حمزه صفوی با بیان اینکه ما نباید هیچ محدودیتی برای مذاکره بر سر گروههای مقاومت داشته باشیم، گفت: زیرا ایده مقاومت از بین رفتنی نیست. حتی اگر ما کمکی به این گروهها نکنیم نیز اینها توان ادامه حیات خود را دارند. حسین محمدیسیرت نیز گفت: ما هزینههای زیادی برای محور مقاومت کردیم، اما اصلا قابل مقایسه با دیگر کشورها نیست.
عصر شنبه ششم دیماه، میزگردی با عنوان «آیا طرح سردار سلیمانی برای معماری امنیت ملی ایران همچنان کارآمد است؟» در کانون اندیشه جوان و با حضور حمزه صفوی، استادیار مطالعات منطقهای دانشگاه تهران و حسین محمدیسیرت، استادیار مسائل ایران دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، حمزه صفوی در این نشست با بیان اینکه الگوی شهید سلیمانی با اعمال اصلاحات مهمی، همچنان میتواند کارآمد باشد، اظهار کرد: الگوگیری از ایشان به دو قسمت تقسیم میشود؛ یکی شخصیت شخصی و دیگری سمتی که به عنوان فرمانده سپاه قدس عهدهدار بوده است. نقش حاج قاسم در رشد کشور قابل انکار نیست. با نگاه به تاریخ نیز میبینیم در زمانهایی که ایران در اوج شکوفایی قرار داشته، در اتصال با مدیترانه بوده و هر گاه این اتصال قطع شده، ایران ضعیف شده است. بنابراین، شهید سلیمانی نقشی مهم در حفظ قدرت ایران در تاریخ معاصر داشته است.
وی با تأکید بر لزوم توجه به مولفه قدرت نظامی برای حضور در خاورمیانه، بیان کرد: حداقل سه وزیر خارجه ایران شامل آقایان ولایتی، ظریف و خرازی و همچنین لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، اعلام کردهاند در برخی برههها عربستان به صراحت خطاب به ایران اعلام کرده که خاورمیانه منطقه ماست و شما ایرانیان اینجا چه میکنید. زمانی دکترین دو ستونه آمریکا در منطقه حاکم بود، اما با پیروزی انقلاب اسلامی، ستون ایران به زعم ترکها و اعراب از بین رفت و لذا عربستان خاورمیانه را متعلق به خود میدانست.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه رفع این ذهنیت چیزی نیست که صرفا به صورت دیپلماتیک قابل انجام باشد، عنوان کرد: برای اینکه بتوانیم در معادلات منطقهای جایگاهی داشته باشیم و آن اتصال شرق به غرب حفظ شود، نیازمند نقشآفرینی هستیم که یک بال آن، دیپلماسی است و دیپلماسی نیز بدون پشتوانه قدرت معنایی ندارد. از حمله دوم آمریکا به عراق تا سال ۲۰۱۶، در مجموع هم عملکرد شخص سردار سلیمانی و هم عملکرد نهاد سپاه قدس، در راستای ظرفیتسازی قدرت برای توانمندسازی ایران بوده و دستاوردهایی داشته است.
صفوی با بیان اینکه اما الگوی شهید سلیمانی نیاز به اصلاحاتی نیز دارد، گفت: قبل از تشکیل نیروی قدس، معاونتی در وزارت خارجه برای حمایت از جنبشهای آزادیبخش وجود داشت، اما باعث سردی روابط ما با دیگر کشورهای منطقه شده بود، زیرا فکر میکردند ایران از این طریق در حال حمایت از مخالفین منطقهای آنهاست. لذا آن معاونت تعطیل و به سپاه منتقل شد. اما همچنان این دوگانه حمایت از جنبشهای آزادیبخش و روابط رسمی با کشورها باقی مانده است و همین باعث شد روابط دیپلماتیک ما با برخی کشورها با چالش مواجه شود.
