رحیم قمیشی در نشست «تداوم آزادگی» گفت: به نظر من تداوم آزادگی به معنای نگه داشتن قدرت انتخاب برای افراد است. آزادگی که ما تجربه کردیم یعنی ناامید نشدن و ساختن فضایی برای نسل آینده مظلوم که امروز در میان چرخ دنده های ما دارد له می شود. دیدن اهداف بزرگ و کنار گذاشتن اختلافات معنای آزادگی است. آزادگی یعنی پذیرش اشتباه و جسارت راه های جدید؛ اگر کسی را دیدید که می گوید اشتباه نکرده ام، فرسنگ ها با آزادگی فاصله دارد.

به مناسبت سالگرد بازگشت آزادگان به میهن اسلامی نشستی به صورت حضوری و مجازی با عنوان «تداوم آزادگی» توسط انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جماران، رحیم قمیشی در این نشست با تأکید بر اینکه صداقت و راستی می تواند حتی دشمن را از پا در آورد، گفت: آدمی که در تنگنای سلول قرار می گیرد تازه متوجه می شود چه امکاناتی برای بهره برداری من از زندگی وجود داشته که از آنها استفاده نکرده ام. آیا می شود آدم «دو زندگی» هم داشته باشد؟ گاهی خدا این فرصت ها را برای آدم ها فراهم می کند که دو زندگی داشته باشند و این برای من فراهم شد. بچه های آزاده واقعا مردند و دوباره زنده شدند.

این آزاده دفاع مقدس با تأکید بر اینکه آزادگان سرمایه های معنوی این کشور هستند، چرا می گویم یک زندگی کامل را در عراق تجربه کردیم؟ به خاطر اینکه تمام مؤلفه های یک دنیای جدید را تجربه کردیم. با یک دشمنی مواجه شدیم که اسلحه و قدرت داشت و انسان مطیع می خواست که هر طور حاکم می خواست فکر کند و اصلا امکان سؤال و مخالفت نداشته باشد. آیا واقعا می شود با اندیشه بر اسلحه پیروز شد؟ و ما این تجربه مهم را در دوران اسارت گذراندیم. در واقع اگر بنیان ما محکم بود و اصالت خودمان را حفظ کردیم می توانیم همه اجزای دیگر آن جهان را تحت تأثیر خودمان قرار بدهیم. این تجربه خیلی مهمی بود که ما در دوران اسارت کسب کردیم.

وی افزود: متأسفانه خاطرات جنگ را طوری برای نسل جوان تعریف می کنند که زده می شوند. جنگ یک چیز نفرت انگیز است و ما می خواهیم به جوان از جنگ بگوییم. ما نتوانسته ایم نسل جدید را با واقعیت های جنگ مواجه کنیم؛ اقیانوسی از معارف زندگی در اسارت بود. در جنگ مؤلفه اصلی «انسان» بود و در صورتی که ما می شماریم 200 تانک و 300 خودرو گرفتیم و معمولا در جنگ اصلا دیده نمی شود که چند نفر از عراقی ها کشته شدند یا چند نفر از ما شهید شدند.

قمیشی اظهار داشت: دو، سه سال از اسارت گذشته بود و تعدادی از بچه های اردوگاه علاقه مند بودند از مواهب ارتباط با عراقی ها بهره مند شوند و بعضا صدماتی به بچه ها زده بودند و بچه ها درست یا غلط تصمیم گرفتند گوشمالی بدهند و خیلی دقیق برنامه ریزی کرده بودند و یک روز ساعت 10 صبح دیدم اردوگاه حالت نظامی به خود گرفت. عراقی ها وارد عمل شدند و آنجا یک شهید دادیم که اتفاقا متأهل هم بود. اردوگاه 18 بعقوبه مجموعه ای بودیم که تقریبا 1200 نفر نگهداری می شدند.

وی افزود: این اتفاق که افتاد عراقی ها قسمت ما را کاملا بستند و برای سه روز در آسایشگاه را بسته بود و در 60 متر 100 نفر زندگی می کردیم و آب و غذا هم قطع شد. روز دوم یا سوم ضعف ها شروع شد و عراقی ها را صدا می کردیم که این دارد می میرد و ذخیره آب و غذای ما هم تمام شد. کل آسایشگاه با لیوان به پنجره می زدند و صدای مهیبی در اردوگاه پیچید؛ طوری که خود عراقی ها هم وحشت کردند. مقداری آب برای ما آوردند و کسی که حالش خراب بود را به بیرون بردند. عراقی ها بیش از حد دستپاچه آمدند که چه طور می توانند ما را مهار کنند و هیأتی از بغداد به آنجا آمدند و تعدادی از افسران اردوگاه کنار را پیش ما آوردند و گفتند احساس کردیم دارند شما را تیرباران می کنند و ما 4 هزار نفری شورش را شروع کردیم و افسران عراق پیش ما آمدند و گفتند چنین چیزی نیست.

