در این سرمقاله به قلم محمد عسلی صاحب امتیاز و مدیرمسئول این روزنامه آمده است: روز پژوهش هم بهانه‌ای است برای بررسی تحقیقات و پژوهش‌هایی که پس از اتمام در بایگانی‌ها جا خوش کرده و خاک می‌خورند علاوه بر آنکه همه ساله تعداد قابل توجهی کتاب‌های حاوی تحقیقات علمی و پژوهش‌های اجتماعی توسط دانشجویان مقاطع تحصیلی دانشگاهی به جمع قفسه‌های کتابخانه‌ها اضافه می‌شوند تحقیقات و پژوهش‌هایی هم همه ساله توسط پژوهشگران و محققان رسمی آماده تحویل می‌شوند که اکثریت آنها مورد استفاده عملی قرار نمی‌گیرند.
شاید علت آن است که در بودجه‌های تحقیقاتی مبلغی برای اجرایی شدن آنها در نظر گرفته نمی‌شود شاید هم بعضی از تحقیقات صرفاً برای اطلاع آماده می‌شوند.
از مراکز پژوهشی ایران در 11 رده به شرح زیر در سایت گوگل نام برده شده است:
* مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
* اندیشکده‌های مستقر در ایران
* پژوهشکده رویان
* پژوهشگاه دانش‌های بنیادی
* پژوهشگاه‌های ایران
* سازمان ملی استاندارد ایران
* مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان
* مؤسسه‌های پژوهشی ایران در زمینه علوم انسانی
* مؤسسه پژوهشی کشاورزی ایران
* مراکز پژوهشی ایران بر پایه استان
* مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی
که زیرمجموعه‌های این رده به 64 مؤسسه آموزشی- پژوهشی و انجمن‌هایی تقسیم می‌گردد که بیشتر در امر پژوهش و تحقیق کار می‌کنند. تمامی پژوهشکده‌ها از بودجه‌های تعیین شده برخوردارند و موضوعیت کارشان تحقیق است.
و اما بعد:
سؤال این است:
چه میزان از بودجه‌های پژوهشی و تحقیقاتی بخوبی مصرف می‌شوند و نتایج تحقیقات تا چه سطحی اجرایی و عملی می‌شوند؟
بی‌شک هنوز آماری از این دست ارایه نشده و دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها اعلام نکرده‌اند چه تعداد از پژوهش‌ها و تحقیقات علمی به کار گرفته شده‌اند.
اگر آموزش و پرورش ما از همان ابتدای بازگشایی مدارس دارای طرح و برنامه پژوهشی می‌بود مثلاً به دانش‌آموزان مقطع ابتدایی از کلاس سوم به بعد هم اجازه داده می‌شد که اندیشه و خلاقیت خود را در زمینه‌های کار پژوهشی ساده به کار گیرند تمامی دانش‌آموزان و دانشجویان ما در مقاطع مختلف تحصیلی می‌آموختند که هیچ رویداد و یا مطلبی را بدون تأمل و تفکر و نهایتاً پژوهش و تحقیق نپذیرند. نه آنکه صرفاً حافظه را انباشت مطالب فرّاری کنند که پس از ارایه پاسخ سؤالات امتحانی ذهن و حافظه‌شان از آنچه خوانده و حفظ کرده‌اند خالی شود و جز رسوبات بی‌سر و ته مطالبی به یاد نداشته باشند.
تحقیق و پژوهش زمانی نتیجه خواهد داد که در زندگی به نسبت اهمیت‌شان به کار آیند به عنوان مثال وقتی یک فارغ‌التحصیل رشته مکانیک یا معماری نتواند به کاری مشغول شود که با تحصیلات و آموزه‌هایش تناسبی داشته باشد و برعکس کسی که مکانیک یا معماری نخوانده به صورت تجربی در کارگاه‌های مکانیکی و معماری کار کند بدین معناست که دانش‌آموختگان دانشگاهی ما صرفاً به حفظ تئوری‌ها و فرمول‌هایی بسنده کرده‌اند و در دانشگاه‌ها به صورت تجربی با آنها سر و کار نداشته‌اند…
تحقیق و پژوهش هم مانند مدرک‌گرایی راهی را می‌رود که به ناکجا آباد است. بدین معنی که چون در دوران تحصیل دانش‌آموزان و دانشجویان ما با آن بیگانه‌اند وقتی الزاماً تن به پژوهش برای تکمیل مراحل تحصیلی خود می‌دهند به دلشان نمی‌چسبد و نهایتاً رونوشتی از یک پژوهش ابتر را ارایه می‌کنند که پس از پذیرش و قبولی آن به بایگانی مراکز اسناد و یا کتابخانه‌ها می‌رود.
