نظر امام درباره شفاعت در آن دنیا چیست؟/ امام در خواب به حاج احمد آقا چه گفته بود؟

امام را خواب دیدم، فرمودند: «من از صراط رد شدم، اما خیلی مشکل است».‌

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: ‌‌امام بحثی دارند که شفاعت به اندازه هدایت است. در کتاب اخلاقی‌‎ ‎‌«چهل حدیث» امام شفاعت را به اندازه هدایت یکسان می‌دانند. اگر‌‎ ‎‌اینجور باشد کارمان خیلی مشکل است، و این سخن در پاسخ خیلیهایی‌‎ ‎‌است که شفاعت را مطلق می‌دانند.‌

‌‌حضرت امام می‌گویند شفاعت به قدر هدایت است، این حرف را‌‎ ‎‌«مولوی» هم می‌زند، که اگر دریا را در کوزه‌ای بریزیم بیشتر از قسمت یک‌‎ ‎‌کوزه جا نمی‌شود. ما هم هر چقدر در این دنیا تلاش کنیم که هدایت شویم‌‎ ‎‌آن تلاش موجب می‌شود که در آن دنیا به همین اندازه از ما شفاعت کنند.‌

‌‌فلاسفه معتقدند که اعمال از بین نمی‌رود. اینکه «الحسنات یذهبن‌‎ ‎‌سیئات» که خیلیها گناهان را از بین می‌برد، اگر واقعاً اینجور باشد که‌‎ ‎‌هدایت به اندازه شفاعت باشد، ما هر کاری بکنیم و آرمان دنیا که حضرت‌‎ ‎‌امام در همین هم می‌گویند خود عمل است یعنی «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ‌‎ ‎‌خَیْرَاً یَرَه». یعنی همان عمل را می‌بیند، پس تجسم اعمال است در آن دنیا.‌

‌‌شاید شما فکر کنید که این بحثها اینجا چرا؟ اما به نظر من همه شما‌‎ ‎‌آدمهای سیاسی هستید. مسائل روز را می‌دانید. نباید بگذاریم اخلاقیات‌‎ ‎‌به معنای اعم در نظاممان کمرنگ شوند. (اخلاق به معنای اعم یعنی همۀ‌‎ ‎‌اعمال ما یا در صراط حق هست یا در صراط باطل) شما می‌دانید امام در‌‎ ‎‌کتاب «ره عشق» خود- که بسیار کتاب خوبی است و من توصیه می‌کنم این‌‎ ‎‌کتاب را بخوانید- می‌فرمایند: صراط آن دنیا در گرو اعمال همین دنیاست.‌‎ ‎‌این خیلی چیز عجیبی است. من در ذهنم می‌آید که غیر از امام کسی چنین‌‎ ‎‌چیزی را نگفته است. به این معنا که هر قدمی را که ما الآن برمی‌داریم از دو‌‎ ‎‌حال خارج نیست: یا گناه است یا گناه نیست. در صورت گناه نبودن یا‌‎ ‎‌مستحب، مباح، مکروه یا واجب است. بالاخره هر قدمی که برمی‌داریم یا در‌‎ ‎‌راه هدایت یا در راه ضلالت برمی‌داریم. از همینجا ما داریم از صراط رد‌‎ ‎‌می‌شویم. بعد امام(س) می‌فرمایند: «حضرت رسول(ص) در بین صحابه‌‎ ‎‌نشسته بودند، صدایی شنیدند. برگشتند، صحابه به حضرت رسول فرمودند:‌‎ ‎‌این صدا چه بود؟ حضرت فرمودند: این صدایی بود که کسی هفتاد سال در‌‎ ‎‌راه جهنم حرکت کرده بود افتاد ته جهنم، صدا از ته جهنم بود که آمد.‌‎ ‎‌تحقیق که کردند دیدند یک زن یهودی هفتاد ساله‌ای است که خیلی هم آدم‌‎ ‎‌بدی بوده و مرده است. «حضرت امام به این تمسک می‌کنند و می‌گویند‌‎ ‎‌این دلیل بر این است که این از صراط خواسته رد شود و آن لحظه آخر مرده‌‎ ‎‌و در جهنم افتاده است. راه باریک است. من حضرت امام را خواب دیدم‌‎ ‎‌فرمودند به من که به دوستان بگویید که من از صراط رد شدم، اما کار خیلی‌‎ ‎‌مشکل است. قصه شوخی نیست. سنایی روز و شب را به دو موش سیاه و‌‎ ‎‌سفید تشبیه کرده است، و کسی در بین چاه چسبیده به یک ریشه تیغی که از‌‎ ‎‌کنار چاه بیرون آمده. یک موش سیاه و یک موش سفید این ریشه را‌‎ ‎‌می‌جوند. ته آنجا مار و عقرب و امثال آنها دهانشان را باز کرده‌اند، منتظرند‌‎ ‎‌که این از وسط چاه به زمین بیفتد و روبرویش هم یک کندوی عسل است،‌‎ ‎‌کندوی عسل دنیاست. موش سیاه و سفید هم شب و روز است که ما‌‎ ‎‌بمیریم و بیفتیم آنجا. یک قصه حقیقی است و این شتر درِ خانه همۀ ما‌ ‎‌می‌خوابد. ما اگر امروز دنبال این باشیم که در چه جریانی هستیم و این‌‎ ‎‌جریان به کجا ختم می‌شود و ما اگر بخواهیم فلان کار را بکنیم فلان‌‎ ‎‌شخص که رفیق ماست صدمه می‌خورد و اگر فلان کار را بکنیم فلان‌‎ ‎‌شخص که دشمن ماست ضربه می‌خورد و مفید است. اینگونه اگر فکر‌‎ ‎‌کنیم دنیایی فکر کرده‌ایم و قبل از هر چیز خودمان را گول زده‌ایم.‌

‌‌من این حرفها را به خودم هم می‌گویم. «اُنْظُرْ اِلیٰ مٰا قٰالَ لاٰ تَنْظُرْ اِلٰی مَنْ‌‎ ‎‌قٰالَ» کاری نداشته باشید، که چه کسی می‌گوید خود مطلب، مطلب حقی‌‎ ‎‌است. من به ذهنم می‌رسد که اگر ما بخواهیم اماممان از دستمان راضی‌‎ ‎‌باشد، چاره‌ای نداریم جز این که برای رضایت خلق کار کنیم و رضایت‌‎ ‎‌خلق مسلماً رضایت حق است. برای اینکه اینها بنده خدایند و رضایت حق‌‎ ‎‌جریان و خط و خطوط سرش نمی‌شود. این یک امر روشنی است. ما باید‌‎ ‎‌سعی کنیم وارد اختلافات نشویم، تا می‌توانیم اختلافات را کم کنیم. ما‌‎ ‎‌امروز با دنیا دعوا داریم، ما مدعی هستیم که یک اسلامی را توسط امام در‌‎ ‎‌این دوران جهل و خرافه و ظلم و تهدید عنوان کردیم و این اسلام‌‎ ‎‌می‌خواهد خود را نشان دهد، اگر در کانون این اسلام که نظام و انقلاب‌‎ ‎‌ماست، یک ضربه‌ای به اسلام بخورد انعکاس این در همه جای دنیا هست.‌

برشی از کتاب دلیل آفتاب؛ ص 170-172؛ ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)؛ چاپ پنجم(1383).

‌‎ ‎

 

دیدگاه تان را بنویسید