وی با بیان اینکه همچنین شهید سلیمانی بهرغم دارا بودن شخصیتی کاریزماتیک، خوشبرخورد و با قدرت بالای تصمیمگیری، بسیار فردمحور بود، افزود: من در تجربه صحبت با ایشان، این را دریافت کردم که خیلی محکم به عقاید خود تعصب میورزید و پذیرش ایده نسلهای بعدی برایش سخت بود. یک سال قبل از جنبش ضدایرانی «تشرین» در عراق، من به عنوان یک ایرانی در کنفرانسی در دانشگاه بغداد شرکت کردم و آنچنان فضای نفرتی را علیه ایرانیان دیدم که در هیچ جا ندیده بودم و فهمیدم اوضاع افکار عمومی عراق به نفع ما نیست. اما وقتی این را به حاج قاسم گفتم، ایشان نمیپذیرفت. پس از جنبش تشرین ایشان من را دید و گفت حرف تو درست بود.
استاد مطالعات منطقهای دانشگاه تهران با تأکید بر لزوم پرهیز از قرارگیری در چالش معمای امنیتی، اضافه کرد: ممکن است اقدامات ما برای تأمین امنیت خودمان، از سمت طرف مقابل طوری تعبیر شود که خودش تبدیل به چالش امنیتی دیگری گردد. بنابراین، حرکت برای تقویت امنیت باید به گونهای باشد که دیگران احساس ناامنی نکنند. به نظر میرسد برخی از حرکات، ما را در چالش معمای امنیتی قرار داد.
صفوی ادامه داد: شیعیان حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد کل جهان اسلام را شامل میشوند و معلوم نیست از این میزان، چه تعداد معتقد به جمهوری اسلامی باشند. اگر در حرکات ما شاخصهای شیعی خیلی پررنگ شود، تابلوی جمهوری اسلامی میشود کشوری که به دنبال شیعهگرایی است. این موضوع توسط پادشاه اردن به عنوان هلال شیعی برجسته شد و برخی از مسئولان ما نیز ناآگاهانه به این تعبیر دامن زدند. برخی از اقدامات ما بر این انگاره صحه گذاشت.
همچنین حسین محمدیسیرت، استادیار مسائل ایران دانشگاه امام صادق(ع) نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه شهید سلیمانی یک موضوع جدی در علوم انسانی است، اظهار کرد: شهید سلیمانی تکامل هویت ایرانی محسوب میشود، زیرا دارای تمام لایههای هویتی ما اعم از تاریخی، ایرانی و فرهنگی بود. به علاوه حاج قاسم واحدهای جدید تولید قدرت را در دانش روابط بینالملل ایجاد کرد. این با نیروهای نیابتی که یکی از واحدهای متعارف تولید قدرت است، تفاوت دارد. پس میتوانیم به این شهید به عنوان یکی از مباحث علوم انسانی نگاه کنیم.
وی در پاسخ به موضوعات مطرحشده توسط حمزه صفوی، بیان کرد: من قبول دارم در تعدادی از موارد، مداخلات ما بدون توجه به برخی ملاحظات بوده است، اما اساسا بدون مداخله، امکان تولید قدرت نداریم. ما باید در مواردی مداخله کنیم، اما ادبیات و مهارت مداخله مهم است. مثلا امروز جمهوری اسلامی بازیگر اول یا دوم در لبنان محسوب میشود، اما ادبیات سیاسی ما در قبال تحولات این کشور یا بسیار هیجانی است یا بسیار محافظهکارانه. چرا وزارت خارجه این قدر ادبیات محافظهکارانه دارد و مدام اعلام میکند قصد مداخله در امور داخلی لبنان را نداریم؟ لبنان سرمایه جمهوری اسلامی، شیعه و جریان مقاومت است.
این استاد دانشگاه با اشاره به انتقاد صفوی مبنی بر عدم توجه شهید سلیمانی به تربیت جانشینانی برای خود، عنوان کرد: این تنها مسأله نیروی قدس نیست، بلکه در تمام حوزهها جانشینپروری ما بسیار ضعیف است که البته به دلیل مسائل امنیتی، در سپاه این مسئله پررنگتر است.
محمدیسیرت اضافه کرد: در مورد شیعهگرایی نیز باید توجه داشت که این شهید سلیمانی بود که زمینهساز همکاری حماس سنیمذهب با جمهوری اسلامی را فراهم کرد. طبیعتا جریان شیعه با ما بهتر کار میکند، اما حماس یک استثناء در تاریخ تشیع است و تاکنون چنین قرائت معقولی از وحدت نداشتیم. شهید سلیمانی فقط با شیعیان کار نمیکرد و هسته اصلی مقاومت، در فلسطین به عنوان جغرافیای اهل سنت قرار دارد. خصوصا در این اواخر، تلاش شهید سلیمانی در جهت گسترش همکاری با اهل سنت و پرهیز از جریانات صرفا شیعی بود.
وی با تأکید بر اینکه حاج قاسم آرزواندیش نبود و شخصیتی به شدت واقعگرا داشت، بیان کرد: ما اکنون در سیاست خارجی بین دو توهم آرمانگرایی شبهانقلابی و آرمانگرایی شبهلیبرال سرگردان هستیم. شهید سلیمانی معتقد بود در مواقعی که دارای قدرت هستیم و منفعت مشترک با ایالات متحده داریم میتوان با آمریکاییها همکاری تاکتیکی داشت؛ البته این همکاری صرفا در مورد امور ثالث قابل تحقق است نه در مواقعی که خودمان موضوع هستیم. با این وجود میبینیم برخی در فارنافرز مطلب مینویسند و همچنان در نگاه رومانتیک دهه ۱۹۸۰ به سر میبرند. من نگاه شهید سلیمانی را یک نگاه آرمانگرای واقعبین و کارآمد در سیاست خارجی میدانم.
صفوی نیز در ادامه این نشست با اشاره به حجم بالای مداخلات دیگر بازیگران منطقه در امور سایر کشورهای خاورمیانه، گفت: اساسا ما در منطقهای زندگی میکنیم که مداخله شرط بقاست. بنابراین، نفس فعالیت در بیرون، ضروری است. اما چگونگی آن نیز اهمیت دارد. ما رقم قابل توجهی در سوریه هزینه کردیم و این هزینه تا حدی بالاست که میتواند چند کشور را از ورشکستگی نجات دهد، اما یکهزارم این هزینه به کشور بازنگشت و شکست خوردیم. یکی از دلایل آن، مدل مداخله ما در سوریه بود که خصوصا در حوزه اقتصادی ورود مناسبی نداشتیم.
وی ادامه داد: خیلی اوقات ما به چشم مرامی به مسائل نگاه میکنیم. در جریان اشغال اربیل توسط داعش، حاج قاسم تمامقد از کردها دفاع کرد. اما در سیاست چیزی به نام برادری وجود ندارد. نهایتا شهید سلیمانی در جریان همهپرسی کردستان بسیار ناراحت شد، زیرا این کار بر خلاف نظرش انجام شده بود.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به چالشها در روابط ایران و آمریکا، اظهار کرد: ما با آمریکا مذاکره کردیم، اما پیششرط همکاری یا منافع ملموسی را مشخص نکردیم که بگوییم در قبال هر چیزی، چه میخواهیم بگیریم. زیرا تعامل با آمریکا را فینفسه منفی تعریف کردهایم. یکی از اندیشمندان پاکستانی تعریف میکرد ۶۱ امتیاز از آمریکاییها گرفتند تا در اشغال نخست افغانستان، به ایالات متحده کمک کردند. ما نیز این زمینه به نوعی به آمریکا کمک کردیم، بدون اینکه هیچ مابهازایی از این کشور بگیریم.
صفوی با بیان اینکه من مدل شهید سلیمانی برای ایجاد قدرت را در بسیاری از زمینهها میپسندم افزود: اولین جایی که بحث دیپلماسی و میدان را شنیدم سال ۸۵ بود که با حاج قاسم مصاحبه کردم. در اندیشه ایشان اینگونه بود که دیپلماسی باید پیرو میدان باشد؛ در حالیکه در اندیشه وزارت خارجه عکس این است و همین باعث بروز دعواهایی شد.