وقتی یک مهندس کشاورزی به دنبال شغل پشت میزنشینی اداری است بدین معناست که واقعاً مهندس کشاورزی یا باغداری یا مرغداری نیست زیرا موضوعیت رشته تحصیلی وی ایجاب می‌کند عملاً در مزرعه یا باغ و یا صنایع مرغداری مشغول کار شود.
متأسفانه در رشته‌های علوم انسانی هم با این مشکل مواجهیم.
به عنوان مثال یکی از رشته‌های علوم انسانی اقتصاد است.
اقتصاد که امروز یک علم به شمار می‌رود در برنامه‌ریزی اقتصادی و هم در کار تجارت چندان به آن اهمیت داده نمی‌شود. فارغ‌التحصیلان دبیرستانی رشته اقتصاد تنها چیزی که نیاموخته و با آن سر و کار نداشته‌اند اقتصاد است. گویی اقتصاد صرفاً دانش چند فرمول و حفظ مطالبی است که کاربردی نیست. اگر جز این بود با مدیرانی که مدعی‌اند اقتصاد خوانده یا دانش اقتصادی دارند این همه مشکل اقتصادی نداشتیم. شوربختانه حتی سنت و روش پیشینیان هم در اقتصاد دنبال نمی‌شود.
پیچیدگی‌های دانش الکترونیک و سرعت عمل انتقال معلومات از یک سو و از دیگر سو مشکلات کلاف سردرگم مسایل اقتصادی فرصت تحقیقات و پژوهش‌های اقتصادی را از مدیران و دانش‌آموختگان ما گرفته و همه به نوعی به روزمره‌گی تغذیه‌ای دچاریم. دنیا با سرعت محیرالعقولی در حال پیشرفت است. این پیشرفت‌ها قابل معامله یا خریدن نیستند. آنچه می‌توان خرید تولید و ابزار تولید است. دانش‌های نوین می‌باید از طریق پژوهش‌ها و تحقیقات به ما توان بکارگیری دهند. در کارها آزمون و خطا پیش می‌آید که نهایتاً به تجربه‌های ناب منجر می‌شود اما تکرار آزمون و خطا جایز نیست.
آیا برای نسل‌های آتی به دنبال روش و طرح درسی در مقاطع مختلف تحصیلی هستیم که به صرف امتحانات بسنده نکنیم؟
آیا قصد داریم روند کنونی حافظه‌محوری را جایگزین تجربه‌محوری کنیم؟
آیا هنوز هم بعد از صد سال آزمون و خطا در آموزش و پرورش معلم‌محوری را بر دانش‌آموزمحوری ترجیح می‌دهیم؟
آیا به نسبت هزینه‌های کلانی که در آموزش و پرورش همه ساله صرف می‌کنیم یک برآورد از نتایج حاصله داریم که پولمان را دور نریخته باشیم؟
این سؤالات و هزاران سؤال دیگر سالیانی است بدون پاسخ مانده‌اند. به راستی امروز چه مهارت‌هایی را سواد یا دانش تعریف می‌کنیم؟
و اما بعدتر:
پژوهش و تحقیق به صورت علمی آن کلید گشایش قفل‌های بسته ماست مشروط بر آنکه هر پژوهش و تحقیقی در عمل نتایج خود را نشان دهد و نه صرف پژوهش و تحقیق برای انبار کردن یافته‌ها و بعد فراموشی و غفلت از آنچه آموخته‌ایم.
امید که صاحبنظران تعلیم و تربیت و متولیان مراکز پژوهشی و تحقیقاتی به این مهم توجه کنند که صرفاً با اعلام آمارهای تحقیقاتی و ارایه آنها به کتابخانه‌ها و مراکز اسناد کاری صورت نمی‌گیرد.
منبع: روزنامه عصرمردم
7375/ 2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.