چند روزی همقدم با شهید بلورچی-۱

آیا مهران به معلمش دروغ گفت؟

مهران که اهل دروغ نبود بی هیچ تکلفی به معلمش گفت که از خستگی خوابش رفته و نتوانسته تکالیفش را انجام دهد اما همین رفتار مهران، مادر را به مدرسه کشاند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: مهران(1) نوجوان بود و در کلاس سوم راهنمایی تحصیل می کرد که یک روز از مدرسه مادرش(2) را خواستند. مادر از این احضار متعجب بود و با خودش فکر می کرد چه مشکلی پیش آمده که باید بروم مدرسه. پسر من که جزء بچه های ممتاز مدرسه است و تا پیش از رسیدن به مدرسه مدام با خودش کلنجار می رفت.

به مدرسه که رسید سراغ معلم مهران را گرفت و بعد از احوالپرسی پرسید چه شده که من را خواسته اید؟

معلم رو به مادر کرد و گفت: پسر شما خیلی پرروست وقتی از او می پرسم که چرا تکلیفش را انجام نداده به راحتی به من می گوید که بازی زیادی کردم و از خستگی خوابم برد و نتوانستم مشقم را بنویسم.

مادر با ناراحتی نگاهی به معلم مهران کرد و گفت: متاسفانه گویا شما به دروغ شنیدن عادت کرده اید ولی خوشبختانه پسر من اهل دروغ گفتن نیست و از طرفی مهران که شاگرد ممتاز کلاس است و همیشه تکلیف هایش را به موقع انجام می دهد حالا یک بار به دلیل خستگی نتوانسته کارش را انجام دهد شما هم می توانستید این بار را به روی خود نیاورید و مهران را ببخشید.(3)

 

1. شهید مهران (علی) بلورچی (متولد 1345) که در عملیات کربلای 5 و در شلمچه به تاریخ دوازدهم اسفند ماه سال 65 در بیست سالگی به شهادت رسید. وی از دانش آموختگان مدرسه مفید و از دانشجویان ممتاز رشته برق دانشگاه شریف بود.

2. مرحوم بانو لامعه لشکرلو، مادر شهید.

3.برگرفته از خاطره نقل شده از مادر شهید در کتاب تنهای تنها.

 

دیدگاه تان را بنویسید