این ها بخشی از خاطرات همسر شهید و جانباز خلبان آزاده حسین لشگری از لحظه دیدار همسرش پس از ۱۸ سال اسارت بود.
نام قزوین با آزادگان عجین شده است، به طوری که سردار آزادگان و اولین اسیر و آخرین آزاده دوران هشت سال دفاع مقدس ملقب به سیدالاسرا متعلق به این دیار شهید پرور است.
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی، فردی که با تقوا و اخلاص خاص و زبانزد خود در دوران اسارت به او لقب سردار آزادگان دادند و همچنین شهید سرلشکر خلبان حسین لشگری اولین اسیر و آخرین آزاده هشت سال دفاع مقدس با ۱۸ سال اسارت که به او لقب سید الاسرا را داده اند از قهرمانان واقعی و جزو افتخارات مردم استان قزوین به شمار می روند.
۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان سرافراز دوران هشت سال دفاع مقدس به میهن اسلامی است. این مناسبت بهانه ای شد تا مروری بر زندگی و دوران اسارت شهید خلبان سرلشکر لشگری بیانداریم.
شهید لشگری سال ۱۳۳۱ در ضیاء آباد تاکستان از توابع استان قزوین به دنیا آمد، پس از دریافت دیپلم به خدمت سربازی رفت و سپس با علاقه ای که به خلبانی و پرواز در او ایجاد شده بود در آزمون دانشکده خلبانی شرکت و در آن قبول و به خدمت نیروی هوایی درآمد.
این شهید سرافراز سال ۱۳۵۴ برای تکمیل دوره خلبانی خود عازم آمریکا شد و در بازگشت به ایران با درجه ستوان دومی و خلبانی هواپیمای شکاری اف -۵ مشغول خدمت شد.
شهید لشگری با آغاز تجاوز رژیم بعث عراق به میهن اسلامی به مرزهای کشور و تا چند روز قبل از آغاز رسمی جنگ تتحمیلی هشت ساله برای دفع حملات دشمن عازم پایگاه هوایی دزفول شد.
هواپیمای آن شهید گرانقدر پس از حضور در ۱۲ عملیات برای دفع تجاوز دشمن در یکی از عملیات ها و پس از بمباران مواضع دشمن در ۲۷ شهریور ۵۹ مورد اصابت موشک دشمنان قرار گرفت و او مجبور به ترک هواپیما و فرود در خاک عراق شد و در حین فرود به درجه جانبازی نیز نائل شد و در نهایت این اتفاق اسارت او را به دنبال داشت.

۱۸ سال اسارت و شکنجه روحی و روانی شهید سرلشکر خلبان لشگری در حالی رقم خورد که او به دلیل شرایط اسارتش  و همچنین به عنوان خلبان و نخستین اسیر می توانست با یک جمله کوتاه خود را از این شرایط خارج کرده و همه امکانات مادی و رفاهی و زندگی در خارج از کشور را به دست بیاورد و هیچ وقت حاضر نشد پشت به میهنش کند،  اما او مرد اخلاص و تقوا بود و به بهای مادیات هیچ گاه معنویات خود را زیرپا نگذاشت و همواره خود را سرباز امام و رهبری و انقلاب اسلامی می دانست.


۱۲ سال در حسرت دیدن آفتاب

شهید لشگری بیشتر دوران اسارت خود را در سلول های انفرادی دشمن و در بدترین شرایط ممکن گذراند، او بیش از ۱۰ سال از طول دوره اسارت خود را در انفرادی به سر برد.

بسیاری از روزهای اسارت سربازان و افسران عراقی با حضور در سلول او به خبرهایی دروغ از تصرف شهرهای ایران می دادند و بعضی اوقات نیز برای ایجاد رعب و وحشت در دل او، از اعدام او خبر می دادند و حتی یک بار نیز برای تخریب روحیه اش او را به میدان تیر برده و چندین تیر نیز به اطرافش شلیک می کنند و او را دوباره به سلول بازمی گردانند.

 شهید لشگری از خاطرات دوران اسارتش گفته بود بهترین خاطره از این دوران دریافت یک لیوان آب خنک از یکی از سربازان عراقی در نوروز سال ۷۴ بود.  
او در ایام اسارتش نزدیک به ۱۲ سال در حسرت دیدن چند دقیقه آفتاب بود.

شهید لشگری در طول دوران اسارت خود از بس که نور و روشنایی نمی دید با اسرای هم بند خود در زمانی که انفرادی نبود، برای زمان حضور نگهبان به منظور آوردن غذا یک اصطلاح تعیین کرده بودند، از آنجایی که با هنگام ورود نگهبان به سلول یک مقدار روشنایی به چشم می آمد آنها از این لحظه به عنوان روشن شدن تلویزیون و بستن درب سلول پس از چند ثانیه به عنوان خاموش شدن آن یاد می کردند!

از آنجا که شرایط نگهداری اسرای ایرانی در عراق در وضعیتی بسیار بد و غیرانسانی بود، وقتی شهید را به سلول انفرادی بردند و در اتاقکی به ابعاد ۱۸۰ در ۲۶۰ او را زندانی کردند، شهید لشگری در خاطراتش گفته بود: در این لحظه احساس کردم که پادشاهی هستم که وارد قصر شده است اما نمی دانستم که قرار است ۱۰ سال از عمرم را در این مکان سپری کنم، اما این سال های تنهایی ارتباط من با خدا را بیشتر و قوی تر کرد.
با توجه به اینکه شهید لشگری چند روز قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی به اسارت دشمن درآمده بود، در طول دوران اسارتش بسیاری از افسران و سربازان دشمن تلاش کردند تا با شیوه های مختلف از جمله شکنجه روحی و جسمی، تطمیع و ... او را وادار به اقرار کنند و به گونه ای برنامه ریزی کنند که این شهید در مقابل دوربین ها ظاهر شده و ایران را آغاز کننده جنگ معرفی کند، اما آنها از روحیه این شهید و اخلاص و تقوا و اعتقادات او اطلاعی نداشتند و همه تلاش هایشان بی ثمر باقی ماند.

حفظ قران در دوران اسارت

شهید لشگری دوران اسارت خود را تبدیل به دوره خودسازی و ارتقای معنویات خود کرده بود، به طوری که او در این دوره و پس از اصرار به در اختیار گذاشتن یک جلد قران و موافقت با این موضوع، موفق به حفظ قران کریم شد و  همچنین زبان انگلیسی، ریاضی و مباحث ادبیات فارسی را آموخت.

افسران عراقی از این شهید در طول سالهای اسارت به طور مکرر درخواست داشتند که در تلویزیون عراق علیه ایران صحبت کند و آنها نیز هر امکاناتی می خواهد در اختیار او قرار دهند اما او بارها گفته بود که هرکاری می خواهید بکنید و اگر من را بکشید نیز حاضر به فروختن مملکت خودم نیستم.

عراقی ها در اواخر دوران اسارت شهید لشگری و پس از مقاومت مثال زدنی او در برابر خودشان از او می خواهند اگر درخواستی دارد مطرح کند که او نیز طلب زیارت قبور مطهر ائمه (ع) را می کند که آنها نیز با این درخواست موافقت کرده و شهید را با پوشیدن لباس های عربی و به شکل ناشناس به زیارت می برند.  

اولین نامه شهید لشگری به خانواده پس از ۱۵ سال از اسارت

صلیب سرخ سال ها از اسارت این شهید مطلع نبود به طوری که شهید لشگری ۱۵ سال پس از اسارت موفق شد نخستین نامه اش را برای خانواده اش نوشته و برای آنها ارسال کند، در واقع خانواده این شهید بیش از ۱۵ سال بود که از سرنوشت او هیچ اطلاعی نداشتند.
بخشی از نامه آن شهید به همسرش پس از ۱۵ سال از گذشت اسارتش که در سال ۱۳۷۴ نگارش شد، به شرح زیر بود.
به نام خدا
همسر عزیزم سلام، حالت چطور است، انشالله که خوب هستی، حال علی چطور است و به یاری خدا او هم که خوب است
این نامه را برای اولین بار برایت می نویسم، امروز ملاقات با نماینده صلیب سرخ داشتم و مشخصات مرا ثبت کرد و گفت از این بعد می توانم نامه برایت بنویسم، اگر این نامه به دست تو رسید، برایم آدرس محل زندگی خودت را بنویس تا نامه های بعدی را به آنجا بفرستم، از آنجا که نمی دانم هنوز آنجا هستید یا نه و در کجا منزل و مکان دارید نامه را برای نیروی هوایی نوشتم.
آن شهید در ادامه نامه خود نوشته بود: 
وضعیت من معلوم نیست و تو شرعا و عرفا اجازه داری اگر خواستی ازدواج کنی، می دانم که خیلی سخت است ولی چاره چیست، در تربیت علی کوشا باش و من راضی به راحتی و اسایش شما هستم.
صدام حسین قصد داشت تا از اسرایی چون شهید خلبان لشگری به سود خود و رژیمش بهره برداری تبلیغاتی کند اما مقاومت قهرمانانه این شهید که ۱۸ سال به طول انجامید این نقشه شوم را نقش برآب کرد.

بازگشت به میهن اسلامی پس از ۱۸ سال و دیدار با رهبر معظم انقلاب
امیر سرلشگر خلبان شهید لشگری با درجه جانبازی ۷۰ درصد پس از ۶ هزار و ۴۱۰ روز اسارت فراغ از میهن و خانواده سرانجام به در هفدهم فروردین ماه سال ۱۳۷۷ به آغوش میهن اسلامی بازگشت و در بدو ورود با رهبر معظم انقلاب دیدار و ایشان به وی لقب سید الاسرا را دادند و یکسال بعد نیز با موافقت فرماندهی کل قوا، وی به درجه سرلشگری ارتقا پیدا کرد.

به گفته همسر، خانواده و آشنایان شهید لشگری ۱۸ سال اسارت آثاری چون تقویت ایمان او را به همراه داشت به طوری که آن شهید هیچ احساس تعلقی به مادیات نداشت و با مشکلات و مصائب بسیار ساده برخورد می کند و برایش اهمیتی نداشت.
این شهید سرافراز سرانجام در ۱۹ مرداد سال ۱۳۸۸ بر اثر عوارض ناشی از دوران اسارت در دوران هشت سال دفاع مقدس به فیض شهادت رسید و به همرزمان شهیدش پیوست.

۳۰۱۳

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.