آیت الله هاشمی رفسنجانی به شهادت دوست و دشمن و موافق و مخالف نقش محوری و اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند.

 

به گزارش جماران؛ با تبعید امام راحل، نقش هاشمی رفسنجانی در مبارزه با رژیم پهلوی به نمایندگی از امام خمینی (ره) در داخل کشور پررنگ تر شد تا جایی «شیخ اکبر» از روحانیون تأثیرگذار بر پیروزی انقلاب لقب گرفت که قبل از پیروزی در رژیم طاغوت متحمل زندان و شکنجه های ساواک شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین قانون انتخابات با مشارکت «هاشمی رفسنجانی» تدوین شد و او عهده دار مسئولیت های مهمی در جمهوری اسلامی شد. وی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست مجلس خبرگان، ریاست جمهوری در دو دوره، سه دوره ریاست مجلس شورای اسلامی و جانشینی فرماندهی کل قوا در جنگ تحمیلی، وزارت کشور و ... را در کارنامه خود داشت.

آنچه در ادامه می خوانید، گفت وگوی  «تابناک» با «محمد هاشمی رفسنجانی» است.

* از محمد هاشمی رفسنجانی در مورد نقش برادر مرحومش آیت الله هاشمی رفسنجانی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی پرسیدیم. که وی پاسخ داد: آیت الله هاشمی رفسنجانی به شهادت دوست و دشمن و موافق و مخالف نقش محوری و اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند.

نهضت اسلامی از سال 42 شروع شد

نهضت اسلامی از سال 42 و زمانی که امام خمینی(ره) اعلام کردند، حکومت شاه نامشروع است، رسما آغاز شد. تا قبل از سال 42 مخالفانی وجود داشتند، اما آنان با نظام شاهنشاهی کاری نداشتند و اجرای قانون اساسی را خواستار بودند. در قانون اساسی مشروطه، شاه یک مقام تشریفاتی بود و همه مسئولیت ها بر عهده دولت بود و مخالفت ها هم بیشتر علیه دولت ها بود. خواسته مخالفان قبل از سال 42 این بود که شاه فقط سلطنت کند نه حکومت.

 

امام خمینی(ره) در عاشورای سال 42 تنها شخصی بودند که در مدرسه فیضیه اعلام کردند، حکومت پهلوی مشروعیت ندارد و قانونی نیست و سرنگونی حکومت پهلوی را خواستار شدند. بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران، از نظر خارجی هم مخالفت صریح خود را با آمریکا و اسرائیل اعلام کردند و مثلث شاه، اسرائیل و آمریکا را هدف قرار دادند.

* برای همین بود که فشار حکومت پهلوی در این پانزده ساله بعد از سال 42 تا بهمن 57 رفته رفته بر روحانیت و نزدیکان امام(ره) بیشتر و بیشتر شد؟

بله، پس از آن بود که روحانیون و روحانیت هم به شدت مورد حمله و تهاجم و آزار و اذیت ساواک و سایر دستگاه های وابسته به شاه قرار گرفتند.

نقش مرحوم هاشمی رفسنجانی از سال 42 تا 57 چه بود؟

در بین کسانی که همراه امام(ره) حرکت می کردند و بیشترین و بدترین شکنجه ها را تحمل کردند، شخص آقای هاشمی بودند، ولی ایشان چه در زندان و چه خارج از زندان به نهضت و مبارزه علیه شاه ادامه دادند. ایشان محور بیشترین مبارزات بودند و حتی زمانی که احساس می کردند، مبارزه در داخل سخت شده در خارج از ایران و کشورهای لبنان، سوریه و عراق و اروپا، امکاناتی را برای مبارزه علیه شاه فراهم می کردند.

مرحوم هاشمی در داخل کشور هم شبکه ای به نام نماینده های مکتب تشیع که یک کتاب و سالنامه بود ایجاد کردند که در سراسر کشور بسیاری از سخنرانی ها و اطلاعات و اعلامیه ها در آن درج می شد.

هاشمی بعد از انقلاب معتمدترین فرد نزد امام بود

آقای هاشمی پس از پیروزی انقلاب هم برای تثبیت نظام تلاش کردند و معتمدترین فرد نسبت به امام خمینی(ره) بودند. ایشان از همان ابتدا بحث حزب را در وزارت کشور مطرح کردند و نخستین رئیس مجلس بودند، در دوران دفاع مقدس هم فرمانده جنگ شدند. بعد هم با فداکاری جنگ را پایان دادند و به حضرت امام خمینی(ره) گفتند، مسئولیت پذیرش قطعنامه را من می پذیرم، اگر به نفع کشور بود که هیچ؛ ولی اگر به ضرر کشور تمام شد، من را اعدام کنید که بعد از آن امام راحل خودشان وارد صحنه شدند و به جنگ تحمیلی پایان دادند.

پس از جنگ هم که وضعیت کشور خیلی خراب بود، باز هم سازندگی را آغاز کرد و پس از گذشت سال ها در هیچ دوره ای وضعیت سازندگی کشور مانند آن دوره نبوده و یک دوره استثنایی بود. در عین تورم، رشد اقتصادی، روابط با کشورهای همسایه و اروپایی ها و از همه مهم تر رضایت مندی در مردم وجود داشت. ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم نقش سازنده و اساسی و گره گشا در مصوبات را داشتند.

