چند روزی همقدم با شهید امینی امشی

اولین هدیه ای که او به بانویش داد چه بود؟

دلش می خواست هدیه ای به رسم یادگار به هاجر بدهد اما هیچ چیز همراه نداشت، هاجر او را راهنمایی کرد و گفت که خوب به اطرافت نگاه کن می توانی هدیه ای برایم پیدا کنی.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: دو سه روزی به پایان سال مانده بود و حسین [1]و اسماعیل برادران فاطمه[2] که مدتی برای دیدار خواهر به آستارا آمده بودند حالا باید بازمی گشتند. اسماعیل مشغول بستن بار و بنه اش بود اما حسین که گلویش پیش هاجر[3] گیر کرده بود از رفتن سر باز زد و گفت که چند روز دیگر اینجا کار دارد و بعد به تهران می آید.

چند روز گذشت و فاطمه به هاجر گفت که حسین به تو علاقه مند شده و می خواهد از تو خواستگاری کند. هاجر موضوع را با مادرش در میان گذاشت و او گفت هر چه تو بگویی. به گوشه ای از حیاط رفتند و حسین گفت که می خواهم به خواستگاری بیایم و پاسخ شنید که بعید است پدر اجازه دهد. حسین گفت: ایرادی ندارد من می آیم و جواب نه می شنوم و باز هم می آیم و آنقدر می آیم تا بتوانم از پدرت جواب مثبت بگیرم.

سال جدید تحویل شد و فاطمه و حسین به بهانه عید دیدنی به خانه هاجر رفتند و قضیه خواستگاری را مطرح کردند. پدر مخالفت کرد و گفت که هاجر باید درسش را بخواند و تا انتهای درسش حرفی از ازدواج نیست.

... قرار بود فاطمه برای زندگی به صومعه سرا برود، دلشوره ای به جان حسین و هاجر افتاد چون دیگر راهی برای دیدار با یکدیگر نداشتند، قبل از اسباب کشی، فاطمه از مادر بانو تقاضا کرد تا چند دقیقه این دو با هم صحبت کنند.

حسین گفت من دیگر هیچ بهانه ای برای دیدن تو ندارم ولی برای خواستگاری حتما می آیم و الان دلم می خواهد که هدیه ای به تو بدهم ولی هیچ چیزی همراه ندارم. هاجر لبخندی زد و گفت اینهمه هدیه در اطرافت هست چرا چیزی نداری و او کمی دیگر نگاه کرد و گفت بله می خواهم برگ درختی به تو هدیه بدهم و برگی را که صافتر و زیباتر بود، از درخت کند و به فاطمه گفت: تو هم برگی به من هدیه بده و اینگونه اولین هدیه میان آنها رد و بدل شد و خداحافظی و قول و قرارهایی که نه او به خواستگار دیگری پاسخ مثبت دهد و نه اینکه حسین به خواستگاری فردی دیگر برود.[4]

 

ادامه دارد...

 
  1. رزمنده شهید حسین امینی امشی که در بیستم دی ماه سال 65 به شهادت رسید.
  2. فاطمه امینی مستاجر خانه بانو هاجر پور واجد بود.
  3. بانو هاجر پورواجد همسر شهید حسین امینی.
  4. برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید