پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی مطرح شد؛

مردم سالاری دینی خواست دیرینه ما است

این طرح پژوهشی مراحل پایانی را طی می کند و قرار است توسط معاونت پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی به کتاب تبدیل شود.

گزارش طرح پژوهشی «مردم سالاری دینی مدلول در حال رخداد» عصر روز گذشته (سه شنبه 18 دی ماه) توسط گیتی پورزکی در پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی ارائه شد.

به گزارش خبرنگار جماران، گیتی پورزکی در این نشست در خصوص جغرافیای مفهوم مردم سالاری دینی و اهمیت آن، گفت: به نظر می رسد این بحث مربوط به دیروز و امروز نمی شود و شاید به تاریخ معاصر جامعه ایران و برخورد تمدنی سهمگینی که در ابتدای برخورد جامعه ما با مدرنیته  غربی شکل گرفته است. آن برخورد تمدنی در واقع یک زلزله فکری پدید آورد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی ادامه داد: پیش از آن طور دیگری تعریف می شد و جامعه ایرانی خود را با کل دنیا برابر می دید. ولی پس از جنگ های ایران و روس و آن عهدنامه ها سوژه شرقی و به ویژه ایرانی به نوعی خود را فروتر می دید. آنجا بود که در برابر این نابرابری چه باید کرد مطرح شد. پاسخ اولیه اخذ حداکثری تمدن غربی و مدرنیته بود. در دوره پهلوی می بینیم که مدرنیزاسیون پرشتاب و اخذ تمدن غربی پیگیری می شد. در دوره خودمان هم هنوز وجود دارد و به عنوان یک مکتب فکری در داخل و خارج ایران مدنظر قرار می گیرد.

وی افزود: نوع دوم واکنش به عقب ماندگی طرد حداکثری مدرنیته بود؛ که در دوره مشروطه از سوی شیخ فضل الله پیگیری می شد . بعد از آن هم ادامه پیدا می کند و بعد از آن هم این جریان فکری را داریم و می توانیم آیت الله مصباح را مثال بزنیم که طرد حداکثری مدرنیته و جلوگیری از ورود آن را مدنظر دارند. برای جلوگیری از ورود مدرنیته آن را مصداق کفر می دانستند؛ البته  هنوز هم این جریان وجود دارد و جریان پرنفوذی در داخل جامعه ما است.

پورزکی اظهار داشت: سومین نوع برخورد با این موضوع برخورد تمدنی بود که من در این پژوهش نام آن را «اراده معطوف به ترکیب» گذاشته ام. اراده معطوف به ترکیب سعی دارد از ثمرات و مؤلفه هایی که می تواند به ترقی و پیشرفت اکثریت جامعه کمک کند را از مدرنیته اخذ کنند و در ضمن سنت و فرهنگ را هم از دست ندهند و به نوعی به کیمیاگری بپردازند و بتوانند ترکیبی بین این دو حیطه تمدنی ایجاد کنند. این خواست تاریخی و دیرینه ما است که از زمان مشروطه آغاز شد و آیت الله نائینی از جمله سردمداران این فکر بودند که می خواهند بگویند اسلام بانی این معاصریت بوده است. این سنت برخی از بهترین و پویاترین اذهان ما را به خود مشغول کرده و یک عده از روشنفکران ما در این سنت فکری قرار دارند. آل احمد، شریعتی، آیت الله طالقانی و بازرگان را می شود در سنت اراده معطوف به ترکیب جای داد.

وی گفت: جمهوری اسلامی خلق نیروهای پیش از انقلاب به رهبری امام خمینی(س) بود که این ایده و خواست دیرینه را از ایده به فعل تبدیل کردند. یعنی ایده برای اولین بار عینیت پیدا می کند و اهمیتش بر این است که این ترکیب در لفط «جمهوری اسلامی» وجود دارد؛ که جمهوریت را از معاصریت و اسلامیت را از سنت و فرهنگ ما می گیرد. جغرافیای مردم سالاری دینی اینجا به این مفهوم اتصال پیدا می کند. یعنی به لحاظ محتوا مردم سالاری دینی ادامه جمهوری اسلامی است که مردم سالاری بُعد جمهوریت و دینی هم بِعد اسلامیت را در بر می گیرد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه مردم سالاری دینی خواست دیرینه ما است، تصریح کرد: مردم سالاری دینی هنوز بلوغ و تثبیت پیدا نکرده است. اساتیدی که روی این موضوع کار کرده اند معتقد هستند مردم سالاری دینی باید سه مرحله را پشت سر بگذارد. مرحله اول شکست حکومت دیکتاتور است که با شکست شاهنشاهی این امر محقق شد. مرحله دوم تأسیس حکومت مردم سالار دینی است؛ که آن هم با انقلاب 57 پشت سر گذاشته شد. اما مرحله سوم تثبیت و بلوغ نهادها و ساختارهای مردم سالاری دینی است که این اساتید معتقدند این مرحله هنوز کامل نشده است.

وی در خصوص چالش های این عدم تثبیت و بلوغ گفت: ساختارگرایان معتقد هستند که ما هنوز ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مناسب برای تحکیم و تثبیت مردم سالاری دینی را نداریم. برای مثال طبقه متوسط مؤثری نداریم؛ یا اینکه ساختارهای سیاسی ما بیش از حد اقتدارگرایانه هستند و نمی توانیم به مردم سالاری دینی برسیم. مطالعات دکتر قوام هم می گوید ساختارهای فرهنگی ما اقتداردوست هستند.

