بدون شک هر جامعه ای در ایام مختلف سال شاهد رویدادهایی منفی و مثبت است و اکنون که به عصر رسانه ها و اطلاع رسانی شهرت دارد و رویدادی از چشم ها مخفی نمی نماند پنهان کاری یا پشت گوش انداختن برای اطلاع رسانی اقدامی توجیه پذیر نیست.
ضرب المثل گرگ در لباس میش کنایه از سهل انگاری و ناآگاهی یک جامعه نسبت به خطرهایی است که آن را تهدید می کند و در آخر عامل خطر از این غفلت، نهایت استفاده را برده و به اهداف خود می رسد.
این روزها سکوت برخی از مسئولان برای تنویر افکار عمومی به مثابه پوشاندن لباس میش به گرگ هایی است در خارج کشور یا عوامل داخلی آنها، که کوچک ترین فرصت را برای تضییع خدمات نظام جمهوری اسلامی ایران به انتظار نشسته اند.
در این بین در برخی استان ها از جمله کردستان افراد صاحب‌ نظر و دست اندرکار در مواقع مختلف بویژه زمان‌هایی که افکار عمومی تشنه پاسخگویی هستند آنچنان غرق در حل بحران ها به صورت تک بعدی می شوند که ناخواسته میدان را در عرصه رقابت رسانه ای خالی می گذارند و در نهایت با از دست دادن فرصت های طلایی، تکاپوی اطلاع رسانی خود را آغاز می کنند.
اما این اطلاع رسانی، زمانی که شایعه ها یا تبلیغات ضد ایرانی به گوش همه مردم رسیده دیگر توانایی پاسخگویی به شبهات را نداشته و این کار دست اندرکاران پس از هدر رفت آن فرصت طلایی، همان آب در هاون کوبیدن و بی تاثیر جلوه دادن تلاش های رسانه های داخلی است.
استان کردستان در یکسال گذشته شاهد تحولاتی تلخ و شیرین بود که برخی از آنها همزمان با سراسر کشور و برخی گاها در داخل محدوده استان روی داد که تحولات شیرین باعث شادکامی دوستداران ایران یکپارچه و امن شد و اما در مقابل این شیرینی ها باعث تلخ کامی در دیده بسیاری از جریان های معاند نظام اسلامی شده است.
این تلخ کامی که در دوران انقلاب اسلامی ایران همیشه حال ناخوش معاندان را موجب می شود باعث شده که آنان از کوچکترین فرصت ها برای ناامیدی مردم استفاده کنند و با نقابی مهربان تر از مادر از طریق رسانه های تحت امر خود اهداف و برنامه های شان را پیاده کنند.
کردستان به دلیل اهمیت خود همیشه در کانون توجه معاندان انقلاب اسلامی قرار داشته و حرکت های منفی کوچک روی داده در آن به بزرگترین نحو از سوی رسانه های بیگانه با هدایت اتاق های فکر آنان بازگو می شود اما در مقابل حرکت های بزرگ و مثبت این خطه همچنان در سکوت رسانه ای در اثر غفلت ناخواسته برخی به ورطه فراموشی سپرده می شود.
در یکسال گذشته مثال های زیادی وجود دارد که می توان از آنها نام برد اما همین کافی که در یکی از شهرستان های مرزی دو متردد غیرمجاز مرزی شب هنگام با شلیک گلوله مرزبانان کشته می شوند و مسئولان شهرستان به جای شفاف سازی در مورد این رویداد، سکوت اختیار کردند و وقتی موج رسانه ای علیه کشورمان راه افتاد و موجب تشویش اذهان عمومی جامعه ای بزرگتر از یک شهرستان شد همان افراد بدنبال رسانه های داخلی بودند تا با بیانیه و مصاحبه، جو را کنترل کنند.
نزدیکترین مثال دیگر نیز مربوط به اعتراض کامیون داران برخی شهرستان های استان کردستان در روزهای اخیر است که برخلاف برخی از استان های کشور نه تنها کاملا مسالمت آمیز بلکه با کمترین مزاحمت برای مردم برگزار شد.
اکنون دست اندرکاران دستگاه های اجرایی مرتبط به این رویداد که از ابتدای شروع این وقایع به دنبال تعامل با رانندگان کامیون برای رفع مشکلات و عمل به خواسته های آنان در استان و انعکاس موارد مربوطه به مقامات کشوری و مرکز هستند، کمترین توجه را به نقش رسانه های داخلی در تنویر افکار عمومی در چنین مواقعی دارند.
چه خوب می شد مسئولان و دست اندرکاران به اهمیت نقش رسانه واقف می شدند تا در زمان هایی که افکار عمومی تشنه اطلاعات صحیح هستند از مجاری حقیقی و بی طرف نسبت به تامین این نیاز جامعه اقدام کنند تا دیگر شاهد این نباشیم که جو آرام جامعه به انحراف و تنش کشیده شود و فرصتی در اختیار سوء استفاده کنندگان معاند نظام و مردم قرار گیرد.
*خبرنگار ایرنا در کردستان
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.