جهان در نقطه‌ای ایستاده که فراوانی و فاجعه را هم‌زمان تجربه می‌کند: سیاره‌ای که توان تولید غذای کافی برای ده میلیارد انسان را دارد، امروز شاهد رشد سریع‌ترین موج گرسنگی در نیم‌قرن گذشته است. انقلاب سبز زمانی کابوس کمبود جهانی غذا را عقب راند، اما اکنون جنگ‌ها، فروپاشی اقلیمی و بحران‌های اقتصادی، همراه با عقب‌نشینی کشورهای ثروتمند از کمک‌رسانی، میلیون‌ها نفر را دوباره به لبهٔ قحطی رانده است. این شکاف بین ظرفیت عظیم جهان و واقعیت تلخ گرسنگی، هشدار می‌دهد که بحران کنونی نه حاصل کمبود، بلکه نتیجهٔ تصمیم‌های سیاسی و مالی است—و اگر نادیده بماند، پیامدهای آن می‌تواند درست به اندازهٔ قحطی‌هایی باشد که نیم قرن پیش از وقوع‌شان بیم می‌رفت؛ با این تفاوت که امروز جهان راه جلوگیری از آن را کاملاً می‌داند.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، عارف حسین، اقتصاددان ارشد برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد در یادداشتی برای فارن افرز نوشت:

با در نظر گرفتن وضعیت کلی، جهان هرگز تا این اندازه ثروتمند، پیشرفته از نظر فناوری، و قادر به تأمین غذای خود نبوده است. در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ و اوایل دههٔ ۱۹۷۰، بسیاری از تحلیلگران نگران بودند که جهان ممکن است غذای کافی نداشته باشد. نرخ رشد جمعیت، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، بسیار بیش از رشد ظرفیت کشاورزی بود و گزارش‌های سازمان ملل و بانک جهانی نشان می‌داد که بدون تغییرات چشمگیر، جهان به سوی کمبودهای فاجعه‌بار غذایی رانده خواهد شد. اما آنچه «انقلاب سبز» نامیده می‌شود، خیلی زود به افزایش چشمگیر بهره‌وری کشاورزی کمک کرد و موج‌های پی‌درپیِ بهبود و نوآوری در روش‌های کشاورزی را ممکن ساخت. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائوFAO) و برنامۀ محیط‌زیست سازمان ملل برآورد کرده‌اند که اگر اتلاف مواد غذایی به حداقل برسد، کشورهای جهان اکنون می‌توانند به اندازه‌ای غذا تولید کنند که تقریباً ده میلیارد انسان را تغذیه کند؛ یعنی دو میلیارد نفر بیشتر از جمعیت کنونی سیاره.

با این حال، این دستاورد عظیم به نوعی خود مغرور شده و بحران تازه و رو‌به‌رشدی از گرسنگی را پنهان کرده است. امروز، محرک اصلی گرسنگی نه کمبودِ مواد غذایی، بلکه موانع دسترسی به غذا در جهانی است که وفور و وفاق در کنار محرومیتی فلج‌کننده هم‌زمان وجود دارند. بر اساس گزارش «وضع امنیت غذایی و تغذیه در جهان ۲۰۲۵» که توسط فائو تهیه شده است، تا ۷۲۰ میلیون نفر به‌طور مزمن با ناامنی غذایی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. چهل‌وسه میلیون کودک از «اتلاف شدید وزن (wasting) »، وخیم‌ترین شکل سوءتغذیه، رنج می‌برند و ۱۵۲ میلیون نفر نیز دچار «کوتاه‌قدی» ناشی از کمبودهای تغذیه‌ای و عفونت‌های مکرر هستند؛ مشکلی که به نوبهٔ خود می‌تواند ظرفیت‌های شناختی و جسمی آنان را در بزرگسالی کاهش دهد. گزارش «چشم‌انداز جهانی ۲۰۲۵» برنامهٔ جهانی غذا (WFP) UN World Food Program نشان می‌دهد که ۳۱۹ میلیون نفر با گرسنگی حاد مواجه‌اند — رقمی که بیش از ۱۳۰ درصد نسبت به سطح پیش از سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است — و اینکه دو قحطی هم‌زمان در غزه و سودان در حال وقوع است.

در زمانی که جنگ‌ها، فاجعه‌های زیست‌محیطی و سختی‌های اقتصادی باعث می‌شوند شمار بیشتری از مردم گرسنه شوند، بسیاری از کشورهای کمک‌کننده از تأمین بودجهٔ برنامه‌های کمک غذایی — که جان انسان‌ها را نجات می‌دهد و زندگی آنان را دگرگون می‌کند — عقب‌نشینی می‌کنند. برای مثال، یک مطالعه در ژوئیهٔ ۲۰۲۵ که در نشریهٔ لنست (The Lancet) منتشر شد، پیش‌بینی کرده است که تعطیلی آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده توسط دولت ترامپ در پنج سال آینده به حدود ۱۴ میلیون مرگ زودرس — که بسیاری از آن‌ها ناشی از گرسنگی خواهند بود — منجر خواهد شد. با عقب‌نشینی از کمک ‌رسانی، کشورهای کمک‌کننده حقیقتی انکارناپذیر را نادیده می‌گیرند: ناامنی غذایی در یک منطقه، به بی‌ثباتی در مناطق دیگر می‌انجامد. اگر کشورهای ثروتمند اکنون برای مقابله با گرسنگی فزاینده اقدام نکنند، پیامدها به اندازه فاجعهٔ پیش‌بینی‌شدهٔ نیم قرن پیش میتواند گسترده باشد — با این تفاوت که در توان جهان کنونی است، که کاملا از این بحران جلوگیری کردن از آن قرار دارد.

 

زنجیره‌های غذایی

قحطی‌های بزرگ قرن بیستم غالباً بر اثر خشکسالی به وجود می‌آمدند. اما امروز، دلایلی که مردم را گرسنه می‌کند بیشتر مشکلات ساختاری‌ هستند و به درگیری‌های خشونت‌آمیز، تداوم تغییرات اقلیمی و حاشیه‌نشینی اقتصادی مربوط می‌شوند. بر اساس برنامهٔ داده‌های درگیری اوپسالا Uppsala Conflict Data Program، شمار درگیری‌های فعال در جهان از ۴۶ مورد در سال ۲۰۱۴ به ۶۱ مورد در سال ۲۰۲۴ افزایش یافته است. همچنین نسبت درگیری‌های فعالی که در یک سال معین حل‌وفصل می‌شوند، به پایین‌ترین حد خود در نیم قرن گذشته رسیده است. درگیری خشونت‌آمیز همواره ناامنی غذایی را افزایش داده و نزدیک به ۷۰ درصد افرادی که اکنون با ناامنی غذایی حاد روبه‌رو هستند در کشورهایی زندگی می‌کنند که درگیر جنگ و خشونت‌اند. وجود جنگ، به تنهایی، در غزه و سودان، یک میلیون نفر را به ورطهٔ قحطی کشانده است.

تغییرات اقلیمی نیز آغاز کرده اند که به شدت گرسنگی بیفزایند. «مرکز پژوهش در اپیدمیولوژی بلایا» در دانشگاه لوون دریافته است که بین سال‌های ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۴، جهان به‌طور متوسط هر سال ۲۳۱ بلای طبیعی مرتبط با تغییرات اقلیمی را تجربه می‌کرد. اما از سال ۲۰۰۵ تاکنون، این عدد به نزدیک ۳۴۳ رسیده است — افزایشی حدود ۵۰ درصد. تنها در سال ۲۰۲۴، پایگاه بین‌المللی بلایا (EM-DAT)، که معتبرترین پایگاه دادهٔ جهانی در این حوزه است، ۳۷۱ بلای طبیعی — خشکسالی، سیل و طوفان — را ثبت کرده است، که منجربه آوارگی۴۵ میلیون نفر شده است. امسال، طوفان میلیسا باعث شد ۳٫۱ میلیون نفر در کارائیب به کمک فوری غذایی نیاز پیدا کنند، و ۶٫۳ میلیون نفر در پاکستان تحت تأثیر سیلاب‌ها قرار گرفتند. در ساحل آفریقا، خشکسالی‌های مکرر فقر و جابه‌جایی جمعیت را تشدید می‌کند و گروه‌های افراطی از این آسیب‌پذیری‌ها سوء‌استفاده می‌کنند.

آسیب پذیری اقتصاد جهانی نیز این بحران را تشدید می‌کند. حدود نیمی از کشورهای کم‌درآمد در وضعیت بحران بدهی یا نزدیک به آن قرار دارند؛ وضعیتی که می‌تواند ناامنی غذایی را به‌طور چشمگیری بدتر کند. سطوح بالای بدهی دولت‌ها را مجبور می‌کند بازپرداخت‌ها را بر هزینه‌های اساسی مقدم بدانند، و این امر بودجهٔ در دسترس برای واردات غذا، شبکه‌های امنیت اجتماعی، و نیز سرمایه‌گذاری‌های ضروری در زیرساخت‌های کشاورزی و روستایی را کاهش می‌دهد. امروزه، بیش از سه میلیارد نفر در کشورهایی زندگی می‌کنند که برای پرداخت بهرهٔ بدهی خود بیشتر از هزینهٔ سلامت یا آموزش خرج می‌کنند. به‌دلیل افزایش بدهی، کاهش ارزش پول ملی، و افزایش هزینه‌های تولید، قیمت مواد غذایی طی پنج سال گذشته در ۶۱ کشور تا ۵۰ درصد و در ۳۷ کشور بیش از ۱۰۰ درصد افزایش یافته است. بازگشت حمایت‌گرایی تجاری نیز جریان‌های درآمدی کشورهایی را که برای تأمین مالی واردات غذایی و سایر واردات ضروری به آن وابسته‌اند، مختل می‌کند.

 

بازی‌های گرسنگی، بین مرگ و زندگی

نهادهایی که برای جلوگیری از چنین رنجی ایجاد شده‌اند، اکنون زیر فشار رقابت‌های ژئوپلیتیک، کاهش اعتماد، و کم‌رنگ شدن ارادهٔ سیاسی خم شده‌اند. پس از پنج سال رشد مداوم، کمک‌های بین‌المللی در سال ۲۰۲۴ حدود ۹ درصد کاهش یافت. برآوردهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی the Organization for Economic Cooperation and Development (OECD) نشان می‌دهد که این کمک‌ها ممکن است در سال ۲۰۲۵ نیز ۹ تا ۱۷ درصد دیگر کاهش پیدا کنند. پیامدهای این کاهش بودجه، به ‌ویژه برای جمعیت‌هایی که به کمک غذایی نیاز دارند، بسیار وخیم بوده است. بنا بر گزارش «شبکهٔ جهانی مقابله با بحران‌های غذایی» — ائتلافی از کشورهای کمک‌کننده و سازمان‌های بشردوستانه و توسعه‌ای — بودجهٔ جهانی کمک غذایی ممکن است بین سال ۲۰۲۴ تا امسال تا ۴۵ درصد کاهش یابد.

در سال ۲۰۲۴، برنامهٔ جهانی غذا (WFP) به ۱۲۴ میلیون نفر در سراسر جهان کمک‌رسانی کرد. اما پیش بینی میکند که در سال ۲۰۲۵ به دلیل کاهش شدید بودجه از سوی اهداکنندگان اصلی، این برنامه ۲۱ درصد افراد کمتری را تحت پوشش قرار دهد. کمک دولت ایالات متحده به این برنامه از سال ۲۰۲۴ تاکنون ۵۵ درصد کاهش یافته و فرانسه، آلمان و بریتانیا نیز کاهش‌هایی مشابه داشته‌اند. برخی از عملیات‌های میدانی ناچار شده‌اند جیره‌های روزانهٔ توزیعی را به کمتر از ۳۰۰ کالری کاهش دهند — کمتر از یک وعدهٔ کوچک. در حالی که گرسنگی جهانی رو به وخامت است، ۱۶ میلیون نفر در معرض از دست دادن کامل کمک غذایی قرار دارند.

سازمان‌های امدادرسان همچنین با دشواری‌های فزاینده‌ای برای رسیدن به جمعیت‌های آسیب‌دیده روبه‌رو هستند. بر اساس پایگاه دادهٔ امنیت کارکنان امدادی Aid Worker Security Database، در سال ۲۰۲۴ تعداد ۳۸۳ امدادگر کشته شدند — بیش از دو برابر میانگین سه سال پیش از آن — که نشان‌دهندهٔ بی‌اعتنایی رو‌به‌افزایش طرف‌های درگیر به حقوق بین‌الملل بشردوستانه است.

