جی پلاس؛

حاج آقا مصطفی چگونه علاقه خود به ائمه اطهار(ع) را بروز می داد؟

حاج آقا مصطفی خمینی علاقه شدیدی به ساحت مقدس ائمه اطهار علیهم السلام داشت و تبعیدش به عراق بهترین فرصت برای این ابراز ارادت بود.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: حاج آقا مصطفی علاقه شدیدی به اهل بیت علیهم السلام داشت و تبعید فرصتی بود برای ابراز ارادت به ساحت مقدس آنان. در کتاب یادها و یادمان ها اینگونه آمده است:

 

‌‌ویژگی دیگر حاج آقا مصطفی(ره)، علاقه مندی شدید او به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهِم السّلام) بود. ایشان از وقتی وارد نجف شد؛ یعنی سال 1344 هـ.ش تا سال 1356 هـ.ش که به شهادت رسیدند، 13 - 12 سال، هر سال 6 - 5 بار در مناسبت های زیارتی حضرت سیّد الشّهداء(علیه السلام) مثل زیارت عرفه، اربعین، رجب و شعبان، عاشقانه در آن گرمای طاقت فرسای عراق در تابستان یا در سرمای سوزان کویری ‌نجف در زمستان، با پای پیاده به کربلا می رفت و با توجه به این که ایشان سمین بود، بارها مشاهده می شد، که پاهای ایشان تاول زده و از آنها خون جاری می شد، ولی باز آن را می بست و به راه خود ادامه می داد، این نشان دهنده میزان عشق و علاقه آن شهید بزرگوار به حضرت اباعبدالله الحسین (علیه  السّلام) و اهل بیت عصمت و طهارت  (علیهِم السّلام) بود.‌

 

در ماه مبارک رمضان (چند سالی که من در نجف بودم) ایشان نیمه های شب به حرم علی بن ابی طالب (علیهِ السّلام) می آمدند و زیارت جامعه کبیره، زیارت های مخصوص و هزار بار سوره مبارکه قدر را می خواندند و تا سحر به تهجد و مناجات مشغول بودند. همه ساله در دهۀ سوم ماه مبارک رمضان در مسجد کوفه معتکف می شدند و به عبادت و خواندن اذکار خاص می پرداختند. ‌

‌‌

مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) این حالات و روحیات ملکوتی و الهی را از پدر بزرگوارش آموخته بود چه این که همسر مکرمۀ حضرت امام(س) نقل می کردند: «وقتی با امام(س) ازدواج کردم، از همان ماه های اول ساعت را به من می دادند تا کوک کنم. ماه های اول نیم ساعت یا سه ربع مانده به اذان صبح، برای نماز شب بلند می شدند و به تدریج این مدّت افزایش یافت تا این که ایشان یک ساعت و نیم  و حتی دو ساعت به اذان برای نماز بر می خاستند، و از آن شبی که ساعت را به من دادند که کوک کنم تا پایان عمر، یک شب هم این برنامه عبادی تعطیل نشد.»

 

امام در عبادت و تهجد سر از پای نمی شناخت. همسر حضرت امام(س) می فرمودند: «بعضی از اوقات می دیدم که آقا تا ساعت 12 - 11 مطالعه می کردند  یا جلسه و ‌‎‌گفتگوی ایشان تا ساعت یک ادامه پیدا می کرد و مخصوصاً در مواقع مبارزه می نشستند و اعلامیه می نوشتند و بعد که می خواستند بخوابند. به من می فرمودند که ساعت را کوک کردید؟» می گفتم: «آقا شما تا این وقت شب بیدارید! حالا چطور می توانید بیدار شوید؟!» می فرمودند:«من احساس می کنم که خواب زیاد برای من مناسب نیست و از خواب خسته می شوم.»‌

 

 

‌‌این حالت امام(س) نشانگر تسلط روحی ایشان بر جسم بود. بعضی از افراد اسیر و زندانی جسم هستند، ولی بعضی دیگر بدن شان در اختیار روح است و جسم آنان در خدمت معنویات، روح و جان آسمانی آنها است و حضرت امام(س) بدن و جسم خود را در استخدام خویش گرفته و بردۀ خود کرده بود، نه اینکه اسیر مادیات و بدن خود شود. ‌

‌‌

حاج آقا مصطفی(ره) هم این حالات را در اثر تعلیم و تربیت در دامان آن حضرت کسب کرده بود و بدنش در استخدام روحش بود، مادیات او در استخدام معنویات وی بود، فانی فی الله و محو خدا شده بود و در نیمه های شب که برمی خاست و به عبادت می پرداخت، محو و فانی فی ذات الله و در مسیر کربلا محو اولیای خدا، ائمه اطهار (علیهم السّلام) و مخصوصاً حضرت امام حسین (علیه السّلام) بود، هنگامی که موسم زیارتی کربلا نزدیک می شد سر از پای نمی شناخت و به آقای حلیمی می فرمود: «کاروان چطور شد و چه وقت راه می افتی؟» و همواره در این امر پیشگام بود.‌

‌‎

برشی از کتاب یادها و یادمان ها از شهید آیت الله‌ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)، ص ۱۵۰-۱۵۱

 

دیدگاه تان را بنویسید