حملاتی که سالها در افغانستان و پاکستان رخ میداد، حالا به قلمرو تاجیکستان رسیده است؛ جایی که دو عملیات هدفمند علیه کارگران چینی، آرامش نسبی منطقه را زیر سؤال برده و موازنه امنیتی را وارد مرحلهای پرتنش کرده است.
به گزارش جماران؛ طی هفتههای اخیر و اواخر ماه نوامبر، دو حمله پیدرپی در نزدیکی مرز افغانستان و تاجیکستان منجر به کشتهشدن دستکم 5 کارگر چینی در خاک تاجیکستان شد؛ رخدادی کمسابقه که سطح ناآرامیها در منطقه را بار دیگر به کانون توجه چین، تاجیکستان و طالبان تبدیل کرد. هرچند کارگران چینی پیش از این در افغانستان و پاکستان بهویژه استان بلوچستانِ پاکستان هدف قرار گرفته بودند، اما آسیای مرکزی تا همین اواخر محیطی نسبتا امن برای پروژههای چین محسوب میشد.
تشدید حملات هدفمند و تغییر معادلات امنیتی منطقه
این دومین بار طی یک سال گذشته است که شهروندان چینی در سمت تاجیکی مرز دو کشور مورد هدف قرار میگیرند. در حالی که حادثه سال ۲۰۲۴ ماهیتی نامشخص داشت، حملات اخیر آشکارا هدفمند بود و برخلاف تجارب گذشته، مستقیما کارگران چینی را هدف قرار داد. چنین رخدادهایی برای تاجیکستان بیسابقهاند و بی شک در ادامه موج گستردهتری از حملات علیه منافع چین در افغانستان و پاکستان ارزیابی میشوند.
تحلیلگران و ناظران، معتقدند اگر این الگو تکرار شود، چین ناگزیر است تا بر دولتهای تاجیکستان و افغانستان برای تامین امنیت شهروندان خویش فشار بیشتری وارد کند که این روند بی شک میتواند به گسترش حضور شرکتهای امنیتی خصوصی چینی و افزایش کمکهای امنیتی پکن به دو کشور منجر شود.

ابهام در انگیزهها و نقش احتمالی قاچاقچیان
تا امروز، هیچ گروهی مسئولیت حملات اخیر را بر عهده نگرفته و مقامات از «گروههای جنایتکار» یا «تروریستها» نام میبرند، بیآنکه «نامی مشخصی» مطرح شود. با این حال، شواهد اولیه نشان میدهد مهاجمان احتمالا مرتبط با شبکههای قاچاق مواد مخدر هستند و یکی از فرضیهها این است که حملات جنبه تلافیجویانه داشته و در واکنش به عملیات مرزی موفق تاجیکستان، که با پشتیبانی تسلیحات چینی علیه قاچاقچیان افغانستانی انجام شد، صورت گرفته است.
پیچیدگی روابط تاجیکستان و طالبان
چالش ژئوپلیتیکی اما در موضوع دیگری نهفته است؛ پس از بازگشت طالبان به قدرت در آگوست ۲۰۲۱، روابط این گروه با تاجیکستان با احتیاط و بیاعتمادی همراه است. امامعلی رحمان؛ رییسجمهوری تاجیکستان، طالبان را به تبعیض علیه قوم تاجیک مستقر در افغانستان و حمایت از گروههای شبهنظامی نظیر «جماعت انصارالله» متهم میکند.

اما با وجود این تنشها، انگیزههای دو طرف از جمله صادرات برق تاجیکستان به افغانستان و منافع مشترک در تجارت رسمی و غیررسمی در مرز زمینهای برای تعامل محدود ایجاد کرده است و حتی طی ماههای گذشته، نشستهایی بیسروصدا و پشت پرده، منجر به گشایش برخی بازارچههای مرزی میان دو طرف شده بود. با این حال، حملات اخیر، که مهاجمان از سمت افغانستان انجام دادهاند، احتمالا این روند شکننده را تهدید و بر بیاعتمادی موجود بیافزاید.
پیامدهای حمله برای طالبان و چین
چند روز پس از دومین حمله، طالبان از دستگیری دو نفر خبر داد؛ اقدامی که نشان میدهد این رخدادها برای آنها نیز هزینه سیاسی دارد. طالبان تلاش دارد چهرهای باثبات و قابل اطمینان برای جذب سرمایهگذاری خارجی ارائه دهد، اما حمله به اتباع چینی بهعنوان مهمترین حامی بالقوه اقتصادی افغانستان این تصویر را مخدوش میکند و برای پکن نیز استمرار ناامنی در مرز، نگرانی رو به رشدی به همراه خواهد داشت.
نقش و ناکامی کمکهای خارجی در کنترل مرزها
در واقع طی ربع قرن گذشته، چین، روسیه، ایالات متحده و اتحادیه اروپا، صدها میلیون دلار و شاید حتی به مراتب سرمایهای بسیار بیشتر از این ارقام، از احداث پستهای مرزی توسط چین گرفته تا ساخت پلها و ایستهای بازرسی توسط کشورهای غربی، برای تقویت امنیت مرزی تاجیکستان هزینه کردهاند؛ با وجود این سرمایهگذاریها، عوامل ساختاری همچون کمبود بودجه، فساد عمیق و نقش پررنگ سرویس مرزی تاجیکستان در قاچاق مواد مخدر، مانع تحقق کنترل مؤثر در مرز شده و ثبات نسبی دو دهه گذشته بیش از آنکه ناشی از اجرای مؤثر مرزها باشد، نتیجه آرامتر شدن فضای سیاسی در دو سوی آن است.

چین و روسیه: ضامنان مردد امنیت
اما روسیه با استقرار حدود ۷۵۰۰ سرباز در تاجیکستان و تعهداتش در قالب سازمان پیمان امنیت جمعی، توان بالقوه بیشتری برای ایفای نقش ضامن امنیت منطقه دارد. هرچند احتمال مداخله عملی تنها در صورت بروز بیثباتی گسترده وجود دارد. چین نیز اگرچه زیرساختهای امنیتی محدودی در نقطهای دورافتاده از تاجیکستان ایجاد کرده، اما همچنان از ایفای نقش امنیتی پرهزینه در منطقه گریزان است و ترجیح میدهد کمکهای امنیتی یا حضور شرکتهای امنیتی خصوصی را جایگزین مداخله مستقیم کند.
در نهایت؛ حملات ماه نوامبر نشانهای است از تبدیل تهدیداتی که پیشتر در قلمرو افغانستان و پاکستان محدود بودند، به مسئلهای منطقهای با پیامدهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی است و پاسخ مؤثر نیازمند ترکیبی از اقدامات عملی، اصلاحات نهادی در تاجیکستان، و همکاری منطقهای و بینالمللی است؛ راهحلهایی که فقط تجهیزات یا حضور نظامیِ نمادین را شامل نمیشوند، بلکه به تغییر منافع اقتصادی و ساختارهای محلی قاچاق و فساد میپردازند و بی شک در غیاب اصلاحات ساختاری، احتمال تکرار چنین حملاتی و تشدید فشارها بر پکن و مسکو روی مرزهای تاجیکستان بالاست. موضوعی که اگر مهار نشود، در آینده، میتواند چالشهای زیادی برای طرح بزرگ چین؛ یعنی «یک کمربند-یک راه» را به همراه داشته باشد.