چرا باید "دو جان" را خواند؟

"دو جان" نام کتاب و تصویر روی جلد آن حکایت از روزگاری است که یک بانو، موجود دیگری را در درون خود دارد و با آن نفس می کشد، نشست و برخاست می کند، می خوابد و... دورانی که سختی هایش با شیرینی و نیتجه خوشی که به دنبال دارد، جایگزین می شود و زن این ریحانه آفرینش نیاز به توجه مضاعفی پیدا می کند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: گاهی اوقات نمی دانی باید بروی یا بمانی، تکلیفت نه با خودت که با زندگی ات هم خیلی روشن نیست. حالا این حکایت جامعه هایی مانند ایران است که خیلی تکلیفشان با خودشان روشن نیست. بخشی از بدنه جامعه به کلی با سنت خداحافظی کرده و بخشی هنوز پایبند واو به واو سنت باقی مانده و بعضی این وسط میان سنت و مدرنیته معلق و پا در هوا مانده اند. اما آنچه مهم است این است که در هر سه بخش از جامعه، همواره پرسش هایی با فراوانی کم و زیاد مطرح است که گاهی باعث دلخوری و آزردگی ها می شود. بخشی از این پرسش ها به زمان مجردی مربوط است و بخشی به محض اینکه جوانی تشکیل خانواده می دهد. حالا این قبیل پرسش ها در شهرهای بزرگ فقط میان دوست و فامیل مطرح است اما هر چه جامعه کوچکتر می شود به هر آشنایی به نوعی باید پاسخگو باشی.

به جهت موضوع کتابی که می خواهم درباره اش چند سطری خط خطی کنم از دوران تجرد فاکتور گرفته و به روزگار بعد از ازدواج می پردازم. دختر و پسر جوانی بعد از پشت سر گذاشتن هفت خان رستم به هم قول زندگی ای همراه با عشق می دهند، هنوز مُهر قول و قرارشان خشک نشده و زخم تنشان برای جور کردن هزینه های زندگی مشترک تر و تازه است که نُقل مجلس ها می شوند و هر که می رسد، با پرسشی حال و احوالشان را به هم می ریزد مانند اینها "دیر میشه ها نمیخواید یه کوچولو بیارین؟"، "حالا هی امروز و فردا کنین تا نتونین دیگه بچه دار بشین"، "بچه رو میخواین چیکار خودتونم هنوز بچه این."، "یه بچه بیارین دهن مردم بسته بشه بعد هر کاری خواستین بکنین" و موارد بسیاری که از همین خانواده است. 

 

کتاب "دو جان" با پرداختن به بخشی از این جمله های به ظاهر ساده که به زبان می آید، از عمق دلشوره ای می گوید که به جان یک دختر جوان می نشیند. البته نه اینکه این کتاب خواسته باشد به این موضوع بپردازد که از خلال روایت ها می توان به آن رسید. این کتاب که روایت 20 بانو از دوران بارداری و پیش از آن است، به چالش هایی پرداخته که یک زن برای بچه دار شدن با آن دست و پنجه نرم می کند. شیرینی هایی که لبخندی از سر رضایت روی لبش می نشاند و زخم زبان هایی که ممکن است بر جان خسته اش بنشیند. "دو جان" به عدم تمایل دختران جوان به مادری نپرداخته که به شیرینی ها، دلشوره ها، چالش ها، انتظارها و... پرداخته است آن هم نه از منظر یک راوی که بیست نفر آن را از دیدگاه خود روایت کرده اند. 

این کتاب موضوعی را برای روایت انتخاب کرده که کسی پیش از زهرا قدیانی، نویسنده آن به سراغش نرفته است. او که خود در دوران بارداری به سراغ این سوژه جذاب رفته درباره نتیجه جستجوگری اش در گفت و گویی گفته است: 

"نتیجه این بود که شناخت خود را از دوران بارداری افزایش دهیم. خواننده می‌تواند از طریق خوانش روایت‌های این اثر، شناخت بیشتری از دوران بارداری پیدا کند و هنگام مواجهه با یک زن باردار، با او برخورد بهتری داشته باشد. بُعد فردی و اجتماعی بارداری به تصویر کشیده شده است.".

هر چند که نام کتاب این موضوع را به ذهن متبادر می کند که مختص بانوان است اما به نظر می رسد که مردان نیاز بیشتری برای خواندن آن داشته باشند.

"دو جان" در 208 صفحه سعی کرده بخشی از مسائل و احساسات زنان را چه پیش از بارداری و چه به هنگام آن به تصویر بکشد، کاری که شاید نیاز بیشتری به پرداخت داشته باشد و این اول راه است که باید به وسیله نویسندگان دیگر نیز پیموده شود. 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید