تهرانی مقدم؛ آشپزی که نه شور می‌کرد نه بی‌نمک

همه می خواستند بدانند ترکش چیست اما او می خواست بداند خمپاره چیست. مهندسی معکوس می کرد و پیش می رفت. پله ها را یکی یکی اما با شتاب بالا رفت. دسترنجش شد فرماندهی توپخانه و بعدها موشک.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: صدای انفجار که بلند شد، خبر نیز مانند بمب منفجر شد. تهرانی مقدم(1) به همراه عده ای دیگر از بچه های موشکی به شهادت رسیده بودند. تقویم روی بیست و یکم آبان ماه ایست داده بود. بزرگان که قصد رفتن می کنند انگار همه جهان می ایستد به احترامشان تقویم که جای خود دارد. دوازده سال است که لحظه شهادتش در صفحه بیست و یکم آبان ماه ثبت می شود.  

گفته اند آن روزها که جنگ شد و پای حسن تهرانی مقدم به جبهه باز شد، مثل خیلی دیگر از همرزمانش جوان بود. بیست و یکی دو سالی بیشتر نداشت اما عزمش جزم بود. می خواست بداند خمپاره چیست؟ توپ چگونه است؟ فتح المبین(2) که تمام شد، توپخانه سپاه را راه اندازی کرد. خودش می دانست که این کارها تخصص لازم است. مردم اهواز را ترک کرده و رفته بودند. یکی از دبستان ها را کرده بود  مقر اولیه توپخانه سپاه، آموزش هم می داد با همان تجهیزاتی که از بعثی ها به غنیمت گرفته شده بود. از عراقی هایی که به زور هم به جنگ آمده بودند، کمک گرفت.(3) آنهایی را که از ادوات سر در می آوردند، آورد و گذاشتشان برای آموزش به نیروهای خودی. جنگ در چهارمین سال شروعش بود و حسن خیالش از توپخانه راحت شده بود که ساخت موشک مدام در فکر و خیالش خودش را بالا و پایین می کرد. چندین کشور را زیر پا گذاشت و تجربه کسب کرد. تولید موشک را راه انداخت تا جایی که وقتی بعثی ها شهرهای ایران را می زدند و مردم را به خاک و خون می کشیدند، پاسخ دندان شکن به آنها بدهند. خط تولید موشک های اسکاد راه افتاده بود. سوخت جامد هم به عرصه موشک سازی اضافه شد. تهرانی مقدم ایران که هیچ خط تولید یگان موشکی حزب الله را هم راه اندازی کرد.

اصلا انگار او آمده بود تا با یک دست چند هندوانه بزرگ بردارد و همه را به مقصد برساند. اینطور که وقتی مجموعه ای را تحت فرماندهی اش داشت، همزمان یک مجموعه دیگر را هم راه می انداخت و هر دو را به سر منزل می رساند. این را دوستانی که سال ها با او بوده اند گواهی داده اند. شاید یکی از عوامل موفقیتش علاوه بر پشتکار و تیزهوشی اش، اخلاق خوشی بود که داشت و می توانست جوان ها را دور هم جمع کند.

 

برگرفته از خاطراتی از امیر علی حاجی زاده، احمد حق طلب، محمد تهرانی مقدم.

 

1. حسن تهرانی مقدم در ششم آبان 1336 در سرچشمه تهران به دنیا آمد. او بنیانگذار و فرمانده توپخانه سپاه بود. بعدها از بنیانگذاران واحد موشکی سپاه شد. بعد از جنگ به تحقیق و پژوهش در این زمینه پرداخت و از سرآمدان این عرصه شد. او به همراه جمعی از یارانش در بیست و یکم آبان ماه سال 90 در بیدگنه شهرستان ملارد به علت انفجار زاغه مهمات به شهادت رسیدند. پیکر این شهید والامقام در قطعه 24 بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک سپرده شد.

2. عملیات فتح المبین در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۶۱ در جبهه جنوبی، در منطقه غرب شهرهای شوش و دهلران با وسعت حدود دو هزار و پانصد کیلومتر مربع در استان خوزستان انجام شد.  این عملیات با هدف آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغال شده منطقه غرب دزفول شوش و اندیمشک، همچون سایت ۴ و ۵ رادار و ده‌ها روستای منطقه. انهدام دو لشکر عراق (۱۰ زرهی و ۱ مکانیزه)، دستیابی به خطوط پدافندی، خارج کردن شهرهای دزفول، شوش و اندیمشک از تیررس آتش توپخانه عراق، دور کردن آتش مؤثر ارتش عراق از جاده اهواز – اندیمشک به وقوع پیوست.

3. این عده از شیعیان عراقی بودند که با فشار رژیم بعثی وارد جنگ با ایران شده بودند. برای آنها سپاهی به نام بدر تشکیل شد و به مبارزه با صدامیان پرداختند. اینان به امام و انقلاب اسلامی علاقه مند بودند.

دیدگاه تان را بنویسید