گریه کردن برای کهنسالی جمعیت در 30 -40 سال آینده و رها کردن ”پنجره فرصت جمعیتی” کشور، راه کار مناسبی برای رو به رویی با مسائل جمعیتی ایران در رابطه با توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران نیست.

 اخیراً از سوی مرکز آمار ایران اعلام شد که نرخ رشد جمعیت ایران زیر یک درصد شده است. این در حالی است که سطح جانشینی رشد جمعیت به این مفهوم که رشد تولد باید به نحوی باشد که بتواند جانشین کاهش مرگ و میر باشد و پایداری جمعیت را ایجاد نماید؛ در شرایط مناسب 2.1 و در شرایط کنونی بین 1.8 تا 1.9 است. این پدیده نشانگر آن است که نرخ رشد جمعیت ایران می تواند در بلند مدت به صفر میل کند وبخشی از جامعه ایران افراد کهنسال غیر مولد با هزینه هاای اجتماعی زیادی باشند. 

جمعیت یکی از مهم ترین مسائل توسعه و شاید قلب تپنده آن است چون موضوع توسعه اقتصادی و اجتماعی بر بستر جمعیت و رفتارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و انسانی آن استوار است. جمعیت یک کشور ایجاد کننده جامعه، اجتماعات، تقاضاهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و مفهوم توسعه است. در این جا به خاطر این که جمعیت شناسی یک علم است و فقط جمعیت شناسان می توانند اظهار نظر کنند. آمارها و ارقام جمعیتی بر نظرات رئیس انجمن جمعیت شناسی ایران استوار است.

از نظر جمعیت شناسی اگر 15 درصد جمعیت سن بالای 65 سال داشته باشد آن جامعه به دوره کهنسالی پا گذاشته است. تا سال 1430 بین 15 تا 16 درصد جمعیت کهنسال خواهند شد که البته یک مشکل جمعیتی است و می بایست راه کاری برای تعدیل آن اندیشیده شود ولی باید توجه داشت که در عین حال در سال 1430، 63 تا 64 درصد جمعیت کشور در سن 15 تا 64 سالگی قرار خواهد گرفت. این بدان معنی است که در آن زمان تمام جمعیت کشور کهنسال نخواهد بود بلکه هم جمعیت کهنسال خواهیم داشت و هم جمعیت فعال برای کار و فعالیت. 

از سوی دیگر کهنسالی بیش از 12 درصد برای بسیاری از کشورها مثل ژاپن و اروپا با توجه به قدرت اقتصادی و امکان جذب نیروی کار تا حد زیادی قابل مدیریت است ولی هزینه های اجتماعی جمعیت کهنسال اعم از بهداشت و خدمات تامین اجتماعی را به شدت افزایش می دهد. ولی کهنسالی جمعیت برای کشورهای در حال توسعه نظیر ایران را با مشکلات زیادی به خصوص در هزینه های اجتماعی رو به رو می سازد. زمانی که رشد جمعیت به زیر سطح جانشینی برسد 30-40 سال طول میکشد تارشد جمعیت صفر گرددواین فرصت خوبی است تارشد از زیر سطح جانشینی بالا برود.

از دیدگاه توسعه اقتصادی و اجتماعی، ظرفیت رشد و توسعه اقتصادی در هر کشوری تا حد زیادی به میزان جمعیت فعال اقتصادی آن کشور نسبت به بقیه جمعیت بستگی دارد. ایران با پدیده "انفجار جمعیت" با نرخ بالای باروری در دهه 60 رو به رو بود و با کاهش نرخ باروری در ده اخیر زمانی که افراد در سن کار، بیشترین بخش از جمعیت را تشکیل می دهند. هزینه های اجتماعی و مراقبت های بهداشتی و درمانی مربوط به سالمندان به عهده نیروی کار خواهد بود. خانوارهای جوان علاوه بر کار و تلاش و پس انداز ،  ازتله فقر رهایی یافته و می توانند به سوی گروه های متوسط درآمدی حرکت کنند. دولت می تواند مخارج گسترده خدمات عمومی را به سرمایه گذاری های رشد آفرین بلند مدت تخصیص دهد. این فرصتی است که جامعه برای رشد سریع تر اقتصادی ایجاد می کند. این پدیده را ، یعنی داشتن نیروی کار جوانی که در ایران در اثر انفجار جمعیتی به مرحله کار و تلاش رسیده اند و می توانند فرصت رشد سریع اقتصادی ایران را فراهم سازند را "پنجره فرصت جمعیتی" می گویند این پدیده به ندرت تکرار می شود و برای ایران فرصتی 30 – 35 ساله است که چند سال آن سپری شده است.

