دی ماه، ماه روزهای کوتاه و شب های طولانی است؛ ساعت از ۱۰ شب گذشته است و ما دنبال محل اصلی اتراقشان می گردیم. خانم «فرزانه مروستی» مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران زودتر از ما به آنجا رسیده است. مدام تماس می گیرد که استاندار هم رسیده است، شما کجا مانده ید؟، می گویم: تا چند دقیقه دیگر می رسیم.

محل قرار جایی در میان مناطق مسکونی ارتفاعات شمال غرب شهر تهران است؛ جایی که گروهی از رانندگان یک استان خاص، شب را آنجا و توی ماشین هایشان به صبح می رسانند.

رانندگانی که برای کرایه کشی و جابجایی مسافران از شهرستان به تهران می آیند تا از این طریق، درآمدی کسب کنند، کم نیستند. آنها از نقاط مختلف می آیند اما معمولا، بسته به وضعیت قومی و فرهنگی و جغرافیایی، ترجیح می دهند یک یا چند نقطه از پایتخت را به عنوان محل استراحت و خواب انتخاب کنند؛ خوابگاهی که اغلب خود ماشین است.

به همین دلیل، خانم مروستی پیش از این گفته بود که در این مرحله فقط، وضعیت ماشین خواب هایی را بررسی می کنند که از آذربایجان غربی به تهران برای مسافرکشی می آیند.

بالاخره، به محل قرار می رسیم. آنجا، عده ای دور هم جمع شده اند. تعدادشان بیشتر از ۵۰ نفر به نظر می آید. نزدیک تر که می رسم، مردی را میان آنان می بینم که به گفته مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران، «محمد مهدی شهریاری» استاندار آذربایجان غربی است که به همراه معاون سیاسی و مدیرکل امور اجتماعی این استان مشغول شنیدن سخنان مردان حاضر در آنجاست.

مردان گرد آمده دور استاندار آذربایجان غربی با لهجه و گویش خودشان همه با هم سخن می گفتند. هر کسی در تلاش بود تا زودتر مشکل خود را مطرح کند. تعدادی هم بودند که از گفتن مشکل خود یا سر باز می زدند یا شرم داشتند یا امیدی به رفع آن نمی دیدند و از همین رو، به تماشای بقیه ایستاده بودند.

اما چرا بالاترین مقام دولتی این استان شمال غربی کشور در اینجا حاضر شده است؟!

پاسخ خانم مروستی این بود: اینجا محلی است که بیشتر آنان را رانندگان خودروهای مسافرکش از شهرستان‌های آذربایجان غربی تشکیل می دهند. آنان در چند نقطه تهران تجمع می کنند و اینجا، یکی از آنها است، محلی برای اتراق کولبرانی در مرز  که حالا در پایتخت مسافر کش شده اند.

مشکل آب یا زمین؟

از گفته هایشان پیدا بود بیشتر آنها اهل سلماس، ماکو و ارومیه هستند و خانواده هایشان در آنجا زندگی می کنند. با این حال، کمتر کسی در میان آنان به صراحت از کولبری سخن می گفت.

علت چه بود، نگفتند.

 مردی می گفت: اگر آب کشاورزی بدهند، می توانیم همه چیز داشته باشیم اما  آب نداریم.

دیگری حسرت گونه حرف زد: اگر دو هکتار زمین داشتم، می توانستم آنجا کنار خانواده ام باشم.

در مقابل، مرد دیگری می گفت: من دو هکتار زمین دارم اما هیچ کاری نمی توانم انجام دهم چون آبی برای آبیاری نداریم.

صدای دیگری هم در جمع پیچید: من نه آب و نه زمین دارم. اگر در این زمینه به ما کمک کنید به شهر خودمان بر می گردیم.

از حرفهایشان پیدا بود هر کدام از یک نقطه استان هستند.

یکی که خود را «بچه کوه زرشت» معرفی کرد، از تقسیمات مرزی گلایه داشت.

