چین همزمان جایگاه خود را در زنجیرههای تأمین تثبیت میکند. بین ژوئن و اوت، صادرات به تایلند و ویتنام ۲۵ درصد بیشتر شد. بیشترین رشد در بخش الکترونیک و ماشینآلات بود؛ صادرات این کالاها به هر دو کشور بیش از ۴۰ درصد افزایش یافت.
به گزارش سرویس بینالملل جماران، اکونومیست نوشت: از زمان بازگشت ترامپ به قدرت، چین بیش از همه کشورها هدف حملات و خشم او قرار گرفته است. او در آوریل گفت: «همه کشورهای جهان ما را سرکیسه کردهاند، اما چین سرکرده آنهاست». سخن و عمل ترامپ یکی بود؛ تعرفهها بر کالاهای چینی در بالاترین سطح قرار گرفت. توافقهایی با کشورهای جنوبشرق آسیا برای جلوگیری از ورود کالاهایی که مظنون به «انتقال» از چین بودند امضا شد و آمریکا اتحادیه اروپا را هم تحت فشار گذاشت تا فلزات چینی وارد زنجیرههای تأمینش نشود. هرچند بخش زیادی از سیاستهای ترامپ پراکنده و ناپیوسته است، اما تلاش برای منزوی کردن چین رنگ و بوی یک برنامه منسجم دارد.
شی جینپینگ نیز با اعمال تعرفههای متقابل به مقابله با ترامپ پرداخته و در عین حال در پی جلب حمایت دیگر قدرتها همچون اتحادیه اروپا، هند، مالزی و ویتنام است. اوج این تلاش در نشست «سازمان همکاری شانگهای» در اول سپتامبر آشکار شد؛ جایی که چین خود را بهعنوان بدیلی برای آمریکا معرفی کرد و از اعضا خواست با «تفکر جنگ سرد و زورگویی» مقابله کنند.
اما در عمل چه رخ داده است؟ تنها چند ماه پس از «روز آزادی» ترامپ، آمار گمرک چین نشان میدهد صادرات به آمریکا نسبت به سال گذشته یکچهارم کاهش یافته و سهم آمریکا از صادرات چین در اوت از ۱۵ درصد به ۱۰ درصد سقوط کرده است.
با این وجود، هدف اصلی ترامپ یعنی ضربه به ماشین تجاری چین ناکام مانده است. از ژوئن تا اوت، کل صادرات چین ۶ درصد نسبت به سال گذشته رشد کرد. فروش به آفریقا یکسوم افزایش یافت، صادرات به کشورهای آسهآن ۲۰ درصد بالا رفت و ارسال کالا به اروپا نزدیک به ۱۰ درصد رشد کرد. یک سال پیش سهم اروپا و آمریکا در واردات کالاهای چینی تقریباً برابر بود؛ امروز اروپا بیش از ۶۰ درصد بیشتر از آمریکا از چین خرید میکند.
خارج از آمریکا، جهان بیش از هر زمان دیگری جذب کالاهای چینی شده است؛ بهویژه در «جنوب جهانی» که ابتکار «کمربند و جاده» زیرساختهای قدرتمندی ایجاد کرده است. بازگشت ترامپ به کاخ سفید، این ابتکار را شتاب بیشتری داده است. در نیمه نخست ۲۰۲۵ فعالیتهای BRI رکورد زد: بیش از ۱۲۰ میلیارد دلار قرارداد و سرمایهگذاری جدید. تقریباً نیمی از این قراردادهای ساختوساز در آفریقا بوده که به بیش از ۳۰ میلیارد دلار رسید؛ رقمی پنج برابر بیشتر از سال قبل.
این قراردادها موتور محرک تجارتاند. صادرات چین به نیجریه در سه ماه اخیر بیش از ۵۰ درصد رشد کرده که عمدتاً ناشی از تقاضا برای تجهیزات ساخت راهآهن و نیروگاههای تأمینمالیشده توسط چین است. مصر نیز از وامهای BRI بهره برده و سرمایهگذاریهای مالی چین در دیگر کشورها رو به گسترش است. کنیا قصد دارد وامهای دلاری چین را به یوآن تبدیل کند و مصر، نیجریه و آفریقای جنوبی توافقهای سوآپ ارزی با پکن امضا کردهاند.
چین همزمان جایگاه خود را در زنجیرههای تأمین تثبیت میکند. بین ژوئن و اوت، صادرات به تایلند و ویتنام ۲۵ درصد بیشتر شد. بیشترین رشد در بخش الکترونیک و ماشینآلات بود؛ صادرات این کالاها به هر دو کشور بیش از ۴۰ درصد افزایش یافت. گرچه بخشی از این رشد شاید به «پیشدستی» برای فرار از تعرفهها برگردد، اما تغییرات عمیقتری نیز در حال وقوع است: چین بخشی از تولید خود را به کشورهای آسهآن مانند اندونزی، مالزی و ویتنام منتقل میکند تا با قوانین مبدأ این بلوک منطبق شود. این کار هرچند ترانشیپمنت را کاهش میدهد، اما جایگاه شرکتهای چینی را در تجارت منطقهای تثبیت میکند.
تنها استثنا در این روند در نزدیکی آمریکا دیده میشود. از مه تا ژوئیه واردات مکزیک از چین ۶ درصد کمتر شد و احتمالاً باز هم کاهش خواهد یافت. رئیسجمهور مکزیک در ۴ سپتامبر از تعرفههای تازه بر خودروها، منسوجات و پلاستیکهای چینی خبر داد؛ اقدامی برای هم حمایت از صنایع داخلی و هم جلب رضایت ترامپ که بهدنبال ایجاد «دژ آمریکای شمالی» است.
اما باید دانست که دژها معمولاً نشانه اعتمادبهنفس نیستند. در قرن پانزدهم، دودمان مینگ در چین تجارت را محدود و دیوار بزرگ را بنا کرد؛ عقبنشینیای که به تحلیل نیروی حیاتی کشور و زوال آن انجامید. امروز آمریکا با ساختن دیوارهای تجاری خود خطر تکرار همان اشتباه را میپذیرد؛ همانطور که آمارهای کنونی تجارت جهانی هم نشان میدهد.