چین در زمینه دفاع هوایی و جنگ الکترونیک، سیستم های جدیدی را به نمایش گذاشت که برای مقابله با طیف گسترده ای از تهدیدات معاصر طراحی شده اند، از ماهواره ها گرفته تا هواپیماهای بدون سرنشین.

به گزارش جماران، الجزیره در گزارشی نوشت: صبح روز سوم سپتامبر 2025؛ در میدان تیان آن من، قلب نمادین چین، ده ها هزار سرباز چینی در یک رژه نظامی که به عنوان بزرگترین رژه در تاریخ مدرن این کشور توصیف شد، رژه رفتند، که در آن پکن تمام سیستم های نظامی جنگی مدرن خود را به نمایش گذاشت و پیامی فوق العاده به جهان به مناسبت هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی آن بر ژاپن ارسال کرد.

با این حال، این رژه فقط نظامی نبود، بلکه جنبه ای نمایشی و دیپلماتیک نیز داشت. رهبری چین مشتاق بود تا حضور خارجی گسترده ای را جذب کند و از طریق آن بر جایگاه خود در رهبری جنوب جهانی تاکید کند و اینکه دیگر صرفاً یک دشمن منزوی برای غرب نیست. این حضور به منزله رای اعتماد به نقش چین بود و غیبت نیز مفاهیم کم اهمیتی نداشت.

فیلیپین، با وجود اهمیتش برای چین، غایب بود، شاید به دلیل ارتباط استراتژیکش با واشنگتن که ناشی از این است که این کشور سرنیزه متحدان آمریکایی و نزدیکترین آنها به چین محسوب می شود. سنگاپور نیز به اعزام معاون نخست وزیر بسنده کرد که نشان دهنده بی طرفی حساب شده یا تمایل واضح تر به سمت ایالات متحده است. در مقابل، مشارکت ویتنام، مالزی، اندونزی، کامبوج و میانمار پوشش دیپلماتیکی را برای پکن فراهم کرد، زیرا به نظر می رسید که اکثر کشورهای جنوب شرق آسیا علیرغم ادامه مناقشات در دریای چین جنوبی همکاری با چین را بر رویارویی ترجیح می دهند.

نمادین ترین صحنه، نشستن ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در کنار شی جین پینگ، رئیس جمهور چین بود. برای مسکو که در انزوای جنگ اوکراین غرق شده است، حضور در پکن دریچه ای از مشروعیت و پیامی بود مبنی بر اینکه روسیه تنها نیست. برای چین، این تجسم زنده اعتماد استراتژیک بین دو کشور و بیانیه ای سیاسی بود مبنی بر اینکه پکن و مسکو از مرزهای لحظه کنونی فراتر رفته و به سمت هماهنگی گسترده تر پیش می روند. زمان بندی نیز تصادفی نبود. در حالی که واشنگتن از گفتگوی سه جانبه با مسکو و کی‌یف حمایت می کند، شی و پوتین از این فرصت برای بحث در مورد دوران پس از جنگ، از جمله احتمالات صلح و ترسیم ویژگی های یک نظام جهانی جدید، استفاده کردند، حتی اگر جزئیات این بحث ها به طور رسمی فاش نشود.

جنبه دیگری که از اهمیت کمتری برخوردار نیست، سخنرانی شی جین پینگ در مقابل بیش از 50 هزار تماشاگر بود. شی می خواست روایتی تاریخی را اصلاح کند که برای دهه ها تحت سلطه روایت غربی بوده است که به ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سهم عمده ای در شکست نازی ها و ژاپن می داد و نقش چین را به حاشیه می راند. وی از طریق سخنان خود تاکید کرد که چین یک بازیگر محوری در شکست ژاپن و شریک بنیانگذار نظام بین المللی بوده است. لحن سخنرانی او در قبال توکیو محتاطانه بود و ژاپن را مسئولیت تاریخی خود می دانست بدون اینکه به سمت سخنان تنش آمیز بلغزد و در عوض خواستار ایجاد "جامعه آسیا و اقیانوسیه با سرنوشت مشترک" شد. مهمتر از آن، او بین گذشته چین به عنوان یک ملت قربانی، حال آن به عنوان یک قدرت در حال ظهور و آینده آن به عنوان یک معمار مشتاق برای بازسازی نظام بین المللی ارتباط برقرار کرد.