او گفت: من بچه کوه‌زرشتم. نیمی از زمین ما در خاک ترکیه است و نیمی هم در خاک ایران. دیوار مرزی را که زدند نیمی از زمین ماند آنطرف مرز.

دیوار مرزی را که احداث کردند، مشکلات جدی برای ما ایجاد شد و دیگر درآمدی نداریم.

اشاره او به ساخت دیوار مرزی دو کشور است که سه متر ارتفاع و دو متر عرض دارد و جنس آن از بتن است.

ایران و ترکیه بیش از ۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند که قسمت اعظم آن را مناطق کوهستانی صعب العبور تشکیل می‌دهد. آذربایجان غربی با چهار استان آغری، ایگدیر، وان و حاکاری ترکیه هم مرز است اما قرار نیست در همه مرز، دیوارهای بتنی بکشند.

مرحله نخست احداث این دیوار مرزی اردیبهشت ۱۳۹۶ به طول ۷۰ کیلومتر آغاز شد و قرار است طی ۷ مرحله، در مجموع به  ۱۴۴ کیلومتر برسد.

این دیوار بتنی را دولت ترکیه می کشد «تا از تردد تروریست‌ها و شبه نظامیان حزب کارگران کردستان بین دو کشور جلوگیری شود» و ایران هم با ساخت آن موافقت کرده است.

جزییاتی از زندگی در ماشین

استاندار آذربایجان غربی تلاش می کرد صدای همه را بشنود.

یکی از مردان معترض بود که در کل، کسی مشکل آنها را پیگیری نمی کند. مشکل مردانی را که برخی کشاورزی، برخی کولبر و برخی کاسب.

وقتی استاندار آذربایجان غربی پرسید از چه ساعت تا چه ساعتی اینجا هستید؟، یکی از میان جمع پاسخ داد: از ساعت ۹ شب اینجاییم تا صبح ساعت ۵ یا ۶ که سپیده سر می زند. قبلا در میدان آزادی بودیم، همسایه ها اعتراض کردند، ناچار آمدیم اینجا. البته، اینجا هم همسایه ها اعتراض دارند، اما شدت آن کمتر است.

«اینجا سرویس بهداشتی و حمام ندارد، می رویم پارک آن طرف خیابان». این حرف را یکی از همان مردها اضافه می کند.

یکی از آنان از استاندار می پرسد: می توانید کمکمان کنید تا به خانه برگردیم؟!

شهریاری می گوید: باید همکاری کنید.

استاندار در ادامه، از پرداخت کمک دولت به مرزنشینان می گوید و اینکه  از زمانی که به استان آذربایجان غربی آمده است، سه بار هزینه ای به حساب خانواده های مرزنشین واریز کرده اند.

شهریاری می گوید: اکنون اتفاق دیگری افتاده است. سوخت گازوئیلی را که دولت برای کمک به معیشت مرزنشینان می داد، از طریق بورس می فروشند. قیمت آن زیر قیمت بازار است و به همین دلیل، دیگر از مرزنشینان ما کسی گازوئیل نمی خرد.

وی اضافه می کند: ما فروش گازوئیل را به خود وزارت نفت سپرده ایم و خواسته ایم خودشان گازوئیل را بفروشند و درآمد حاصل از آن را به مرزنشینان بدهند.

شهریاری ادامه می دهد: از وقتی هفته پیش در جلسه  کارگروه اجتماعی استانداری آذربایجان غربی به من خبر دادند ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر از اهالی این استان در تهران شب ها در ماشین می خوابند و روزها مشغول مسافرکشی هستند، برنامه ریزی کردم تا زودتر به تهران بیایم و به مشکل آنان رسیدگی کنم.

۱۵۰۰ نفر هستیم

مردی از میان جمعیت حاضر می گوید: اینجا در مجموع ۱۵۰۰ نفر هستیم. شاید ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفری خانه گرفته باشند اما بقیه شب ها توی ماشین می خوابند و جایی و پولی برای خانه گرفتن و اسکان ندارند.

دیگری تقاضایی را مطرح می کند: «مناطق ما اگر از نظر کشاورزی پشتیبانی شود، واقعا زندگی را می توانیم بچرخانیم. پدرم ۳۹۰ نهال سیب داشت، هر سال هم میوه می داد. یک سال تگرگ آمد و کل میوه هایمان از دست رفت، اما بیمه خسارتی نپرداخت. مدرک داشتیم اما بیمه تامین نکرد.»

مرد ادامه می دهد: کل درختان را بردیم و زمین را تغییر کاربری دادیم تا به مسکونی تبدیل شود. حالا، خانه داریم اما نه از زمین کشاورزی خبری هست و نه از آب و درخت.

اینجا در مجموع ۱۵۰۰ نفر هستیم. شاید ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفری خانه گرفته باشند اما بقیه، شب ها توی ماشین می خوابند و جایی و پولی برای خانه گرفتن و اسکان ندارند.

دیگری می گوید: در منطقه ما آمدند سد ساختند. زمین های کل روستا زیر آب رفت. به جایش زمین ندادند و اکنون که آمدیم خانه ساخته ایم، می گویند خانه هایمان در حریم سیل قرار دارد.

میان همهمه جمعیت، مردان با همدیگر به زبان محلی سخن می گویند و خودشان هم به همان حرف ها می خندند.

مردی در میان آنان می گوید: اینجاییم و کارمان سخت است اما بیمار در خانواده داریم، بیمه ای نداریم و هزینه های درمانی هم برایمان سنگین است.

استاندار آذربایجان غربی به آنان پاسخ می دهد: با بیمارستان امید صحبت کرده ام که تمام خدمات درمانی بیماران صعب العلاج، رایگان باشد.

شهریاری تاکید می کند که مشکلات خود را بنویسید و به دست ما برسانید تا ما به مسائل شما رسیدگی کنیم.

آذربایجان غربی ظرفیت بالا و نیروی کاری کم دارد

استاندار آذربایجان غربی بعد از آنکه با مردان ماشین خواب دیدار کرد، به خبرنگار ایرنا گفت: این استان ظرفیت های اقتصادی بالایی دارد و اکنون یکی از مشکلات ما کمبود نیروی کار است. اکنون چند واحد صنعتی حداقل به ۷۰۰ نیروی کار نیاز دارند، اما نیروی فنی کافی برای آن در ارومیه پیدا نمی کنیم.

مهدی شهریاری با تاکید بر اینکه نباید استان ما چنین پدیده ای داشته باشد که مردان آن برای کسب درآمد به تهران مهاجرت و در چنین شرایطی زندگی کنند، افزود: دنبال این هستیم که با اجرای طرح‌های اقتصادی و سرمایه گذاری پدیده مهاجرت را معکوس کنیم و به همین دلیل، نیروهایی که هستند باید با یادگیری مهارت، وارد بازار کار در صنایع و بنگاه های تولیدی شوند.

وی بخشی از مشکلات مربوط به این مهاجران و ماشین خوابان آذربایجانی در تهران را مربوط به خشکسالی های سال های گذشته و برخی دیگر از مربوط به محدودیت های ایجاد شده در تردد از مرز ایران و ترکیه دانست و اظهارداشت: پیش از این، تجارت مرزی به صورت قانونی و غیر قانونی در قالب کولبری انجام می گرفت و اهالی  ساکن در طول ۲۰۰ کیلومتر مرز میان ایران و ترکیه می توانستند از این طریق امرار معاش کنند اما حالا سختگیری مرزبانی ترکیه و دیوارکشی ۱۵۰ کیلومتری میان ایران و ترکیه، موجب شده است تا این مردان، خانه و خانواده را رها کنند و در تهران مشغول به کار شوند.

شهریاری افزود: اکثر مهاجرت هایی که در کشور از روستاها به شهرها و برای حاشیه نشینی انجام می گیرد، به دلیل مسائل اقتصادی، کشاورزی، کم آبی و نبود امکانات لازم بهداشتی، راه و آب آشامیدنی است . اینها، همه باعث می شود که مهاجرت به سمت حاشیه شهرها برود. در نتیجه، هم مشکلاتی برای شهرها ایجاد می شود و هم خودشان در چنین زندگی سطح پایینی به سر می برند.

استاندار آذربایجان غربی در این زمینه به کمک دولت برای بهبود معیشت مرزنشینان اشاره کرد و گفت: دولت برای آنکه بتواند مرزنشینان را برای سکونت و خودداری از مهاجرت دلگرم کند، سهمیه گازوئیل به هر استان مرزی داده که بیشترین سهم برای استان آذربایجان غربی با ۱۱ هزار تن در ماه است.

وی با بیان اینکه این استان علاوه بر مردم آذری زبان، کردی زبان نیز دارد، افزود: دولت این سهمیه سوخت را اختصاص می داد تا مرزنشینان با صادرات آن به عراق بتوانند بخشی از درآمد مورد نیاز  زندگی را تامین کنند اما متاسفانه این سهمیه به درستی توزیع نمی شد و مشکلات جدیدی را به همراه آورده بود.

شهریاری تصریح کرد: فروش گازوئیل با قیمت پایین تر از طریق بورس هم موجب شد این درآمد کمتر هم شود اما تلاش کردیم تا با واگذاری این سهمیه به وزارت نفت و اختصاص درآمد حاصل از آن به مرزنشینان، کمکی به آنها کنیم اما چون تعداد جمعیت این مناطق بالا است در عمل مبلغ کمی به هر خانوار تخصیص می یابد.

خانواده های چشم انتظار

همه مردانی که در پایتخت مسافرکشی می کنند و شب ها را در ماشین های خود به صبح می رسانند، از آذربایجان غربی نیستند. آنها کم و بیش از استان‌های مختلف می آیند و هر گروهی که با یکدیگر آشنایی یا قوم و خویشی دارند، در یک نقطه بخصوص جمع می شوند.

برخی حتی تحصیلات بالایی دارند. عده ای از خانواده های پر جمعیت به اینجا آمده اند. برخی زمانی کاسبی پر درآمدی داشته اند ولی به دلیل ورشکستگی یا مسائل دیگر، گرفتار مشکلات اقتصادی شده و راه پایتخت را در پیش گرفته اند، برخی هم کولبر بوده اند و با بسته شدن و محدود شدن تردد از مرز، این زندگی را بر کولبری ترجیح داده‌اند.

 برخی هم تلاش کرده اند اما کاری در زادگاه خود نیافته اند و به تهران آمده اند تا پولی برای امرار معاش خانواده جمع کنند.

یک راننده ماشین خواب: اگر در شهر خودم روزی 30 تا 40 هزار تومان هم درآمد داشته باشم امکان ندارد به چنین زندگی ای تن بدهم.

یکی از این ماشین خواب ها به خبرنگار ایرنا می گوید: هشت سال است که اینجا هستم. خدا خودش روزی رسان است. درآمدی که در ارومیه داشتم کفاف مخارج زندگی را نمی داد، الآن هم با آنکه سه نفر روی سه ماشین کار می کنند، نمی توانند از پس مخارج یک خانواده بر بیایند.

او که خود را  اهل ارومیه، ۲۶ ساله و با تحصیلات دیپلم معرفی می کند، می گوید: به تازگی ازدواج کرده است، پیش از این مغازه لوازم یدکی فروشی داشت اما از وقتی کاسبی راکد شد، نتوانست از پس هزینه های زندگی بر بیاید و اکنون در تهران و پای ماشین پرایدش کار می کند و زندگی.

ماشین خواب دیگری که اهل ارومیه است و دو دختر دارد و منتظر فرزند سوم، وضعیت فعلی زندگی خود را ناشی از اجبار به خاطر شرایط بد اقتصادی می داند و می افزاید: باز هم اینجا کار کنیم بهتر از کار در شهر خودمان است، توی ارومیه هیچ درآمدی تقریبا نداریم.

وی به تحمل خانواده اش از دوری و ملاقات های ۲ ماه یکبار اشاره و اضافه می کند: زنان ما قوی هستند، می توانند این سختی ها را تحمل کنند و با ما می سازند. اگر در شهر خودم روزی ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان برایم بماند امکان ندارد به چنین زندگی ای تن بدهم.

