جنگ با یمن، سوریه و لبنان را فراموش کنید. اکنون آل سعود به نظر می رسد با خودش در جنگ است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، وب سایت آمریکایی بیزینس اینسایدر در گزارشی نوشت: یمن، سوریه و لبنان به عنوان چند کشور عربی که عربستان سعودی در آنها جنگ نیابتی با ایران به راه انداخته فراموش کنید. اکنون خانواده سلطنتی سعودی به نظر می رسد با خودش در جنگ است. صرف نظر از اینکه چه کسی برنده شود، این درگیری می تواند عربستان سعودی را که در حال حاضر تضعیف شده است، بی ثبات سازد.

فتنه افروزی در کاخ

آنچه در این کشور اتفاق می افتد، فتنه افروزی در کاخ پادشاهی است. «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان در ماه ژانویه 2015 پس از مرگ برادر ناتنی خود، «عبدالله»، قدرت را به دست گرفت. این یک جانشینی نسبتا ساده بود. اما اکنون مشخص است که در پشت صحنه از سوی ملک سلمان به منظور به قدرت رساندن فرزندش، «محمد بن سلمان» جنگ قدرتی صورت گرفته است. اما در 4 نوامبر، جنگ قدرت علنی شد. در آن روز سلمان و پسرش بیش از 12 شاهزاده و مقامات ارشد سابق از جمله «ولید بن طلال» یک میلیاردر مشهور جهان را بازداشت کردند. دلیل بازداشت آنها ساده بود: سلمان در تلاش برای از بین بردن موانعی است که می تواند مانع از موفقیت محمد بن سلمان در به دست گرفتن قدرت شود.

ملک سلمان اولین پادشاه در تاریخ مدرن پادشاهی است که این سنت خاص را تجربه کرده است. معمولا یک جانشین با هماهنگی بین پسران بنیانگذار پادشاهی انتخاب می شود. اما اکنون که نسل دوم تقریبا از بین رفته است، و اکنون که شاهزادگان نسل سوم بسیار زیاد شده اند، انتخاب اینکه چه کسی پادشاه بعدی خواهد شد، کار دشواری است.

او سنت های دیگر را نیز زیر پا گذاشته است. سلمان با اعطای اختیارات و قدرت زیاد به پسرش در امور امنیتی و اقتصادی او را تقویت کرده است. محمد بن سلمان وزیر دفاع، رئیس شورای راهبردی اقتصادی، مالک آرامکو و از بعد از چهارم نوامبر، رئیس نهاد مبارزه با فساد است. و سلمان با سلب قدرت از برادر ناتنی و برادرزاده اش، که هر دو آنها ولیعهد بودند، تمامی این مناصب را به پسرش واگذار کرد. او همچنین اعضای قدرتمند جامعه روحانیت و قبیله ای را کنار گذاشته است.

برخی از شایعات نشان می دهد که این پاک سازی در واکنش به توطئه ها علیه محمد بن سلمان صورت گرفته است. مشخص نیست که دقیقا موضوع این باشد. اما چه شایعات درست باشند و چه بازداشت ها اقداماتی پیشگیرانه بوده باشد، نتیجه یکسان است: تهدیدات کمتری علیه سلطنت محمد بن سلمان وجود دارد. به عنوان مثال، یکی از شاهزادگان بازداشت شده «متعب بن عبدالله» رئیس گارد ملی - نیروی موازی نظامی نیروهای مسلح تحت کنترل وزارت دفاع - بود. او و محمد بن سلمان مسئولیت نیروهای مسلح عربستان را با هم مشترکا در اختیار داشتند.

«ترکی بن عبدالله» برادر متعب هم دستگیر شد. (او در سال 2005 که سلمان تاج و تخت را در اختیار گرفت، از پست خود به عنوان فرماندار «ریاض» اخراج شد.) شاید معروف ترین هدف بازداشت های اخیر، شاهزاده ولید بن طلال بود. او کارآفرینی است که عمدتا در سیاست بی طرف است، اما پدرش یک لیبرال شناخته شده است که با سلمان به عنوان پادشاه مخالف است و اکنون مخالف محمد بن سلمان به عنوان جانشین وی است.

مواجهه با واقعیت ها

دستگیری این افراد دو پیامد دارد. اول، سرسپردگی آنها را به محمد بن سلمان تضمین می کند. پادشاه و پسرش از منابع سنتی حمایت روحانیون و موسسات قبیله ای، به سمت منبع جدیدی حرکت می کنند: جذب محبوبیت جوانان کشور که تقریبا دو سوم جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. موضع قدیمی مانعی برای اصلاحات لازم در مسیر حرکت پادشاهی فراتر از دگرگونی فعلی است: وابستگی به درآمد نفتی - و در نتیجه تهدیدی برای رهبری. آنها از پوپولیسم استفاده می کنند تا خود را از عواقب احتمالی کسب قدرت مصون نگاه دارند.

با این حال در این فرایند پایه های بحران بعدی شکل می گیرند. آنها برای جلب حمایت مردمی، مجبور خواهند شد که اصلاحاتی بیش از آنچه واقعا می خواهند - یا حتی توانایی آن را دارند - انجام دهند. گناهکارانی که سعی می کنند پوپولیست باشند، معمولا در نهایت قدرت را از دست می دهند.

خیلی زود است که بگوییم نتیجه این جنگ قدرت چه خواهد بود. هرکسی که قدرت می گیرد، نمی تواند این واقعیت را نادیده بگیرد که عربستان سعودی عمدتا به علت پایین بودن قیمت نفت و همچنین هرج و مرج و نگرانی های کلی در خاورمیانه کشوری در حال افول است.

این پادشاهی نمی تواند همزمان هم طبیعت خود را تغییر دهد و هم امیدوار باشد بتواند با چالش های خارجی مقابله کند. این کشور قبل از اینکه بتواند به طور موثر فراتر از مرزهای خود عمل کند، باید در داخل به ثبات برسد. اما این اولویت ها چیزی نیستند که سعودی ها از آن لذت ببرند. ایران به عنوان دشمن اصلی این کشور در حال افزایش قدرت است بنابراین این پادشاهی نمی تواند به سادگی بر سیاست داخلی تمرکز کند.

برای مثال موضوع دیگری را که چهارم نوامبر رخ داد، در نظر بگیرید. «سعد حریری» نخست وزیر لبنان پس از انتقاد از ایران از سمت خود استعفا داد. سعودی ها امیدوارند بتوانند حزب الله به عنوان یکی از دوستان ایران در منطقه را تضعیف کنند اما این حرکتی ضعیف و غیرموثر است. اکنون که داعش ضعیف شده، نفوذ ایران در عراق و سوریه افزایش یافته است.

ناتوانی ریاض در مقابله با تهدیدات خارجی - اگر تهدیدی وجود داشته باشد - تنها بر شمار تهدیدات داخلی آن کشور می افزاید. حتی اگر سلمان و پسرش دست بالا را داشته باشند، ناتوانی در مقابله با ایران می تواند موضع آنها را در داخل تضعیف کند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.