ولیعهد جدید عربستان که فردی بی تجربه است، برای اوضاع کنونی خاورمیانه بسیار خطرناک است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، بلومبرگ در گزارشی نوشت: تغییر ناگهانی در خط سلطنتی عربستان سعودی، احتمالا به حفظ سلطه خاندان آل سعود بر 31 میلیون نفر جمعیت این کشور که 70 درصد آنها را افرادی کمتر از 30 سال تشکل می دهند، کمک خواهد کرد. با این حال این بازی جدید بزرگ، یک حرکت خطرناک در خاورمیانه ای است که شامل آمریکا و روسیه و همچنین بازیگران محلی است.

ملک سلمان، «محمد بن سلمان» پسر 31 ساله خود را به عنوان ولیعهد این کشور منصوب کرد. این دومین سلسله مراتبی است که در آن پسر مورد علاقه پادشاه نفوذ کرده است. در دو سال گذشته محمد بن سلمان مسئولیت دو مورد از مهمترین پست ها را در عربستان سعودی - دفاع و صنعت نفت - بر عهده داشت. وی ماه گذشته طی اقدامات دیپلماتیک، با «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در شهر «واشنگتن» و «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در مسکو دیدار کرد.

ملک سلمان 81 ساله به وضوح به دنبال تغییر نسل در رهبری و شاید بنیادگرایی مذهبی کمتری است. محمد بن سلمان در حال کار کردن  روی آن است؛ گرچه با محدودیت های فردی روبرو است که به عنوان یک وکیل در شهر «ریاض» آموزش دیده، و نه در یک پایتخت غربی. برای مثال او پلیس مذهبی را برای دستگیری مردم تعیین کرده است. او همچنین یک سازمان تفریحی تاسیس کرده است که کنسرت ها را سازماندهی کرده و در مورد بازگشت سینماها صحبت می کند.

محمد بن سلمان همچنین برنامه ای برای اصلاح اقتصاد و جامعه سعودی به نام «چشم انداز 2030» دارد که وعده می دهد اقتصاد کشور را از نفت جدا کند. به نظر می رسد این اصلاحات هم پادشاهی قرون وسطایی را به دنیای مدرن نزدیک تر کند و هم از قدرت سلطنتی حمایت کند.

اما تاکنون محمد بن سلمان مسئول موضع تهاجمی تر عربستان سعودی در امور منطقه بوده است که بر آن اساس، وی سیاست های قبلی این کشور برای تلاش برای حفظ سهم بازار نفت را قربانی کرده است. در سال 2015، هنگامی که شاهزاده محمد حمله عربستان سعودی به یمن را آغاز کرد، حمایت آمریکا از ائتلاف ضد داعش آن بسیار گرم بود. این عملیات نظامی در حالی صورت گرفت که سعودی ها تلاش داشتند با استخراج نفت خام با سرعت بالا و ارائه تخفیف به مشتریان، صنعت نفت شیل آمریکا را درگیر بحران کنند. به این طریق و راه های دیگر، عربستان سعودی نشان داد که  مخالف تصمیم «باراک اوباما» رئیس جمهور وقت آمریکا برای لغو تحریم ها علیه ایران در ازای محدود کردن برنامه هسته ای این کشور است.

عملیات یمن شکست خورد. حوثی ها همچنان کنترل «صنعا» پایتخت این کشور را در دست دارند، چشم اندازی برای صلح دیده نمی شود، تاسیسات پزشکی نابود شده اند و بروز قحطی تهدیدی جدی محسوب می شود. اگرچه عربستان همچنان درگیر این جنگ است، عدم موفقیت نظامی آنها باید به آنها نشان داده باشد که باید با آمریکا همگام شود.

در نتیجه، محمد بن سلمان سیاست های نفتی خود را معکوس کرد که به آمریکا کمک کرد تا صنعت نفت خود را بهبود بخشد. این اقدام همزمان با اقدامات اخیر مانند اعلان یک قرارداد 100 میلیارد دلاری برای خرید سلاح های آمریکایی (که ممکن است یا ممکن نیست در واقعیت وجود داشته باشد) به بهبود روابط این کشور با امریکا یا دست کم دولت ترامپ کمک کرده است. بدون حمایت آمریکا، حتی با توییت های ترامپ هم تحریم قطر توسط عربستان که ظاهرا به بهانه تامین مالی تروریست ها صورت گرفته، اما در واقع به دلیل حفظ رابطه با ایران بوده، یک ماجراجویی بدبینانه به نظر می رسید.

ولیعهد جدید تلاش می کند از حمایت ترامپ برای ضربه زدن به ایران استفاده کند. این سیاست به خودی خود به واسطه احتمال بروز درگیری های نظامی خطرناک است، اما هماهنگی و همکاری روسیه با ایران را بیشتر می کند.

پوتین در تلاش است تا با تمام بازیگران خاورمیانه همکاری کند. پوتین به سرمایه گذاری کشورهای حوزه خلیج فارس برای کاهش وابستگی نفتی خود نیاز دارد. اما او همچنین حمایت ایران و سوریه را نیز می خواهد.

رابطه پوتین با عربستان سعودی، سطحی تر از روابطش با ایران است. روسیه به طور ناگهانی متحد عربستان سعودی در کاهش تولید نفت شد؛ گرچه هنوز از محدودیت های بالا در تولید حمایت نمی کند. پروژه های سرمایه گذاری در حال بحث و بررسی است؛ هرچند هنوز به نتیجه نرسیده است. روسیه همچنین تلاش می کند در درگیری های یمن - چیزی که به طور بالقوه برای سعودی ها و متحدان آنها در امارات متحده عربی ارزشمند است – میانجیگری کند. اما هیچ یک از این اقدامات ائتلاف مستقیم نظامی این کشور با ایران در سوریه را به حاشیه نمی کشاند.

اتحاد جدید آمریکا - عربستان سعودی در خصوص اسد و تلاش های ایران برای نفوذ در این کشور جدی تر شده است. سرنگونی یک جنگنده سوریه توسط آمریکا نشان دهنده تنش رو به رشد در منطقه است و واکنش شدید روسیه به آن، قابل پیش بینی است.

عربستان سعودی برای جلوگیری از انفجار خود در چنین وضعیت ناپایداری نیاز به رهبری دارد که قادر به حفظ تعادل بین آمریکا و روسیه باشد. ملک سلمان و «محمد بن نایف» ولیعهد سابق این چالش را درک کردند. محمد بن سلمان به نظر می رسد برای کسب حمایت در جهت تلاش های ضدایرانی خود، به شدت به سمت ترامپ حرکت می کند.

علاوه بر این، چه جنگ یمن و چه چشم انداز 2030 به دلیل بی تجربگی شاهزاده محمد ناموفق بوده است. این ناکامی ها می تواند خطرناک باشد. خاورمیانه نیاز به چنین افرادی با چنین روحیه تهاجمی ندارد مگر آن که بخواهد به سمت کاهش تنش برود، نه تعمیق آن.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.