اختلافات دیرینه افغانستان و پاکستان ریشه در تاریخ، قومیت و امنیت دارد. مرز طولانی و غیررسمی «خط دیورند» که قبایل را دوشاخه کرده، هنوز از سوی کابل به رسمیت شناخته نشده و دو کشور دهههاست به مخالفان یکدیگر پناه داده و این تنشهای تاریخی با ظهور، سقوط و تجدید حیات طالبان و جریانهای جهادی از زمان حمله شوروی در سال ۱۹۷۹ تشدید شده است.
به گزارش جماران؛ از زمان استقلال پاکستان از هند تا امروز، روابط افغانستان و پاکستان همواره یکی از پیچیدهترین و تعیینکنندهترین روابط منطقهای در منطقه جنوب آسیا بوده است و منازعات اخیر میان دو کشور، جدیترین بحران از زمان بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱ است، اما در عین حال امتدادی از تنشهای دیرینه تاریخی و ژئوپلیتیکی بین کابل و اسلامآباد نیز به شمار میآید. چندی پیش، زلمای خلیلزاد؛ فرستاده سابق ایالات متحده در افغانستان، رابطه میان افغانستان و پاکستان را «مادر همه روابط» نامید؛ توصیفی که با توجه به اهمیت راهبردی و تاریخی این ارتباط، چندان اغراقآمیز به نظر نمیرسد.
پس از تصرف مجدد افغانستان توسط طالبان، انتظار میرفت این گروه، که پیشتر از سوی پاکستان حمایت شده بود، به عنوان ابزاری برای تامین «عمق استراتژیک» اسلامآباد در برابر هند عمل کند. اما تحولات دیپلماتیک نشان داد که طالبان برخلاف انتظار پاکستان، به سمت نزدیکی با هند گرایش دارد و اینجا بود که مشخص شد، منافع ژئوپلیتیکی بر روابط دیرینه؛ اولویت دارد.
اما این تغییر جهت نه تنها پاکستان را غافلگیر کرد، بلکه وزیر دفاع این کشور را به هشدار درباره احتمال یک جنگ آشکار علیه طالبان واداشت؛ تهدیدی که میتواند رژیمی را هدف قرار دهد که اسلامآباد خود در به قدرت رساندن آن نقش غیر قابل انکار داشت.
اما در مرکز بحران فعلی، گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) قرار دارد که از خاک افغانستان به انجام حملات مرگبار در داخل پاکستان ادامه میدهد و تلفات سنگینی بر نیروهای امنیتی اسلامآباد وارد کرده است. در اصل واهیت این گروه در جنگ و نزاع است و این وضعیت باعث شده پاکستان چندین عملیات نظامی در خاک افغانستان انجام دهد و طالبان نیز با اقدامات نظامی در امتداد مرز پاسخ دهند.
البته آتشبسی شکننده در ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ در قطر برقرار شد و تا حدودی پایدار ماند، اما پیشرفتی در حل علل ریشهای منازعه حاصل نشد. سه دور مذاکرات اخیر در استانبول نیز نتوانستند به حل بنبست دیپلماتیک کمک کنند و مرز بسته و توقف تجارت دوجانبه، فشار اقتصادی و اجتماعی بر مناطق جمعیتی در مرز را افزایش داده و این در حالی است که افغانستان بزرگترین شریک تجاری پاکستان در منطقه محسوب میشود و پاکستان نیز نقشی محوری در تجارت افغانستان دارد.

اما اختلافات دیرینه افغانستان و پاکستان ریشه در تاریخ، قومیت و امنیت دارد. مرز طولانی و غیررسمی «خط دیورند» که قبایل را دوشاخه کرده، هنوز از سوی کابل به رسمیت شناخته نشده و دو کشور دهههاست به مخالفان یکدیگر پناه داده و این تنشهای تاریخی با ظهور، سقوط و تجدید حیات طالبان و جریانهای جهادی از زمان حمله شوروی در سال ۱۹۷۹ تشدید شده است. پاکستان با آموزش و حمایت از طالبان، نقش مهمی در شکلگیری نیروهای شبهنظامی منطقه ایفا کرد و در نتیجه، تحریک طالبان پاکستان از دل همین سیاستها برآمد.

با این حال؛ عدم اقدام طالبان در برابر تحریک طالبان پاکستان، ناشی از ترکیبی از محدودیتهای امنیتی داخلی و پیوندهای ایدئولوژیک با این گروه است و در عین حال، حضور فعال این گروه در خاک افغانستان و ادامه حملات مرگبار، رابطه میان دو کشور را بیش از پیش در ابهام فرو برده است.
طالبان و چالشهای داخلی
این بار، طالبان پس از بازگشت به قدرت، با بحران اقتصادی، انسانی و امنیتی گستردهای روبرو است. این گروه، با تهدیدات داخلی و خارجی متعددی، از جمله داعش خراسان و جبهه مقاومت ملی (NRF)، روبرو و در تلاش است ثبات سیاسی خود را حفظ کند. طالبان همچنین از گروههای شبهنظامی منطقهای به عنوان اهرم فشار در تعاملات دیپلماتیک و اقتصادی استفاده و در تلاش است تا استقلال کامل خود را از اسلامآباد بدست آورد و در همین راستا، طالبان به دنبال توسعه روابط با کشورهای آسیای مرکزی، روسیه، چین و مهمتر از همه «هند» هستند تا جایگزینی برای وابستگی به پاکستان ایجاد کنند.
هند بازیگر نوظهور
رویکرد طالبان در نزدیکی با هند، برای تضمین خودمختاری از پاکستان است. هند نه تنها به عنوان شریک اقتصادی و سرمایهگذار عمل میکند، بلکه با حمایت از افغانستان به عنوان اهرمی در رقابت منطقهای با پاکستان نیز استفاده میشود. این تعاملات، پیچیدگی ژئوپلیتیکی روابط جنوب آسیا را افزایش و نشان میدهد که افغانستان دیگر تن ها عرصه نفوذ پاکستان نیست.

چشمانداز
اما تحولات اخیر نشان میدهد که آتشبس و اقدامات نظامی محدود نمیتوانند مشکل روابط افغانستان و پاکستان را به تنهایی حل کنند و برای رسیدن به ثبات منطقهای، دو کشور نیازمند تغییر راهبردی و سیاسی هستند.

در مجموع، رابطه افغانستان و پاکستان، محور امنیت، اقتصاد و ثبات منطقهای است. هرگونه راهکار پایدار مستلزم درک دقیق پویاییهای داخلی و خارجی، کاهش تنشها و بازنگری در استراتژیهای موجود است و بدون چنین رویکردی، ادامه بحران نه تنها بر دو کشور، بلکه بر کل منطقه آسیای جنوبی اثرگذار خواهد بود.