ناظران با توجه به این نشانه هایی که رژه نظامی با خود داشت، معتقدند که آنچه رخ داد صرفاً یک مناسبت پروتکلی نبود، بلکه یک اقدام استراتژیک به تمام معنا بود که مفاهیم مهمی دارد. این رژه حامل یک پیام ترکیبی بود که قدرت نظامی، موضع گیری دیپلماتیک و بازنویسی روایت تاریخی را در هم می آمیخت، به طوری که نشانه های آن هم به داخل که به دنبال اعتماد و غرور است و هم به خارج که با علاقه پیام های بازدارندگی از پکن را دنبال می کند، ارسال می شود.

اما واضح ترین اعلامیه متوجه واشنگتن بود: شما در جهان تنها نیستید. چین اکنون خود را به عنوان یک قدرت مسئول بین المللی، احاطه شده توسط یک دایره رو به رشد از دوستان و شرکا، و ارتشی که آماده جنگیدن است در صورت لزوم، و رهبری مصمم برای محافظت از جایگاه خود و شکل دادن به ویژگی های نظام جهانی آینده، به نمایش می گذارد.

 

سه گانه هسته ای چین

اولین ابزاری که پکن در تدوین پیام های استراتژیک خود از آن استفاده کرد، برجسته کردن چیزی بود که به عنوان "سه گانه هسته ای" چین شناخته می شود، یعنی توانایی انجام حملات هسته ای از زمین، دریا و هوا به طور همزمان، که آن را در ردیف قدرت های بزرگ هسته ای قرار می دهد.

در حوزه نیروی زمینی، پکن موشک بالستیک قاره‌پیما "دونگ فنگ-۶۱" (باد شرقی-۶۱) را ارائه کرد، سلاحی جدید با برد دور و توانایی حمل کلاهک‌های هسته‌ای متعدد. مهم‌ترین ویژگی آن این است که بر روی سکوهای متحرک حمل می‌شود، که به آن قابلیت مانور و پنهان‌کاری بالایی می‌دهد و هدف قرار دادن آن را در مقایسه با موشک‌های سنتی مستقر در سیلوهای ثابت دشوارتر می‌کند. علاوه بر این، نسخه توسعه‌یافته موشک "دونگ فنگ-۳۱" میان‌برد تا دوربرد، که یکی از ارکان بازدارندگی هسته‌ای زمینی چین برای سال‌ها بوده است، به نمایش گذاشته شد.

در زمینه نیروی دریایی، از موشک بالستیک "جولانگ-۳" (موج اقیانوس-۳) رونمایی شد که برای پرتاب از زیردریایی‌های هسته‌ای طراحی شده است. این موشک به چین توانایی انجام حملات مخفیانه از اعماق دریا را می‌دهد، که عنصر غافلگیری را به استراتژی هسته‌ای آن اضافه می‌کند و ایمنی بازدارندگی را تقویت می‌کند، زیرا برای چین توانایی پاسخگویی را حتی در صورت مواجهه با حمله غافلگیرانه تضمین می‌کند.

در نیروی هوایی، پکن موشک دوربرد "جینگ لی-۱" (رعد صاعقه-۱) را که بر روی بمب‌افکن‌های استراتژیک حمل می‌شود، به نمایش گذاشت. این سلاح با قابلیت پرتاب از فواصل دور مشخص می‌شود، که انعطاف‌پذیری زیادی در هدف قرار دادن مواضع استراتژیک دشمنان فراهم می‌کند و حلقه توانایی هسته‌ای سه‌گانه بین زمین، دریا و هوا را تکمیل می‌کند.

چین با این یکپارچگی بین بازوهای هسته‌ای سه‌گانه خود، می‌خواست تأکید کند که دیگر فقط یک قدرت منطقه‌ای نیست، بلکه به یک قدرت هسته‌ای بزرگ و تمام‌عیار تبدیل شده است، که قادر به انجام حملات استراتژیک همزمان از همه مسیرها است و هر دشمن احتمالی را تحت سلطه بازدارندگی مستمر قرار می‌دهد.

این نمایشگاه به همین جا ختم نشد، بلکه موشک بالستیک قاره‌پیما "دونگ فنگ-۵ سی" نیز برجسته شد، که جدیدترین نسخه از این سری است که توسعه آن از دهه هفتاد قرن گذشته آغاز شده است. نسخه جدید دارای بردی بیش از ۲۰ هزار کیلومتر و توانایی حمل تا ۱۲ کلاهک هسته‌ای است، که از نظر تئوری آن را قادر می‌سازد تا کل کره زمین را پوشش دهد. این موشک‌های استراتژیک از نظر پکن، برگ برنده قدرت بازدارندگی هسته‌ای و ابزاری برای حفاظت از "حاکمیت و کرامت وطن" به تعبیر رهبران چین است.

 

تیرهای دریایی که غول‌های اقیانوس را تعقیب می‌کنند

چین علاوه بر این بعد هسته‌ای، زرادخانه پیشرفته‌ای از موشک‌های مافوق صوت ضد کشتی را نیز رونمایی کرد. موشک جدید "یینگ جی-۱۵" (ضربه عقاب-۱۵) برای اولین بار به نمایش درآمد، و همچنین دسته‌های دیگر "یینگ جی" که قبلاً علیه مدل‌هایی از ساختارهای ناوهای هواپیمابر آمریکایی آزمایش شده بودند، به نمایش گذاشته شدند.

این سری متعلق به دسته موشک‌های کروز یا بالستیک تاکتیکی است، که معمولاً از کشتی‌ها یا هواپیماها پرتاب می‌شوند و با قابلیت پرواز در ارتفاعات پایین و دنبال کردن مسیرهای برنامه‌ریزی شده با دقت برای تعقیب اهداف دریایی بزرگ مشخص می‌شوند. برخلاف موشک‌های بالستیک استراتژیک که برای بازدارندگی هسته‌ای استفاده می‌شوند، موشک‌های "یینگ جی" برای نبردهای مستقیم طراحی شده‌اند، زیرا برای اصابت به اهداف خاص با دقت بالا و وارد کردن خسارات سنگین به قطعات دریایی بزرگ مانند ناوشکن‌ها و ناوهای هواپیمابر طراحی شده‌اند. برتری کیفی آنها در سرعت مافوق صوت آنهاست که بیش از پنج برابر سرعت صوت است، که رهگیری آنها را به ماموریتی تقریباً غیرممکن برای سیستم‌های دفاع هوایی سنتی تبدیل می‌کند.

چین2

اما برجسته‌ترین موشک در این دسته، "یینگ جی-۲۱" معروف به لقب "قاتل ناوهای هواپیمابر" بود. این یک موشک بالستیک ضد کشتی است که اعتقاد بر این است که بردی در حدود ۱۵۰۰ کیلومتر دارد و به عنوان بخشی از استراتژی پکن برای خنثی کردن مهم‌ترین ابزارهای قدرت آمریکا در دریاها، یعنی ناوهای هواپیمابر، در نظر گرفته می‌شود. این موشک با سرعت فوق‌العاده خود متمایز می‌شود، زیرا در مرحله پرواز میانی از شش برابر سرعت صوت (ماخ-۶) فراتر می‌رود و ممکن است هنگام نزدیک شدن به هدف به ده برابر این سرعت برسد، که رهگیری آن را به ماموریتی تقریباً غیرممکن تبدیل می‌کند. همچنین مسیری نیمه بالستیک را دنبال می‌کند که به آن اجازه می‌دهد در طول پرواز مانور دهد، که دقت بالایی در اصابت به اهداف دریایی بزرگ، حتی متحرک، به آن می‌دهد.

"یینگ جی-۲۱" به سیستم‌های ناوبری پیشرفته‌ای مجهز شده است که بین اینرسی و هدایت از طریق ماهواره‌ها ترکیب می‌شود، که اصابت دقیق را تضمین می‌کند. همچنین می‌توان آن را با کلاهک‌های جنگی متعدد، چه سنتی با انفجار بالا و چه مهمات اختصاصی برای وارد کردن حداکثر خسارت به کشتی‌های بزرگ، مجهز کرد. این موشک برای اولین بار بر روی ناوشکن‌های مدرن چینی از نوع رنهای ظاهر شد و سپس نسخه‌ای از آن توسعه یافت که از هوا توسط بمب‌افکن استراتژیک "شیان اچ-۶" پرتاب می‌شود، که دامنه استفاده و انعطاف‌پذیری آن را تا حد زیادی گسترش داد.

به این ترتیب، "یینگ جی-۲۱" به سلاحی دوگانه سکویی تبدیل شده است که به چین توانایی انجام حملات دقیق و سریع را چه از دریا و چه از هوا می‌دهد و موقعیت آن را به عنوان یک قدرت دریایی که قادر به به چالش کشیدن برتری آمریکا در اقیانوس آرام است، تثبیت می‌کند.

 

بارانی از موشک ها، نور و پارازیت

چین در زمینه دفاع هوایی و جنگ الکترونیک، سیستم های جدیدی را به نمایش گذاشت که برای مقابله با طیف گسترده ای از تهدیدات معاصر طراحی شده اند، از ماهواره ها گرفته تا هواپیماهای بدون سرنشین. برجسته ترین این سیستم ها، سامانه "پرچم سرخ-۲۹" (HQ-29) بود که یک سلاح دفاعی است که برای رهگیری موشک های بالستیک در هنگام عبور از فضا خارج از جو و همچنین هدف قرار دادن ماهواره ها در مدار پایین زمین اختصاص داده شده است. بدین ترتیب، این سامانه به پکن این امکان را می دهد که وسایل نظارت و هدایت مورد استفاده ارتش های دشمن را مختل کند، یعنی ضربه زدن به "چشمانی" که از آسمان رصد و هدایت می کنند.

پکن همچنین سلاح های جدیدی را ارائه کرد که مبتنی بر لیزر پرانرژی هستند و قادر به شلیک پرتوهای متمرکز برای از بین بردن یا از کار انداختن فوری هواپیماهای بدون سرنشین کوچک با هزینه بسیار کمتری نسبت به موشک های معمولی هستند. علاوه بر این، سیستم های جنگ الکترونیک که با امواج مایکروویو کار می کنند، ظاهر شدند. این امواج الکترومغناطیسی قادر به مختل کردن سیستم های کنترل در دسته های هواپیماهای بدون سرنشین هستند و باعث می شوند که ارتباط یا تعادل خود را از دست داده و غیرفعال شوند.

چین3

رسانه های چینی این مجموعه را "سه گانه آهنین علیه هواپیماهای بدون سرنشین" نامیدند، زیرا این مجموعه بین سه سطح از حفاظت ترکیب می شود: موشک های معمولی که اهداف را از فواصل دور سرنگون می کنند، پرتوهای لیزری که به سرعت و با دقت آنها را رهگیری می کنند، و امواج مایکروویو که آنها را گیج و مختل می کنند. بدین ترتیب، چین تصویری یکپارچه از یک سامانه دفاعی جدید ارائه کرد که قادر به مقابله با دسته های هواپیماهای بدون سرنشین است.

اما در زمینه هواپیماهای بدون سرنشین و وسایل نقلیه بدون سرنشین، این رژه نظامی تصویری واضح از انتقال پکن به چیزی که می توان آن را "جنگ هوشمند" نامید، ارائه داد. نیروی دریایی چین زیردریایی خودکار "HSU-100" را به نمایش گذاشت که یک وسیله نقلیه بدون سرنشین به طول تقریبی ۲۰ متر است و از نظر ظاهری شبیه زیردریایی های معمولی است، اما برای کار بدون خدمه طراحی شده است. به احتمال زیاد ماموریت اصلی آن بر جمع آوری اطلاعات یا هدف قرار دادن نیروهای دشمن در اعماق دریا و در فواصل دور در داخل اقیانوس متمرکز است و به چین ابزار جدیدی برای برتری در عرصه جنگ دریایی می بخشد.

علاوه بر این، ارتش آزادیبخش خلق از یک زیردریایی خودکار دیگر به نام "AJX-002" رونمایی کرد که برای کاشت مین های دریایی اختصاص داده شده است. این سلاح به عنوان وسیله ای موثر برای تحمیل محاصره دریایی احتمالی بر تایوان یا برای بستن گذرگاه ها و تنگه های حیاتی در شرق آسیا در صورت وقوع یک درگیری گسترده در نظر گرفته می شود. بدین ترتیب، این رژه نظامی تصویری واضح از گرایش فزاینده پکن به سمت ادغام سیستم های دریایی بدون سرنشین در استراتژی خود ارائه داد، که توانایی آن را برای نظارت بر اعماق دریا و تهدید مسیرهای کشتیرانی بین المللی در صورت لزوم افزایش می دهد.

بای مینگ چین، کارشناس نظامی چینی، اشاره می کند که داشتن جدیدترین زیردریایی های خودکار بزرگ توسط چین، این کشور را در موقعیتی ایده آل برای مقابله با تهدیدات در اعماق دریا، به ویژه با توجه به درس های آموخته شده از حادثه خرابکاری خط لوله نورد استریم قرار می دهد، که بعد استراتژیک این فناوری را به عنوان ابزاری برای حفاظت از زیرساخت های حیاتی در زیر دریا برجسته می کند.

توسعه به اعماق دریا محدود نشد، زیرا در این رژه هواپیماهای بدون سرنشین پیشرفته ای ظاهر شدند که قادر به کار در هوا و زیر آب با هم بودند، علاوه بر هلیکوپترهای بدون سرنشین که می توان آنها را از روی کشتی ها پرتاب کرد تا دامنه شناسایی دریایی را گسترش دهند. چین همچنین ربات های جنگی قابل توجهی را به شکل "سگ های رباتیک" به نمایش گذاشت که بر روی خودروهای زرهی حمل می شوند و می توانند در ماموریت های شناسایی و پشتیبانی لجستیکی و حتی در جنگ مستقیم در صورت مجهز شدن به سلاح استفاده شوند.

 

نیروی هوایی که به پکن بازوی بلندی می دهد

اما در سطح نیروی هوایی، پکن از چهار نوع جنگنده طراحی شده برای کار بر روی ناوهای هواپیمابر رونمایی کرد، که نشانه ای واضح از تسریع چشمگیر در توسعه توانایی های نیروی دریایی و هوایی خود است. برجسته ترین آنها جنگنده "J-15T" است که نسخه پیشرفته ای از هواپیمای "J-15" است و با توانایی خود در برخاستن با دو روش مختلف متمایز می شود.

اولین روش، روش شیب اسکی است که در ناوهای هواپیمابر قدیمی تر مورد استفاده قرار می گیرد، به طوری که یک شیب مایل در جلوی ناو ساخته می شود که به هواپیما کمک می کند تا به هوا برخاسته و پرواز کند. این مکانیسم نسبتاً ساده است و نیازی به تجهیزات فنی پیچیده ندارد، اما بار هواپیما را محدود می کند، بنابراین نمی تواند با وزن کامل سوخت و سلاح ها به پرواز درآید.

اما روش دوم سیستم منجنیق یا فلاخن است که در ناوهای هواپیمابر مدرن مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش، هواپیما روی یک ریل مخصوص ثابت می شود و با نیروی بسیار زیادی پرتاب می شود تا در یک مسافت کوتاه به سرعت برخاست برسد. این سیستم به هواپیما اجازه می دهد تا با بار کامل سوخت و سلاح پرواز کند، که این امر قدرت رزمی آن را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.

به لطف این انعطاف پذیری، "جیه-15 تی" با انواع مختلف ناوهای هواپیمابر متعلق به چین سازگار است، که این امر آن را قادر می سازد تا وظایف خود را به طور موثر در محیط های عملیاتی مختلف انجام دهد.

چین4

اما هواپیمای "جیه-15 دی تی" یک نسخه دیگر متخصص در جنگ الکترونیکی است، به این معنی که فقط به شرکت در نبرد مستقیم محدود نمی شود، بلکه برای ایجاد اختلال در رادارهای دشمن و سیستم های ارتباطی آن طراحی شده است، که آن را به "چشم استتار شده" تبدیل می کند که هواپیماهای تهاجمی را همراهی می کند و شانس موفقیت ماموریت های آنها را افزایش می دهد. همچنین به لطف امکان پرتاب آن از طریق هر دو سیستم (منجنیق یا شیب اسکی)، یک لایه جدید از قدرت تاکتیکی را به نیروی دریایی چین اضافه می کند.

در راس هواپیماهایی که چین ارائه کرده است، جدیدترین و چشمگیرترین جنگنده قرار دارد: "جیه-35" پنهانکار اختصاص داده شده به ناوهای هواپیمابر، که از قابلیت های پنهان شدن از رادارها، علاوه بر انعطاف پذیری آن در حمل سلاح های پیشرفته، برخوردار است، که آن را به سنگ بنای هر نبرد هوایی دریایی آینده تبدیل می کند.

در نتیجه، ناظران "جیه-35" را "تکه برجسته تجهیزات انتقال از دفاع از دریای نزدیک به دفاع از دریای دور" توصیف می کنند، زیرا این جنگنده مظهر جاه طلبی چین برای انتقال از حفاظت از سواحل خود به گسترش قدرت خود در اعماق اقیانوس ها است.

چین . جنگده

این جهت گیری با آنچه بای مینگ چین، کارشناس نظامی چینی به آن اشاره کرد، مطابقت دارد، زیرا وی خاطرنشان کرد که تشکیلات هوایی که توسط ارتش آزادیبخش خلق به نمایش گذاشته شد، تأیید می کند که بمب افکن های استراتژیک چینی اکنون قادر به هدف قرار دادن اهداف بسیار دورتر، با بهره گیری از قابلیت های سوخت گیری هوایی هواپیمای وای-20 هستند. در اینجا نشانه های مرحله جدیدی از توسعه نیروی هوایی چین، مبتنی بر ترکیب بمب افکن های دوربرد و هواپیماهای پنهانکار چند منظوره، در چارچوب یک سیستم یکپارچه آشکار می شود.

 

بافت قدرت: شبکه ای که از اعماق به فضا امتداد دارد

به طور کلی؛ می توان گفت که این نمایش، دیدگاه پکن از یک دکترین رزمی را تجسم می کند که از طریق آن به دنبال ادغام قابلیت های تهاجمی و دفاعی در یک شبکه واحد است، که دشمن را از نزدیک شدن منع می کند و امکان هدف قرار دادن دقیق در فواصل وسیع را فراهم می کند و دشمن را از هر گونه برتری میدانی محروم می کند. بنابراین، هر قطعه سلاح به عنوان یک سیستم جداگانه ارائه نمی شود، بلکه به عنوان یک رشته در بافت یک شبکه فرماندهی و کنترل یکپارچه ارائه می شود که از طریق آن یک تصویر کامل از نبرد قبل از شروع آن ترسیم می شود.

در قلب این دکترین، مفهوم منع دسترسی از مانور (A2/AD) قرار دارد، که یک تصور استراتژیک است که هدف آن ایجاد یک چتر بازدارنده گسترده است که نزدیک شدن هر نیروی دریایی دشمن به آب های چین یا به دریاهای چین جنوبی و شرقی را به یک ماموریت پرخطر تبدیل می کند. این امر از طریق تداخل چندین لایه از قدرت محقق می شود، که شامل موشک های دوربرد مانند دی اف-26، قادر به هدف قرار دادن اهدافی تا جزیره گوام آمریکا، و موشک های مافوق صوت ضد کشتی مانند یینگ جی-21، قادر به اصابت به قطعات دریایی بزرگ با سرعت فوق العاده، علاوه بر دسته های زیردریایی های خودکار و پهپادهای دریایی قادر به عمل به عنوان میدان های مین متحرک یا شبکه های هشدار اولیه در اعماق دریا است.

این ترکیب، ماموریت ناوهای هواپیمابر و کشتی های بزرگ را در صورت نزدیک شدن به سواحل چین یا تنگه تایوان پیچیده تر می کند. نیروهای متخاصم به جای مواجهه با یک تهدید واحد قابل پیش بینی، خود را در برابر یک شبکه درهم تنیده از تهدیدها می بینند که نفوذ یا از کار انداختن آن دشوار است. این امر نشان دهنده تغییر کیفی در تفکر نظامی چین، از دفاع از سواحل به تحمیل یک واقعیت جدید در اقیانوس منطقه ای است، با این پیام روشن که این اقیانوس دیگر یک عرصه خالص برای ایالات متحده نیست.

در همین راستا، رژه نظامی پیام روشنی در مورد قابلیت‌های بازدارندگی استراتژیک منعطف داشت و برای اولین بار بازوهای کامل تثلیث هسته‌ای چین را در یک تصویر واحد نشان داد. این امر هر خصمی را در برابر یک معادله بسیار پیچیده قرار می‌دهد، زیرا هرگونه حمله پیشگیرانه که یکی از عناصر قدرت هسته‌ای چین را هدف قرار دهد، برای خنثی کردن توانایی آن در پاسخ کافی نخواهد بود، که تضمین می‌کند پکن توانایی انجام یک ضربه انتقام‌جویانه قطعی را دارد.

کارشناسان اشاره می‌کنند که هدف از این توسعه، پر کردن شکاف‌ها بین پلتفرم‌های هسته‌ای مختلف است، به طوری که هر بازو نقاط ضعف دیگری را جبران کند؛ زیردریایی‌ها توانایی بالایی برای بقا در اعماق دریا می‌دهند، حتی اگر پایگاه‌های زمینی مورد هدف قرار گیرند، در حالی که بمب‌افکن‌ها انعطاف‌پذیری حرکت و امکان پرتاب ضربات از فواصل دور را فراهم می‌کنند. این یکپارچگی، اعتبار بازدارندگی هسته‌ای چین را افزایش می‌دهد و انعطاف‌پذیری بیشتری به آن می‌بخشد، چه از طریق گزینه "ضربه دوم" از دریا یا هوا در صورت هدف قرار گرفتن موشک‌های زمینی، یا از طریق استقرار و مانور که فلج کردن این تثلیث را به یک کار تقریباً غیرممکن تبدیل می‌کند.

بنابراین، نمایش سه گانه هسته‌ای صرفاً یک نمایش فنی نبود، بلکه یک پیام سیاسی و استراتژیک روشن بود مبنی بر اینکه چین قادر به حفاظت از جایگاه جهانی خود از طریق یک چتر بازدارندگی هسته‌ای منعطف و قابل اعتماد است.

در عین حال، آرایش‌های چینی نشان‌دهنده یک گرایش آشکار به استفاده از درس‌های درگیری‌های مدرن، و در راس آنها جنگ اوکراین است. پکن دریافته است که هواپیماهای بدون سرنشین به یک سلاح قاطع و ارزان‌قیمت تبدیل شده‌اند، که این امر آن را وادار به توسعه سه گانه آهنین علیه هواپیماهای بدون سرنشین برای سرنگونی کارآمدتر آنها کرده است. این توسعه توانایی نیروهای چینی را برای محافظت از واحدهای زمینی و دریایی خود در برابر دسته‌های هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های دشمن افزایش می‌دهد و همچنین هزینه دفاع را به طور قابل توجهی کاهش می‌دهد.

