سال ۲۰۲۶ برای خاورمیانه و شمال آفریقا بهعنوان نقطه تلاقی «فرصت و مخاطره» در حال شکلگیری است؛ منطقهای که پس از سقوط حکومت اسد، جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل، بازآراییهای سیاسی در عراق، تداوم بحران غزه و تغییر رویکرد دولت جدید آمریکا، وارد مرحلهای تعیینکننده شده است. تحلیلگران ارشد شورای آتلانتیک در آستانه پایان ۲۰۲۵ هشدار میدهند که مسیر پیشِرو میتواند به سوی ثبات، ادغام اقتصادی و خودمختاری بیشتر حرکت کند یا بار دیگر به چرخه بیثباتی، درگیری و فرصتهای ازدسترفته بازگردد؛ انتخابی که پیامدهای آن نهتنها آینده منطقه، بلکه معادلات امنیتی و اقتصادی جهانی را تحتتأثیر قرار خواهد داد.
به گزارش سرویس بینالملل جماران، شورای آتلانتیک نوشت: امسال، سالی لرزهافکن برای خاورمیانه و شمال آفریقا بود. سوریهای جدید پس از سقوط حکومت بشار اسد پدیدار شد. «جنگ دوازدهروزه» میان اسرائیل، ایران و ایالات متحده شعلهور شد و مذاکرات حیاتی هستهای را در معرض تهدید قرار داد. عراق نیز انتخابات ملی سرنوشتسازی را به پایان رساند، در حالی که بغداد همچنان در مسیر ساختن ثباتی پایدار در سطح ملی حرکت میکند. تمام این تحولات در پسزمینه روی کار آمدن دولت جدیدی در واشنگتن رخ داد؛ دولتی که از برهمزدن دههها عرف و سنت دیپلماسی ایالات متحده ابایی نداشته است.
با نزدیکشدن به پایان سال ۲۰۲۵، تحلیلگران ارشد برنامههای خاورمیانه در شورای آتلانتیک، مهمترین روندها و موضوعاتی را که برای سال جدید زیر نظر دارند، بررسی میکنند.
سه روند اثرگذار بر چشمانداز اقتصادی
سه روند کلان اصلی، اقتصاد خاورمیانه و شمال آفریقا را در سال ۲۰۲۶ شکل خواهند داد؛ روندهایی که هر یک پیامدهای عمیقی برای مسیر اقتصادی منطقه به همراه دارند.
۱. فشار ناشی از کاهش قیمت انرژی
با تضعیف درآمدهای انرژی، دولتهای سراسر منطقه ناچار خواهند شد تصمیمهای سرمایهگذاری منضبطتر و مبتنی بر سنجش ریسک اتخاذ کنند. دوران حاشیههای مالی فراوان در حال گذار به دورهای است که نیازمند اولویتبندی دقیقتر، بهرهوری عملیاتی بالاتر و درک روشنتری از بازده مورد انتظار است. این شرایط توان سیاستگذاران را در تخصیص مؤثر سرمایه و کاهش یارانهها و حمایتهای دیرپای گروههای ذینفوذ به آزمون میگذارد. این تصمیمها در زمانی اهمیت دوچندان مییابند که جمعیت رو به رشد جوانان خواهان فرصتهای اقتصادی، معنا و تحرک اجتماعی هستند.
۲. افزایش بدهی و هزینه جاهطلبیها
انقباض مالی همزمان با نیاز فزاینده به سرمایهگذاری رخ خواهد داد. در سراسر کشورهای خلیج فارس، دولتها میلیاردها دلار به مراکز داده، زیستبومهای هوش مصنوعی، ظرفیتهای جدید تولید برق و دیگر زیرساختهای پایهای اختصاص میدهند. این پروژهها بهطور فزایندهای از طریق استقراض تأمین مالی خواهند شد، بهویژه با گسترش کسری حساب جاری. پیامد این روند، افزایش سطح بدهی و رشد هزینههای بازپرداخت آن خواهد بود. کشورهایی که بتوانند ارزش پیشنهادی اقتصادی خود را بهروشنی تبیین کرده و اصلاحات معتبری را به نمایش بگذارند، در بازارهای سرمایه از مزیت رقابتی برخوردار خواهند شد. در مقابل، کشورهایی که چنین نکنند ممکن است با هزینههای تأمین مالی بالاتر و شتاب کمتر در راهبردهای متنوعسازی اقتصادی مواجه شوند.
۳. دهمین سالگرد چشمانداز ۲۰۳۰؛ شاخصی منطقهای
چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی تاکنون از طریق تنوعبخشی اقتصادی، سرمایهگذاری در صنایع آینده و ایجاد جامعهای بازتر و خوشبینانهتر، سیمای اقتصادی و اجتماعی این کشور را دگرگون کرده است. دهمین سالگرد این برنامه در سال ۲۰۲۶ نقطه عطفی مهم به شمار میرود؛ نهتنها برای عربستان، بلکه برای کل منطقه. دهه آینده نه با ثروت زیر زمین، بلکه با ثروت سرمایه انسانی بر روی زمین تعریف خواهد شد. میزان موفقیت عربستان در گذار از رشد مبتنی بر منابع به رشد مبتنی بر سرمایه انسانی، رقابتپذیری منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را برای یک نسل تحت تأثیر قرار خواهد داد.

خالد عظیم، مدیر «آزمایشگاه آیندههای خاورمیانه و شمال آفریقا» در مرکز رفیق حریریِ شورای آتلانتیک برای خاورمیانه است.
مطالبات عدالت و اعتراضهایی که از تشنگی برمیخیزند
در سال ۲۰۲۶ باید انتظار داشت جنبشهای اعتراضی گستردهتری برای تغییر در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا شکل بگیرند؛ جنبشهایی که سوخت اصلی آنها تغییرات اقلیمی و سوءمدیریت اقتدارگرایانه خواهد بود. تحلیل جنبشهای اعتراضی جهانی در سال ۲۰۲۵ تمرکز زیادی بر سن پایین معترضان داشت. هرچند جمعیت جوان، با ظهور ابزارهای نوین ارتباطی در دهههای اخیر، اهمیت فزایندهای یافته است ـ بهگونهای که در سال ۲۰۱۱ توییتر جوانان را در «بهار عربی» سازماندهی میکرد و در سال ۲۰۲۵ اپلیکیشن بازیمحور دیسکورد اعتراضهای «نسل Z» در مراکش را سامان میدهد ـ اما جریان زیرین و همیشگی این اعتراضها، نارضایتی از فساد و نخبگان حاکم است.
منابع، بهدلیل گرمایش جهانی و سوءمدیریت اقتدارگرایانه، روزبهروز کمیابتر شدهاند و جهان نیز بهطور فزاینده و آشکار به فضایی معاملاتی بدل شده است؛ فضایی که در آن دیپلماسی کنار گذاشته میشود و جای خود را به ابزارهای قهری و سیاست «زور، حق میآورد» میدهد. خاورمیانه و شمال آفریقا بهشدت از هر دو روند منفی تأثیر میپذیرند. با کاهش شدید منابع آبی در خاورمیانه و بیثباتی آبی در حوضه نیل و رودخانههای دجله و فرات، باید انتظار داشت موج بعدی اعتراضهای منطقهای نهفقط توسط جوانان، بلکه از سوی تشنگان به حرکت درآید.
مطالبات عدالتمحورِ منطقهای که بر قربانیان و بازماندگان تمرکز دارد نیز در سال ۲۰۲۶ به رشد خود ادامه خواهد داد؛ بهویژه در کشورهایی که از درگیری خارج میشوند، در حال تجربه گذار حکومتیاند یا جمعیتهای ناآرام آنها خواهان تغییر حاکمیت هستند. نمونهای روشنتر از سوریه وجود ندارد؛ جایی که خروج اسد یک سال پیش، فضا را برای سوریهای جدید گشود و اکنون شبکهای از وکلای سوری، پژوهشگران و کنشگران ـ که پیشتر در تبعید بودند ـ از درون کشور خود بر فرآیندهای عدالت انتقالی کار میکنند.

گیسو نیا، مدیر «پروژه دادخواهی راهبردی» در شورای آتلانتیک است.
شمال آفریقا در حال تبدیلشدن به اولویتی روبهافزایش در سیاست ایالات متحده است
شمال آفریقا در آستانه آن است که در سال ۲۰۲۶ جایگاهی نزدیکتر به مرکز سیاست منطقهای ایالات متحده پیدا کند. یک سال گذشته از تعاملات آرام و کمسروصدای واشنگتن ـ از جمله فعالیتهای مسعد بولوس، مشاور ارشد رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ ـ بهتدریج به کاهش تنشها و گشایش فضای سیاسی کمک کرده است. الجزایر و مراکش در حال نزدیکشدن به نوعی تنشزدایی محدود هستند؛ امری که میتواند زمینه را برای گامهای عملی در پرونده صحرای غربی فراهم کند.
علاوه بر این، لیبی نیز ممکن است شاهد پیشرفتهایی محدود اما معنادار باشد. پیشرفت در مسیر دستیابی به توافقی میان دولتهای رقیب این کشور درباره ایجاد یک سازوکار واحد برای تأمین مالی توسعه، میتواند هزینهکردهای موازی را کاهش دهد، فشار بر دینار لیبی را کمتر کند و منابع مالی لازم برای پروژههای دیرهنگام بازسازی و نوسازی را آزاد سازد. تصمیم به مشارکت دادن یگانهای لیبیایی از هر دو سوی شرق و غرب در رزمایش نیروهای ویژه «فلینتلاک ۲۰۲۶» فرماندهی آفریقای آمریکا (AFRICOM)، نشاندهنده حرکتی تدریجی در مسیر یکپارچهسازی نظامی لیبی است؛ حوزهای که در آن، دیپلماسی ایالات متحده با شرکای کلیدی فعالتر شده است.
مصر همچنان شریک محوری واشنگتن باقی خواهد ماند؛ بهویژه در تلاشهای آمریکا برای مدیریت وضعیت غزه، کشورهای واقع در حاشیه دریای سرخ و بحران سودان. همزمان، توجه دوباره به دیپلماسی تجاری از چرخشی حکایت دارد که هدف آن پیشبرد منافع اقتصادی و تجاری ایالات متحده در سراسر شمال آفریقاست.
در مجموع، این تحولات نادیدهگرفتن منطقه را دشوارتر میسازد و نشان میدهد که سال ۲۰۲۶ ممکن است سالی باشد که شمال آفریقا به یک اولویت پایدار در سیاستگذاری واشنگتن تبدیل شود.

کریم مزران، مدیر «ابتکار شمال آفریقا» و پژوهشگر ارشد مقیم در مرکز رفیق حریری و برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است.
پرسشهای کلیدی همچنان پیش روی فلسطینیان باقی است
سال گذشته، سالی زمینلرزهای از بازآراییها برای مردم فلسطین بود؛ همچنین برای رهبری بهشدت چندپاره و عمدتاً ناتوان آنها. سال آینده نیز به احتمال زیاد به همان اندازه مهم و روندساز خواهد بود و چهار محور اصلی پدیدار شدهاند که میتوانند مسیر آن را شکل دهند.
برای فلسطینیان و آنچه در انتظار غزه است، چهار روند اصلی که باید در سال ۲۰۲۶ زیر نظر داشت عبارتاند از:
نخست، میزان تعهد دولت ترامپ به مسئله فلسطین و آمادگی آن برای تعامل با تشکیلات خودگردان فلسطین؛ نهادی که همچنان مشمول تحریمها و محدودیتهای ایالات متحده است. این پرسش مطرح است که آیا عناصری از یک توافق جامع صلح میان فلسطینیان و اسرائیلیها ـ مشابه طرحی که ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود پیشنهاد داد ـ بار دیگر به صحنه بازخواهد گشت یا خیر.
دوم، سرنوشت آتشبس غزه؛ آتشبسی که ایالات متحده و بازیگران بینالمللی امیدوارند آن را به توافقی صلحآمیز و پایدار تبدیل کنند که نوار ساحلی غزه را دگرگون سازد. سال ۲۰۲۶ یا سالی خواهد بود که در آن حماس خلع سلاح شده و دستخوش تغییرات بنیادین میشود، یا سالی که در آن این گروه فلسطینی همچنان بر امور غزه سیطره دارد.
سوم، چشمانداز عادیسازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل که ظرفیت بالقوه عظیمی برای پادشاهی سعودی، فلسطینیان، ادغام منطقهای اسرائیل و شکلگیری یک ائتلاف منطقهای ضدایرانی دارد. سال ۲۰۲۶ مشخص خواهد کرد که آیا عربستان سعودی بر پایه شرطی که بارها اعلام کرده ـ یعنی تشکیل دولت فلسطینی ـ به مسیر ادغام پیش خواهد رفت، یا این روند به بنبست و رکود بیشتر منتهی خواهد شد.
چهارمین و بهشدت مهمترین روندی که باید مورد توجه قرار گیرد، تأثیر جنگ غزه و اسرائیل بر جهتدهی به رأیدهندگان در انتخابات میاندورهای پیشِ رو در ایالات متحده است. همانگونه که در انتخابات ریاستجمهوری ترامپ نیز دیده شد، این موضوع بهطور فزایندهای در بسیج رأیدهندگان آمریکایی برای حضور در پای صندوقهای رأی نقش داشته است؛ از جمله در رقابت پرسروصدای انتخاب شهردار آینده نیویورک، ظهران ممدانی. سال ۲۰۲۶ نشان خواهد داد که آیا این روند تداوم مییابد یا صرفاً موجی گذراست که با پایان پایدارتر جنگ غزه فروکش میکند.
