چند روزی همقدم با شهید شعف-۳

عباس از کجا می دانست که منافقان با او کاری ندارند؟

عباس لبخندی به خواهر می زد و می گفت: تیرهای صدام نتوانسته اند با من کاری کنند و منافقان هم این را می دانند و با من کاری ندارند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: چندین بار مجروح شده بود اما هنوز موعد شهادتش نرسیده بود و هر بار که چند روزی به خانه می آمد، با همان لباس های خاکی اش خود را به خانه می رساند و هر بار هم که می خواست از خانه خارج شود، لباس فُرم سپاهش را به تن کرده و در خیابان رفت و آمد می کرد و خواهر که دست و دلش برای او می لرزید از عباس(1) می خواست که اینطور خود را در مقابل چشم منافقان که آن روزها در کمین بچه حزب اللهی ها بودند و پاسداران را به شهادت می رساندند، به نمایش نگذارد و آنگاه پاسخ عباس لبخندی بود که به خواهر تحویل می داد و می گفت: آنها هم خوب می دانند که هنوز صدام هم نتوانسته به مقصدش برسد و تیرهایش با من کاری نکرده است پس آنها هم با من کاری نخواهند داشت.(2)

 

1. شهید عباس شعف، فرمانده گردان میثم که در عملیات آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید. او پیش از شهادت چندین بار به شدت مجروح شد تا جایی که یک بار پیکر بی جانش را به عنوان شهید به معراج شهدا بردند.

2. برگرفته از خاطره نقل شده از خواهر شهید. 

 

دیدگاه تان را بنویسید