این آزاده دفاع مقدس تأکید کرد: عراقی ها چنان در مقابل این همدلی و همبستگی ما تحقیر شدند و طوری کنار افسران ما راه می رفتند که انگار اینها آنها را به اسارت گرفته اند. در عراق که ترس بر آن حاکم بود، با یک همبستگی کوچک، بدون هیچ اسلحه توانستیم آنها را از پا در آوریم. همدلی و همبستگی بزرگترین اسلحه ای است که همیشه در اختیار همه انسان ها هست و چون انسان ها نمی بینند کوتاه بین می شوند و فکر می کنند ابزار می تواند تأثیرگذار باشد.

وی یادآور شد: ما در ایران یک روز زن داریم و هر سال می گویند روز زن برای تکریم زن است و اینکه زن ها موقعیتشان را در اجتماع تثبیت کنند و بگویند ما چه قدرتی داریم و اگر از توانایی و هنر ما استفاده نشود این جامعه نیمی از قدرت خودش را از دست می دهد. آیا این زن حق دارد وارد ورزشگاه شود یا نمی تواند؟ آیا این زن می تواند دوچرخه سواری کند یا خیر؟ این اتفاق برای همه روزهای ما افتاده است. 32 سال است که آزادگان برگشته اند. چند سمینار گذاشته اند که آزادگان الآن چه وضعیتی دارند؟ در عراق بر آنها چه گذشت؟ 32 سال است که من منتظرم تلویزیون بگوید حداقل این تعداد آزاده را پیش فلان مسئول برده اند و آنها را مورد تفقد قرار داد.

قمیشی گفت: یادگاران جنگ مولد توانایی های این کشور هستند و می توانند مولد حرکت هایی در کشور باشند. آیا هرکسی در عراق اسیر بود الزاما آزاده است؟! این بازی کردن با معانی است. ما یک بار باید بگوییم «آزده» چیست؟ چه بسا کسانی که نه قبل از انقلاب زندان بوده اند و نه در جنگ اسیر بوده اند و اسوه های آزادگی هستند. خود من هنوز اسیر هستم. ما آزاده ها آزادگی خود را مدیون مردم هستیم که با همدلی توانستند کاری کنند که ما با عزت برگردیم؛ این سرمایه بزرگی است که کشور ما دارد.

وی تأکید کرد: ما آزادگانی را دوست داریم که در جامعه ایثار خودشان را بپراکنند و اتحادی که منجر به پیروزی آنها شد را به مردم یاد بدهند و ما این توان را داریم. آزادگی یعنی فریاد بزنیم که عدالت کجاست؟ آزادگی یعنی بگوییم کدام چهارچوب های انقلاب اجرا شده است؟ آیا توانستیم دنیای مردم را بسازیم؟ آیا توانستیم مردم را همدل کنیم یا مدام بین آنها خط کشی کردیم؟ چه زمانی می خواهیم به عهدی که با خودمان بسته ایم که می خواهیم مدافع حق باشیم برسیم؟ چه کسی باید اختلاس ها را فریاد کند؟ اگر ما آن را فریاد نکنیم چه کسی باید فریاد کند؟

این آزاده دفاع مقدس ادامه داد: واقعا در نظام اسلامی خجالت آور نیست زندان سیاسی زن داشته باشیم؟! عراق اسرای زن را بعد از یک مدت کوتاه آزاد کرد. الآن خانم رشنو و آقای تاجزاده کجا هستند که به دلیل صحبت کردن زندانی شده اند؟ یک نفر باید اینها را بگوید. خیلی از دوستان آزاده را که الآن می بینم حسرت روزهای ارودگاه را می خورم. ما برگشتیم به ایران که با مردم اهداف را دنبال کنیم. چه قدر کتک خوردیم که یک فحش به امام خمینی(س) بدهیم؟ برگشتیم به ایران و گویی متأسفانه  به کشور دومی وارد شدیم.

وی در پاسخ به سؤال محمود صادقی در خصوص نقش مرحوم ابوترابی در میان آزادگان، گفت: ما 40 هزار اسیر تقریبا در عراق داشتیم و حدود 17 هزار نفر اسرایی بودند که صلیب سرخ آنها را دیده بود و نیمی از اسرای ما در موقع تبادل مفقود بودند. آقای ابوترابی در میان بچه هایی که صلیب سرخ آنها را دیده بود خیلی فعال بودند. در خود عراق هم گروه بندی ها بود و ما ناگزیریم از اینکه گروه بندی ها را به رسمیت بشناسیم؛ اختلاف نظر جزئی از زندگی است، اما هرچه بزرگتر شود متوجه می شود اختلافات چه قدر ریز هستند. در همان اسارت هم تندرو اصولگرا و تندرو اصلاح طلب داشتیم. 15 سال طول کشید که بگوییم از این اصلاح طلب و اصولگرا دست برداریم و بگوییم همه ما حقوقی داریم.

