چین تاکنون خود را در بحران قطر بی طرف گرفته است، اما آیا این بی طرفی ادامه خواهد یافت؟

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه چینی «ساوث چاینا مورنینگ پست» در گزارشی نوشت: تنش های اخیر بین قطر و همسایگان عرب علامت سوال بزرگی در مورد احتمال اجرای طرح های پکن برای ساخت یک شبکه تجاری با محور چین در میان کشورهای اروپایی-آسیایی (اوراسیا) ایجاد کرده است.

این شکاف دیپلماتیک در تلاش های پکن برای مدیریت پروژه های چند تریلیون دلاری در «طرح کمربند و جاده» اختلال ایجاد خواهد کرد؛ زیرا بحران در منطقه خلیج فارس ممکن است آغاز دور جدیدی از هرج و مرج و شاید درگیری های نظامی در سطح گسترده تر در خاورمیانه محسوب شود.

در تاریخ پنجم ژوئن عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، یمن و مصر با متهم کردن دوحه به حمایت از تروریسم، روابطشان را با قطر قطع کردند. آنها از هوا، زمین و دریا این کشور غنی گازی را تحت محاصره قرار دادند. چند کشور عربی دیگر نیز به تحریم به رهبری عربستان پیوستند؛ در حالی که ترکیه و ایران حمایت خود را از برادران مسلمانشان در قطر ابراز کردند. تمامی شش عضو شورای همکاری خلیج فارس - بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی - که در این چرخه حضور دارند، از لحاظ اقتصادی و ژئوپلیتیکی در دالان اقتصادی «کمربند و جاده» چین سهم دارند.

و قطعا در چنین محیط پر تنشی هزینه های پروژه افزایش خواهد یافت و در عین حال وام دهندگان و سرمایه گذاران را از سرمایه گذاری و هزینه کردن بر روی این پروژه خواهد ترساند.

جهان عرب دچار شکاف و اختلاف، پکن را در تنگنا قرار خواهد داد و آن را در مسابقه بر سر نفوذ در خاورمیانه وارد رقابت ها خواهد کرد. این دو کشور در حال حاضر برای تسلط بر آب های شرق آسیا در رقابت شدید قرار دارند.

شاید ظاهرا این موضوع تنش میان قطر و کشورهای عربی باشد اما جنگ واقعی، ائتلاف به رهبری آمریکا علیه ایران به عنوان یکی از شرکای مهم چین در منطقه است.

این کارزار ضد ایرانی پس از سفر «دونالد ترامپ» به شهرهای «ریاض» و «بیت المقدس» به عنوان نخستین سفر خارجی رئیس جمهور آمریکا کلید خورد. رویکرد ترامپ در خاورمیانه را نمی توان از دیپلماسی چین که در پی همایش ماه گذشته «کمربند و جاده» در شهر «پکن» دیده می شود، جدا دانست.

در سال های اخیر با توجه به تغییر تمرکز استراتژیک «باراک اوباما» به شرق آسیا، جهت گیری کشورهای حوزه خلیج فارس نیز به وضوح با فاصله گرفتن از آمریکا به سمت چین متمایل شده است. اما ترامپ از سیاست اوباما فاصله گرفته و تصمیم گرفته است از رهبری عربستان سعودی در جهت تلاش مجدد به سمت افزایش نفوذ آمریکا که هدف آن محدود چین هم هست، حمایت کند.

در حالی که انتظار می رود اکثر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در طرح «کمربند و جاده» چین سرمایه گذاری کنند، آنها به روابط دوستانه چین با ایران هم مشکوک هستند و نگرانند که تهران از این ابتکارعمل به دستاوردهای عمده ای دست یابد.

طوفان دیپلماتیک عرب درست چند روز قبل از تلاش پکن برای ارتقاء جایگاه ایران از عضو ناظر به عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای رخ داد.

پکن ترجیح می دهد در درگیری های منطقه ای بی طرف باقی بماند و به جای آن، بر روی همکاری های اقتصادی متمرکز شود. اما سوال این است که آیا پکن قادر خواهد بود در حالی که همکاری خود را با همه آنها حفظ می کند از افتادن در دام جانبداری از یکی از طرفین در چنین درگیری هایی جلوگیری کند یا خیر.

خطر اینکه سرمایه گذاری های عظیم چین ممکن است درگیر آشفتگی های ژئوپولیتیک شود، در حال افزایش است. اگر این اتفاق رخ دهد، برای پکن دشوار خواهد بود تا بتواند خود را بدون آنکه خسارت های مالی و دیپلماتیک چشمگیری ببیند، از آن برهاند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.