آیین رونمایی از کتاب «بیا تماشا کن؛ روایت زندگی شهید مهدی باکری» با حضور سردار رمضان شریف، سردار حسین علایی، غلامرضا ظریفیان و فرهاد درویشی در مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه برگزار شد.
آیین رونمایی از کتاب «بیا تماشا کن؛ روایت زندگی شهید مهدی باکری» توسط مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه برگزار شد.
به گزارش جماران به نقل از دفاع پرس، سردار رمضان شریف، مشاور فرمانده کل سپاه و رئیس مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه، در این مراسم با اشاره به اهمیت تاریخنگاری اظهار داشت: تاریخنگاری مرحلهای متعالی است که به جامعه کمک میکند تا به خودآگاهی برسد. ما در مرکز اسناد تلاش میکنیم فراتر از ثبت وقایع، به تحلیل و فهم چرایی و چگونگی رخدادها بپردازیم و کتاب حاضر نمونهای موفق از این رویکرد است که کوشیده شهید باکری را آنگونه که بود و نه با اغراق و شعار، روایت کند.

وی با بیان اینکه دشمنان سپاه را بهخوبی شناختهاند، افزود: دشمن میداند سپاه با تکیه بر سرمایههای عظیمی همچون شهیدانی چون باکری، سلیمانی و خرازی توانسته است جغرافیای کشور را حفظ کند؛ با این حال عملیات روانی سنگینی علیه این نهاد وجود دارد. هدف ما از انتشار چنین آثاری این است که نشان دهیم سپاه واقعی همان چیزی است که در منش و رفتار امثال مهدی باکری تبلور یافته است.
مشاور فرمانده کل سپاه با بیان ویژگیهای برجسته مدیریتی و اخلاقی شهید باکری، تصریح کرد: مهدی باکری تلفیقی از شجاعت و عقلانیت بود؛ شجاعتی که با تدبیر و محاسبه دقیق همراه بود. او فرماندهی بود که نیروهایش نه به خاطر دستور نظامی، بلکه به دلیل عشق و علاقهای که به او داشتند، از او تبعیت میکردند و این همان مصداق فرماندهی بر قلوب است.
وی با اشاره به تلاشهای تفرقهافکنانه دشمنان در مناطق مرزی یادآور شد: امروز عدهای با طرح مباحث قومیتی سعی در ایجاد شکاف دارند، اما زندگی شهید باکری بهترین پاسخ به این جریانها است؛ او یک تُرکزبان بود که جانش را فدای تمامیت ارضی ایران و اسلام کرد و در وصیتنامه و سیرهاش چیزی جز عشق به اسلام و ایران دیده نمیشود.
سردار شریف با یادآوری نقش تربیتی جنگ و فرماندهان شهید گفت: جنگ ما صرفاً یک نبرد نظامی نبود، بلکه دانشگاه انسانسازی بود. فرماندهانی چون باکری، همت و زینالدین، جوانانی را تربیت کردند که امروز هر کدام ستونهای امنیت کشور هستند. ما وظیفه داریم این الگوهای راستین را بدون تحریف به نسل جدید معرفی کنیم تا بدانند قهرمانان واقعی آنها چه کسانی بودهاند.
رئیس مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه با تأکید بر لزوم تداوم انتشار آثار فاخر و مستند در حوزه دفاع مقدس بیان کرد: امیدوارم کتاب «بیا تماشا کن» بتواند به عنوان یک منبع دست اول و قابل استناد، تصویر واقعی و بدون روتوش شهید باکری را برای آیندگان به یادگار بگذارد و راهگشای پژوهشگران تاریخ معاصر باشد.

سردار حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه، نیز طی سخنانی در این مراسم با تشریح ویژگیهای منحصربهفرد فرمانده لشکر عاشورا گفت: من از سال ۱۳۵۳ تا لحظه شهادت، فرصت تماشای سلوک مهدی و حمید باکری را داشتم. از همان سال با این دو برادر آشنا شدم و در دانشگاه با مهدی که دو سال از من بزرگتر بود و زودتر وارد دانشگاه شد، همکلاس بودم. او مهندسی مکانیک میخواند و ما در برخی درسها همدرس بودیم. در آن دوران نیز جزء چهرههای شاخص و قدیمی دانشگاه محسوب میشد.
همرزم شهید مهدی باکری با بیان اینکه باکری مصداق فرماندهان جلودار در کلام شهید سلیمانی بود، تصریح کرد: پیش از شهادت مهدی، به همراه آقای بشردوست به کنار رود دجله رفتیم؛ جایی که زیر آتش شدید توپخانه عراق بود. دیدیم مهدی باکری در مقدمترین نقطه ایستاده و شخصاً در حال نظارت و کمک به نصب پلهای خیبری برای عبور نیروها است؛ او کسی نبود که عقب بایستد و دستور دهد، بلکه خود در دل خطر حضور داشت.
وی با اشاره به اینکه در وجود مهدی باکری ذرهای ریا دیده نمیشد، تأکید کرد: زمانی که ما دانشجو بودیم، رژیم شاه برادر ایشان، علی باکری، را اعدام کرده بود و ما نام او را شنیده بودیم. اما مهدی باکری حتی یکبار هم نگفت که علی برادر او است تا از این طریق برای خود جایگاهی کسب کند.
سردار علایی با نقل خاطرهای از ولایتمداری و ادب شهید باکری در برابر امام خمینی(س) یادآور شد: روزی با فرماندهان برای دیدار امام به حسینیه جماران رفتیم. دیدم مهدی رفت و وضو گرفت. وقتی علت را پرسیدم، گفت «مگر نمیدانی به دیدار چه کسی میرویم؟ باید با طهارت به محضر امام رفت».
وی با تشریح سبک مدیریتی خود و شهید باکری در سپاه ارومیه، گفت: زمانی که فرمانده سپاه آذربایجان غربی شدم، فضایی دوقطبی وجود داشت و از من خواستند تصفیه کنم، اما من بر مبنای وفاق همه نیروها حتی کسانی که دیدگاههای تندی داشتند را حفظ کردم. در آن زمان مهدی باکری در جهاد بود و ما او را به سپاه آوردیم. در جریان حمله دموکراتها به شهر و آزادسازی اشنویه، عملیات با فرماندهی مهدی باکری با موفقیت انجام شد.
این فرمانده دوران دفاع مقدس با اشاره به جایگاه عملیاتی شهید باکری در میان سایر فرماندهان جنگ اظهار داشت: فرماندهان بزرگی مثل حسین خرازی، احمد کاظمی و همت، روی نظرات عملیاتی باکری حساب ویژهای باز میکردند و همواره میگفتند اگر مهدی باکری و لشکر عاشورا در جناح ما باشند، خیالمان راحت است که اهداف محقق میشود؛ چرا که یگانها در جنگ به اسم فرماندهشان شناخته میشدند و باکری به یگان خود هویت خطشکنی داده بود.
وی با بیان اینکه فرماندهی باکری مصداق حدیث «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» بود، افزود: نیروهای لشکر عاشورا عاشق مهدی بودند و نه به خاطر دستور نظامی، بلکه به خاطر محبت و رفتار او تبعیت میکردند؛ چنانکه یکی از دوستان دانشگاهی ما وقتی به جبهه آمد، اصرار داشت فقط پیش مهدی باکری برود.
سردار علایی با تأکید بر پیوند ناگسستنی مهدی و حمید باکری گفت: نمیتوان از مهدی نوشت و حمید را ندید. پیش از عملیات بیتالمقدس، مهدی نگران شهادت حمید بود، اما نه از ترس جان، بلکه به خاطر فرزندان کوچک او. با این حال وقتی حمید در عملیات خیبر و روی پل شحیطاط شهید شد، مهدی حاضر نشد برای مراسم ختم برادرش به عقب برگردد و گفت: «چگونه بروم وقتی جنازه بقیه بچههای مردم اینجا مانده است؟»
وی با تأکید بر اینکه شهید مهدی باکری نماد عقلانیت در عین شجاعت و نماد فرماندهی بر قلوب رزمندگان است، یادآور شد: مهدی تا منطقه را با چشم خودش نمیدید، نیرو را وارد عمل نمیکرد؛ چنانکه پیش از عملیات بدر با قایق تا سیلبند عراقیها رفت و شناسایی کرد تا تلفات ندهد. او تا منطقه را خودش نمیدید، در آنجا عملیات نمیکرد.

غلامرضا ظریفیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران و از راویان پیشکسوت دوران دفاع مقدس نیز در آیین رونمایی از کتاب «بیا تماشا کن؛ روایت زندگی شهید مهدی باکری» با تبیین تفاوت میان دو مفهوم کلیدی در ثبت وقایع تاریخی اظهار داشت: میان تاریخنویسی و تاریخنگاری، تفاوت ماهوی وجود دارد؛ تاریخنویس صرفاً وقایع را ثبت میکند، اما تاریخنگاری یک مرحله متعالی و علمی است که در آن جامعه به خودآگاهی میرسد و تلاش میکند گذشته را نه فقط برای ثبت، بلکه برای فهم اکنون و ساختن آینده بازخوانی کند.
وی با بیان اینکه کتاب «بیا تماشا کن» مصداق بارز یک اثر تاریخنگارانه است، افزود: این کتاب یک روایت صرفاً حماسی یا شعاری نیست، بلکه یک منبع تاریخی محققانه است که هم به نقش بازیگران صحنه و هم به زمینهها و بافت تاریخی توجه دقیق داشته است؛ هرچند شاید نتوان گفت روایتگر تمام ابعاد انقلاب اسلامی است، اما در حوزه تخصصی خود، اثری کمنظیر محسوب میشود.
ظریفیان با اشاره به ویژگیهای شخصیتی شهید باکری که در این کتاب بازتاب یافته است، تصریح کرد: شهید مهدی باکری شخصیتی ساده، صمیمی و بیآلایش بود و نویسنده با هوشمندی تلاش کرده است تا روایتی متناسب با همین شخصیت ارائه دهد؛ روایتی که از اغراقهای مرسوم و «درشتنویسی» فاصله گرفته و به حقیقت درستنویسی نزدیک شده است.
وی با تأکید بر اینکه نقد موجب ماندگاری آثار میشود، یادآور شد: اگر چه ارادت ویژه نویسنده به شهید باکری در سراسر کتاب مشهود است و شاید اندکی از تیزی تیغ نقد کاسته باشد، اما فراموش نکنیم که حتی در قرآن کریم نیز خداوند وقتی روایتگر جنگ احد است، با نگاهی انتقادی به آسیبشناسی میپردازد تا درس عبرتی برای آیندگان باشد؛ بنابراین نقد منصفانه نه تنها اثر را تضعیف نمیکند، بلکه به استحکام آن میافزاید.
این راوی دوران دفاع مقدس با تأکید بر اهمیت سرمایههای نمادین در تاریخنگاری گفت: شهدا سرمایههای اجتماعی و نمادین ما هستند و شهیدانی همچون باکری، همت و خرازی به دلیل ویژگیهای اخلاقی و فرماندهی خاص خود، مشروعیتبخش و ماندگارترند؛ کتاب حاضر توانسته است انسجام طولی زندگی شهید باکری از آغاز تا پایان را به خوبی ترسیم کند و نشان دهد که او چگونه خود را فدای رنج دیگران میکرد.
وی با بیان اینکه «بیا تماشا کن» به عنوان کتابی که روایتی صحیح، مستند و بدون شعارزدگی از شهید مهدی باکری ارائه داده گامی مهم در جهت فهم اکنون و آینده از طریق بازخوانی دقیق گذشته است، یادآور شد: «بیا تماشا کن» نه تنها برای امروز، بلکه به عنوان یک منبع دست اول برای صد سال آینده و برای کسانی که میخواهند تاریخ نظامی و انسانی ایران را مطالعه کنند، قابل ارجاع و استناد خواهد بود.

