امروز بسیاری از رهبران کشورهای اروپایی بر این باورند که احتمال همزیستی طولانی مدت با روسیه بیشتر از هر زمانی دور از ذهن و نا محتمل بوده که نهادینه شدن این تفکر میتواند زمینه یک تقابل طولانی مدت را فراهم کند.
به گزارش جماران؛ تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه 2022 مسیر تاریخ اورپا را تغییر داد. البته این تهاجم مستقیما اوکراین که در معرض جنگ برای بقاء قرار داد اما همچنین روسیه را بسیار بیشتر از آنچه که اکثر خارجیها درد میکنند، دستخوش تحولی پنهانی کرد.
و امروز، هیچ آتشبسی، حتی آتشبسی که با میانجیگری رییسجمهوری ایالات متحده که به همتای روس خود علاقهمند است، نمیتواند میزانی را که پوتین رویارویی با غرب را به اصل سازماندهنده زندگی در فرهنگ روسیه تبدیل کرده است، معکوس کرده و هیچ توقف خصومتی در اوکراین نمیتواند میزان تعمیق روابط روسیه با چین را که طی دو سال گذشته نهادینه شده، کاهش دهد.
در نتیجه تداوم این جنگ، روسیه پوتین در سیاست داخلی محافظه کارتر از قبل شده و غرب ستیزی نیز در سراسر جامعه روسیه فراگیرتر شد. برای سه سال، مقامات آمریکایی و اروپایی در مقابله با تجاوزات پوتین عزم قابل توجهی از خود نشان دادند. اما آنها همچنین، گاهی ناخواسته، با روایتهای پوتین مبنی بر اینکه غرب از روسیه خشمگین است و درگیری آن با این کشور وجودی است، بازی کردند.
راهبرد رهبران غربی با فقدان یک رویکرد منسجم و بلندمدت در قبال روسیه همراه با لفاظیهایی که میتوانست نشان دهد طرحی بزرگتر نسبت به روسیه دارند، خدشهدار شد. به عنوان مثال، در سال 2024، کایا کالاس؛ نخست وزیر وقت استونی و دیپلمات ارشد فعلی اتحادیه اروپا، به عنوان معاون رییس کمیسیون اروپا و نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و سیاست امنیتی گفت: رهبران غربی نباید نگران باشند که تعهد ناتو به پیروزی اوکراین می تواند باعث تجزیه روسیه شود. ماشین تبلیغاتی کرملین مشتاقانه این بیانیه را منتشر کرد تا ثابت کند که تجزیه روسیه آخرین قدم از بازی غرب است.
دونالد ترامپ، رییس جمهوری ایالات متحده اما با تلاش برای پایان دادن سریع به جنگ، وحدت ائتلاف ترانس آتلانتیک را مختل کرد. حتی اگر پیشنهادهای ترامپ به پوتین منجر به گرم شدن سطحی در روابط آمریکا و روسیه شود، بی اعتمادی اساسی پوتین به غرب، آشتی واقعی را غیرممکن خواهد کرد.
او نمی تواند مطمئن باشد که ترامپ با موفقیت اروپا را برای احیای روابط با روسیه سوق خواهد داد و میداند که این آخرین دوره ریاست جمهوری ترامپ و پایان حیات سیاسی او خواهد بود و در سال 2028، دولت جدید ایالات متحده ممکن است به سادگی سیاست ترامپ را تغییر دهد.
گواه عدم اعتماد روسیه به غرب اینجاست که برای ترمیم این روابط امروز، تعداد کمی از شرکتهای آمریکایی برای بازگشت به روسیه صف میکشند و پوتین از روابط استراتژیک خود با شی جین پینگ، رهبر چین صرف نظر نخواهد کرد. کرملین به استقبال از فناوری چین، اتکای خود به بازارها و سیستم مالی چین و تعمیق روابط امنیتی خود با پکن ادامه خواهد داد، حتی اگر این امر آن را در مسیر برخورد با واشنگتن قرار دهد. این در حالی است که راهبرد مماشات ترامپ با روسیه، میتواند رهبران اروپا را وادار کند که رویکرد مهار را دو چندان کنند و یا حتی خصومت آشکاری را با روسیه نشان دهند.
با این حال، روزی پوتین از صحنه خارج و حیات سیاسی او به پایان میرسد. حتی اگر، همانطور که محتمل است، رهبران بعدی روسیه از حلقه داخلی او برخاسته باشند، آنها انعطاف بیشتری در ترسیم مسیر کشور خواهند داشت و برخی انگیزههای عملی برای اصلاح مسیر روابط سیاسی بینالمللی خود اتخاذ میکنند.
غرب باید دیدگاهی از نوع جدیدی از روابط با روسیه داشته باشند، این توهم که برای تبدیل شدن به یک شریک اقتصادی و استراتژیک قوی برای غرب، روسیه باید مانند آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم کاملا متحول شود اشتباه است.
با این حال، همه در کرملین در وسواس غرب ستیزانه، پوتین شریک نیستند. به طوری که در طول جنگ بسیاری از نخبگان روسی اعتراف کردند که جنگ در اوکراین نه تنها یک جنایت اخلاقی بلکه یک اشتباه استراتژیک بود.
اما برای تسهیل در پایان این جنگ، تغییر پیام غرب به روسیه نه تنها آمادگی خوبی برای آینده است بلکه در حال حاضر نیز سیاست خوبی است. اگر رهبران غربی از تقویت روایت کرملین مبنی بر اینکه مصمم به دامن زدن به رویارویی بی پایان با روسیه هستند دست بردارند، بی شک تنشها نیز کمتر میشود.
کلام آخر اینکه حداقل طی یک سال گذشته، رهبران غربی همچنان به این موضع خود ادامه میدهند که حتی بحث در مورد شکلی سودمندتر از همزیستی با روسیه بی فایده است که بی شک، این خطر را دارد که رهبران آتی کرملین را در مسیری خطرناک قرار دهند و احساس کنند که چارهای جز تداوم تمام مواضع پوتین از جمله وابستگی او به چین ندارند و برخی در غرب ممکن است احساس کنند که سه سال گذشته به آنها آموخته است که توانایی بسیار کمی برای شکل دادن به مسیر همزیستی طولانی مدت با روسیه دارند و ماجرای روسیه با غرب همان تقابل ترازی و بازی بزرگ است.