رژیم پهلوی آخرین تیرهای در ترکشش را هم داشت رها می کرد. امام اما خم هم به ابرو نمی آورد. دلش پر بود از اطمینان و آرامش. حوالی عصر بیست و یکم بهمن ماه اعلام حکومت نظامی شد اما تدبیر امام نقشه هایشان را بر آب کرد.

به گزارش خبرنگار جماران، رژیم شاه که خود را عاجز از مقابله با اراده مردم می دید، ناگهان حکومت نظامی اعلام کرد. گمان می کرد که با این حربه می تواند، کاری از پیش ببرد غافل از آنکه دیگر این آتش را نمی توانست خاموش کند. این مساله مهم در خاطرات مبارزان و همراهان امام خمینی (س) به تصویر کشیده شده است.

مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی عصر روز بیست و یکم بهمن ماه را اینگونه روایت کرده:

 

عصر روز 21 بهمن، ناگهان خبر دادند که حکومت نظامی اعلام شده است. آن زمان جزء‌‎ ‎‌لحظات حساس ما بود. ما از وقتی مذاکراتمان با دولت بختیار به نتیجه نرسیده بود،‌‎ ‎‌انتظار چنین وضعی را داشتیم و احتمال این کار را می دادیم. ‌

‌‌لحظه اعلان حکومت نظامی، لحظه اوج ماجرا بود؛ زیرا هر لحظه بعد از آن،‌‎ ‎‌نگرانی های ما بیشتر و بیشتر می شد. به همین دلیل خدمت امام رسیدیم و با ایشان مفصل‌‎ ‎‌صحبت کردیم. امام با طمأنینه خاصی فرمودند: «باید بگوییم، مردم فرمان حکومت‌‎ ‎‌نظامی را اطاعت نکنند.» این سخن امام بر نگرانی های جمع ما افزود. ‌

‌‌آیت اللّه طالقانی و مهندس بازرگان تأکید داشتند که اگر چنین شود، حتماً حمام خون‌‎ ‎‌راه می افتد. به همین دلیل، تلاش کردند که نظر امام را تغییر دهند، اما موفق نشدند. امام‌‎ ‎‌تصمیم خودشان را گرفته بودند. بیانیه ای دادند و از ارتشی هایی که به مردم پیوسته بودند،‌‎ ‎‌حمایت و تشکر کردند و از بخشی از نیروهای مسلح انتقاد کردند و به مردم گفتند:‌‎ ‎‌«اعلامیه امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن‌‎ ‎‌اعتنا نکنند.»‌

‌‌مردم نیز به این فرمان امام گردن نهادند و نه تنها به خانه ها نرفتند، بلکه با تجمع های‌‎ ‎‌پراکنده در سطح شهر، علناً مخالفتشان را با حکومت نظامی اعلام کردند و این مقدمه‌‎ ‎‌شکست کودتا و حکومت نظامی بود، زیرا به این ترتیب، حکومت نظامی قبل از آنکه‌‎ ‎‌اصلاً به اجرا در آید، عملاً لغو شده بود. ‌

‌‌این فرمان امام یک ودیعه آسمانی بود. در آن لحظه این تصمیم بسیار سرنوشت ساز‌‎ ‎‌بود و باید آن را اوج حرکت و تصمیمات مهم امام در راه هدایت انقلاب دانست.‎‌ این‌‎ ‎‌برخورد یک بار دیگر شخصیت امام را به خوبی نشان می داد که با شجاعت خاص‌‎ ‎‌سرنوشت انقلاب را رقم زدند. ‌

‌‌از روز 21 بهمن، درگیری های خونین آغاز شد و تا شب شدت بیشتری گرفت. در شب‌ 22 بهمن، تلاش ما این بود که امام را قانع کنیم که محل اقامت خود را تغییر بدهند و در‌‎ ‎‌دسترس نباشند. طبیعی بود که آن محل بمباران بشود. امام نپذیرفتند. این هر چند‌‎ ‎‌تصمیم خطرناکی بود، اما از روحیه خاص و حماسه گرای امام حکایت می کرد.‌ (برشی از کتاب امام خمینی(س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ ص 81-82)

 

مرحوم صادق طباطبایی نیز این روز را اینگونه به تصویر کشیده است: 