 

غول... اما در شیشه

با این حال، قدرت نظامی که رژه چینی منعکس می‌کند، محدود و آزمایش‌نشده باقی می‌ماند و بیشتر شبیه یک غول در شیشه‌ای است که هنوز باز نشده است. درست است که پکن سلاح‌های پیشرفته‌ای را به نمایش گذاشت، اما بسیاری از آنها در شرایط جنگی واقعی آزمایش نشده‌اند و برخی از آنها هنوز در مرحله "آزمایش در حین استقرار" هستند، که سوالاتی را در مورد حجم این زرادخانه ایجاد می‌کند. آیا اینها قابلیت‌های نخبه‌ای با تعداد محدود هستند، یا سامانه‌هایی که تراکم کافی و آموزش لازم برای فعال‌سازی گسترده را دارند؟

اما در سطح یکپارچگی عملیاتی، به نظر می‌رسید که رژه تصویری ایده‌آل از هماهنگی نیروهای زمینی، دریایی، هوایی و سایبری تحت یک چتر فرماندهی واحد ارائه می‌دهد. با این حال، تبدیل این تصویر به واقعیت نیازمند یک ساختار فرماندهی و کنترل پیشرفته و توانایی بالایی در هماهنگی لحظه‌ای است. از لحاظ تاریخی، ارتش آزادیبخش خلق از بوروکراسی و سلسله مراتب فرماندهی سخت رنج برده است و چین نیز دهه‌هاست که در یک جنگ واقعی شرکت نکرده است، که این امر باعث می‌شود دکترین‌های رزمی جدید آن نیاز به آزمایش میدانی در عرصه‌های باز داشته باشند.

چین6

بعد لجستیکی همچنان یک نقطه ضعف نامشخص در این رژه است. مدیریت دسته‌های هواپیماهای بدون سرنشین، زیردریایی‌های خودکار و موشک‌ها نیازمند سامانه‌های تامین، نگهداری و ارتباطات ایمن و ذخایر عظیمی از مهمات است که نمی‌توان آنها را در ملاء عام به نمایش گذاشت.

آنچه صحنه را پیچیده‌تر می‌کند این است که هر نمایش قدرتی، دشمنان را وادار به تغییر موقعیت می‌کند، چه از طریق تقویت حضور آمریکا در آسیا و تسریع برنامه‌های تسلیحاتی، یا از طریق وادار کردن قدرت‌های منطقه‌ای مانند ژاپن به افزایش هزینه‌های نظامی و تحکیم اتحادهای خود. بنابراین، این رژه ممکن است به یک عامل تسریع‌کننده برای یک مسابقه تسلیحاتی جدید تبدیل شود. و گویاتر از آن، اظهار نظر رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ است که در واکنش به دیدار شی، پوتین و کیم، به طعنه در پلتفرم "تروث سوشیال" نوشت: "شما علیه ایالات متحده آمریکا توطئه می‌کنید".

بدین ترتیب، رژه نظامی چهره‌ای دوگانه را آشکار می‌کند. پیام بازدارندگی که پکن از طریق آن می‌خواست یاد و خاطره گذشته را گرامی بدارد و قدرت حال را اعلام کند، اما در عین حال نگرانی‌هایی را در مورد صف‌آرایی‌های بین‌المللی جدید و توازن‌های بی‌ثبات‌تر برانگیخت. و بین آنچه اعلام شده و آنچه آزمایش شده است، غول چینی در هاله‌ای از ابهام باقی خواهد ماند و منتظر لحظه آزمون واقعی خواهد بود که به تنهایی وزن واقعی آن را در صحنه تاریخ تعیین خواهد کرد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.