* به نظر شما در جمیع شرایط چقدر توانسته ایم آرمان های انقلاب اسلامی را محقق بسازیم؟

انقلاب اسلامی سه شعار اصلی داشت «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی». وقتی در ادبیات سیاسی نگاه می کنیم، منظور از استقلال، استقلال سیاسی بود، به همین دلیل شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» سر داده شد. استقلال سیاسی به این معنا بود که زیر سلطه آمریکا و شوروی سابق نباشیم.

شاه برای حفظ حکومتش اجازه غارت منابع کشور را به خارجی‌ها می‌داد

دولت شاه به عنوان حکومتی شناخته شده بود که وابستگی زیادی به آمریکا، انگلیس و شوروی سابق داشت و آنها هم منابع ملی ما را غارت می کردند و شاه هم برای اینکه حکومتش حفظ شود، به آنها امتیازات زیادی می داد.

انقلابیون هم در همان روزهای اول شعار استقلال را سر دادند، به این معنا که نمی خواستند تابع آمریکا باشند. وابستگی ایران به آمریکا تا آنجا بود که سفارت آمریکا در ایران، مرکز فرماندهی آمریکا در منطقه بود و از سوی دیگر ایران نفت اسرائیل را تأمین می کرد. حتی گفته می شد که اگر شاه می خواست به کسی خانه سازمانی بدهد، باید با اجازه سولیوان سفیر آمریکا در ایران انجام می شد.

* پس می توان این گونه برداشت کرد به دلیل استقلال امروز کشور است که دشمنی خارجی با جمهوری اسلامی زیاد شده، به خصوص از سوی آمریکایی ها؟

دلیل دشمنی آمریکا با ایران چیست؟

اما وضعیت ما پس از سال ها تغییر کرده و تا حدودی از استقلال سیاسی برخورداریم. دشمنی های آمریکا علیه ما به این دلیل است که دیگر زیر سلطه او نیستیم و اگر ارتباطی هم با روس ها و سایر کشورها وجود دارد درجهت منافع ملی است.

در حال حاضر تا حدودی هم آزادی داریم، ولی آنچه مدنظر امام و انقلابیون و اسلام بوده، با آن فاصله داریم و یکسری موانع به جهت شرعی و سیاسی وجود دارد.

هنوز با جمهوری اسلامی فاصله زیادی داریم

در زمان نامگذاری جمهوری اسلامی هم پسوند ها و پیشوندهای مختلفی مطرح شد که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.» پس از آن جمهوری اسلامی و همه ارکان و ساز و کارهای آن تشکیل شد، اما محتوی جامعه و فرهنگ جامعه مبتنی بر ارزشهای اسلامی نیست و ما فاصله زیادی تا جمهوری اسلامی داریم.

* آقای هاشمی! به نظر شما، کجاها مشکل داریم که باعث این فاصله (به تعبیر شما) شده است؟

در بحث جمهوریت، هنوز به اهداف تعیین شده نرسیده‌ایم

در بحث جمهوریت هم بحث های زیادی هست، زیرا در نظام جمهوری، مردم آزادانه رای می دهند؛ اما در اینجا قبل از رسیدن مردم پای صندوق های رأی، اقداماتی انجام می شود که این جزو ارکان جمهوریت نیست. شورای نگهبان با نظارت استصوابی هر کسی را می خواهد تأیید صلاحیت می کند و عده ای از صاحبنظران این اقدام را خلاف جمهوریت و آزادی مردم می دانند. آزادی به این معناست که هر کسی می خواهد نامزد شود و مردم هم به هر کسی که می خواهند رأی بدهند. لذا ما به این اصل از آزادی هنوز نرسیدیم و با ارزش های اسلامی در این زمینه فاصله داریم.

البته در بعضی جاها تا حدودی به اهداف انقلاب رسیدیم، اما در بعضی جاها مثل جمهوری اسلامی و ارزش های اسلامی هنوز نرسیده ایم.

* راهکار را چه می دانید؟

فرهنگ اسلامی آن گونه که باید در جامعه ما جاری نیست

باید در همه این زمینه ها فرهنگ سازی شود. عمده مشکلات ما در فرهنگ است. فرهنگ اسلامی آنگونه که باید در جامعه ما جاری و ساری نیست. دانشگاه ها و آموزش و پرورش، همه و همه باید دست به دست هم دهیم و کار کنیم.

همچنین با ارزش های وابسته به اسلام و اهل بیت فاصله داریم. اگر به بنیان خانواده ها، ناهنجاری ها و آمار طلاق نگاه کنیم، متوجه این فاصله ها در جامعه می شویم. مردم در همه این زمینه ها هم ناظرند و هم مسئول.

در بعد حکومتی و مردمی، به بعضی مسائل آنچنان که باید پرداخته نمی شود. برای رسیدن به جامعه اسلامی هم مردم و هم مسئولان باید دستورهایی را که اسلام داده، سرلوحه کار خود قرار دهند و هر کسی باید خودسازی را از خودش آغاز کند تا جامعه رفته رفته ساخته شود.

حقیقت این است که راهکارها وجود دارد، فقط اراده و مسئولانی می خواهد که به این مسائل حساسیت داشته باشند و بخواهند اقدامات لازم را انجام دهند که البته آن اراده آنچنان که باید در مسئولان دیده نمی شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.