چهل پرسش درباره جنگ ایران و عراق-۲۲

چرا صداوسیما در ایام جنگ، تنها اخبار پیروزی ها را منعکس می کرد؟

از پرسشهایی که درباره ایام دفاع مقدس مطرح است این است که چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تنها به روایت و انعکاس اخبار پیروزی رزمندگان اسلام می پرداخت و اخبار شکست آنها را پوشش نمی داد که کتاب پرسشها و پاسخها آن را پاسخ گفته است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، سالها از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی گذشته است اما همچنان پرسش هایی درباره علت و چرایی جنگ، تعویق پذیرش قطعنامه های بین المللی و... باقی مانده است که در این مجال به مناسبت فرا رسیدن چهلمین سال دفاع مقدس برآنیم تا به برخی از این پرسش ها پاسخی درخور دهیم. از دیگر پرسشهایی که ممکن است ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده باشد این است که چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فقط خبر پیروزی‌های رزمندگان ایران را پخش می‌کرد و شکست‌‌های آنان را منعکس نمی‌کرد؟ که کتاب پرسش ها و پاسخ ها (جنگ ایران و عراق) اینگونه به ما پاسخ داده است: 

 

پاسخ این سؤال از دو زاویه قابل بررسی است: جنبه تبلیغی، جنبه اعتقادی.

1ـ جنبه تبلیغی: عقلانی نیست که یک کشور در حال جنگ، شکست‌ها و عدم موفقیت‌های خودش را جلوه‌گر و تبلیغ کند؛ زیرا چنین اقدامی از سویی موجب سوء‌استفاده دشمن خواهد شد، به این معنا که دشمن تصور خواهد کرد که با کشوری ضعیف روبه‌روست و می‌تواند آینده جنگ را به نفع خود رقم زند. از سوی دیگر، سبب یأس و ناامیدی مردم داخل کشور می‌شود و سؤالات مختلفی در اذهان مردم ایجاد می‌کند؛ نظیر اینکه نیروهای بیشماری از تمامی اقشار جامعه به جبهه‌ها رفتند و به لحاظ مادی و معنوی به جنگ کمک شد، ولی با وجود این همه نیرو و امکانات، عاقبت در مقابل دشمن شکست خوردیم؟ اگر سیستم تبلیغاتی سایر کشورها نیز بررسی شود، درمی‌یابیم آنان نیز در دوران جنگ که درگیر با دشمن هستند، روی شکست‌های خود مانور نمی‌دهند، زیرا آثار منفی روحی و روانی در داخل برای مردمشان بر جای می‌گذارد و در خارج نیز سبب جری شدن دشمن می‌شود.

البته پس از اتمام جنگ، شکست‌ها و ناکامی‌ها را بررسی می‌کنند و نتایج لازم را به عنوان تجربیات تلخ جنگ استخراج می‌کنند، اما در اثنای جنگ که کشوری درگیر مبارزه با دشمن است، مطرح کردن شکست‌ها، کاری عاقلانه به‌شمار نمی‌رود. اما قابل ذکر است که شاید صدا و سیما در اجرای وظایف تبلیغاتی خود می‌توانست با به کار بستن ظرافت‌هایی، مسئله عدم‌الفتح‌ها را به گونه‌ای مطرح کند که نه تنها اثر منفی نداشته باشد؛ بلکه از کاهش اعتماد عمومی مردم نیز به آن رسانه جلوگیری کند؛ یعنی مثل دولت عراق که یک شکست را وارونه جلوه داده و از آن به عنوان یک پیروزی تبلیغ می‌کرد، نباشد. چرا که این نحوه تبلیغ صحیح نیست و بالاخره حقایق بر مردم روشن می‌شود و آنها از طریق کانال‌های خبری دیگر، به اطلاعات صحیح دست می‌یابند. لیکن انتشار آشکار شکست نیروهای خودی که مثلاً مقادیری زمین از دست رفته یا تعدادی از نیروهای انسانی از بین رفته و سایر مسائل منفی جنگ، کار عاقلانه‌ای نبود و تبعات منفی بسیاری در داخل و خارج از کشور برجا می‌گذاشت.

 

در همین زمینه بخوانید:

چرا ایران پس از فتح خرمشهر به جنگ ادامه داد؟

تحولات جنگ پس از عملیات والفجر ۸/آیا بعد از فتح فاو نیاز به صلح بود؟/مروری بر مفاد قطعنامه ۵۸۲

چرا به جنگ عراق علیه ایران، جنگ تحمیلی گفته می شود؟

رفتار بعثی ها با اسرای ایرانی چگونه بود؟/چرا شهادت اسرا دردسری برای دولت بعث ایجاد نمی کرد؟

وضعیت اقتصادی کشور در دوره دفاع مقدس چگونه بود؟

 

2ـ جنبه اعتقادی: از نظر اعتقادی نیز باید گفت اعتقاد رزمندگان مسلمان ایرانی نیز در این امر تأثیر داشت؛ زیرا رزمندگان اسلام جنگیدن با دشمن را به گفته امام "عمل به تکلیف" می‌دانستند و لذا نتیجه جنگ برای‌شان چندان فرقی نداشت. یعنی عقیده آنان این بود که در وهله اول باید به تکلیف مسلمانی خودمان عمل کنیم و در مقابل دشمن ایستادگی و مقاومت نماییم و باید تمام تلاش و همت خودمان را در بازپس‌گیری سرزمین‌های اشغال شده به کار برده و دشمن را وادار به تسلیم کنیم. حالا اگر این تلاش‌ها به نتیجه رسید چه بهتر، و اگر مقصود حاصل نشد، ما تکلیفمان را انجام داده‌ایم. لذا در زمان جنگ وقتی یک بار مسئولان در نزد امام برای عملیات والفجر مقدماتی کلمه شکست را مطرح کردند، حضرت امام سخنی به این مضمون فرمودند که نگویید شکست، بلکه بگویید "عدم‌الفتح" یعنی پیروزی به دست نیامده و این مطلب دروغ هم نیست. البته عدم‌الفتح با شکست یک معنا دارد، اما هر کدام از این کلمات مفهومی خاص را می‌رساند و به لحاظ روانی روی اذهان عمومی جامعه، تأثیر متفاوتی می‌تواند ایجاد کند.

عدم‌الفتح یعنی یک تلاشی شد و رزمندگان ایرانی دنبال فتح و پیروزی بودند اما به آن دست نیافتند. اما اینکه گفته شود شکست خوردند، در واقع از موضع انفعالی برخورد شده و بار منفی تبلیغی دارد. البته شایسته بود، ستاد تبلیغات جبهه و جنگ که مسئولیت سازماندهی تبلیغات را به عهده‌ داشت، با تشکیل یک تیم متخصص جنگ روانی و به کار بستن شیوه‌های تبلیغی مناسب، ظرایفی را به کار بَرَد که ضمن نگفتن همه حقایق به مردم، به آنها خلاف واقع نیز گفته نشود و از سلب اعتماد عمومی مردم ممانعت شود.

 

برشی از کتاب پرسشها و پاسخها (جنگ ایران و عراق)؛ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ؛ فرهاد درویشی؛ ص ۲۶۸-۲۷۰

دیدگاه تان را بنویسید