قمیشی یادآور شد: ما می دانیم عده ای برای مواقع بی خطری درست شده اند که فقط بخورند و وقتی به خطر افتادیم عده دیگری باید جلو بیایند؛ این طبیعت روزگار است. آقای ابوترابی به ما یاد داد که با کنار گذاشتن اختلافات و محبت می توانیم کارها را بهتر جلو ببریم؛ سلاح های بزرگی درون ما هست که آنها را نمی بینیم و نگاه ما به خشم و طرد کردن است.

وی در پاسخ به سؤالی در خصوص مقایسه وضعیت اسرای عراقی در ایران با آزادگان ایرانی در عراق، گفت: اگر بهترین و غذا و بهترین مکان را هم در عراق به ما می دادند زندانی بودیم؛ نمی شود گفت اینجا برای اسرای عراقی هتل بوده است. به نظرم اسرای عراقی هم در ایران سختی می کشیدند. تازه آزاد شده بودم که از من سؤالی شد و هنوز بعد از 32 سال به آن فکر می کنم. گفت کسی که شما را می زد از ذات خودش بود یا دستور بوده است؟ هر دو بوده است. این تبلیغات را برداریم که زندانی است ولی به او خوش می گذرد؛ اگر خوش می گذرد بگذارید به خیابان بیاید و زجر ما را هم ببیند. اسارت را هم دست کم نگیریم.

وی ادامه داد: دو سال از تلویزیون می دیدیم که آقای ولایتی با هیأتی وارد مذاکرات شد و زوم می کردیم که کجای اولویت های آنها اسرا آمده است. ما حدود یک سال و نیم بعد از پذیرش قطعنامه هنوز اسیر بودیم و متأسفانه آزادی اسرا جزو 20 اولویت اول آن مذاکرات هم نبود. یکی از اشتباهات بزرگ ما این است که انسان ها را به عنوان مخلوق بزرگ خدا نگاه نمی کنیم و همه چیز را به یک هدف خنده دار خلاصه می کنیم.

قمیشی تأکید کرد: به نظر من تداوم آزادگی به معنای نگه داشتن قدرت انتخاب برای افراد است. آزادگی که ما تجربه کردیم یعنی ناامید نشدن و ساختن فضایی برای نسل آینده مظلوم که امروز در میان چرخ دنده های ما دارد له می شود. دیدن اهداف بزرگ و کنار گذاشتن اختلافات معنای آزادگی است. آزادگی یعنی پذیرش اشتباه و جسارت راه های جدید؛ اگر کسی را دیدید که می گوید اشتباه نکرده ام، فرسنگ ها با آزادگی فاصله دارد.

به گزارش خبرنگار جماران، فرهاد درویشی سه تلانی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام خمینی(س) قزوین، نیز در این نشست گفت: واقع مطلب این است که بخش قابل توجهی از اسرای ما مربوط به سه چهار ماه آخر جنگ می شود. ما گاهی وقت ها آسیبی که می بینیم به دلیل نوع تصمیم گیری و تأخیر در تصمیم گیری است. یعنی ما اگر قطعنامه را در تیر ماه سال 66 می پذیرفتیم، یعنی زمانی که قطعنامه 598 صادر شد، علاوه بر جنبه های دیگری مثل اینکه ما در موقعیت پیروز نسبی قرار داشتیم، یکی همین بحث اسرا بود. به نظر من نفس پذیرش قطعنامه کار شجاعانه ای بود که منافع ما را تأمین کرد، اما به هر حال در موضع ضعف قرار داشتیم.

وی افزود: به هر حال اگر ما جنگ را نقطه عطفی در تاریخ کشور ایران در نظر بگیریم، به نظر من این نقطه عطف از جنبه های مختلف حائز اهمیت است و می تواند برای ما درس آموزی داشته باشد. به هر حال جنگ ابعاد مختلف داشته و اقشار مختلف را درگیر خودش کرد که هر کدام می تواند موضوعی برای مطالعه، تأمل و درس آموزی باشد. متأسفانه الآن در جامعه ما آزاده خوب آزاده ای است که پیرو و مطیع باشد؛ کما اینکه استاد دانشگاه خوب استادی است که حرف شنوی داشته باشد.

غلامرضا ظریفیان، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نیز در این نشست گفت: در نگاه تخصصی رشته ما چیزی به عنوان «اگر» نداریم و امیرالمؤمنین(ع) تعبیری دارد که من علی(ع) هم خیلی تدبیر کردم ولی اتفاقات دیگری افتاد. اگر آزادگی را این گونه تعریف کنیم که یک زبان مشترک بین همه انسان ها است، طبیعتا آزادگی امروز تلاش برای تحقق عدالت در جامعه است و می دانیم جامعه با چه نابرابری هایی زندگی می کند. اگر این عدالت تحقق پیدا نکند دین هم آسیب می بیند. بنابر این امروز اگر بخواهیم آزادگی را استمرار ببخشیم باید به سمت تحقق عدالت برویم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.