کاهش بودجه‌های بشردوستانه نشانهٔ تضعیف همبستگی جهانی با اقشار محروم است. اما این موضوع برای جوامع ثروتمند و به‌ ظاهر باثبات نیز یک مشکل واقعی ایجاد می‌کند. دقیقاً در دوران بی‌ثباتی است که اقدام جمعی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد، زیرا وقتی کمک‌های بشردوستانه کاهش می‌یابد، بحران‌ها گسترش پیدا می‌کنند و به بخش‌های دیگر سرایت می‌کنند.

 

ناامنی غذایی موجب جابه‌جایی جمعیت هم می‌شود

یک مطالعهٔ برنامه جهانی غذا (WFP) در سال ۲۰۱۷ نشان داد که هر یک درصد افزایش در ناامنی غذایی همراه است با ۱٫۹ درصد افزایش در تعداد پناهجویان به کشورهای دیگر. همان مطالعه نشان داد که به ازای هر سال بیشتر که یک درگیری خشونت‌آمیز ادامه پیدا می‌کند — و درگیری خشونت‌آمیز به‌طور طبیعی ناامنی غذایی ایجاد می‌کند — میزان خروج پناهجویان ناشی از آن درگیری تقریباً ۰٫۴ درصد افزایش می‌یابد.

پناهجویان ناچارند ابتدا به کشورهای همسایه نقل مکان کنند؛ کشورهایی که غالباً توان و امکانات کافی برای پذیرش آنان را ندارند. وقتی این جوامع از پسِ ورود گستردهٔ جمعیت برنیایند، مردم ناچار می‌شوند به مقصدهای دورتری مهاجرت کنند. برای کشورهای ثروتمند، نادیده گرفتن ناامنی غذایی در خارج از مرزهایشان از نظر اقتصادی کاملاً غیرمنطقی است. در سال ۲۰۲۴، کشورهای عضو OECD مبلغ ۲۴.۲ میلیارد دلار صرف کمک‌های بشردوستانه کردند که به حدود ۱۹۸ میلیون نفر کمک شد؛ یعنی تقریباً ۱۲۰ دلار برای هر نفر. اما همین کشورها ۲۷.۸ میلیارد دلار — معادل ۹۲۰۰ دلار برای هر نفر — برای حمایت از فقط سه میلیون پناهجو و درخواست‌کنندهٔ پناهندگی در داخل مرزهایشان هزینه کردند. تغذیهٔ یک خانواده در محل زندگی‌شان بسیار ارزان‌تر از حمایت از آنان به عنوان پناهجو، پس از آن‌که گرسنگی آنان را به فرار وادار کرد، تمام می‌شود. ناتوانی در اقدام به موقع در سطح محلی، منجر به صرف هزینه‌های بسیار بیشتری در آینده می‌شود — و همچنین تضمین‌کنندهٔ واکنش‌های سیاسی شدیدی هم خواهد بود. ورود گستردهٔ پناهجو به هر کشوری معمولاً سیاست داخلی آن کشور را بی‌ثبات کرده و موجب تشدید قطبی‌سازی و افراط‌گرایی می‌شود.

 

سودان، نیازمندان در انتظار دریافت کمک‌های بشردوستانه

 

گرسنگی همچنین موجب بی‌ثباتی ژئوپلیتیک می‌شود. ناامنی غذایی مشروعیت دولت‌های درگیر را تضعیف می‌کند، رقابت بر سر منابع کمیاب را تشدید می‌سازد و هزینهٔ فرصت برای توسل به خشونت را کاهش می‌دهد. همچنین گروه‌های افراطی از ناامیدی مردم سوءاستفاده می‌کنند، غذا را ابزار جذب نیرو قرار می‌دهند و گرسنگی را به سلاحی برای نفوذ تبدیل می‌کنند. رابطهٔ میان گرسنگی و درگیری چرخه‌ای است؛ هر کدام دیگری را تغذیه می‌کند.

 

از قحطی تا فراوانی

شکستن این چرخه، نیازمند دوراندیشی اقتصادی و شجاعت سیاسی است. چالش، فنی نیست؛ جهان می‌داند چگونه غذا تولید و توزیع کند. مسئله، سیاسی و مالی است — اینکه امنیت غذایی را یک اولویت مشترک بدانیم، نه یک وظیفهٔ فرعی و بی فایده.