در نهایت، سال ۲۰۲۶ یا به پایان جنگ غزه و آغاز بازسازی و شکلگیری امید در این باریکه منجر خواهد شد، یا وضعیت رکود و بنبست را تداوم خواهد بخشید و خطر بازگشت به درگیری، ویرانی و تلفات تراژیک بیشتر را به همراه خواهد داشت.

احمد فؤاد الخطیب، مدیر «Realign For Palestine» در شورای آتلانتیک است.
عراق باید ثبات بیسابقه خود را حفظ کند
در میانه تداوم آشوبهای منطقهای، عراق سال ۲۰۲۵ را در شرایطی از ثبات و امنیت نسبی به پایان رساند؛ بیآنکه به «جنگ دوازدهروزه» میان اسرائیل، ایران و ایالات متحده کشیده شود و همزمان توانست انتخابات پارلمانی موفقی را برگزار کند. چالش رهبران سیاسی عراق در سال ۲۰۲۶ صرفاً حفظ این ثبات بیسابقه نخواهد بود، بلکه مدیریت فشارهای دولت ترامپ برای مهار شبهنظامیان همسو با ایران و جلوگیری از کشیدهشدن عراق به کارزار گسترده «فشار حداکثری» آمریکا علیه ایران نیز در کانون این چالشها قرار دارد. عراق همچنین به احتمال زیاد تلاشهای خود را برای جلب نظر دولت ترامپ از مسیر سرمایهگذاری ادامه خواهد داد و با پیشنهاد قراردادهای جدید انرژی به شرکتهای آمریکایی وارد عمل خواهد شد؛ هرچند هنوز روشن نیست این تلاشها تا چه اندازه به نتیجه خواهد رسید.
سال پیشِ رو تعیین خواهد کرد که آیا دولت عراق میتواند از این فرصت بهدرستی بهره بگیرد و آیا ایالات متحده و دیگر شرکای منطقهای در این مسیر از بغداد حمایت خواهند کرد یا نه.

ویکتوریا جی. تیلور، مدیر «ابتکار عراق» در برنامه خاورمیانه شورای آتلانتیک است.
آیا آتشبس میان اسرائیل و ایران پایدار خواهد ماند؟
پس از «جنگ دوازدهروزه» در ماه ژوئن، ایران همچنان مقادیر قابلتوجهی اورانیوم با غنای بالا و سانتریفیوژهای پیشرفته در اختیار دارد؛ آن هم بدون نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی. همزمان، هرچند برنامه موشکی ایران و حمایت آن از نیروهای نیابتی غیردولتی تضعیف شده، تهران در حال بازسازی توانمندیهای خود است و همچنان تهدیدی برای امنیت ایالات متحده، اسرائیل و منطقه به شمار میرود.
دونالد ترامپ، که در ابتدا برنامه هستهای ایران را «بهطور کامل نابودشده» توصیف کرده بود، در ادامه بارها خواستار ازسرگیری مذاکرات و دستیابی به یک توافق هستهای جدید با تهران شد. با وجود تداوم رسمی سیاست «فشار حداکثری» آمریکا، ترامپ همزمان با اقدامی نمادین و پرحاشیه، مسعود پزشکیان رئیسجمهور ایران را به «نشست صلح غزه» در ماه اکتبر دعوت کرد.
در مقابل، به نظر میرسد ایران همچنان در موضعی عمدتاً واکنشی قرار دارد. این کشور در تلاش برای بازسازی توان موشکی و دفاعی خود است، اما دستکم در مقطع کنونی—تا جایی که اطلاعات موجود نشان میدهد—نه در حال غنیسازی اورانیوم است و نه برنامه هستهای خود را پیش میبرد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، اعلام کرده تهران برای گفتوگو در چارچوب سازمان ملل آمادگی دارد، اما در عین حال دعوت قاهره را رد کرده است؛ اقدامی که از نگاه نویسنده تصمیمی غلط تلقی میشود.
در سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل با یادآوری مداوم تهدید موشکی ایران، حملات علیه نیروهای نیابتی تهران را افزایش داده است. در حال حاضر هیچ آتشبس مکتوب و رسمی میان دو طرف وجود ندارد و تداوم وضعیت آرامش تا حدی به این بستگی دارد که ترامپ بتواند نتانیاهو را مهار کند. با نزدیک شدن انتخابات اسرائیل، این پرسش مطرح است که آیا «آتشبس کامل و تمامعیار» مورد نظر ترامپ دوام خواهد داشت؟ آیا ایران اقدامی انجام خواهد داد که به اسرائیل بهانه یا فرصت بازگشت به درگیری نظامی بدهد؟ یا تهران بار دیگر مسیر مذاکرات را در پیش خواهد گرفت؟
در هر صورت، سال ۲۰۲۶ میتواند به نقطه عطفی سرنوشتساز در آینده ایران تبدیل شود.