وی اضافه کرد: دیپلماسی و میدان دو بال برای هدایت پرندهای هستند که هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد. این پرونده مغزی دارد که توازن فعالیت بین این دو بال را تعیین میکند. اما این دو همواره تلاش کردند بر دیگری تفوق داشته باشند. هر دو برای خود شأن سیاستگذاری قائلاند، در حالیکه باید مجری سیاستها باشند. قدرت چیزی نیست که همیشه بماند و باید قدرت میدانی مدام به قدرت دیپلماتیک و دستاورد تبدیل شود اما چنین چیزی بین نهاد میدان و دیپلماسی ما وجود ندارد.
استادیار مطالعات منطقهای دانشگاه تهران با بیان اینکه در مورد الگوی تأمین مالی نهضتها و گروههای نزدیک به ایران هیچگاه طرحی مدون برای تامین مالی محور مقاومت نداشتیم، گفت: غرب هم متوجه این موضوع شد و با گسترش تحریمها، خیال خود را بابت محور مقاومت راحت کرد، زیرا میدانست ایران دیگر نمیتواند حمایتهای مالی آن چنانی کند. این در حالی است که حرکات استراتژیک در جهان، نیازمند الگوهایی با چشماندازه حداقل ۵۰ ساله است و مسائل مرتبط با تامین مالی نیز در آنها دیده میشود.
صفوی با تاکید بر اینکه حتما سردار سلیمانی نقشی جدی در ایجاد قدرت برای ایران در منطقه داشته است، افزود: او در چند مورد به کنشگران منطقه ثابت کرد که آمریکا نمیتواند هر کاری میخواهد انجام دهد و این باعث ایجاد یک هویت منطقهای جدید شد که نشان داد خاورمیانه بدون آمریکا هم میتواند به امنیت برسد. این میراث سلیمانی همچنان قابل تأمل است. حتی من شنیدهام هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه گفته که شهید سلیمانی الگوی اوست.
محمدیسیرت نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه یکی از اصلیترین کارهای شهید سلیمانی این بود که مجمعالجزایر پراکنده قدرت در منطقه را شبکهسازی کرد، گفت: طوفانالاقصی که یک دوی امدادی در محور مقاومت بود از آثار حاج قاسم محسوب میشود، زیرا تمام بخشهای مقاومت در آن سهیم بودند.
وی با بیان اینکه امروز پدیده نظم نوین جهانی یک اتفاق واقعی است، عنوان کرد: برای اولین بار در ۱۰۰ سال اخیر، ما در نظم جهانی حضور داریم. اما اکنون به نسبت دو نظم قبلی (جنگ جهانی اول و دوم) یک بازیگر فعال و دارای آگاهی هستیم. همچنین دارای ابزارهایی هستیم و اگرچه سوریه سقوط کرده، اما هنوز یمن را داریم. در این بین برخی به مسئله امنیتیسازی ایران اشاره میکنند که مسأله مهمی هم هست و ما واقعا بخشی از پروژه امنیتی هستیم، زیرا وضعیت جهان امنیتی است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تاکید کرد: اکنون نظم نوین جهانی در حال شکلگیری است و سرعت تحولات، تعداد خردهبازیگران و... بسیار بالاست. اصلیترین پروژه امروز جمهوری اسلامی، باید تثبیت و ماندن باشد. مسئولان باید به جای پروژههای آرمانگرایانه، به این پروژه توجه کنند، زیرا کسانی که پس از این زلزله (نظم بزرگ جهانی) باقی بمانند، بازیگران اصلی خواهند بود. بازی با چین، روسیه، اعراب و... نیز بخشی از این پروژه است.
استادیار مسائل ایران دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به لزوم توجه به پیوستهای اقتصادی در سیاست خارجی، بیان کرد: چه در سوریه و چه در دیگر کشورها، ساختارهای ما در سیاست خارجی، جنبه بروکراتیک، سیاسی، امنیتی و فرهنگی دارد و فاقد هرگونه جنبه اقتصادی است. این از مشکل در ساختارهای ما ناشی میشود و نیازمند بازآرایی دیپلماسی اقتصادی هستیم. ترکیه در ایران ۱۲ رایزن اقتصادی دارد، اما ما هیچ گونه توجهی به ظرفیتهای اقتصادی ترکیه برای خودمان نداریم.
