چند روزی همقدم با شهید اندرزگو-۷

امام چگونه همسر شهید اندرزگو را دلداری دادند؟

بعد از گذشت چند ماه از شهادتش، امام که آمد، خبر شهادتش را به ما داد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس - منصوره جاسبی: شهریور ماه بود که آقا[1] را گرفتند و من[2] بی خبر از آنکه او را کشته اند یا هنوز در زندانشان اسیر است، به سر می بردم تا اینکه امام به ایران بازگشته و می خواهند که من و بچه هایم را از مشهد به تهران برگردانند.

روزهای بهمن 57 بود که خدمت امام رسیدیم. دو تا از پسرهایم را که کوچکتر بودند بر روی پای خود نشاندند و شروع به نوازش آنها کردند. آنگاه گفتند که همان شب نوزدهم ماه مبارک رمضان که آقا سید علی را گرفتند به من در نجف تلگراف زدند که او را به شهادت رسانده اند و اینگونه بود که از شهادت ایشان باخبر شدم.

به امام گفتم: برایم دعا کنید تا بتوانم این بچه ها را بزرگ کنم و ایشان گفت که خدا کمکت خواهد کرد.[3]

 

 


  1. شهید سید علی اندرزگو که در تیم ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت شرکت داشت، ساواک که از یافتن او مأیوس شده بود، به طور غیابی حکم اعدام وی را صادر کرد. او با چهره ها و نام های مختلف سال ها بعد از این ترور به زندگی پرداخت تا اینکه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 57 شناسایی و به شهادت رسید.
  2. کبری سیل سه پور، همسر شهید.
  3. برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.

دیدگاه تان را بنویسید