌کنند. شش روز تمام شیره جانمان را کشیدند. آنان که ضعیف‌تر بودند. جان به جان آفرین تسلیم کردند...».

 

خلاصه اینکه شکنجه، آزار و اذیت روحی و جسمی اسرای ایرانی به هنگام اسارت بسیار شدیدتر و ضدانسانی‌تر از آنچه که در خاطره چند آزاده عزیز بیان شده است و اینها تنها گوشه‌ای از اعمال وحشیانه عراقی‌ها به هنگام اسارت رزمندگان اسلام بوده است. آنها لحظه‌ای از شکنجه اسرا دست برنداشته آنها را در بدترین شرایط روحی و جسمی قرار می‌دادند، به تغذیه آنها اصلاً توجهی نمی‌شد و گاه حتی چند روز به آنها غذا نمی‌دادند و به مجروحان نیز اعتنایی نمی‌کردند و بسیاری از آنها به همین علت جان خود را از دست می‌دادند.

 

برشی از کتاب پرسشها و پاسخها (جنگ ایران و عراق)؛ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ؛ فرهاد درویشی، ص ۸۱-۸۳.

 

دیدگاه تان را بنویسید