محمدیسیرت با اشاره به انتقادات صفوی به سردار سلیمانی نسبت به عدم تدوین برنامه برای تأمین مالی محور مقاومت، گفت: ما هزینههای زیادی برای محور مقاومت کردیم، اما اصلا قابل مقایسه با دیگر کشورها نیست. از طرف دیگر، ایده برادری و ایدئولوژی کار کرده است و حزبالله و انصارالله نمونهای است که این ادعا را ثابت میکند.
وی همچنین در پاسخ به سوالی، با بیان اینکه شورای عالی امنیت ملی نقش هماهنگکنندگی ایفا نمیکند و درگیر بازیهای خرد است، افزود: یکی از بحرانهای مهم ما، تکثر دستگاههاست و حتی در تضاد باهم کار میکنند. امروز آقای لاریجانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی است، باید این تکثر را به هم بزند.
صفوی نیز در خصوص پروژه امنیتیسازی ایران، اظهار کرد: گاهی ما باید کاری را انجام دهیم و آن را اعلام نکنیم. متأسفانه خیلی حرف زدیم و کمتر عمل کردیم. وقتی ما برنامهای برای حمله به کشورهای حاشیه خلیج فارس نداریم، چرا این قدر آنها را تحریک میکنیم و با کلام خودمان، هزینه بیخود ایجاد میکنیم؟
وی همچنین ضمن موافقت با صحبت محمدیسیرت مبنی بر لزوم کاهش نهادهای موازی، عنوان کرد: حتی شاید با توجه به تغییر الگوی جنگها، ارتش و سپاه نیز در هم ادغام شوند. در نهادهای اطلاعاتی نیز باید تغییراتی رخ دهد، زیرا تکثر این نهادها نیز نتوانست از فجایع جنگ ۱۲ روزه جلوگیری کند. باید دستگاههای اطلاعاتی متمرکز شوند و نهادی هم وجود داشته باشد که بر دستگاه اطلاعاتی نظارت بدون محدودیت داشته باشد و عملکرد آن را ارزیابی کند.
محمدیسیرت اما در این خصوص با بیان اینکه در حوزه امنیتی، تکثر امری متعارف است، اضافه کرد: در جنگ ۱۲ روزه ما غافل شدیم، اما این غافلگیری راهبردی نبود، زیرا منجر به نابودی ما نشد. ما پیشبینی حمله را داشتیم. در بین تمام نهادها، بسیج بالاترین کارآمدی را داشت. اقدامات و کشفیات بسیج بسیار قابل توجه و کمککننده بود.
صفوی نیز در پاسخ به سوالی، با بیان اینکه ما نباید هیچ محدودیتی برای مذاکره بر سر گروههای مقاومت داشته باشیم، گفت: زیرا ایده مقاومت از بین رفتنی نیست. حتی اگر ما کمکی به این گروهها نکنیم نیز اینها توان ادامه حیات خود را دارند. من به بیداری منطقهای و لزوم کاهش نقش آمریکا معتقد هستم، اما بازیگری سیاسی ما باید به گونهای دیگر باشد.
وی تأکید کرد: من معتقد به پارادایم شیفت در اموری مانند توجه به مردم هستم. اگر قاطبه مردم با ایده مقاومت همراهی نکنند، این ایده به جایی نخواهد رسید. ما بسیاری اوقات اساسا نخواستیم مردم را قانع کنیم.
استادیار مطالعات منطقهای دانشگاه تهران همچنین در پاسخ به سوالی در مورد چگونگی تقویت امنیت ملی در شرایط کنونی، اظهار کرد: مسأله امنیتی ملی بسیار با مسأله فساد در هم تنیده است. ما مدلی برای برخورد با فساد نمیشناسیم و سیستماتیک بودن فساد را به رسمیت نمیشناسیم. این یکی از مسائلی است که باید حل شود. همچنین باید بتوانیم متناسب با اقتضائات روز، استراتژیهای خود را بهروز کنیم. مردم و نخبگان ما باید بینالمللی شوند و تجار ما هم تجارت بینالمللی یاد بگیرند.