ناتانیل سوانسون، پژوهشگر ارشد مقیم و مدیر «پروژه راهبرد ایران» در ابتکار امنیت خاورمیانه اسکوکرافتِ شورای آتلانتیک
دوگانگی مسیرهای پیشِرو
سال ۲۰۲۶ برای خاورمیانه، سالی آکنده از فرصتهای بالقوه—و همزمان مخاطرات جدی—خواهد بود.
کشورهای حوزه خلیج فارس با عزم جدی در پی تقویت استقلال سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود هستند. سوریه و لبنان میتوانند یا به نمونههایی از عبور تدریجی از بیثباتی و حرکت رو به جلو تبدیل شوند، یا بار دیگر به چرخه منازعات فرقهای و درگیری بازگردند. در عراق، ممکن است کانونهایی از وضعیت عادی—چنانکه امروز در بخشهایی از بغداد و دیگر شهرها دیده میشود—گسترش یابد، یا این کشور دوباره به رکود سیاسی و منازعه فروغلتد. اسرائیل نیز میتواند با تداوم حملات نظامیِ مستقیم، خود را امنتر ببیند، یا مسیر کاهش خشونت را با تکمیل توافقهای معنادار امنیتی و آتشبس با همسایگانش برگزیند؛ هرچند انتخاب گزینه نادرست ممکن است نه به افزایش امنیت، بلکه به آسیبپذیری بیشتر آن در برابر تهدیدات مرزی بینجامد. فلسطینیها میتوانند پس از دو سال ویرانی، فرصتی برای سوگواری و آغاز بازسازی پیدا کنند—یا با تداوم خشونت شهرکنشینان در کرانه باختری، ازسرگیری جنگ در غزه و حتی برخی درگیریهای درونفلسطینی مواجه شوند. اردن و مصر نیز یا همچنان با چالشهای اقتصادی و فشارهای اجتماعی و سیاسی داخلی ناشی از آن کنار خواهند آمد، یا این سال، سالِ مواجهه آنها با فروپاشی خواهد بود؛ و جهان بعدها خواهد گفت نشانههای هشداردهنده آشکار بود، اما نادیده گرفته شد.
بخش عمدهای از منطقه در این مقطع تاریخی با فرصتی روبهروست تا خواست خود برای خودمختاری بیشتر، نفوذ جهانی گستردهتر و ادغام عمیقتر را بالفعل کند. خاورمیانه میتواند آیندهای آرامتر و برخوردارتر را تصور کند؛ آیندهای که با فرصتهای فناورانه در بخشهای مختلف—از جمله بهرهگیری از هوش مصنوعی و تراشههای پیشرفته صادرشده از ایالات متحده—پیش رانده میشود و همزمان از مسیرهای نوظهور ادغام اقتصادی، مانند کریدور IMEC، بهره میبرد.
با این حال، دوگانگی مسیرهای محتملی که در بالا ترسیم شد بازتاب این واقعیت است که در خاورمیانه، اغلب فرصتهای مثبت بهواسطه عوامل داخلی یا بیرونی مختل میشوند؛ عواملی که پایتختهای منطقه ناچارند آنها را به شیوههایی مدیریت کنند که پیشتر انتظارش را نداشتند. نحوه مواجهه منطقه با ریسکهای پایدار و نوظهور سال ۲۰۲۶ تعیین خواهد کرد که آیا خاورمیانه میتواند بهطور کلی شکوفا شود یا تنها برخی کشورها پیشرفت کنند و بسیاری دیگر همچنان درگیر بحران بمانند. افزون بر این، اگر کشورهایی که در مسیر پیشرفت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی قرار دارند صرفاً بر درون خود متمرکز شوند و برای تثبیت همسایگانی که با ناامنی اجتماعی و فیزیکی مواجهاند اقدامی نکنند، این ناامنیها دیر یا زود به مانعی برای توسعه خود آنها تبدیل خواهد شد. در چنین حالتی، سال ۲۰۲۶ بار دیگر نه سال پیشرفت، بلکه سال از دست رفتن فرصتهای منطقهای خواهد بود.

جاناتان پنیکاف، مدیر ابتکار امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک