مرگ بی سر و صدای عدالت آموزشی در دوران کرونا

با توجه به شیوع کرونا، حضور دانش آموزان در مدارس ممکن نیست و این موضوع هم تبدیل به یک عامل دیگر برای گسترده تر شدن شکاف آموزشی میان فقیر و غنی در جامعه تبدیل شده است؛ خانواده هایی که توان مالی مناسبی دارند می توانند علاوه بر شبکه شاد، از کتاب‌ها و بسته‌های کمک‌آموزشی و مدارس یا معلمان خصوصی بهره ببرند، اما گروهی هم با بضاعت مالی کم هستند که در بهترین حالت می توانند فقط از شبکه شاد یا تلویزیون استفاده کنند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس؛ روزنامه رسالت در شماره امروز خود نوشت: ​کرونا باعث شد، درس‌ومشق حضوری دانش آموزان بالاجبار تعطیل و  به‌صورت بر خط ادامه یابد و این خود به بستری برای ایجاد شکاف آموزشی میان فقیر و غنی بدل شده است. آنان که دستشان به دهانشان می‌رسد در کنار شبکه شاد از کتاب‌ها و بسته‌های کمک‌آموزشی و مدارس یا معلمان خصوصی بهره می‌برند و در مقابل گروهی دیگر، تمام دسترسی‌شان به شبکه شاد و یا برنامه‌های آموزشی صداوسیما خلاصه می‌شود. شادی که درباره ضعف‌ها و کاستی‌هایش، فراوان سخن گفته‌ایم و هدف ما از نگارش این متن، نقد این شبکه نیست، بلکه وسع و توان دانش‌آموزانی است که خانواده‌هایشان قادرند، معلم خصوصی را به استخدام خود درآورند و فرزندانشان از هفت‌خوان درس و امتحانات به‌راحتی گذر می‌کنند اما آنان که خرجشان با دخلشان نمی‌خواند، از قافله آموزش جا می‌مانند و درک و دریافت درستی از متون و محتوای درس نخواهند داشت.  

جلال کریمیان، دانشجوی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران و عضو هیئت‌مدیره انجمن دوستداران کودک‌پویش در بخشی از یادداشت خود در تارنمای این انجمن در خصوص نابرابری آموزشی در دوران شیوع کرونا چنین می‌نویسد: « بسیاری از مدارس غیردولتی و بعضا دولتی در شهرهای بزرگ زیرساخت‌های تعاملی آموزش از راه دور را به بهترین شکل فراهم نموده‌اند و دانش‌آموزان این مدارس کمترین آسیب را از تعطیلی اجباری مدارس خواهند دید. در مقابل علی‌رغم تلاش معلمان برای تولید محتوای آموزشی، خیل عظیمی از دانش‌آموزان مدارس دولتی به آموزش درخوری در این ایام دسترسی نخواهند داشت. بدین خاطر سیاست‌گذاران آموزش کشور باید بدانند آمار رسمی اعلامی درباره دسترسی به آموزش از راه دور اعدادی بیش نیستند و در پس آن‌ها جمع زیادی‌ازدانش‌آموزان آموزش‌ندیده قربانی بی‌توجهی‌ها و کاستی‌ها خواهند شد.» از سوی دیگر، در بزنگاهی حساس که بسیاری از دانش آموزان مناطق محروم برای داشتن یک تبلت یا گوشی هوشمند چشم‌انتظار لطف خیرین هستند، عده‌ای از والدین دانش آموزان که دغدغه مالی ندارند و آموزش در بستر شاد را ناکافی یا ناکارآمد می‌دانند صدها تا میلیون‌ها تومان برای فرزند خود هزینه می‌کنند تا از طریق معلم خصوصی و ثبت‌نام در مدارس غیردولتی و  یا بسته‌های آموزشی، عقب‌ماندگی ایجادشده در نبود آموزش حضوری را جبران کنند.  هرچند این تفاوت سابق بر این نیز وجود داشته است و طبیعتا آنانی که پول بیشتری داشته‌اند همیشه از امکانات آموزشی بهتری ورای آموزش عمومی برخوردار بوده‌اند اما در شرایط کرونا که همه‌چیز قرار است از قاب گوشی‌ها و بعضا به‌صورت یک‌طرفه به دانش آموزان منتقل شود این شکاف بیش‌ازپیش به چشم می‌آید. دانش آموزان مرفه‌تر با دعوت از یک معلم خصوصی  به منزل خود و پرداخت هزینه‌های نسبتا بالا از یک آموزش حضوری و تعاملی بهره‌مند‌می‌شود و یا در مدارس غیرانتفاعی ثبت‌نام می‌کنند، حال‌آنکه دانش‌آموزانی که استطاعت مالی والدین آن‌ها خصوصا در این بحران اقتصادی ناشی از کرونا اجازه هزینه مضاعف به آن‌هارا  نمی‌دهد ناچار هستند به همان محتوای ارائه‌شده در بستر شاد و مدرسه تلویزیونی قناعت کنند و البته این در شرایطی است که به گفته حاجی میرزایی، وزیر آموزش‌وپرورش تنها 70 درصد از دانش‌آموزان ایرانی دسترسی به اینترنت، رایانه، تلفن همراه یا تبلت دارند و بسیاری از دانش‌آموزان مناطق محروم که از آموزش مجازی به دلیل نداشتن امکانات جامانده‌اند، ترک تحصیل‌کرده‌اند یا به دلیل طولانی شدن این شرایط در آستانه ترک تحصیل هستند.  بر اساس گزارش‌ها، پایین‌ترین آمار دسترسی به شبکه شاد مربوط به استان سیستان و بلوچستان است. تعداد کل دانش آموزان این استان ۷۶۱ هزار نفر است که از این میزان، هویت ۳۱۸ هزار نفر در شاد احرازشده است. 

اختلال در فرآیند آموزش و خطر ترک تحصیل برای گروهی از دانش آموزان در ایام کرونا تنها مختص به کشور ما نیست و تمام کشورهای دنیا کم‌وبیش با آن دست‌به‌گریبان هستند. موضوعی که آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل پیش‌تر نسبت به آن هشدار داده و بابیان این‌که 40 میلیون دانش‌آموز به دلیل ویروس کرونا  از ادامه تحصیل در مراحل مقدماتی صرف‌نظر کردند، گفته بود: « محصلان معلول، اقلیت‌ها و جوامع محروم، دانش آموزان آواره، پناهجو و افراد موجود در مناطق دورافتاده بیشتر از بقیه در معرض خطر جا ماندن از تحصیل قرار دارند و حتی گفته بود: در مورد آن‌هایی که امکان دسترسی به آموزش از راه دور رادارند، موفقیت درگرو شرایط معیشتی است چراکه والدین آن‌ها به‌ویژه زنان متحمل بارهای سنگینی در منزل شده‌اند. »

 بهترین عملکرد در کلاس‌های حضوری میسر می‌شود

«سید محسن حسینی ارسنجانی»، مشاور و دبیر شورای مدیران و مشاوران وزارت آموزش‌وپرورش در گفت‌وگو با «‌رسالت » بابیان این‌که هم در ایران و هم در کشورهای جهان تنها سیستم آموزشی شناخته‌شده و مرسوم، فضای کلاس درس با حضور استاد، محصل و یا دانشجو است و مانند سایر روش‌ها در کنار مزایایی که دارد ممکن است معایبی نیز داشته باشد، می‌گوید: « بهترین عملکرد در کلاس‌های حضوری میسر می‌شود و مقیّد شدن دانش‌آموزان به استفاده از کلاس‌های رسمی و آکادمیک، بسیار عالی و زمینه کاملی از وضعیت علمی را فراهم می‌کند. در همه‌ جهان نیز مرسوم است که سعی کنند به‌صورت حضوری کار را دنبال کنند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی و در راستای ایجاد عدالت آموزشی به این موضوع توجه شده است و ما جزء کشورهای پیشرو هستیم. به‌عنوان‌مثال در اصول قانون اساسی مخصوصا اصل 2 که به‌صورت کلی است و  اصل 3 که به آموزش‌های رایگان توجه دارد، گفته‌شده است در دوره‌ ابتدایی شامل سه سال اول، دوره‌ ابتدایی دوم که سه سال دوم تا ششم است و دوره‌ متوسطه‌ اول و دوم تمام آموزش‌ها حتما باید رایگان باشد. در همین‌جا اشاره می‌شود به این‌که به خاطر بالا بردن فضایل اخلاقی و مخصوصا بالا بردن اطلاعات عمومی جامعه، لازم است این آموزش‌ها به‌صورت رایگان ارائه شود و همچنین اصل سی‌ام قانون اساسی به‌عنوان اسناد بالادستی نیز به‌رایگان بودن تحصیلات تا پایان دوره متوسطه اشاره می‌کند. حتی سایر قوانینی که در کشور است، حالا برخی‌ به‌صورت مستقیم و در برخی روح حاکم بر قوانین این موضوع را موردتوجه قرار داده‌اند. با همه این‌ها شرایط در هر جامعه‌ای ممکن است مقداری متفاوت باشد. شرایط جامعه‌ ما ایجاب کرده است علاوه بر آموزش‌های دولتی، آموزش‌هایی در غالب کلاس‌های آموزشی که از طریق مؤسسات خصوصی ارائه می‌شود، آموزش‌های برخط و حتی تولید فیلم‌ها و پکیج‌های آموزشی و غیره را نیز شاهد باشیم. » 

 تمام آموزش‌ها طبق قانون اساسی باید رایگان باشد

وی بابیان این‌که در اوضاع کرونایی این شرایط بیشتر حاکم است، می‌گوید: «در بسیاری از کشورهای آسیایی مخصوصا برخی کشورهای عربی و به‌طور مشخص‌تر در آکادمی ورسای فرانسه هم، چه کلاس خصوصی باشد و چه دولتی و حتی کلاس‌های غیرحضوری‌ آنلاین و آفلاین، طبق قانون اساسی‌شان رایگان است. یعنی حتی اگر دانش‌آموزی بگوید در حال حاضر نمی‌خواهم مدرسه بیایم و می‌خواهم در خانه درس بخوانم، بهترین استاد، دبیر و مشاور را به‌صورت رایگان در اختیار او می‌گذارند، اما در کشور ما ایران، موضوع آموزش‌های رایگان اتفاق نمی‌افتد که دلایل زیادی دارد. ازجمله این دلایل این‌که در کشورهای دیگر، ارگان‌های دیگری نیز در کنار وزارت آموزش‌وپرورش، متولی کار هستند؛ به‌عنوان‌مثال در کشورهای فرانسه، بلژیک، دانمارک، هلند و ایتالیا، شهرداری‌ها نیز عهده‌دار بسیاری از مسئولیت‌ها هستند و هزینه‌های کلاس‌ها، فعالیت‌ها و حتی توزیع کتاب‌های درسی و غیردرسی را به عهده‌دارند. در ایران چنانچه دانش‌آموزی بخواهد از امکاناتی همچون مدرسه‌ یا مؤسسه غیرانتفاعی و پکیج‌ها و فعالیت‌هایی که حالا به‌صورت سی‌دی و دی‌وی‌دی است بهره‌مند شود، خانواده‌ها باید این هزینه را تأمین کنند. نکته‌ قابل‌تأمل این است که ما در کشورمان بدون در نظر گرفتن موانع قانونی و بر اساس خلأهای قانونی که وجود دارد، خود شورای عالی آموزش‌وپرورش بر اساس دستورالعمل‌هایی به مراکز غیردولتی برای دریافت وجه مجوز می‌دهد و اکنون این دریافت‌ها به‌صورت قانونی انجام می‌شود و حتی برای هرکدام از مراکز در تهران و سایر شهرستان‌ها که به‌صورت غیردولتی آموزش صورت می‌گیرد، میزان دریافت را خود دولت تعیین می‌کند. یعنی می‌گوید در منطقه یک تهران دریافتی فلان مدرسه‌ این مبلغ است و در منطقه‌ نوزده این مبلغ و در شیراز و اصفهان و تبریز و جاهای دیگر هم این مبلغ است. بنابراین شاید به‌زعم خوانندگان این مطلب، خیلی عجیب باشد که اگر قانون اساسی تمام تحصیلات را تا پایان دوره‌ متوسطه و حتی تا پایان آموزش عالی رایگان اعلام می‌کند، چرا ما مدارس غیردولتی داریم و اساسا چرا این‌همه مراکز عریض و طویل وجود دارد؟ پاسخ بسیار مشخص است. ما در کنار قوانین موجود بالادستی‌ و خصوصا اصول قانون اساسی، مواردی داریم که به لحاظ شرایط کشور،  اجازه‌ استفاده از این امکانات و مراکز را به‌صورت رقابتی می‌دهد. درواقع ممکن است دولت به دلیل بار مالی سنگین نتوانسته است همه‌ دانش‌آموزان را زیرپوشش قرار دهد و خب این مراکز توانستند مقداری بار مالی را کم کنند. البته ایجاد مراکز استعدادهای درخشان برای دانش آموزان نخبه و مواردی این‌چنین جزء محاسن کار است، اما یکسری معایب نیز دارد، علی‌رغم این‌که ما اکنون یک معاونت محسوس به نام مدارس غیرانتفاعی و مشارکت‌های مردمی در وزارت آموزش‌وپرورش داریم، شورای عالی آموزش‌وپرورش راداریم و بسیاری از ارگان‌های بزرگ در وزارت آموزش‌وپرورش و سایر دستگاه‌ها، کار نظارت را انجام می‌دهند اما می‌بینیم که نوع دریافتی‌ها، برخی مواقع بسیار زیاد است و تبلیغات گزاف و دروغین نیز وجود دارد که بسیاری  از خانواده‌ها حتی بدون توجه به این‌که آن مؤسسه مجوّز دارد یا نه معمولا ثبت‌نام می‌کنند. ما حتی اکنون شاهد هستیم تبلیغات وسیعی که در صداوسیما وجود دارد باعث شده، بسیاری از خانواده‌ها به استفاده از این نوع امکانات، مخصوصا پکیج‌هایی که وجود دارد گرایش پیدا کنند. البته این مؤسسات گاهی آموزش‌های کاملی ارائه نمی‌دهند، بی‌ضابطه هستند و حتی آموزش‌های ناقص دارند که در شرایط کرونایی این موضوع شدیدتر شده است. اکنون برخی از خانواده‌ها ممکن است بتوانند یکسری از هزینه‌ها را تأمین کنند و برای بچه‌های خود از این آموزش‌ها استفاده کنند اما در مقابل برخی از خانواده‌ها حتی برای استفاده از فضای شاد نیز امکان دسترسی به امکانات اولیه نظیر لپ‌تاپ و موبایل را ندارند. برخی از خانواده‌ها که شاید نتوانند نان، غذا و مایحتاج اولیه‌ بچه‌ها را تأمین کنند، قبلا می‌توانستند از مدارس دولتی به‌صورت رایگان و حضوری استفاده کنند و مطمئن بودند که فرزندانشان یکسری آموزش‌ها را هرچند ناقص دریافت می‌کردند، اما اکنون همان آموزش‌ها را نیز در فضای مجازی کمتر داریم.» 

«حسینی ارسنجانی» معتقد است، وجود این مؤسسات در شرایط فعلی جامعه ضروری هستند اما این‌که قانونمند رفتار کنند و هم‌راستا با عدالت آموزشی دنبال شوند هم بسیار ضروری است: « ما می‌گوییم برای حفظ حرمت قانون، آنچه که قانون گفته باید رعایت شود و به آن احترام گذاشته شود. بنابراین چنانچه این مؤسسات قرار است وجود داشته باشند و به مردم کمک کنند، باید سعی کنیم کار را برای خانواده‌ها آسان کنیم. به نظرم وجود این مؤسسات در شرایط فعلی کشور ضروری است اما باید قانونمند و در ارتباط با عدالت آموزشی دنبال شوند و قاعدتا دولت، در اینجا کاری که باید انجام بدهد این است که جلوی تبلیغات و فضاسازی‌های دروغ و  برخی مواردی که ممکن است جنبه‌ کذب داشته باشد را بگیرد. مهم‌تر این‌که خانواده‌های عزیز ایرانی که در فضای کرونایی می‌خواهند بیشتر از این موارد استفاده کنند، سعی کنند به جنبه‌های روانی و بار علمی که می‌تواند این مؤسسات و کلاس‌های خصوصی داشته باشد توجه کنند نه این‌که صرفا بخواهند بگویند ما کاری کردیم و بار مسئولیت را از خودشان دور کنند.»

 حدود 8 میلیون نفر از امکانات آموزشی خصوصی استفاده می‌کنند

مشاور و دبیر شورای مدیران و مشاوران وزارت آموزش‌وپرورش تأکید می‌کند، در شرایطی که بر اساس پیش‌بینی‌ها و برخی گفته‌های مسئولین، حدود 8 میلیون نفر از کلاس‌های خصوصی، مراکز آموزشی، چاپ و توزیع کتاب‌های کمک‌درسی و  اساتید و  مشاوران تحصیلی مخصوصا در بحث کنکور و ارگان‌های مضاعفی که در این زمینه وجود دارند، بهره‌مند می‌شوند نمی‌توان انتظار برچیده شدن این مجموعه‌ها را داشت: « به‌عنوان‌مثال در شهر تهران و در مناطق یک و دو، با توجه به اطلاعاتی که در اختیاردارم، حدود 90 درصد مدارس غیردولتی و تنها 10 درصد دولتی هستند. با توجه به این‌که در همه‌ شهرهای کشور این‌ مراکز غیردولتی گسترش پیداکرده‌اند، چنانچه بخواهیم این مراکز نباشند، افزایش نرخ بیکاری را در جامعه خواهیم داشت. لذا وجود این مراکز با شرط نظارت و توجه به جیب مردم خوب است.» 

  اعتماد اولیه والدین به آموزش‌وپرورش سلب شد

«حسینی ارسنجانی» در ادامه سخنان خود بر این مسئله تأکید می‌کند که آن اعتماد اولیه خانواده‌ها، در ابتدای بحران کرونا به آموزش‌وپرورش به‌مرور با ضعف و اختلالاتی که در فضای شاد وجود داشت کمرنگ شد و خانواده‌ها را ترغیب به استفاده از معلم خصوصی و راه‌های دیگر کرد، «فضای شاد و مسائل مرتبط با اینترنت، ازجمله بارگذاری‌هایی که به‌سختی انجام می‌شد، بیشتر مدارس را به استفاده از وبینار و اسکا‌ی‌روم سوق داد و حتی برخی از این مدارس، خانواده‌ها را ترغیب کردند که از فضای واتساپ و تلگرام و غیره استفاده کنند که اصلا خارج از دستورالعمل‌هاست. این نشان می‌دهد که ما هنوز زیرساخت‌های لازم را برای اجرای چنین برنامه‌هایی نداریم و شاید باید قبل از کرونا این‌ موارد پیش‌بینی می‌شد. در تمام کشورهای اسکاندیناوی و اروپایی قبل از کرونا نیز از چنین فضاهایی استفاده می‌شد اما در کشور ما که متأسفانه این موارد را از قبل نیز شاهد نبودیم، اکنون می‌بینیم که معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش می‌گوید، احساس می‌کنیم که بچه‌های پایه اول و دوم ابتدایی چیزی یاد نگرفته‌اند و این آموزش‌ها اثربخش نیست و درنتیجه به دنبال آموزش حضوری بودند که این اجازه داده نشد. در صداوسیما نیز نتوانستیم جایگاه خوبی  برای آموزش‌های غیرحضوری ایجاد کنیم. اکنون بسیاری از  آموزش‌هایی که در صداوسیما گذاشته می‌شود همزمان باکلاس‌های شاد است. برخی از این برنامه‌ها نیز درزمانی است که بچه‌ها صبح تا ظهر در فضای آموزشی غیرحضوری و مشارکتی که وجود داشته، حضورداشته‌اند و خسته‌ هستند و  درنتیجه کمتر استفاده می‌کنند؛ به‌غیراز دانش‌آموزان کنکوری که بیشترین وقت را می‌گذارند، چنانچه وزارت آموزش‌وپرورش در این زمینه همت بیشتری کند، می‌تواند جایگاه آموزش‌ها را ارتقا ببخشد. متأسفانه امکاناتی در اختیار معلم‌هایی که بهترین بودند و هستند، نگذاشتیم. فضای منزل کدام معلم از قبل برای ارائه آموزش پیش‌بینی‌شده بود؟ درصورتی‌که دیگر کشورها، این جایگاه را از قبل برای معلمان خود فراهم کرده‌اند و یا بعدازاین بحران، امکانات را به درون منزل آن‌ها بردند. بنابراین چنانچه ما همچنان شاهد حضور کرونا باشیم و خانواده‌ها همچنان قرار باشد از فضای خارج از مدرسه استفاده کنند، ضرورت دارد پیش‌بینی‌های لازم را انجام دهیم. شاید مشکل اصلی از خود وزارت آموزش و پروش و دست‌اندرکاران آنجا نباشد؛ بلکه از کمبود امکاناتی است که در اختیار این وزارتخانه قرار دارد. لازم است در این خصوص کمک‌هایی به‌وسیله‌ دولت انجام شود تا بتوانند در سایه‌ قانونمداری، عدالت آموزشی را نیز فراهم کنند. » 

 سطح سواد دانش‌آموزان در این شرایط پایین‌تر می‌آید

وی بابیان این‌که به‌صورت کلی با چنین روندی در آینده شاهد پایین آمدن سطح سواد و اطلاعات دانش آموزان خواهیم بود، ایجاد تفاوت معنادار در سطح سواد دانش آموزان مرفه و قشرهای پایین‌تر را به سبب تفاوت در برخورداری از امکانات خصوصی را موضوعی نسبی دانسته و در این خصوص توضیح می‌دهد: « در فعالیت‌های پژوهشی باید روایی و پایایی را در نظر بگیریم که تاکنون گزارشی در خصوص تأثیرات آموزش مجازی از جانب سازمان پژوهش و واحد تحقیقات و پژوهش این سازمان ارائه نشده است،  اما به نظر می‌رسد با توجه به تجارب غیرمستند و شواهدی که موجود است، در آینده‌ای نزدیک شاهد این خواهیم بود که بسیاری از بچه‌ها اطلاعات کافی را نداشته باشند. آزمون‌های آنلاینی نیز که برگزار می‌شود همه به‌صورت اوپن‌بوک است و بچه‌ها شاید کمتر بتوانند از داشته‌های ذهنی خود استفاده کنند؛ به‌علاوه در فضای منزل قاعدتا ممکن است دغدغه‌های دیگری نیز وجود داشته باشد و حتی کمک‌های مستمری که از سوی اولیا وجود دارد ممکن است نتیجه‌اش ختم به آن چیزی که وزارت آموزش‌وپرورش برای آن ایجادشده و آن بالا بردن سطح سواد عمومی جامعه است، نشود. به‌هرروی، بر اساس شواهد موجود، برخی از مشکلات آموزشی را در آینده‌ نزدیک خصوصا در دوره‌ ابتدایی و برخی از آموزش‌های اولیه، شاهد خواهیم بود. در دوره‌ متوسطه‌ اول و دوم نیز مطمئنا آموزش‌های حضوری از آموزش‌های غیرحضوری اثربخش‌تر است. چنانچه قرار است  از آموزش‌های غیرحضوری استفاده شود به نظرم لازم است نظارت‌های کافی وجود داشته باشد و این نظارت‌ها برمی‌گردد به این‌که زمینه‌ای را فراهم کنند تا امکاناتی در اختیار معلمان قرار بگیرد و آن‌ها بتوانند این امکانات را در جهت رشد و ارتقای سطح علمی دانش‌آموزان به کار بگیرند. به‌علاوه چنین نتیجه‌گیری نمی‌کنم که دانش‌آموزانی که در این ایام از معلم خصوصی یا سایر امکانات آموزشی جانبی استفاده می‌کنند در آینده سطح سواد بالاتری به نسبت سایرین داشته باشند، زیرا بسیاری از دانش‌آموزانی که در قشرهای پایین‌تر قرار دارند، ممکن است آموزش‌های دلسوزانه‌تری از طریق خانواده و معلمان مراکز دولتی دریافت کنند اما ممکن است بسیاری از خانواده‌های طبقه‌ پایین‌تر جامعه علاقه‌مند باشند که از این آموزش‌های خصوصی استفاده کنند و این امکان برایشان فراهم نباشد، اما در شرایط فعلی کمک‌های خیرخواهانه بسیاری را در زمینه تأمین تبلت و موبایل برای دانش آموزان کم‌بضاعت شاهد هستیم تا این‌ها نیز بتوانند از بستر آموزش مجازی استفاده کنند، اما در خصوص دانش‌آموزانی که به دلیل عدم وجود امکانات حتی نتوانستند به‌صورت مطلوب از فضای آموزش‌های غیرحضوری استفاده کنند می‌توانیم این افت سطح سواد  را  در نظر بگیریم.»  

دریافتی معلم‌های خصوصی از 100 هزارتا یک‌میلیون و نیم 

وی در خصوص مبالغ دریافتی از سوی معلم‌های خصوصی نیز می‌گوید: « آماری که وجود دارد غیررسمی است اما اکنون آموزش خصوصی از ساعتی صد هزار تومان داریم تا برخی از مراکز که بیشتر در مناطق بالای شهر هستند و تا جلسه‌ای هفتصد هزار تومان نیز دریافت می‌کنند. ببینید در مورد دبستان‌ها معمولا دریافتی بسیار پایین است و من بیشتر از صد تا دویست تومان ندیده‌ام، اما برای متوسطه‌ اول بین صد تومان تا چهارصد تومان است و برای متوسطه‌ دوم هم بین صد تومان  تا هفتصد تومان است که البته در گزارش‌ها تا یک‌میلیون و نیم نیز برای هر جلسه را مشاهده می‌کنیم.» 

 کلاس‌های خصوصی دوپینگ خانواده‌های متمول

«محمدرضا نیک نژاد» هم‌کلاس‌های خصوصی را موضوعی ریشه‌دار می‌داند که از گذشته‌های دور و البته بیشتر به‌صورت یک بیماری جاافتاده است. وی این موضوع را نوعی دوپینگ برای برخی خانواده‌ها دانسته و به «رسالت» می‌گوید: « کلاس‌های خصوصی یک موضوع ریشه‌دار در آموزش ایران و جهان است. از همان گذشته و  زمانی که مکتبخانه وجود داشت، خانواده‌های ثروتمند از این جلسه‌های خصوصی استفاده می‌کردند و به‌نوعی در فضای آموزشی و فرهنگی ما جاافتاده است البته این به معنای این نیست که چون جاافتاده است پس خوب است بلکه بیشتر به‌عنوان یک بیماری جاافتاده است. قبل از کرونا نیز خانواده‌هایی که پول داشتند و شرایط برایشان فراهم بود در کنار آموزش‌های رسمی که بچه‌هایشان می‌دیدند، آن‌ها را مثلا برای کنکور به کلاس‌های خصوصی می‌فرستادند. » 

 فرزندان خانواده‌های محروم محکوم به آسیب دیدن 

وی با اشاره به این‌که تقاضا برای ثبت‌نام در کلاس‌های خصوصی در سال‌های اخیر و با بغرنج‌تر شدن اوضاع اقتصادی مردم افت داشته است، می‌گوید:«زمانی که خانواده‌ها وضعیت اقتصادی‌شان مناسب‌تر می‌شود یکی از اولویت‌های آن‌ها آموزش فرزندانشان است چراکه این قضیه به آینده فرزندشان گره‌خورده است و فکر می‌کنند به‌هرحال راهی است که هر چه الان برای آن بیشتر سرمایه‌گذاری کنند در آینده به لحاظ شغلی، حرفه‌ای و اقتصادی بهتر نتیجه می‌گیرند. در انتهای دوره‌ اصلاحات و دوره‌ اول آقای احمدی‌نژاد که تا حدودی وضعیت اقتصادی مردم بهتر شده بود، حتی خانواده‌های متوسط و ضعیف نیز این امکان را داشتند که معلم خصوصی بگیرند؛ اما با بغرنج شدن وضعیت اقتصادی به‌ویژه در سه، چهار سال گذشته، در زمینه استفاده از آموزش‌های غیررسمی یعنی استفاده از کلاس‌هایی مثل زبان، کلاس‌های کنکور و آموزشگاه‌های خصوصی شاهد یک افت شدید هستیم،اما اکنون و در  شرایط کرونا خانواده‌ها چون می‌دانند واقعا آموزش از طریق آنلاین و  مجازی ناکارآمد است و به‌ویژه در درس‌های پایه مثل ریاضی ممکن است بچه‌هایشان با پایه‌ ضعیف بالا بروند یا  در بحث کنکور امسال یا سال بعد ممکن است آسیب ببینند، حتی خانواده‌هایی که ازلحاظ اقتصادی خیلی خوب نیستند نیز باتحمل فشارهای مادی به کلاس‌های خصوصی روی می‌آورند، اما آن بخش از جامعه که تحت هیچ عنوان، توانایی این کار را ندارند، قطعا از رقابتی که برپاشده،  عقب می‌افتند و این شکاف طبقاتی  بیش از گذشته  افزایش می‌یابد و  این موضوع، ناگزیر است. ناگزیر نه به معنای توجیه‌پذیر بلکه به این معنا که برای خانواده، مهم‌ترین و ارزشمندترین دارایی‌اش فرزند است و اگر امکانش را داشته باشد برایش هزینه می‌کند حتی اگر به سبد معیشتی خانواده‌ فشار بیاورد، اما عده‌ای هستند که در همان‌ سبد معیشتی در حد معمول و حتی در حد پایین نیز مشکل‌دارند. آن خانواد‌ه‌ها متأسفانه محکوم شدند به این‌که آموزش بچه‌هایشان آسیب ببیند و این قطعا در آینده می‌تواند آسیب‌زا باشد. ببینید اکنون در بحث بچه‌های دبستان، یکی از مطالبی که بسیار درروند آموزش این‌ها و حتی روند شغلی‌شان در آینده اثر می‌گذارد ریاضی است. من اکنون به لحاظ آموزشی دارم صحبت می‌کنم ـ به لحاظ پرورشی که آسیب اش جداست. اکنون برای بچه‌های دبستان خواندن و نوشتن و حساب کردن سه حوزه‌ای است که جهان بر روی آن حساس است و کرونا به‌شدت به این سه حوزه آسیب‌زده است. شاد و کارهایی که ساختار مدیریتی دارد انجام می‌دهد، واقعا در این زمینه ناکارآمد است. نمی‌خواهم بگویم کاملا شکست‌خورده است چراکه کار کماکان با زحمت معلم و خانواده‌ها و فشاری که در این زمینه بر آن‌هاست پیش می‌رود اما  قطعا آن کارایی کلاس‌های حضوری را نخواهد داشت و به‌هرحال این‌یکی از آسیب‌های جدی است.» 

 لزوم برگزاری کلاس‌های جبرانی برای دوران پساکرونا

«نیک نژاد» با اظهار امیدواری برای پایان یافتن این پاندمی، بر لزوم برگزاری کلاس‌های جبرانی بعد از پایان یافتن کرونا به‌منظور جبران این شکاف آموزشی تأکید کرده و می‌گوید: « ما باید امیدوار باشیم ساختار سیاسی مدیریت جامعه به سمت و سویی  حرکت کند که هر چه زودتر این قضیه تمام شود تا آسیب‌ها کمتر بشود،  اما چنانچه بخواهیم عمق  این شکاف آموزشی کمتر شود، حتما باید برای دوره‌هایی که بچه‌ها اکنون گذراندند بعدها در مدرسه کلاس‌های جبرانی در نظر بگیریم. نه برای همه درس‌ها بلکه باید درس‌ها را اولویت‌بندی کنیم. این اولویت‌ها باید حتما از طریق ساختار مدیریتی آموزش‌وپرورش، نه از طریق خانواده و نه حتی از طریق معلم، یک‌روند یکسان و به‌دوراز سلیقه داشته باشد و مثلا بگویند این 3 یا 4 درس در زندگی فردی و اجتماعی و حرفه‌ای بچه‌ها مهم‌ هستند و زمانی که مدارس بازگشایی شد روی این‌ها سرمایه‌گذاری کنیم و آن عده‌ای  را که عقب افتادند شناسایی کنیم و برایشان کلاس‌های فوق‌برنامه بگذاریم. راهی جز این وجود ندارد. در شرایط کنونی، ما هر کاری کنیم به‌هرحال فضای مجازی، هم به لحاظ دسترسی، هم به لحاظ کیفیت آموزشی و هم به لحاظ ناکارآمدی خود ابزارها و زیرساخت‌های اینترنت، وضعیت بهتری به خود نخواهد دید. یعنی به نظر می‌آید اکنون ساختار مدیریتی نمی‌تواند برای این موضوع کار خاصی انجام بدهد، دستکم اگر می‌توانست، تاکنون باید انجام می‌داد. از طرفی خانواده‌ها و معلم‌ها نیز در این زمینه دستشان کوتاه است.  برخی معلم‌ها انصافا شب و روز ندارند. من خودم بچه کلاس ششم دارم و می‌بینم معلم این بچه از ساعت 10 صبح تا 11 شب درگیر این بچه‌هاست. البته معلم‌هایی را نیز داریم که به دلایل مختلف نمی‌توانند یا نمی‌خواهند کار کنند، اما بیشتر معلم‌های ما واقعا دارند زحمت می‌کشند، اما این تلاش تا یک حدی جواب می‌دهد، پتانسیل بیشتر از یک حدی وجود ندارد و آن‌هم نه در موضوع زحمت معلم، بلکه از بابت امکانات و شرایطی که وجود دارد.  به نظر من ساختار مدیریتی باید حتما برای دوره‌های مختلف، مثل سال گذشته که از 15 شهریور کلاس‌ها را شروع کردند، خرداد را اگر می‌شود طولانی‌تر کنند یا در دل خود روزهای آموزشی، زمانی را برای این کلاس‌های جبرانی بگذارند. زمانی که هدف، جبران عقب‌افتادگی باشد، هم‌خانواده‌ها و هم بچه‌ها قطعا استقبال می‌کنند.  بازهم تأکید می‌کنم هدف تمرکز بر روی آن درس‌هایی باشد که در زندگی فردی، اجتماعی، آموزشی و حرفه‌ای  این بچه‌ها در آینده دارای اولویت است. یعنی اگر کلاسی برگزار شد، نروند در دل آن کلاس، باز فعالیت‌های فوق‌برنامه بگذارند که به درد هیچ‌کس نمی‌خورد و حتی بسیاری از خانواده‌ها با این‌ها زاویه‌دارند. » 

دیدگاه تان را بنویسید