پورزکی ادامه داد: دسته دیگر پاسخ های کارگزار محورانه هستند. این پاسخ ها بر روی افراد تأکید می کنند. یعنی می گویند ما حداقلی از ساختارهای مردم سالارانه دینی را داریم. مثلا دکتر بشیریه، دکتر ساعی یا دکتر محمدرضا شریف معتقد هستند حداقلی از ساختارهای اقتصادی وجود دارد و ما طبقه متوسط قوی داریم و به لحاظ ساختارهای سیاسی هم به هر حال ما انتخابات و نهاد ریاست جمهوری داریم و نهادهایی مثل مجلس و شورای شهر وجود دارند. از نظر این گروه مشکل نخبگان و کارگزاران سیاسی ما هستند که در بزنگاه ها و نقاط عطف تاریخی نتوانسته اند خوب تصمیم گیری کنند. یعنی مسأله روی کارها و فعالیت های سیاسی است و روی ساختارها نیست.

 وی با اشاره به اینکه یک جریان فکری قبض مردم سالاری دینی به مردم سالاری درد، اظهار داشت: این جریان وقتی می خواهد مردم سالاری دینی را تعریف کند در واقع دموکراسی را تعریف می کند. در واقع مردم سالاری دینی را به مردم سالاری تقلیل می دهند و وجه دینی به حاشیه رانده شده و وجه دموکراتیک آن پررنگ می شود. نظرات دکتر زیباکلام و اکبر گنجی در همین حیطه قرار می گیرد. اینها می گویند این دو وجه با هم ناسازگار هستند و به دنبال مردم سالاری یا دموکراسی می روند.

عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی افزود: یک جریان دیگر قبض مردم سالاری دینی به حکومت دینی می کنند. یعنی وقتی می خواهند مردم سالاری دینی را تعریف کنند حکومت دینی را تعریف می کنند و می گویند در مردم سالاری دینی فقط وجه دینی مورد توجه  قرار می گیرد. آیت الله مصباح نماینده بارز این تفکر هستند که وقتی می خواهند مردم سالاری دینی را تعریف کنند می گویند یک بار برای همیشه مردم در ابتدای انقلاب به جمهوری اسلامی رأی داده اند و تمام حقوق خودشان را به لحاظ سیاسی واگذار کرده اند.

وی ادامه داد: سومین جریان، مردم سالاری دینی را یک نوع مدلول در حال رخداد می بیند که جریان «اراده معطوف به ترکیب» در این جریان قرار می گیرند. اینها کسانی هستند که مردم سالاری دینی را به صورت دو واژه ناسازه نمی بینند و بلکه یک واژه مستقل می بینند که باید دوباره معنا شود. این معنا می تواند از داخل سنت باشد و یا تحت یک کیمیاگری اتفاق بیفتد؛ به هر حال باید خلق شود. این واژه در واقع معنای حاضر و آماده ای ندارد که بخشی را از سنت و بخش دیگر را از مدرنیته بگیریم و به هم بچسبانیم. این را به عنوان یک مفهوم مستقل می گیرند که باید معنای آن زاده شود. در دوره اصلاحات در رسانه ها و در حیطه های روشنفکری، روشنفکری دینی و نواندیشی دینی مباحث خیلی جدی در این زمینه انجام می شد و ممکن است تندروی هایی هم در این زمینه انجام شد ولی تلاش برای ساختن مدلولی تازه تحت عنوان مردم سالاری دینی صورت گرفت که متأسفانه متوقف شد.

پورزکی اظهار داشت: مشکل اینجا است که هنوز هم وقتی ما می گوییم مردم سالاری دینی به این صورت نیست که مصداق آن مشخص نیست و مردم سالاری دینی هنوز هژمون و مفصل بندی نشده است و به نوعی در تعلیق مدلولی قرار گرفته است. این تعلیق مدلولی و عدم تثبیت معنایی تبعات سختی برای جامعه دارد و ما در روبنا تبعات و بحران ها را می بینیم. یعنی سرریز این تعلیق معنایی را در ساختار و کارگزار می بینیم. مثلا در بحث نظارت اگر مردم سالاری دینی به نوعی تعریف شود ممکن است نظارت استطلاعی شود و اگر مردم سالاری دینی از منظر جریان دیگری تعریف شود استصوابی می شود. یعنی سرریز مدلولی به سرریز ساختاری منجر می شود و دعواها آنجا اتفاق می افتد.

وی با تأکید بر ضرورت تعریف و مدلول یابی مردم سالاری دینی، گفت: حتی ساختارهای اقتصادی ما هم تحت تأثیر همین مدلول مردم سالاری دینی قرار می گیرد. آیا باید به سمت بازار آزاد برویم؟ آیا باید تنش زدایی داشته باشیم؟ همه اینها می تواند با نوع مدلولی که به مردم سالاری دینی می دهیم تغییر پیدا کند. چون آنجا تعلیق معنایی داریم این سرگردانی به سایر مباحث هم انتشار پیدا کرده و ممکن است بر سر همه این موارد دعوا داشته باشیم. هنوز در همه این مسائل به تثبیت نرسیده ایم و چون و چرا داریم. ممکن است تصمیمی گرفته شود؛ ولی آیا بدون شک و سؤال همه جریان ها آن را می پذیرند؟ هژمانی گفتمانی زمانی است که رضایت در پی آن باشد و همه او را بپذیرند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.