دولت‌ها، نهادهای چندجانبه، سازمان‌های خیریه، و اهداکنندگان بخش خصوصی باید فوراً تأمین مالی قابل‌اتکا و چندساله برای برنامه‌های بشردوستانه و توسعه‌ای را بازگردانند و گسترش دهند. تأمین بودجهٔ برنامه‌هایی که جان انسان‌ها را نجات می‌دهد حیاتی است، همچنین حمایت از ابتکارهایی که تاب‌آوری ایجاد می‌کنند و به مردم امکان می‌دهند از دام گرسنگی خارج شوند، به همان اندازه ضروری است. اینکه دائماً برای نجات همان جان‌ها مداخله کنیم، بدون پرداختن به ریشه‌های گرسنگی، مقرون‌به‌صرفه نیست. این برنامه‌ها باید حتی در دوران کسری بودجه نیز به‌طور منظم تأمین مالی شوند تا از چرخه‌های سالانهٔ عدم قطعیت که عملیات میدانی را مختل می‌کنند، جلوگیری شود. از آن‌جایی که گرسنگی و کمبود منابع باعث درگیری‌های خشونت‌آمیز و مهاجرت می‌شوند، ناتو، سازمان ملل، اتحادیهٔ آفریقا، اتحادیهٔ اروپا و گروه ۷ باید امنیت غذایی را به یکی از ستون‌های اصلی چارچوب‌های استراتژیک خود تبدیل کنند.

سامانه‌های پایش امنیت غذایی، مانند فائوی سازمان ملل، سیستم هشدار سریع قحطی دولت آمریکا، و برنامه جهانی غذا (WFP)، باید به‌طور کامل تأمین مالی شوند تا تضمین شود کمک‌ها در زمان مناسب به جمعیت‌های مناسب برسند. داده‌هایی که این سازمان‌ها گردآوری می‌کنند به گروه‌های امدادی کمک می‌کند کشورهایی را که با درگیری، شوک‌های اقلیمی و فروپاشی اقتصادی هم‌زمان روبه‌رو هستند در اولویت قرار دهند — جاهایی که عدم اقدام در آن‌ها بالاترین هزینهٔ انسانی و ژئوپلیتیک را دارد. اما کمبود بودجه هم‌اکنون باعث تأخیر در تهیهٔ تحلیل‌های حیاتی شده است.

 

جهان می‌داند چگونه غذا را تولید و توزیع کند

پاسخگو کردن ناقضان حقوق بین الملل یکی از اجزای کلیدی است اگر وقتی امنیت غذایی نادیده گرفته شود. این کار نه تنها عدالت را برای قربانیان برقرار می‌کند، بلکه مانع از نقض‌های آینده نیز می‌شود. پیگردهای قضایی در سیستم‌های حقوقی بین‌المللی و داخلی، تحریم‌های هدفمند، مسدودسازی دارایی‌ها، ممنوعیت سفر، و دیگر اقدامات تنبیهی باید علیه افرادی، نهادها یا دولت‌هایی که مسئول نقض‌های فاحش هستند اعمال شود.

گروه‌های مختلف اهداکننده نیز باید هماهنگی خود را با یکدیگر تقویت کنند. بسیار پیش می‌آید که منابع مالی پراکنده و مأموریت‌های هم‌پوشان، به تکرار کمک‌ها در برخی مناطق و ایجاد خلأهای جدی در مناطق دیگر منجر می‌شود. دولت‌ها، نهادهای پوششی سازمان ملل، و سازمان‌های غیردولتی باید ارزیابی‌های مشترک امنیت غذایی و آسیب‌پذیری انجام دهند، دسترسی متقابل به سامانه‌های داده‌ای خود فراهم کنند و با شفافیت ارتباط برقرار کنند تا یک تقسیم کار راهبردی‌تر ایجاد شود. فائو و برنامه جهانی غذا (WFP) باید همراه با نهادهای توانمند ملی، رهبری این تلاش هماهنگی را بر عهده بگیرند.

