در روزهای اخیر و با شدت گرفتن موج اخبار مربوط به بازنشستگی استاندار خراسان جنوبی، حجم وسیعی از اخبار، گزارش ها و گمانه زنی ها، فضای مجازی را در خصوص انتخاب استاندار بعدی پر کرده است. در این میان به عمد یا به سهو، طیفی از رسانه های استان نیز در تلاشند این موضوع را به اولویت اصلی و مساله اول استان تبدیل و یا حداقل با به بحث گذاشتن حواشی آن، فرصت طلبی کنند. من به دلایل متعدد معتقدم تغییر استاندار و حضور استاندار جدید نه در وضع فعلی و بلکه هیچگاه اولویت اصلی و مساله «بسیار» مهم استان ما نبوده و نخواهد بود. دولت محترم با توجه به برنامه ها، سلایق و رویه های سیاسی و ساز و کارهای معمول و مرسوم و مطرح خود در فضای سیاسی - اجتماعی کشور و معمولا بدون توجه به مطالبات و خواسته های مردم یک استان! کار خودش را کرده و این بار نیز خواهد کرد. (حداقل تاکنون در خراسان حنوبی این موضوع مسبوق به سابقه است!)، کما اینکه ظاهرا حتی در برخی موارد نظر نمایندگان محترم مردم استان در مجلس شورای اسلامی نیز چندان برای دولت و دست اندرکاران انتخاب و انتصاب استانداران مهم و لازم الاجرا نیست!! در چنین شرایطی صرف وقت، هزینه و ظرفیت های مردمی و رسانه ای استان در راستای امری که انجام خودمختارانه آن امری کاملا بدیهی است، در واقع هرز دادن اعتماد و سلب اعتقاد از همان داشته ها و سرمایه های اندک ماست. من احساس می کنم نیاز خراسان جنوبی در وضع فعلی، 2 مقوله مهم تر و بسیار اساسی تر و جدای از آن چیزیست که هیچ دخل و تصرفی در آن نداریم. مقوله اول اینکه به جای پرداختن به «چه کسی بودن» استاندار، به «چه ویژگی هایی» داشتن استاندار باید پرداخت و در شرایطی که متاسفانه ظرفیت های مردمی و سیاسی استان برای معرفی «شخص»، چندان قوی و به موقع و کارآمد و بالغ نیست باید سمت و سوی انتخاب ها را به برگزیدن «ویژگی های» موردنظر برای این «استاندار خوب» نزدیک کرد. مقوله دوم و مهم، تلاش برای ارتقای سواد مطالبه گری مردم استان است؛ اینکه «چه» بخواهند و «چگونه» بخواهند و در راستای این خواستن ها، از «چه کسانی»، به «چه دلیلی» و با «چه ساز و کارهایی» مطالبه کنند. در مقوله اول احساس می کنم استاندار خراسان جنوبی قبل از هر چیز باید «استان فهم» و «مردم فهم» باشد و بعد به جای داشتن تفکر سیاسی در استانی که سیاست را با مانع تراشی و سنگ اندازی و چاه و چاله کنی برای همدیگر مترادف می دانند، تفکر عمرانی و توسعه ای داشته باشد، به جای تیم داری، استانداری کند و به جای وجاهت اسمی، صداقت رسمی و کفایت کاری و مردمی داشته باشد. در مقوله دوم یعنی بحث مهم مطالبه آموزی به مردم استان نیز سخت معتقدم علیرغم شعارهای ظاهری و زیبای برخی رسانه ها و مسئولان استان، طرح ها، برنامه ها و اقداماتی که همه ی ما گاهی شاهدش هستیم، به شدت «ضد مطالبه» و به شدت تحقیر کننده مطالبات مردم ماست. این فرایندهای «ضد مطالبه» قطعا «ضد توسعه» هم هستند و به فراخور اوضاع، استان را سالهای سال در همان عقب ماندگی های تاریخی نگه می دارند.
دلسوزان شجاع، نخبگان جسور، سیاسیون دلسوز و منتخبان مدعی مردم داری در استان، وظیفه ای مهم بر دوش دارند و آن هم آموختن فن و تکنیک و راهبرد مطالبه به مردم است. در این صورت است که مردم یاد می گیرند به جای افتادن به ورطه ی بازی انتخاب استاندار، مطالبه ی «ویژگی» کنند نه مطالبه ی «شخص» و بعد از آن به راهبرد مهم و مطالبه آمیز و ماجرای غم انگیز چرایی انتصاب شش استاندار در کمتر از 14 سال در استانی که ثبات دستمایه اول توسعه و عمران و پیشرفت آن است، بپردازند!!
3215*3028
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.