جی پلاس؛

فرمانده ای از دشمن که شیفته شهید خرازی شد

شهید خرازی و رفقایش محاصره شده بودند. نه راه پس داشتند، نه پیش که ناگهان سرکرده دشمنان، شهید خرازی را در آغوش گرفت.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در خاطراتی که از شهید حسین خرازی، فرمانده دلاور لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام روایت شده چنین آمده است: 

به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد.

آنقدر اتوبوس تکان می خورد که کودک کردی که همراه پدرش کنار آن ها نشسته بود دچار تهوع شد.

او کلاه زمستانی اش را زیر دهان کودک گرف

ت و کلاه کثیف شد.

 پدر بچه خواست بچه اش را تنبیه کند.

با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می شود...

مدت ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی آمد.

رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه ام... با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی.

 

برشی از کتاب حدیث خوبان؛ ص۲۵۴.

 

دیدگاه تان را بنویسید