فرهاد درویشی راوی پیشکسوت دوران دفاع مقدس و پدر نویسنده کتاب «بیا تماشا کن» این در آیین رونمایی از این کتاب با اشاره به اهمیت حفظ سرمایههای نمادین و اجتماعی کشور گفت: اگر هدف ما اطلاعرسانی، آگاهیبخشی، الگوبرداری و یا بیان حقیقت تاریخ در خصوص فرماندهان شهید باشد، واقعیت این است که میتوانیم از الگوها و قالبهای متنوعی استفاده کنیم و کتاب حاضر تنها یکی از این قالبهاست که در گونه «بیوگرافی پژوهشمحور» جای میگیرد.
وی با بیان اینکه باید از ظرفیتهای نوین و متنوع برای روایت تاریخ بهره برد، افزود: در کنار بیوگرافی، قالبهایی نظیر اتوبیوگرافی که در ایران کمتر رایج است، تاریخ شفاهی، مستند تاریخی، تکنگاری، یادداشتهای روزانه، رمان تاریخی و دانشنامهها وجود دارند؛ اما امروز بازنماییهای دیجیتال نوین مانند پادکستها که چکیده مطالعات عمیق را در زمانی کوتاه به مخاطب ارائه میدهند، کارکردی بسیار مؤثر و راهگشا پیدا کردهاند.
راوی و پژوهشگر پیشکسوت دفاع مقدس بیان اینکه استفاده پژوهشمحور از زندگینامه رزمندگان دفاع مقدس یک روش مطلوب برای معرفی قهرمانان و فرماندهان شهید آن دوران است اما در این مسیر نباید از سایر روشها هم غافل بود، اظهار داشت: در پرداختن به شخصیتها با دو خطر عمده مواجهیم؛ نخست خطر اسطورهسازی است که در آن شخصیت را آنچنان مقدس میکنیم که به بتی غیرقابلفهم و دستنیافتنی تبدیل میشود. خطر دوم، کاریکاتوریزه کردن و قهرمانسازیهای صرفاً تبلیغاتی و رسانهای است که این نیز آسیبی جدی محسوب میشود.
وی با تأکید بر اینکه هدف باید معرفی یک انسان دستیافتنی برای همزادپنداری مخاطب باشد، یادآور شد: برای رسیدن به حقیقت تاریخ و دوری از این آفات، باید ترکیبی هوشمندانه از قالبهای مختلف به کار گرفته شود؛ اما در میان تمام این ۸ تا ۱۰ قالب موجود، اعتقاد راسخ دارم که بیوگرافیهای مبتنی بر شواهد و دادهها، هسته سخت، ستون فقرات و عمود خیمه سایر روایتها هستند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
درویشی با اشاره به نقدی که بر کتاب «بیا تماشا کن» وارد است، گفت: یکی از الزامات بیوگرافی پژوهشمحور، دوری محقق از حب و بغض است. اگرچه عشق و علاقه نویسنده به شهید باکری انگیزهای قوی برای این کار ۱۰ ساله بود، اما شاید همین عشق شدید مانع از دیدن برخی ضعفها شده باشد.
وی با بیان اینکه قهرمان واقعی باید با تمام ابعاد انسانیاش ترسیم شود، افزود: وقتی میگوییم باید انسانی دستیافتنی را معرفی کنیم، یعنی باید نشان دهیم که او در کنار فداکاری و ازخودگذشتگی، لحظاتی دچار ترس، تردید و حتی خطا نیز بوده است و این ویژگیها باید در کنار هم دیده شوند تا تصویر واقعی شکل بگیرد.
این پژوهشگر دفاع مقدس با طرح یک پرسش مهم در خصوص ساختار نشر کشور یادآور شد: باید بررسی کنیم که در شرایط فعلی جامعه، امکان انتشار چنین کارهای پژوهشی سنگینی برای محققان مستقل چقدر فراهم است؟ اگر حمایتهای مرکز اسناد نبود، شاید انتشار این اثر دشوار مینمود و لذا تقویت زیرساختها برای حمایت از بیوگرافیهای پژوهشمحور، گامی ضروری در راستای ثبت تاریخ انقلاب و جنگ است.

محمد صادق درویشی، نویسنده کتاب «بیا تماشا کن»، نیز در این مراسم با اشاره به تاریخچه شکلگیری این اثر اظهار داشت: پروژه نگارش این کتاب حدود ۱۰ سال پیش در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس کلید خورد و پیشنهاد آن توسط مرحوم دکتر حسین اردستانی به بنده داده شد که به نوبه خود در این مرکز که پر است از راویان و متخصصین کار کشته که به راحتی به یک نیروی نسل جدید دهه شصتی نمیتوانند اطمینان کنند خط شکنی بود؛ جا دارد یاد و خاطره ایشان را گرامی بدارم و به روحشان درود بفرستم.
وی با بیان اینکه شهید باکری در نگاه همه کسانی که او را دیدهاند شخصیتی بینظیر یا دستکم کمنظیر در تاریخ معاصر است، افزود: مهدی باکری صرفاً یک فرمانده نظامی نبود، بلکه او نماینده و طلایهدار ارزشها و فضیلتهای تاریخی ملت ایران است و درک من این بود که کتابی که درباره او نوشته میشود باید آیینه تمامنمای همین فضیلتها باشد.
نویسنده کتاب «بیا تماشا کن» با بیان رویکرد خود در انتخاب فرم و نام کتاب تصریح کرد: تلاش کردم از پیچیدگیهای ادبی، بازیهای زبانی و تعلیقهای زمانی و مکانی فاصله بگیرم؛ چرا که معتقدم سادهترین و مستقیمترین راه، بهترین راه برای روایت شهید باکری است؛ او شخصیتی ساده، صمیمی، بیآلایش و صادق داشت و نام «بیا تماشا کن» نیز دعوت مخاطب به تماشای همین روایت بدون روتوش و صادقانه است.
وی با یادآوری جملهای منسوب به شهید خرازی، خاطرنشان کرد: آن جمله معروف که «شهدا را درشت ننویسید، درست بنویسید» شاید کلیشهای شده باشد، اما بسیار راهگشا است. بسیاری از ما در تاریخنگاری دچار آفت «درشتنویسی» شدهایم، اما در این اثر ۱۰ ساله، تمام تلاش من و همکارانم حرکت به سمت «درستنویسی» و ارائه روایتی صحیح و مبتنی بر واقعیت بود.
درویشی با اشاره به سختیهای پژوهش و استخراج محتوا از میان انبوه اسناد، گفت: این کتاب حاصل بررسی هزاران سند، مصاحبه و شنیدن نوارهای صوتی مکالمات بیسیم و جلسات دوران جنگ در بازه زمانی ۱۰ ساله است؛ دشواری کار آنجا بود که نویسنده باید قلم و تخیل خود را کنترل میکرد و اجازه میداد تا خودِ اسناد و واقعیتهای تاریخی سخن بگویند.
وی با بیان اینکه پر کردن شکاف میان اسناد نظامی و ادبیات داستانی خود یک مسأله است، افزود: ما تلاش کردیم اثری خلق کنیم که هم برای مخاطب تخصصی و نظامی به عنوان یک سند قابل اتکا و الگوگیری باشد و هم برای مخاطب عمومی و نسل جوان، جذاب و خواندنی جلوه کند تا نسل جدید بداند که این فرماندهان اسطورههایی دستنیافتنی نبودند، بلکه انسانهایی واقعی بودند.
نویسنده کتاب «بیا تماشا کن» ضمن قدردانی از حمایتهای سردار شریف، سردار نائینی و همکاران گروه مطالعات اجتماعی مرکز اسناد، تأکید کرد: اینکه عده ای در کشاکش نبرد سلاح نظامی را کنار گذاشتند و با قلم و ضبط به دست، تاریخ را ثبت کردند ارزشی متعالی است و امیدوارم این کتاب که با بهره از این گنجینه مستند نوشته شده است بتواند تصویر واقعی و بدون روتوش شهید باکری را به نسل جدید منتقل کرده و حق مطلب را در خصوص این شهید والامقام ادا کند.