سعید مالکی در یادداشتی در روزنامه صدای زنجان نوشت: حمل و نقل عمومی یکی از مهمترین راهکارهای امروزی برای حل معضلی به نام ترافیک است و از جمله ی آن ها اتوبوس از بهترین و کارآمدترین های این حوزه محسوب می شود. اما بدون شک کیفیت استفاده از این وسیله ی مهم نقلیه شهری در زنجان و به خصوص مرکز استان متناسب با نیازهای عمومی شهروندان نبوده و نیست.
نه تنها فاقد کیفیت لازم ( همچون عدم استفاده از امکانات رفاهی آن مانند کولر ) است که خود نقش مخربی در سنگین کردن ترافیک شهری برعهده دارد. از سوی دیگر خیابان ها و معابر شهری هیچ تناسبی با بزرگی این خودروها نداشته و حرکت لاک پشتی ( و به تعبیر شهروندان نعش کش گونه ی!) این اتوبوس ها بیشتر مخل روان سازی ترافیک است تا تسهیل در آن.
در شهرهای بزرگ و کلان شهرها راه اندازی اتوبوس های سریع السیر و عمومی و به عبارتی بی آر تی در حمل و نقل داخل شهری نقش پررنگی در کاستن از بار ترافیک داشته  اما این نقش در زنجان دقیقن برمدار عکس خود می چرخد. به همه ی اینها اضافه کنید رانندگی غلط و گاه رواعصاب برخی رانندگان این اتوبوس ها که بی توجه به قوانین و حقوق سایر رانندگان، خود تبدیل به خطری بالقوه می شوند و البته شده اند!
به این موضوع اضافه کنید تصمیم اخیر شهرداری و شورا در تبدیل حدفاصل چهارراه امیر کبیر تا میدان انقلاب به پیاده راه عمومی را که هرچند تصمیمی جسورانه و پیشرو محسوب می شود اما همانطور که پیشتر در یادداشتی مستقل اشاره شد (پیاده راه برای نفس کشیدن) بی توجه به زیرساخت های لازم و ضروری یحتمل خود تبدیل به معضلی مضاعف خواهد شد که آن را در یک روز عصر پنجشنبه با حضور در خیابان امام و آرامستان بهشت زهرا به راحتی و بدون چشم های مسلح نیزمی توان لمس کرد!
هرچند به نظر می رسد این تصمیم باید هوشمندانه و با توجه جدی به همه ی جوانب آن گرفته شده باشد و پیش از تصویب به حتم در کمسیون های تخصصی شورا درباره ب آن به اندازه کافی بحث شده و استدلال های لازم برای آن به شکلی علمی واقناعی ارایه شده باشد!
به هر روی نیازهای شهری و شهروندی در محور توسعه ی شهری بی توجه به اصول اولیه و ساده ای چون روان سازی ترافیک و آرامش عمومی در حداقل ترین میزان مورد نیاز، می تواند عواقبی حتی گاه خطرناک نیز به دنبال داشته باشد.
به نظر می رسد هرگونه تغییر در شکل آمد و شد عمومی و ترافیک مرکز شهر پیش از پایان حداقل نیمی از پروژه ی باستانی و کهن سبزه میدان، نوعی فرار به جلو و حتی خودزنی به حساب آید و در نتیجه تلنبار شدن مطالبات شهروندی را به دنبال داشته باشد که با توجه به شرایط حال حاضر در کشور، نوعی جرقه در انبار باروت خواهد بود! هر چند این باروت نم کشیده باشد و منطق و عقلانیت عمومی آن را نپذیرد. اما سر بی درد و بستن دستمال پیش فرضی ست که می طلبد با چشمانی بازتر برخی پروژه های بلند پروازانه را عملیاتی کرد.

* روزنامه صدای زنجان، 1397،4،12.
7312/8068
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.