برای فهم آنچه امروز در یمن می‌گذرد، باید کمی به عقب برگردیم. یمن کشوری است که از همان ابتدا با شکاف تاریخی و سیاسی متولد شد. از قرن شانزدهم، شمال یمن زیر سلطه عثمانی بود و جنوب آن در کنترل انگلیس. یمن شمالی در سال ۱۹۱۸ از عثمانی مستقل شد و یمن جنوبی در سال ۱۹۶۸ از انگلیس. این دو بخش در سال ۱۹۹۰ متحد شدند، اما این وحدت بیشتر روی کاغذ بود تا در واقعیت. اختلافات خیلی زود به جنگ داخلی انجامید و در سال ۱۹۹۴ عملاً یمن شمالی بر یمن جنوبی مسلط شد.

از همان زمان، نارضایتی‌های عمیق نسبت به رژیم حاکم، به‌ویژه شخص علی عبدالله صالح، در جامعه یمن جنوبی شکل گرفت و زیدی های یمن شمالی هم که از دیرباز با علی عبدالله صالح تعارضات مبنایی داشتند.

این نارضایتی‌ها در سال ۲۰۱۱ به شکل تظاهرات و اعتراضات گسترده بروز پیدا کرد. در جنوب، مردمی که خود را تحت سیطره شمال می‌دیدند، مخالفت علنی کردند. در شمال هم زیدی‌ها که بعدها با نام انصارالله شناخته شدند، نسبت به ظلم و تبعیض چند دهه‌ای واکنش نشان دادند. مجموعه این تحولات، یمن را به سمت درگیری‌های پی‌درپی سوق داد تا نهایتاً در سال ۲۰۱۴ صنعا و سپس عدن به تصرف انصارالله درآمد.

نکته مهم این است که در سال‌های حکومت علی عبدالله صالح، زیدی‌های شمال و جریان‌های جنوبی به‌دلیل داشتن دشمن مشترک، همکاری‌های نزدیکی با هم داشتند. حتی گاهی جنوبی‌ها، به واسطه تجربه سیاسی و اطلاعاتی بیشتر، از زیدی‌ها به‌عنوان اهرمی برای فشار بر صالح استفاده می‌کردند. اما با تغییر موازنه قدرت، این ائتلاف نانوشته هم فروپاشید.

پس از تصرف صنعا و سپس عدن توسط انصارالله، عربستان سعودی در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ با تشکیل ائتلاف عربی، حمله هوایی گسترده‌ای را علیه یمن آغاز کرد؛ حمله‌ای که به‌ظاهر برای حمایت از عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهور مستعفی، انجام شد، اما در عمل، رهبری مطلق آن در دست عربستان بود. پس از بازپس‌گیری عدن، سعودی‌ها و امارات هر کدام شروع به سازماندهی و تسلیح نیروهای وابسته به خود در جنوب یمن کردند.

در این مرحله، اختلاف رویکرد دو کشور کاملاً آشکار شد. عربستان بیشتر از نیروهای سلفی و حزب اصلاح حمایت می‌کرد، در حالی که امارات تمرکز خود را بر جریان‌های جنوبیِ خواهان استقلال گذاشت. این گروه‌ها در طول سال‌ها هم رقابت داشتند، هم درگیری‌های محدود؛ و هر وقت اختلاف ریاض و ابوظبی بالا می‌گرفت، این تنش‌ها به شکل نیابتی در جنوب یمن خود را نشان می‌داد و بعد هم با بده‌بستان‌های پشت‌پرده، موقتاً جمع می‌شد. در حاشیه این معادله، القاعده و گروه‌های تکفیری هم حضور داشتند، اما نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا نمی‌کردند.

