استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه از سال ۶۸ تقابل بین هسته سخت قدرت و نهادهای انتخابی تشدید شد، گفت: به طور کلی هسته سخت قدرت با ابزارهایی که در اختیار دارد، به راحتی می‌تواند هر دولتی را زمین بزند.

حجت‌الاسلام محمدرضا یوسفی در یک گفت‌وگوی اینترنتی با موضوع «تحلیلی بر علل وضعیت کنونی ایران و رسالت تشکل‌ها»، با اشاره به اینکه تمام کشورها در پی بهبود رفاه شهروندان خود هستند، اظهار کرد: ما نیز باید به هر حوزه‌ای از جمله روابط بین‌الملل، به چشم فرصتی برای توسعه اقتصاد و رفاه مردم‌مان نگاه کنیم. به عنوان مثال تا دهه ۱۹۵۰، کره جنوبی جز فقیرترین کشورها بود، اما با بهبود روابط خارجی و پذیرش سرمایه‌های خارجی، توانست به وضعیت کنونی خود برسد. چین نیز در سال ۱۹۶۵ جزو ۲۵ کشور فقیر جهان بود، اما رفته‌رفته مناسبات بین‌المللی خود را بر اساس منافع اقتصادی مردمش تنظیم کرد و امروز دومین کشور به لحاظ تولید ناخالص داخلی است و طی ۴۵ سال اخیر، سطح رفاه جامعه چین ۶۶ برابر شده است. 

 

 
به گزارش جماران ، این مدرس حوزه و دانشگاه افزود: در مورد اینکه سیاست و اقتصاد چه رابطه‌‌ای در عرصه بین‌الملل با یکدیگر دارند، گفته می‌شود رابطه این دو مانند اسب و درشکه است. از نظر عموم کشورهای دنیا که افزایش سطح رفاه کشور خودشان را دنبال می‌کنند، اقتصاد حکم اسب و سیاست حکم درشکه را دارد؛ یعنی این اقتصاد است که سیاست را هدایت می‌کند. اگر الویت اقتصاد باشد، آنگاه سیاست‌ها و روابط خارجی نیز بر مبنای توسعه اقتصادی تعریف می‌شود. به عنوان مثال آمریکای لاتین تقریبا هیچ آورده اقتصادی برای ما ندارد. لذا لازم نیست روابط سیاسی و کنسولی ما با کشورهای این منطقه چندان سطح بالا باشد. 
 
عضو هیات علمی دانشگاه مفید ادامه داد: اما علاوه بر منافع اقتصادی، مبنای دیگری که در جهان برای تنظیم روابط خارجی وجود دارد، ایدئولوژی است. بر اساس نگاه ایدئولوژیک، جهان را تصویری از خیر و شر می‌بینیم و خودمان را در دسته کشورهای خیر می‌دانیم و فکر می‌کنیم رسالت‌مان در روابط بین‌الملل این است که شر را نابود کنیم. جنگ سرد بین آمریکا و شوروی نیز طبق همین نگاه شکل گرفت. نگاه ایدئولوژیک، بر اساس تامین رفاه مردم کشور نیست و اگر ما چنین نگاهی را به روابط بین‌الملل داشته باشیم، سعی می‌کنیم بیش از هر چیزی توان نظامی خود را گسترش دهیم. در اینجا، سیاست حکم اسب را پیدا می‌کند و اقتصاد حکم درشکه را. یعنی اقتصاد دنباله‌رو سیاست‌های ایدئولوژیک می‌شود. 
 
