جی پلاس/ برگی از نهضت امام خمینی؛

علت سکوت آیت الله خوانساری در سال های آخر نهضت امام خمینی چه بود؟؛ موسوی تبریزی پاسخ می دهد

حمایت همه جانبه آیت الله سید احمد خوانساری از نهضت امام خمینی از ابتدای نهضت تا سال های آخر به صورت همه جانبه ادامه داشت اما پس از قیام ۱۹ دی دیگر عملا حمایتی از جانب ایشان دیده نشد. موسوی تبریزی در این باره توضیح داده است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، سید حسین موسوی تبریزی از پیشگامان و همراهان نهضت امام خمینی که پس از انقلاب نیز در مناصب مهمی گمارده شد، در خاطرات خود به نقش مرحوم آیت الله خوانساری در مبارزه‌ با رژیم ستمشاهی و همراهی با نهضت امام خمینی اشاره کرده که با هم مرور می کنیم:

 

‌‌مرحوم آیت الله حاج سید احمد خوانساری‌‎[1]‎‌ در ابتدای قیام حضرت امام قولاً و عملاً از‌‎ ‎‌حرکت و مبارزه ایشان علیه رژیم علناً حمایت می کرد و این حمایت تا نزدیکی های‌‎ ‎‌پیروزی انقلاب ادامه داشت ولی اواخر بخصوص بعد از قیام 19 دی حمایت علنی‌‎ ‎‌خاصی از آن مرحوم مشاهده نشد.‌‎[2]‎‌ اگرچه کمک های مستقیم و غیر مستقیم ایشان به‌‎ ‎‌انقلابیون مانند تلاش برای آزادی زندانیان و تبعید شدگان مبارزه همچنان تداوم داشت و‌‎ ‎‌این تلاش به جهت اهمیتی که رژیم برای ایشان قائل بود،‌‎[3]‎‌ غالباً مؤثر واقع می شد و‌‎ ‎‌زندانیان سیاسی زیادی از این طریق رهایی پیدا می کردند. همچنان که ایشان اعتراضات‌‎ ‎‌انقلابیون و علما و مراجع را نیز به درخواست خود آنها به مقامات منتقل می کرد. البته‌‎ ‎‌سکوت و عدم تأیید صریح حرکت انقلابیون در سال های آخر مبارزه به معنای پشتیبانی‌‎ ‎‎‌ایشان از رژیم نبود و خود انقلابیون با اینکه نسبت به سکوت ایشان معترض بودند ولی‌‎ ‎‌به جهت شناختی که نسبت به تقدس و تقوا و پاکی و مقام علمی بالای آن مرحوم داشتند‌‎ ‎‌هیچ گاه نسبت وابستگی و سازش با رژیم و درباری بودن به ایشان نمی دادند‌‎[4]‎‌ و اعتقاد‌‎ ‎‌داشتند که مرحوم آقای خوانساری به خاطر عدم احساس تکلیف، سکوت اختیار کرده‌‎ ‎‌است و اصولاً برخورد ایشان به شکلی بود که رژیم هم نمی توانست از سکوت ایشان به‌‎ ‎‌نفع خودش بهره برداری کند و این سکوت را به منزله تأیید نظام شاهنشاهی بگیرد چون‌‎ ‎‌خوف داشت که مرحوم آقای خوانساری به حمایت صریح و علنی از انقلابیون برخیزد.‌‎ ‎

 

‌‎

۱. مرحوم آیت الله حاج سید احمد خوانساری در هجدهم محرم 1309 هـ .ق. در شهر خوانسار و در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود. مقداری از علوم مقدماتی و سطح را در زادگاه خود فرا گرفت و آنگاه برای ادامه تحصیل به اصفهان که در آن زمان یکی از حوزه های مهم علوم اسلامی به شمار می رفت، عزیمت کرد. بعد از فراگیری خارج فقه و اصول در نزد اساتید برجسته حوزه اصفهان، برای تکمیل معلومات خود به نجف عزیمت کرد. مرحوم آیت الله خوانساری در سال 1335 قمری به ایران مراجعت و با اقامت در اراک، از محضر مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری بهره های علمی فراوان برد. ایشان ابتدا در اراک، بعد در قم و در نهایت بنا به درخواست آیت الله بروجردی در تهران اقامت کرد و ضمن اقامه نماز در مسجد حاج سید عزیزالله تهران، به امور دینی مردم نیز رسیدگی می کرد. وی در شروع نهضت اسلامی سهمی بسزا داشت و حق بزرگی نسبت به شکل گیری پایه های اولیه انقلاب دارد. حتی در همان ایام، هنگامی که همراه دیگر علما در بازار تهران به حالت اعتراض نسبت به اعمال دستگاه حرکت می کرد، مورد هجوم پلیس و مأموران امنیتی قرار گرفت و قدری از ناحیه پا جراحت برداشت. همان روزها اعلامیه های متعددی از طرف ایشان منتشر می شد و سرانجام این عالم بزرگوار پس از 96 سال عمر با برکت در نهم دی ماه 1363، ندای حق را لبیک گفته و به دیار باقی شتافت.

۲. مرحوم خوانساری در پاسخ به نامه آیت الله مرعشی نجفی درباره حوادث 19 دی قم آورده است که اگر حرکات بر خلاف نظر حضرات آقایان مراجع انجام نمی گرفت، این نوع حوادث اتفاق نمی افتاد کما اینکه اوضاع مدرسه فیضیه سبب شد که مدرسه تخلیه شود. از این تاریخ به بعد از ایشان اطلاعیه ای صادر نشده است. ر.ک. به: اسناد انقلاب اسلامی؛ ج 1، ص 416.

۳. من بعد از انقلاب در اسناد ساواک و همین طور در خاطرات یکی از مقامات دستگاه پهلوی دیدم که محمدرضا پهلوی ظاهراً بعد از سال های 42 و 43 به رئیس دفترش دستور می دهد که از میان علما و مراجع تهران تنها آیت الله خوانساری می تواند مستقیماً با من ارتباط برقرار کند و اگر پیغامی داشت بگیرند و به وی برسانند و از میان مراجع قم نیز به آقای شریعتمداری امکان برقراری ارتباط با ایشان داده شده است.

۴. همان طوری که بعد از انقلاب نیز هیچ سند و مدرکی که دال بر همکاری ایشان با رژیم و ساواک باشد به دست نیامد برخلاف آقای شریعتمداری که اسناد و مدارکی در مورد بعض روابط ایشان با مقامات رژیم به دست آمد.

 

برشی از کتاب خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)؛ ص ۲۰۲-۲۰۳؛ ناشر: چاپ و نشر عروج؛ چاپ دوم (۱۳۸۷).

دیدگاه تان را بنویسید