یکی دیگر از همین ماشین خواب ها که لیسانس حسابداری دارد و ۲۴ ساله است، می گوید: اگر هر کدام از ما روزی در حد ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تومان درآمد در شهر خودمان داشته باشیم، قول می دهم ۸۰ درصد این ماشین خواب ها به خانه خودشان بر می گردند.

وی خاطرنشان می کند: کار نیست، همه جای ایران در همین شرایط است نه فقط ارومیه، با آنکه نامزد دارم اما مجبورم با این شرایط کار کنم تا بتوانم درآمدی داشته باشم.

آغاز یک ماجرا

مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران که پدیده ماشین خوابی را از ابتدا پیگیری کرده است، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا می گوید: نامه ای از سوی سازمان امور اجتماعی وزارت کشور در خصوص پدیده ماشین خوابی ارسال شده که در آن خواستار بررسی صحت و سقم موضوع شده اند.

فرزانه مروستی می افزاید: بر این اساس، مناطقی را که احتمال حضور این ماشین خواب ها داده می شد شناسایی کردیم و با پرسشنامه های از پیش تعیین شده، اقدامات لازم برای پایش آنان آغاز شد.

وی به نتیجه پایش‌ها اشاره می کند و اظهارمی دارد: بر اساس این پرسشنامه ها، تعداد این ماشین خواب ها نزدیک ۵۰۰ نفر است که به طور میانگین ۲۰ تا ۴۰ سال سن دارند و همه متاهل و صاحب یک تا چهار فرزند هستند.

مروستی ادامه می دهد که سابقه حضور برخی از آنان به هفت تا هشت سال هم می رسد و به طور میانگین درآمدشان بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان متغیر است که با در نظر گرفتن هزینه های زندگی و استهلاک خودرو، ماهانه بیش از ۲ میلیون تومان باقی می ماند که آن را صرف تامین هزینه های خانواده هایشان می کنند.

مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران می گوید: نتیجه این پایش ها ابتدا به وزارت کشور و در نهایت به استانداری آذربایجان غربی ارسال شد.

مروستی: بر اساس بررسی ها، تعداد ماشین خواب ها ۵۰۰ نفرند که به طور میانگین ۲۰ تا ۴۰ سال سن دارند و همه متاهل و صاحب یک تا چهار فرزند هستند.

وی رویکرد اصلی در رسیدگی به این پدیده را رفع مشکل در مبدا می داند و می افزاید: این رانندگان و ماشین خواب‌ها در زمستان به سختی شب را به صبح می رسانند و جدای از خطراتی که استفاده از وسایل گرمایشی مانند پیک نیک می تواند برایشان داشته باشد، با مشکلات مختلف دیگری از جمله فقدان امکانات اولیه زندگی، جریمه و درگیری با پلیس راهنمایی و رانندگی هم مواجه هستند.

مروستی تاکید دارد: بعد از ارسال گزارش این پایش به استان آذربایجان غربی، استاندار این استان در یکی از نقاط حضور ماشین خواب‌ها حاضر شد و به مشکلات آنان رسیدگی کرد و اکنون منتظر ارائه راهکار از سوی استانداری آذربایجان غربی هستیم.

مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران با تاکید بر اینکه همه مسافرکش های ماشین خواب در پایتخت اهل آذربایجان غربی نیستند، اضافه می کند: در مرحله نخست رسیدگی به مشکلات این افراد، اهالی آذربایجان غربی با رویکرد حل مشکل از مبدا مد نظر قرار گرفته است و این مساله به طور مشترک از سوی هر دو استان دنبال می شود.

وی با بیان اینکه هر کدام از این مسافرکش ها جدای از مشکلاتی که به خاطر دوری از خانواده و درگیری با افسردگی دارند، تاکید می کند: ما می خواهیم پدیده ماشین خوابی را با رویکرد اجتماعی حل کنیم و نه با سایر شیوه ها.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.