یوسفی اضافه کرد: در کشورهای ایدئولوژیک، امکانات موجود به سمت تقابل‌های نظامی می‌رود و روابط خارجی بر این مبنا شکل می‌گیرد. اکنون ما برای تنظیم بخش بزرگی از روابط خارجی خود، نگاه می‌کنیم که کدام کشورها می‌توانند به ما برای تقابل با شر کمک کنند و به سمت همان‌ها می‌رویم و هزینه‌های هنگفتی را می‌پردازیم، بدون اینکه هیچ آورده اقتصادی برایمان داشته باشد. بحث اصلی در کشورهای ایدئولوژیک، بقاء و تهاجم است و به همین دلیل نفوذ منطقه‌ای یک عامل بسیار مهم تلقی می‌گردد و بسیاری از منابع ملی به کشورهای پیرامون داده می‌شود تا همراهی‌شان جلب گردد. کشورهای با نگاه ایدئولوژیک، به همه چیز اعم از روابط خارجی، بخش خصوصی، فعالیت احزاب، فضای مجازی، سرمایه‌گذاری خارجی و... به چشم تهدید نگاه می‌کنند، در حالیکه در یک حکومت اقتصادمحور، تمام این عوامل فرصت اند. 
 
به گزارش جماران، وی با بیان اینکه کشورهای ایدئولوژیک دارای اقتصاد ضعیف هستند، عنوان کرد: زیرا در این کشورها، تنها وظیفه اقتصاد تامین نیازهای لازم برای گسترش ایدئولوژی است، نه افزایش رفاه مردم. در جنگ سرد، اقتصاد آمریکا توان تقابل با شوروی را داشت، اما اقتصاد شوروی در حدی نبود که بتواند در چنین جنگی دوام بیاورد. لذا حاکمان شوروی از رفاه مردم‌شان می‌زدند و خرج مسائل امنیتی و همراه‌سازی کشورهای پیرامونی با خودشان می‌کرد. اکنون ما نیز در وضعیتی مشابه قرار داریم؛ در سال ۲۰۲۴ تولید ناخالص داخلی ما ۳۰۰ میلیارد دلار بود، اما این رقم در آمریکا بیش از ۲۸ هزار میلیارد دلار بود. چین نیز تا زمان مائو یک نگاه ایدئولوژیک داشت که نتیجه آن وجود ۷۰۰ فقیر در این کشور بود، اما پس از روی کار آمدن دنگ شیائوپینگ و تنش‌زدایی با جهان، به شدت متحول شد. 
 
استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه ایران و غرب هر دو نگاه ایدئولوژیک نسبت به یکدیگر دارند، گفت: در ایران مدام اعلام می‌شود آمریکا شیطان بزرگ است یا اسرائیل باید محو شود و از طرف مقابل، غرب نیز ما را محور شرارت می‌نامد، یعنی هر دو طرف نسبت به هم نگاه ایدئولوژیک دارند. با این تفاوت که غرب توان تحمل هزینه‌های این تقابل ایدئولوژیک را دارد، اما ما نداریم. ما در همان اوایل انقلاب، شعار صدور انقلاب سرمی‌دادیم و همین باعث شد بسیاری از کشورهای عربی به تقابل با ما برخیزند، در حالیکه این مسائل، اصلا جزو آرمان‌های اصلی انقلاب اسلامی نبود‌. در کنار این‌، دیدگاه‌های چپ روشنفکران و روحانیون نیز در ایدئولوژیک شدن کشور ما تاثیر داشت. تا سال ۶۸ نگاه ایدئولوژیک در کشور ما حاکم بود، اما پس از آن با روی کار آمدن هاشمی رفسنجانی، دولت تمایل داشت این نگاه را کنار گذاشته و روابط حسنه با دنیا برقرار کند. 
 