مهم ترین درس از موقعیت جمعیتی ایران استفاده از ظرفیت "پنجره فرصت جمعیتی" است که می تواند آینده توسعه ایران زمین را تضمین کند. به نظر می رسد الویت استفاده از این فرصت که آینده تمدنی ایران را رقم می زند به مراتب از نگرانی کهنسالی جمعیت در 30 – 40 سال آینده خطیرتر است ونگرانی اصلی باید به عدم استفاده از پنجره فرصت جمعیتی برای توسعه آینده کشور باشد. بدین منظور می بایست همه استراتژی های اصلی کشور اعم از حکمروایی در سیاست خارجی، سیاست های اقتصادی، اداره کشور، مدیریت اقتصادی و اجتماعی به سمت استفاده از این فرصت طلایی ، تغییر و اصلاح گردد.

از سوی دیگر نگرانی برای کهنسالی چنانچه در ابتدا آمد، آنقدر بزرگ نیست که حیات و ممات توسعه آینده را در 1430 به خطر اندازد. زیرا در آن زمان حدود 60 درصد جمعیت برای نیروی کار آماده خواهند بود. ولی استفاده از فرصت پنجره جمعیتی می تواند به کار اصلاح کهنسالی 30 سال آینده بیاید. توانمند کردن جوانان از نظر شغل و امید به آینده و ایجاد فرصت برای ایجاد شغل، کار و تلاش که به سیاست های عمومی کشور و نحوه حکمروایی آن برمی گردد هم آینده توسعه اقتصادی واجتماعی را تضمین میکند وهم خانوارهای جوان را ترغیب به ازدواج وختی کاهش سن ازدواج خواهد نمود.

علل اصلی کاهش ازدواج، رو به رو شدن با پدیده تک فرزندی یا خانوارهای بی فرزند را می توان در عامل اقتصادی، شامل رکود و بیکاری، نااطمینانی و ناامیدی از اشتغال و معاش پایدار و عامل اجتماعی و فرهنگی ناشی از تغییر در فرهنگ و الگوی زندگی، به خصوص در زنان که واقعیت جامعه امروز ایران است دانست. به علاوه پیچیدگی های زندگی شهری و گسترش تقاضاهای اقتصادی و اجتماعی شهرنشینی در مقابل ناتوانی های اقتصادی و اجتماعی می تواند از علل دیگر این امر باشد.

بنابراین گریه کردن برای کهنسالی جمعیت در 30 -40 سال آینده و رها کردن ”پنجره فرصت جمعیتی”کشور راه کار مناسبی برای رو به رویی با مسائل جمعیتی ایران در رابطه با توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران نیست. و راه کار آن اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و تن دادن به ضرورت ها و لوازم آن است تا بتوان آینده توسعه اقتصادی واجتماعی ایران را تضمین نمود و در پرتو آن جوانان را از نظر اقتصادی و اجتماعی توانمند ساخت تا بتوانیم به طور غیرمستقیم به ترغیب ازدواج و فرزندآوری مبادرت نموده و به اصلاح رشد متمایل به صفر در آینده 30- 40 ساله و ترمیم ساختار کهنسالی بخشی از جمعیت کشوربرسیم.

 __________________________________________________

*استاد دانشگاه شهید بهشتی

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.