در سال ۲۰۲۲، نیروهای موسوم به «درع‌الوطن» با حمایت عربستان سازماندهی شدند و کنترل بخش‌های مهمی از جنوب، به‌ویژه مناطق نفت‌خیز، را به دست گرفتند. در مقابل، امارات نیروهای مختلف جنوبی را در قالب تیپ‌های دوازده‌گانه العمالقه و تحت فرماندهی شورای انتقالی جنوب به رهبری عیدروس الزبیدی سازماندهی کرد. این روند نهایتاً به نقطه‌ای رسید که در دوم دسامبر ۲۰۲۵، شورای انتقالی جنوب حمله نظامی به استان حضرموت را آغاز کرد؛ استانی که تا آن زمان تحت کنترل دولت مورد حمایت عربستان و جامعه بین‌المللی بود.

حضرموت فقط یک استان نیست؛ گره ژئوپلیتیک ماجراست. این استان هم‌مرز عمان است و برای عربستان اهمیت راهبردی دارد، چرا که عربستان سعودی از سه تنگه  مهم منطقه ای تحت فشار است: تنگه هرمز، باب‌المندب و کانال سوئز. عربستان سال‌ها تلاش کرد با گرفتن یک کریدور در مرز یمن و عمان، مسیر دسترسی مستقیمی به آب‌های آزاد پیدا کند؛ تلاشی که در دوره علی عبدالله صالح به نتیجه نرسید، اما بعدها به‌صورت غیررسمی و از طریق شیوخ حضرموت پیش رفت.

اقدام اخیر امارات را می‌توان در چند سناریو تحلیل کرد:

سناریوی اول، رقابت مستقیم با عربستان و تلاش برای تقویت پروژه استقلال یمن جنوبی است؛ پروژه‌ای که می‌تواند با حمایت آمریکا، اسرائیل و در چارچوب روند پیمان ابراهیم تعریف شود. 

سناریوی دوم، توافق پنهانی ریاض و ابوظبی برای تقسیم نقش‌هاست، هرچند شواهد میدانی، از جمله حملات اخیر پهپادی عربستان به مواضع نیروهای جنوبی، این فرضیه را تضعیف می‌کند. 

سناریوی سوم هم ادامه همان الگوی قدیمی چانه‌زنی است؛ عقب‌نشینی‌های محدود، تغییر ترکیب شورای ریاستی و رسیدن به یک توافق موقت.

اما در نهایت، مسأله اصلی عربستان همچنان انصارالله در شمال است. امارات با فراغ بال از جنوبی‌ها حمایت می‌کند و با نگاه اقتصادی و دریا‌محور، به‌دنبال تسلط بر بنادر استراتژیک عدن و بنادر اقماری آن در اقیانوس هند است. در سطحی کلان‌تر، تمام این تحرکات را باید در چارچوب تلاشی هماهنگ برای محدودسازی انصارالله و قطع دسترسی آن به مرزهای عمان دید.

با توجه به عقب نشینی نیروهای انتقالی از حضرموت و ورود نیروهای رداع وطنی وابسته به عربستان سعودی به احتمال قوی ریاض با شدت عمل روزهای گذشته و بمباران پهبادی به نیرو های وابسته به امارت تواسته است استان حضرموت را باز پس بگیرد ، در آینده نزدیک باید شاهد تحولات جدید در یمن بود.

طبق آخرین تقسیم‌بندی جغرافیایی یمن تا  دسامبر ۲۰۲۵ بشرح ذیل است:

- مناطق تحت کنترل انصارالله(33 درصد جغرافیا با 70 درصد جمعیت)

- مناطق تحت کنترل دولت عدن و حزب اصلاح (شورای ریاستی) مورد حمایت عربستان سعودی(حدود 15 تا 20 درصد)

- مناطق تحت کنترل شورای انتقالی جنوب (STC) مورد حمایت امارات متحده عربی(حدود 40 تا 45 درصد)

-مناطق تحت کنترل نیروهای طارق صالح (المقاومةالوطنیة) مورد حمایت امارات(حدود 5 درصد)

-مناطق تحت کنترل نیروهای نخبه حضرمی (Hadrami Elite Forces)(حدود 10 درصد)

قابل ذکر است آمار حدودی ذکر شده چون چینش نیروها و نفوذ جغرافیایی تثبیت نشده است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.