گروه‌های امدادی مانند یونیسف و WFP، نهادهای توسعه‌ای چون بانک جهانی، و سازمان‌های برقراری صلح مانند Interpeace همگی در افزایش امنیت غذایی و تضمین اینکه کمک‌های اضطراری، برنامه‌های بازسازی، و تلاش‌های تاب‌آوری بلندمدت مکمل یکدیگر باشند و نه رقیب هم، منفعت مشترک دارند. اهداکنندگان نیز باید تلاش بیشتری کنند تا اولویت‌ها و زمان‌بندی‌های مالی خود را با برنامه‌های واکنش محلی و ملی هماهنگ سازند.

برای کاهش فشار بر کشورهای کم‌درآمدی که در وضعیت بحران بدهی یا نزدیک به آن قرار دارند، بستانکاران و نهادهای مالی بین‌المللی باید پیشنهادهایی برای بخشش بدهی در برابر کاهش گرسنگی ارائه دهند. بخشیدن بدهی می‌تواند منابعی را آزاد کند که در غیر این صورت صرف بازپرداخت بدهی می‌شد. این اصل اساس برنامه‌هایی مانند رویکرد «تهاتر بدهی برای امنیت غذایی» برنامه جهانی غذا است؛ رویکردی که برنامه‌های «غذا در برابر آموزش» را در مصر و موزامبیک اجرا کرده است.

در نهایت، کشورهای با درآمد بالا باید تعرفه‌ها و سایر موانع واردات از اقتصادهایی با امنیت غذایی شکننده را حذف یا تعلیق کنند. کشورهای صادرکننده نیز باید از اعمال ممنوعیت صادرات غذا که بازارها را بی‌ثبات ‌کرده و قیمت‌ها را افزایش می‌دهد، پرهیز کنند. و برای مقابله با اثرات تغییرات اقلیمی بر ناامنی غذایی، دولت‌ها باید بودجهٔ برنامه‌هایی را که در کشاورزی مقاوم در برابر خشکسالی، مدیریت سیلاب، و بیمهٔ کشاورزان خُرده‌مالک سرمایه‌گذاری می‌کنند، افزایش دهند. سرمایه گذاری در سامانه‌های هشدار زودهنگام که از فناوری‌های نوین برای پیش‌بینی بلایا استفاده می‌کنند، به همان اندازه حیاتی است.

صرفه‌جویی بی‌جا، خرج کردن بدون فکر (PENNY FOOLISH, POUND WISE) حتی در حالی که دولت‌های ثروتمند از کمک‌های خارجی عقب‌نشینی می‌کنند، بسیاری از آن‌ها همچنان اصرار دارند که به پایان دادن به درگیری‌های خشونت‌آمیز در مکان‌هایی مانند اوکراین و خاورمیانه متعهد هستند. آنچه در این معادله نادیده گرفته می‌شود، این حقیقت است که امنیت غذایی پایه و اساس صلح است. تلاش‌ها برای مذاکره بر سر آتش‌بس‌ها و توافق‌های صلح باید شامل مفادی باشد که تضمین کند سازمان‌های امدادی بتوانند کمک‌رسانی کنند و نظام‌های غذایی امکان بازیابی داشته باشند.

بدون تضمین دسترسی امن برای کارکنان امدادی به جمعیت‌های آسیب‌دیده، هیچ میزان بودجه‌ای نمی‌تواند از بروز گرسنگی جلوگیری کند. بازیگران خارجی — از جمله دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی، و سازمان‌های غیردولتی محلی و بین‌المللی — می‌توانند با تسهیل مذاکرات با مقامات محلی و گروه‌های مسلح، ارائهٔ آموزش‌های امنیتی و پشتیبانی مدیریت ریسک، و اعمال فشار دیپلماتیک، به کارکنان بشردوست کمک کنند تا به مردم در مناطق ناامن دسترسی پیدا کنند. همچنین باید منابع بیشتری به پایش از راه دور، ارائهٔ دیجیتالی کمک‌ها، و همکاری با شرکای محلی که می‌توانند به‌طور ایمن در میدان عمل کنند اختصاص یابد.

هر دلار هزینه‌شده برای جلوگیری از گرسنگی شدید، بسیاری دلارهای دیگر را که در آینده برای واکنش به بحران‌ها لازم خواهد بود، صرفه‌جویی می‌کند. تداوم گرسنگی اجتناب‌ناپذیر نیست؛ یک انتخاب سیاسی است. پایان دادن به آن تنها یک وظیفهٔ اخلاقی نیست؛ یک ضرورت راهبردی است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.