از سال ۶۸ تقابل بین هسته سخت قدرت و نهادهای انتخابی تشدید شد
 
یوسفی با ابراز این عقیده که ساختار قانون اساسی ما یک ساختار دوگانه است، اظهار کرد: یعنی در این قانون از یک طرف یک هسته سخت قدرت تعریف شده که بدون اینکه پاسخگو باشد، ابزارهای فراوانی از جمله صداوسیما و منابع مالی گسترده‌ را در اختیار دارد و از طرف دیگر در همین قانون نهادهای انتخابی از جمله ریاست‌جمهوری و مجلس نیز تعریف شده‌اند. از همان سال ۶۸ تقابل بین نهادهای انتخابی و انتصابی یا همان هسته سخت قدرت و لایه‌های بیرونی قدرت، تشدید شد. هسته سخت قدرت یک نگاه ایدئولوژیک داشته و دارد، اما هسته انتخابی گاهی چنین نگاهی را داشته و گاهی نداشته است. لذا مثلا دولت هاشمی رفسنجانی تمایل داشت روابط خود با دنیا را بهبود ببخشد، اما هر گاه که گامی را در این راستا برمی‌داشت، برخی سعی می‌کردند با انجام اقداماتی تلاش‌های دولت را خنثی کنند. به طور کلی هسته سخت با ابزارهایی که در اختیار دارد، به راحتی می‌تواند هر دولتی را زمین بزند.
 
وی با بیان اینکه در دولت خاتمی نیز همین تقابل بین دولت و هسته سخت وجود داشت، تصریح کرد: این جا بود که هسته سخت تصمیم گرفت نهادهای انتخابی را هم قبضه کند و با اشتباهاتی که اصلاح‌طلبان هم داشتند، در سال ۸۴ احمدی‌نژاد روی کار آمد و نگاه ایدئولوژیک وارد نهاد ریاست‌جمهوری نیز شد. در همان دوره، کشور به بالاترین میزان درآمد ارزی خود در طی تاریخ رسید، اما همه آن درآمد سرشار صرف موضوعات ایدئولوژیک شد. یعنی در آن سال‌ها، ۸۰۰ میلیارد دلار پول صرف شعارهای فوق‌العاده‌ عجیب و غریب شد و کشور را به سمت تحریم هل دادند. دولت احمدی‌نژاد عملا برخی نهادهای نظامی و امنیتی را بر کل کشور حاکم کرد و به عنوان خصوصی‌سازی، قراردادهای بزرگی با نهادهای حاکمیتی بست و این نهادها بسیار تقویت شدند. در نتیجه در سال ۹۲ با اینکه مردم نگاه اقتصادمحور را ترجیح و به روحانی رای دادند، اما تمام اقتصاد و سیاست ایران تحت تسخیر برخی نهادها و هسته سخت قرار داشت. پس از انتخابات ۱۴۰۰ نیز مجددا نهاد ریاست‌جمهوری کاملا در اختیار هسته سخت قدرت قرار گرفت. 
 
عضو هیات علمی دانشگاه مفید بیان کرد: پس از ۴۰ سالگی انقلاب، نگاه ایدئولوژیک بسیار پررنگ‌تر و برای تثبیت انقلاب، سه مرحله ذکر شد؛ مرحله نخست خالص‌سازی است. بر همین اساس، در دولت رئیسی اقداماتی نظیر اخراج اساتید، استخدام طلاب در آموزش‌وپرورش و... انجام شد. مرحله دوم، تمدن‌سازی است. این همان ایده صدور انقلاب است. اینکه می‌بینیم مثلا نظام هزینه‌های مالی بسیار هنگفتی را صرف پیاده‌روی اربعین می‌کند، بر اساس همین تفکر تمدن‌سازی است. مرحله سومی که برای تثبیت انقلاب ذکر شده، جامعه‌سازی است که معتقد است ما باید جامعه خود را بسازیم. اقداماتی نظیر راه‌اندازی گشت ارشاد و... نیز از همین دیدگاه ناشی می‌شود. 
 
یوسفی با بیان اینکه عملیات هفتم اکتبر باعث شد غزه، لبنان و سوریه به وضعیت امروز دچار شوند، گفت: اکنون تصور ترامپ این است که ایران در موضع ضعف قرار دارد. در چنین وضعیتی، تشکل‌ها و احزاب باید با یکدیگر هم‌افزا شوند و جامعه را آگاه کنند. لذا هر اتفاق مثبتی تنها از مسیر اصلاحات ممکن است که البته دیربازده است. اصلاحات باید به افزایش درک آگاهی مردم کمک کند و باعث شود یک تلاش جمعی برای تغییر در بین مردم ایجاد شود تا بر روی حکومت هم تاثیر بگذارد.  
 
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.