وقتی ساعت دو بعد از ظهر روز 21 بهمن از اخبار شنیدیم که فرمانداری نظامی، ساعت حکومت نظامی را به ساعت 4 بعد از ظهر(1) جلو آورده است، امکان توطئه از سوی رژیم علیه انقلاب در ذهن همه ما تقویت شد. واکنش بختیار نسبت به موضع گیری های امام از آن رو بود که او از مراحل بعدی طرح نظامیان برای مقابله با انقلاب اطمینان داشت. هنگامی که امام اعلام کردند که اعلامیه حکومت نظامی خدعه و نیرنگ است، بعضی ها نگران بودند من البته تعجب می کردم از آنها، چرا که صرف نظر از بمباران هوایی اگر همه نیروهای ارتش به خیابان ها می آمدند به اندازه نصف جمعیت در چهار پنج خیابان تهران هم نمی شدند. البته امام هم که این تصمیم سرنوشت ساز را گرفتند و احتمال هم دارد که در این زمینه مشورت هم کرده باشند من یادم نمی آید یا نشنیده ام که کسی مخالفت کرده باشد. ممکن است برخی تصور کنند که این تصمیم امام اشراقی بوده، گذشته از ویژگی های ممتاز امام، به نظر من این تصمیم از روی تعقل و منطق سیاسی بود و شجاعت در تصمیم گیری؛ چرا که در آن مقطع احتمال توطئه به ذهن خیلی ها می رسید و اطلاعیه و دستور حکومت نظامی، مؤید و مقدمه این توطئه بود. (کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 231-232)

 

حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری نیز درباره چگونگی شکست حکومت نظامی به فرمان امام گفته است:

قبل از اینکه بختیار حکومت نظامی را رسما اعلام کند آقای رحیمی که از قبل با هم آشنا بودیم و در فروشگاه ارتش کار می کرد و به خاطر فعالیت های سیاسی نیز به زندان افتاده و اخراج شده بود، به مدرسه علوی آمد و مرا خواست. خیلی مضطرب و نگران بود، گفت: یک خبر دارم به امام اطلاع بده. گفتم: چیست؟ گفت: خبر دارم که دولت بختیار می خواهد حکومت نظامی اعلام بکند. این خبر را به امام منتقل کردم.

این خبر در تصمیم گیری امام و سرعت عمل ایشان به نظر من کمک کرد. خبر بسیار حساس و بجایی بود. روز ۲۱ بهمن ساعت چهار بعدازظهر حکومت نظامی اعلام شد. حضرت امام هم دستور لغو دادند. آقای چهپور که از بستگان مرحوم طالقانی است گفت: مرحوم طالقانی از اینکه امام دستور لغو حکومت نظامی را داده خیلی مضطرب و وحشت زده شده بود و به امام تلفن زد و گفت که اگر لغو حکومت نظامی بشود، تهران حمام خون می شود و امام هم فرموده بود هیچ اتفاقی نمی افتد. آقای طالقانی گفته بود یا من بعد از یک عمر از سیاست چیزی نمی فهمم یا این سید با عالم دیگری ارتباط دارد. خلاصه اش می خواست بگوید طبق معادلات عادی اگر لغو حکومت نظامی بشود تهران حمام خون می شود. اینکه امام اینطور بی اعتنا می گوید هیچ طوری نمی شود حتما ارتباط با یک عالم دیگری دارد و سرانجام وقتی امام دستور لغو حکومت نظامی را صادر کرد درست مثل فتوای میرزای شیرازی درباره تحریم تنباکو، امام گویا یک بار دیگر آمده است، رهبری کرده و رفته و این دومین بار است که آمده رهبری می کند چون مسلط به اوضاع بود. وقتی پیام را نوشتند دستشان را از روی کاغذ برداشتند و به من فرمودند: در مدرسه باز است؟ چقدر حواس امام جمع بود. عرض کردم خیر در را بستیم. فرمود: باز کنید. گفتم: آقا حکومت نظامی است. فرمود: می گویم باز کنید. مردم می آیند. باور کنید این حکم ایشان که صادر شد در همان لحظات اولیه کل مردم تهران مطلع شدند تا آمدیم در مدرسه را باز کنیم مدرسه پر از جمعیت شد اصلا معادلات به هم ریخت. (کتاب خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری؛ جلد اول، ص ۱۸۹-۱۹۱)

 

1. بلافاصله پس از پخش اعلامیه از رادیو امام خمینی اعلام داشت که توطئه ای در کار است و مردم نه فقط نباید دستور فرمانداری نظامی را رعایت کنند بلکه باید به خیابان ها ریخته و تظاهرات را گسترش دهند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.